ماجرای یکی از پزشکانی که طبابت نمیکند
مدرک: پزشکی شغل: مقواسازی
گزارش از: مریم خباز/22 مرداد96
22 مرداد 1396 ساعت 10:31
ازهمان ابتدا یک خطکش برداشت و میان پزشکان عمومی و متخصص یک خط پررنگ کشید، میخواست بدانیم آنهایی که سوار ماشینهای میلیاردی میشوند، خانههای لوکس دارند و حساب بانکیشان از پارو بالا میرود پزشک عمومی نیستند. او بغض کرد، جایی حتی گفت نزدیک است بغضش بترکد، از ارج و قرب کمرنگ شده پزشکان عمومی گفت، از خاطرات خودش و همسرش که دارد مطبش را تعطیل میکند.حرفهایی که دکترحسن مجیدی موحد 43 ساله بر زبان آورد یادآور جماعتی از پزشکان عمومی بود که سختیهای معیشت آنها را از طبابت منصرف کرده، همان 15هزار پزشکی که سازمان نظام پزشکی میگوید دیگر به این سازمان مراجعه نمیکنند و رسانهها لقب پزشکان گمشده را به آنها دادهاند.
سوژه ما یکی ا ز این پزشکان گمشده است که همسرش نیزهمین روزها به آن 15هزار پزشک ملحق میشود.
شما را دکترمجیدی صدا کنم یا آقای مجیدی؟
هر2 گزینه صحیح است، هرطور که دوست دارید.
بین دکتر و آقا مردد هستم چون شما طبابت را رها کردهاید.
البته 100درصد رها نکردهام و گاهی کارهای زیبایی انجام میدهم که فوت و فن آن را نزد دوستم که پزشک متخصص است، آموختهام.
شما پزشک عمومی هستید، کار زیبایی را باید متخصصان انجام دهند!
من کار تزریق ژل و بوتاکس انجام میدهم؛ البته خیلی محدود شاید فقط برای دوستان و آشنایان.
چرخ زندگیتان با همین تزریقها میگذرد؟
به هیچوجه، این کار که درآمد ندارد.
درآمدش چه قدر است؟
هرتزریق 200 هزارتومان که خرج دررفته برای من میماند 130 هزارتومان، آن هم شاید یکبار درماه.
پس چهطور زندگی میکنید، خرجتان از کجا درمیآید؟
من یک کارخانه مقواسازی و کارگاه صحافی دارم.
اوضاع کاسبی خوب است؟
چنگی به دل نمیزند.
چرا؟
کلاً که وضعیت اقتصادی کشور خوب نیست، به نظرم ما پزشکان هم چون سالها سرمان توی درس و کتاب بوده از کاسبی و تجارت سردرنمیآوریم و موفق نمیشویم.
شاید همه مثل شما نباشند، چون خیلی از پزشکان وارد تجارتهای مختلف شدهاند و پولدار هم هستند.
بله اما همهشان که موفق نمیشوند. یکی از دوستان من متخصص اورولوژی است که مدتی مشغول اداره یک گاوداری صنعتی بود و الان مشغول بساز و بفروشی است؛ او هم درکارش زیاد ضرر کرد.
من هنوز متوجه نشدهام که چرخ زندگی شما چطور میچرخد؟
ما هرچه داریم از پدرخدا بیامرز و مادرمان است.
شغل پدرتان چه بود؟
معمار بود.
اصلاً چرا سراغ رشته پزشکی رفتید که عاقبتش این باشد؟
من عاشق پزشکی بودم و وقتی میدیدم کسی روپوش سفید پوشیده دلم ضعف میرفت. هنوز هم عاشق پزشکیام اما چون درآمد ندارد رهایش کردم و حتی یکبار هم به نظام پزشکی نرفتم.
شما که هنوز کار را شروع نکرده بودید چطور فهمیدید درآمد ندارد؟
خب دیگران را میدیدم، وضع مالی پزشکان عمومی اصلاً خوب نیست. همسرم هم پزشک عمومی است و سالهاست از نزدیک مشکلات را میبینم.
همسرتان مطب دارد؟
بله، اما دارد جمع میکند، چون حتی از پس هزینههای جاری برنمیآید؛ پنج، 6 ماه است که چنین قصدی دارد.
به نظرتان برای جمع کردن خیلی طول نکشیده؟
چون مطب برای خودمان است و مجهز است، منتظریم یک پزشک بیاید و ساختمان را اجاره دهیم اما همه میآیند بهجز پزشکان.
بنابراین همسر شما هم بهزودی یکی از آن 15هزار پزشکی میشود که نظام پزشکی میگوید غیبشان زده.
بله قطعاً.
خانهنشین خواهد شد؟
بله، خانهداری و بچهداری چیزی است که همسرم خودش را برایش آماده کرده.
ازاین وضع ناراحت نمیشود؟
بسیارزیاد، چون همسرم عاشق پزشکی است. دو سال قبل تخصص داخلی دانشگاه قم قبول شد اما تخصص خواندن با بچهداری جور در نمیآمد و مجبور شد آن را رها کند.
چرا سراغ درمان اعتیاد نمیروید، چند سالی است که این کار برای پزشکان عمومی باب شده؟
راستش یکسالونیم درکلینیک ترک اعتیاد کارکردم اما چون در این مراکز با آدمهایی خاص سروکار داریم، من نتوانستم تحمل کنم.
فکر نمیکنید شما اشتباهی پزشک شدهاید؛ یعنی آدم مناسبی برای این حرفه نیستید؟
نه اصلاً قبول ندارم، عشق من به پزشکی بیحد است و همین الان دارد اشکم درمیآید. ولی بیکاری و بیپولی در این حرفه آدم را اذیت میکند. درگذشته چون تعداد پزشک کم بود پزشکان عمومی ارج و قرب و احترام زیادی داشتند، درآمدشان هم خوب بود و میارزید کسی وارد این حرفه شود ولی حالا وضع فرق کرده. چند وقت پیش یکی از دوستانم به من گفت دکترجان سرم درد میکند، لطفاً یک قرص برایم بنویس تا بعداً سرفرصت سراغ یک پزشک درست و حسابی بروم. این جمله میرساند که جایگاه پزشک عمومی پیش مردم کجاست. این را اضافه کنید به اینکه سطح توقع مردم از یک پزشک بالاست بهطوریکه از او سطح بالایی از معیشت را انتظار دارند و مثلا نمیپذیرند که او را سوار پراید ببینند. همه اینها برای یک پزشک عمومی فشار است.
با این اوضاع میخواهید چه کار کنید، پی ِ مقوا سازی را میگیرید؟
فعلاکه برنامهام همین است اما در آینده چه بشود؛ نمیدانم. من تابهحال کارهای زیادی انجام دادهام، روزگاری کارگاه صحافی داشتم، زمانی انار به روسیه صادر و از پاکستان نارنگی وارد میکردم. مدتی دربورسِ نفت، طلا، یورو و پوند آمریکا سرمایهگذاری کردم، زنبورداری و دامداری هم کردهام که در بیشترشان ضررهای مالی سنگین دادهام.
بنابراین میشود گفت شما شم اقتصادی ندارید.
قبول دارم.
کسانی را میشناسید که سرنوشتی مشابه شما داشته باشند؟
بله، پزشکان عمومی مثل من که طبابت را رها کردهاند و سراغ شغلهای دیگر رفتهاند زیادند. یکی از دوستانم در دبی پنچرگیری و تعویض روغنی دارد. البته کسانی را هم میشناسم که موفق شدهاند مثل 2 نفر از دوستانم که یکی پزشک مخصوص یکی از تیمهای فوتبال شده و دیگری پزشک تأمین اجتماعی.
اگرکسی امروز سراغ شما بیاید و برای ورود به رشته پزشکی مشورت بخواهد چه میکنید؟
قطعاً منصرفش میکنم؛ حتی التماس میکنم که وارد این رشته نشود. پزشکی رشته بسیارسختی است، طول تحصیل هم درآن زیاد است و بازار کار ندارد، پس صلاح نیست کسی وارد این رشته شود مگر اینکه پزشکی را تا مدارج بالا ادامهدهد.
منبع:صبح نو
کد مطلب: 501332
آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcbf8bs5rhbgfp.uiur.html?501332