گزارشی از کارگاه:

استعمار زدائی از درس " تاریخ و فلسفه علم"

حامد صفایی پور*، 29 فروردین91

29 فروردين 1391 ساعت 10:23


من برای شرکت در (کارگروه) کارگاه پنج روزه ی "استعمارزدائی از برنامه آموزشی درس تاریخ و فلسفه علم"،(1)  با جمعی از کارشناسان فلسفه علم و سیاست گزاری علم از ۲۴ مارس تا یک آوریل ۲۰۱۲ (۶ تا ۱۱ فروردین ۱۳۹۱) به مالزی رفتم. این کارگاه حاصل دغدغه جمعی از افراد هم دغدغه در کشورهای مالزی و پاکستان و هند و ایران و ترکیه است.

همراهان ایرانی من در این سفر:آقای دکتر صداقت( استاد فلسفه علم دانشگاه امیر کبیر)، آقای دکتر حمیدی و دکتر مجید پور ( پژوهشگران سیاست گذاری علم و فناوری دانشگاه wkujd شریف)،حجه الاسلام دکتر خسروپناه (رییس موسسه حکمت و فلسفه ایران)، آقای دکتر نوروزی (داتشجوی دکتری فلسفه علم)، آقای دکتر دوستدار(رئیس مرکز مطالعات و همکاری های عملی بین المللی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)، خانم رویا کیانفر (کارشناس و مترجم مرکز مطالعات و همکاری های عملی بین المللی) و خانم دکتر قهرمانی (استاد آموزش زبان انگلیسی دانشگاه الزهرا(س)) بودند.
هدف عملیاتی این کارگاه تعیین سرفصل های دوره آموزشی ضد استعماری تاریخ و فلسفه علم بود.

استاد محوری کارگاه های این پنج روز آقای پرفسور سی.کی راجو (C.K.Raju)بود. دانشمندی هندی با دانش و نوشته های انقلابی در فیزیک، ریاضیات، تاریخ و فلسفه علم، کامپیوتر، اخلاق، و علم و دین... و به واقع، نو آورانه ای در تلقی ما از حساب، زمان و ... فلسفه علم بود. پیام اساسی همه مطالبی که راجو تدریس کرد این بود که چگونه ذهن ما درباره دانش غربی قفل شده و مبادی آن را مسلم می انگارد. هدف عمده سیاسی و اجتماعی راجو مبارزه با امپریالیسم علمی مستقر در نهادهای دانشگاهی کشورهای غیر غربی است.

راجو به تازگی با نمایش یک اشتباه در محاسبات ریاضیاتی انیشتین و چالش در مفهوم زمان از نظر انیشتین جایزه ای را از آکادمی علم Telesio - Galileiکسب کرده است. (یک گزارش خبری) راجو با ارایه شواهدی از سرقت های علمی خدای علم در قرن بیستم خبر می دهد و با طرح نمونه هائی از آزمونهای معرفتی و بررسی تاثیر نظریات انیشتین بر هیلبرت و هاوکینگ دعاوی خود را تقویت می کند. ( بررسی دعاوی او نیازمند دانش فیزیک کافی است.)

راجو می گوید دنیای غرب با ثروت و قدرت خود علم غلط خود را با نام صدق به خورد مردمان می دهد. خلاصه دعاوی او درباره انیشتین، هیلبرت و هاوکینگ را می توانید اینجا ببینید. راجو در چند نوشته برخی خطاها و اشتباهات مرکز سرن(CERN) را نیز نشان داده و انتقادهای تندی را به اهداف و گزارش های علمی این مرکز ابراز داشته است. راجو در شوخی های دوستانه، وقتی از او پرسیدیم نظر او درباره سای-بابا-مردی که در هند ادعای خدایی می کرده است-چیست؟ گفت: انیشتین سای-بابای دوران جدید است. او تلمیحی می زد به واژه ی : ساینس-بابا!
راجو در این کارگاه سه دسته ادعا مطرح نمود. ادعاهای انقلابی تاریخی؛ ادعاهای متافیزیکی، ادعاهای سیاسی و ضد استعماری.

حرف اساسی او درباره تاریخ علم غربی این بود:
علم غربی مبتنی بر برخی دروغ های بزرگ تاریخی است. راجو ادعا می کند اقلیدس و بطلمیوس وجود نداشته اند. کپلر، ستاره شناسی که گالیله به یافته او استناد می کرد، کور بوده است. راجو برای اثبات وجود بطلمیوس یک جایزه ده هزار رینگتی (واحد پول مالزی، معادل حدود سه هزار و سیصد دلاری) تعیین کرده است.

علم غربی بر ساخته از متافیزیک کلیسایی است. او میان کلیسا و مسیحیت تفاوت قایل است.
علم نیوتنی علم خوبی نیست. علم نیوتنی ابدا اصل موضوعی (Axiomatic) نیست. بلکه با روش اصل موضوع توجیه شده چون به نفع ساختن یک منطق یقینی برای علم –منطق کلی- و در نهایت غربی سازی جهان است.و ...

اکنون ممکن است گمان کنید ما-با این همه اعوان و انصار- رفته ایم آنجا و مثل ماست نشسته ایم و تنها سرمان را در برابر این دعاوی تکان دهنده تکان داده ایم! ابدا! ما یک معرکه ی فکری را تجربه کردیم! یقه ی هم دیگر را گرفتیم و بگو و مگو های بسیار نمودیم و البته در نهایت، آقای راجو را برای دلیری اندیشه هایش تحسین نمودیم اگر چه با همه دعاوی او همراه نشدیم و نقدهای جدی ای را خصوصا در بخشهای فلسفی دعاوی او وارد دانستیم.

نکته مهم این بود که او دقیق خوانده بود و ما طوطی وار خوانده بودیم. او منابع اصلی را خوانده بود و ما منابع درجه دو. او خودش شخصا فرمول های نیوتن و کپلر را محاسبه کرده بود و با آنها قدم به قدم پیش رفته بود و ما مثل همان ماستی که عرض کردم، همه را بی نقادی پذیرفته بودیم.

در بحث های تاریخی ما غالبا مغلوب بودیم. و نتیجه که راجو از این بحث ها می گرفت این بود که غرب سکه همه افتخارات بشر را، برای تحقیر ما، همه چیز را به نام خود ضرب زده است.

از نظر فلسفی راجو عقاید جالبی داشت که مخالفت ما با او در این بخش بیشتر و عیان تر بود.

- به معنای سنتی ابدا رئالیست نبود.
- مشکلی با مسئله تعیین ناقص(ایجاب ناپذیری/under-determination) نظریات علمی نداشت.
- تجربه گرایی فربه ای داشت، و ما را بارها یاد هیوم می انداخت! یک هیوم در قرن ۲۱!
- نشان می داد که بر اساس تعریف پاپر از علم، طالع بینی(Astrology) هم می تواند یک علم باشد.
- صدق درونی ریاضیات پیش فرض روش آکسیوماتیک است.
- وحدت منطق مبنای یقینی دانستن روش قیاسی است.
- بی اندازه نسبت به تواضع در ادعا های متافیزیکی حساس بود! مثل هیوم!
...
راجو به لحاظ فردی:
بسیار متواضع بود.
حاضر بود تا پاسی از صبح با تو بحث کند به شرط اینکه یک پارچ آب کنارش باشد.
با اسمها با تو بحث نمی کرد.
دلایل را بررسی می کرد.
نظر تو را می پرسید.
تحت هژومنی و کسی نبود.
و بدش می آمد بگویی: حرف شما با مقاله فلانی مطابق است، یا مخالف است.
در گفتگو روش سقراطی داشت.

لاف نمی زد. جزم اندیش و دگم نبود اما بحث که می کرد جدی حرف می زد.
دین خاصی هم نداشت. اما با دین تو مخالفت تیزی نمی کرد، غالبا در پی سازگار دیدن دین با اندیشه هایش بود.

از آنجا که مهمترین هدف سیاسی زندگی او استعمار زدایی از دانش و مبارزه با امپریالیسم علمی بود. از اینرو بر جنبه های سلبی نظریه اش بیش از ایجابی تاکید می کرد. بررسی کامل و دقیق دعاوی او تمرکز و وقت گذاری بیشتری می طلبد و قرار بر آن شده است تا در ایران از گروه هائی برای بررسی کارهای او دعوت به عمل آید. راجو در خرداد ماه امسال(۱۳۹۱) به ایران می آید. او قرار است در کارگاهی یک هفته ای علم حساب ساده و غیر پیچیده جدیدی را بیاموزد.

*دانشجوی دکترای فلسفه علم دانشگاه تربیت مدرس


کد مطلب: 149119

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdccsoqso2bq0s8.ala2.html?149119

الف
  http://alef.ir