بسترهاي خاص مورد نياز براي تعالي در علوم انساني
سيد سپهر قاضي نوري، 6 تیر 92
6 تير 1392 ساعت 11:34
نميتوان انكار كرد كه طي دو دهه گذشته، جامعه علمي كشور ما شاهد موفقيتهاي خوبي در حوزه علوم تجربي( پايه و مهندسي) بودهاست. اين موفقيتها كه فعلاً بيشتر در قالب تعداد مقالات علمي بينالمللي خود را نشان دادهاست، ميرود كه تدريجاً مراحل بعدي چرخه نوآوري ( يعني تبديل به محصولات جديد و ثروت ملي) را طي كند و ثمرات آن در زندگي روزمره مردممان آشكار گردد. هر چند كه در مورد كيفيت وكاربردي بودن مقالات مزبور، ترديدهايي وجود دارد اما به هر حال، شاخصهاي بينالمللي نشان ميدهد كه جايگاه ايران بهبودي سريع را تجربه كردهاست و چند ده نفر از اعضاي هيات علمي دانشگاههاي ما امروز در ليست دانشمـندان بينالمللي ISI قرار گرفتهاند.
اما اين سوال همواره بايد در ذهن سياستگذاران علمي كشور ما وجود داشته باشد كه چرا ما در حوزه علوم انساني پيشرفت نميكنيم؟ چرا تعداد مقالات ISI ما در اين حوزه رشد زيادي ندارد؟ چرا حتي يك نفر از اعضاي هيات علمي علوم انساني كشور در ليست دانشمندان بينالمللي ISI نبودهاست؟ ( البته ظاهراً يك نفر همين اواخر و با استناد به مقالاتي كه در دوره حضور خود در خارج كشور تأليف كردهبود به اين ليست وارد شدهاست).
به اين سوال ميتوان در لايههاي مختلفي پاسخ داد. برخي جوابهاي سهلانگارانه و از سربازكن مثل « مجلات خارجي مقالات علوم انساني ما را چاپ نميكنند» و يا «استعدادهاي برتر در كنكور به سمت علوم انساني نميروند» را ميتوان باايرادات سهلانگارانه ديگري مردود دانست. مثلاً اينكه « ما كدام نظريه مهم را ارائه كردهايم كه مجلات خارجي چاپ نكردهاند؟!» و يا « چه سياستهايي گذاشتهايم كه استعدادهاي برتر از علوم انساني رميدهاند؟!»
اين مقاله هم در پي آن نيست كه جوابي جامع و همه جانبه براي اين مسأله بيابد، زيرا موضوع يك بعدي و ساده نيست. هر دو دسته علوم تجربي و انساني، خود شامل طيفي ناهمگن از رشتههاي مختلف هستند. علوم انساني از رشتههايي بسيار زيربنايي و پايه مانند منطق و فلسفه و علوم اجتماعي شروع ميشود و به رشتههايي بسيار فرمول بندي شده و كاربردي مانند حسابداري ميرسد. علوم تجربي نيز از دانشهاي پايهاي چون رياضي و فيزيك آغاز شده و به رشتههايي بسيار كاربردي مانند عمران و مهندسي صنايع ختم ميشود. جالب آن است كه موفقيتهاي كشور ما در چاپ مقالات همين حوزه هم منحصر به رشتههاي فرمول بندي شده نظير شيمي آزمايشگاهي، و داروسازي بوده و به عنوان مثال در حوزههايي نظير فيزيك تئوري كه نياز به تفكر عميق و نظريهپردازي دارد كمتر راه به جايي بردهايم.
مولف ناتوان مقاله حاضر، به عنوان كسي كه سابقه پژوهش در هردو حوزه علوم انساني و مهندسي را داشته، بر اين باور است كه نگاه مديران و سياستگذاران علم كشور ( كه عمدتاً از رشتههاي مهندسي هستند) به حوزههاي علوم انساني، ايراد اساسي دارد. اين دوستان حتي اگر علوم انساني را واقعاً ( و نه فقط در لفاظي) علم بدانند و اهميت آن را قبول داشته باشند، اما اغلب واقف نيستند كه اصولاً سبك يادگيري و نوآوري در اين دو حزوه با هم متفاوت است. لذا نميتوان با همان نگاهها و سياستهاي پيشرفت علوم تجربي، به تعالي در علوم انساني رسيد.
ميتوان به طور خلاصه گفت كه سبك يادگيري و نوآوري غالب در علوم تجربي به شكل Science, Technology, Innovation ( STI) است به اين معنا كه پيشرفت در علم، ما را به فناوري ميرساند و از آنجا ميتوان به محصولات، خدمات و فرآيندهاي جديد (يا همان نوآوري) رسيد.
اما سبك غالب در علوم انساني (Doing, Using, Interfacing )(DUI) است. در اين سبك، يادگيري از طريق انجام دادن و بكارگيري دانش و تعامل با ديگران حاصل ميشود و به تدريج، اين انباشت يادگيري و دانش است كه ما را به نوآوري ميرساند و زاينده نظريات جديد و حل مشكلات انساني و اجتماعي ميشود.
اينجاست كه نيازمند سياستها و زيرساختهايي متفاوت هستيم تا به تعالي در علوم انساني برسيم. متأسفانه تاكنون روال كشور بر اين بودهاست كه مديران دانشگاهي صرفاً به دليل كم هزينه بودن ظاهري رشتههاي علوم انساني به گسترش بيرويه آنها در دانشگاههاي خود همت گماشتهاند تا جايي كه صداي اعتراض رهبري عالي نظام سياسي كشور را هم بلند كردهاند. اما آيا واقعاً اين رشتهها كم هزينهاند يا اينكه به جاي مواد و تجهيزات آزمايشگاهي، به هزينهها و بسترهاي ديگري نياز دارند؟
در جدول زير تلاش كردهايم، تا حدي تفاوت ماهوي فرآيند تعالي در دو حوزه علوم تجربي و انساني را مقايسه كنيم و از اين مقايسه، برخي از بسترهاي مورد نياز علوم انساني را استخراج نماييم. طبيعي است كه اين تفاوتها جنبه نمادين دارد و نميتوان مرزي تا اين حد دقيق و شفاف، ميان دو حوزه مزبور رسم نمود.
ويژگي علوم تجربي | ويژگي علوم انساني | دلالت سياستي حاصله براي تعالي در علوم انساني |
در داخل يك رشته علمي، مكاتب فكري متضاد وجود ندارد. | در داخل هر رشته علمي، رويكردها و مكاتب متضادي وجود دارد كه هر دستاورد علمي فقط در داخل يكي از اين مكاتب شكل ميگيرد و از نظر بقيه، ميتواند بيمعنا يا كاملاً غلط باشد. | بسياري از اختلافات در علوم انساني از آنجا ناشي ميشود كه محققين معتقد به مكاتب علمي متفاوت ( مثلاً در علم اقتصاد)، اصولاً محققين مكتب مقابل را به رسمت نميشناسند. چارهاي نيست جز اينكه هر دپارتمان علوم انساني ما پرچمدار يكي از اين مكاتب باشد. مثلاً معلوم باشد كه دانشكده اقتصاد فلان دانشگاه معتقد به مكتب نئوكلاسيك است و فلان دانشگاه به دنبال اقتصاد اسلامي. ما بايد تشكيل چنين مراكزي را تشويق كنيم و آنها را صاحب نام معتبر بسازيم نه اينكه اگر از يك دپارتمان و مكتب آن خوشمان نميآيد به تعطيل كردنش همت گماريم. |
دوره شكلگيري يك دستاورد علمي، نسبتاً كوتاه است. | دوره شكلگيري يك دستاورد علمي، بسيار بلند مدت است. | روش مرسوم حمايت از تحقيقات علمي كه دادن سفارش پروژههاي حداكثر يك ساله و كاربردي است به تعالي علوم انساني منجر نميشود بلكه بايد از روشهاي ديگري نظير اعطاي كرسيهاي علمي ( حمايتهاي بلند مدت و تكيه بر توانمندي محقق به جاي نياز كارفرما) استفاده كرد. |
دستاورد علمي غالباً در شكل محصول، خدمت يا فرآيند جديد ظاهر ميشود. | دستاورد عملي به شكل نظريههاي بومي شده و يا حتي داراي قابليت كاربرد جهاني ظاهر ميشود. | بايد توجه داشت كه نظريه ابتدا به شكل مقاله منتشر ميشود وسپس جاي خود را مراجع كتب معتبر باز مي كند. پس اولين گام بايد به رسميت شناختن "تعريف و مراحل تكوين يك نظريه علمي" باشد. در دنياي علم، هيچ كس با برگزاري كرسي نظريهپردازي و تعريف كردن از كارهاي خودش، صاحب نظريه نشدهاست. |
هر جامعهاي به تعداد بيشماري از دستاوردهاي آن نيازمند است. | هر جامعهاي، ظرفيت پذيرش تعداد محدودي از دستاوردهاي آن را دارد. | تعداد بيشمار دانشكدههاي علوم انساني كه همه آنها محتواي هم شكل و كم مايهاي ارائه ميكنند بيفايده است. كشور به تشكيل تعداد محدودي دانشكده مورد حمايت و خوشفكر در قالب جزيره كيفيت نياز دارد. ما سالانه به دهها هزار مهندس و پزشك احتياج داريم اما شايد در هر قرن، يك ملاصدرا براي جامعه ما كافي باشد. |
درصد كارهاي پژوهشي كه به هدف خود (مثلاً يك محصول جديد) ميرسند بالاست. | درصد موفقيت كارهاي پژوهشي كه به هدف خود ( مثلاً يك نظريه جديد) ميرسند بسيار كم است. | اين واقعيت، نشان ميدهد گزينش دانشجو براي اين رشتهها حتي در كنكور سراسري بايد شكل خاص خود را داشته باشد. يك مثال از اين شكل خاص، ميتواند پذيرش دانشجوي كارشناسي ارشد پيوسته از طريق كنكور سراسري باشد. |
فعاليت تيمهاي پژوهشي بيشتر در قالب روالها و فرآيندهاي از پيش تعيين شده عملي شكل ميگيرد (بنابر ماهيت نوآوريSTI). | فعاليت تيمهاي پژوهشي بيشتر در قالب ويژگيهاي شخصيتي استاد و دانشجو شكل ميگيرد (بنابر ماهيت نوآوري DUI). | خلق و خو، مشرب عقيدتي و مكتب علمي استاد و دانشجوي علوم انساني بايد با هم سازگار باشد. تحمل دانشجو به استاد كاري لغو است. استاد برگزيده حوزه علوم انساني ( مثل همه دانشگاههاي معتبر دنيا) بايد در انتخاب دانشجوي دكتراي خود آزادي داشته باشد و طبعاًدر قبال نتايج پژوهش او هم بايد پاسخگو باشد. |
انتقال دانش از خارج كشور، در قالب خريد ليسانس و سختافزار و يا خواندن مقالات علمي اتفاق ميافتد. | انتقال دانش از خارج كشور، در صورت تعامل نزديك و رابطه استاد-شاگردي ممكن ميشود. | فراهم كردن امكان انواع تعاملات بينالمللي نظير فرصت مطالعاتي، استادان و بويژه دورههاي شش ماهه خارج از كشور براي دانشجويان دكترا، حداقل كاري است كه ميشود كرد. طبعاً كنترل كردن مهارت استادان و دانشجويان در زبانهاي خارجي لازم است. |
تحقيقات آن، نيازمند مواد و تجهيزات پژوهشي است. | تحقيقات آن، نيازمند فضاي آرام و مناسب تفكر و بحث علمي است. | بايد فضاهاي مناسب براي كاركردن استادان و دانشجويان و بحثهاي گروهي آن تخصيص يابد. طبعاً سرانه چنين فضاهايي بيش از رشتههاي علوم تجربي خواهد بود. |
شكلگيري دستاوردهاي آن، معمولاً در ادامه كارهاي ديگران است. | شكلگيري دستاوردهاي آن معمولاً در نقص كارهاي ديگران است. | شكل برگزاري كلاسهاي درس علوم انساني ( بويژه درتحصيلات تكميلي) بايد به شكل مباحثه به جاي تدريس يك طرفه باشد. اين روشي است كه حوزههاي علميه به عنوان غنيترين مدارس علوم انساني كشور، سالها با موفقيت به كار گرفتهاند. |
اعلام نتايج تحقيقات آن، عمدتاً با تشويق مواجه ميشود. | اعلام نتايج تحقيقات آن، عمدتاً با مخالفتهاي شديد همراه است. | حتي اگر نظام اسلامي به يك سري انگارهها و مكاتب فكري علاقه بيشتري دارد ( كه طبيعتاً به خاطر ماهيت اين نظام، امري اجتناب ناپذير است) بايد بداند كه رشد اين مكاتب در بروز و مواجهه با نظريات مخالف ممكن ميشود. امثال شهيد مطهري، دكتر شريعتي و غيره فقط در شرايط مواجهه با مخالفين اسلام بود كه تعالي يافتند. بستر آزاد انديشي و عدم نگراني از ابراز عقيده در دانشگاهها، مهمترين پيش شرط تعالي در علوم انساني است. روش ائمه ما در مناظره با ملحدين، حتي در كنار مرقد مطهر پيامبر(ص) را همه ميشناسيم. |
تست نتايج پژوهشهاي آن در محيطهاي آزمايشگاهي انجام ميشود. | تست نتايج پژوهشهاي آن، عمدتاً در محيطهاي اجتماعي و سازمان انجام ميشود. | اين واقعيت، نشان ميدهد كه سازمانهاي سياستگذار و مجري بايد همكاري لازم را با پژوهشگران مربوطه داشته باشد. |
انتشار بينالمللي دستاوردهاي آن آسان است. | انتشار بينالمللي دستاوردهاي آن دشوار است. | وقتي ما به دليل عدم رشد علمي در برخي رشتهها، احساس توسعه نامتوازن ميكنيم طبيعي است كه بايد حداقل براي مدتي، انتشار مقاله در مجلات درجه اول بينالمللي علوم انساني را به نحوي خاص، مورد تشويق قرار دهيم. |
ارزيابي دانشمندان، بايد جنبه كمي داشته باشد. | ارزيابي دانشمندان بايد جنبه كيفي داشته باشد. | برخلاف حوزههاي تجربي كه ارزيابي و ارتقاي استادان، براساس تعداد مقالات و كتابها انجام ميشود، در حوزههاي انساني بايد به وجهه و اعتبار بينالمللي فرد توجه كرد. چه بسا چاپ يك مقاله در يك مجله رتبه اول، مهمتر از چاپ دهها مقاله در مجلات متوسط باشد. |
کد مطلب: 191273
آدرس مطلب: http://alef.ir/vdca06n6e49nou1.k5k4.html?191273