من واحمدی نژاد و چينی نازك اعتماد

دكتر فتح الله آقاسي زاده، 7 بهمن 90

7 بهمن 1390 ساعت 11:00


گفتمان انقلاب ۵۷ را باور كرده بودم و دلم مي خواست بسويش برويم. استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي... حاكميت صالحان... عدالت... صداقت... پاكي...
در دوره هاشمي رفسنجاني مي ديدم چه مديراني حاكميت مي كنند و چه شكاف سهمگيني ميان آنها و ما و مردم است و ...
از آمدن خاتمي خوشحال بودم. چرا كه با شعار و انديشه دوري از گذشته و تغيير آمده بود، اما او هم نتوانست سيستم تودرتو و رانت خوار اداري ما را به پاكي و درستي ببرد. نه كه او فرد بد بودي.... او به اجبار شرايط و محصور در اقتضائات شايد، افسار مديريت اجرايي را به همان ها سپرده بود كه سالها بودند و همان مي كردند كه مي كردند... و آن شد كه او هم نمي خواست... تركستاني وحشت انگيز و خوفناك...
يادم نمي رود كه در ياداشت روز بعد از انتخابش در روزنامه سلام، نوشتم:
"بگذار زمين تشكيلات و ساختار اداري مان، نفس بكشد..."
در چنان فضايي، براي ما هم جايي در اداره نبود. يعني..حتي گاه ما را نمي ديدند... راه مان را به دانشگاه كج كرديم تا با دانشجويان خوش باشيم. كسي دنبال ابوذرها نبود...
آسمان دانشگاه آزاد اسلامي/ دانشگاه اكبر هاشمي رفسنجاني، عبداله جاسبي و دوستان، نيز آنگونه نبود كه راضي مان كند اما خوب بايد تحمل مي كرديم. آهسته مي رفتيتم و به كارمان مي چسبيديم ...
تا اينكه...احمدي نژاد ناگهان ظهور كرد!
و ما شيعيان موعود باور، به استقبالش رفتيم....فكر كرديم همان است كه مي خواهيم.
چون با شمشير آخته آمده بود و رئيس جمهور آن روز را به باد انتقاد مي گرفت كه كجا بودي به دانشگاه تهران نرسيدي...كاخ نشيني را رها كن و بيا پاستور!
"اگر دفتر كار رئيس‌جمهور به ‏جاي كاخ سعد‌آباد در خيابان پاستور بود، زودتر به دانشگاه مي‌رسيدند.‎‏" ‏‎‌‎
"از اينكه رئيس محترم قوه ‏مجريه بالاخره يكبار در ترافيك تهران معطل شده و از نزديك لمس كرده‌اند كه مردم تهران چه مشكلاتي دارند، هم ‏خوشحالم و هم متأسف؛ خوشحال از اين جهت كه يكبار هم كه شده از ميان مردم عبور كرده و در پايان دوره ۸ ساله ‏بخشي از مشكلات شهروندان را از نزديك لمس كرده‌اند و اما متأسف از اينكه بسيار دير و در پايان دوره مأموريت‌شان ‏با اين معضل آشنا شده‌اند."
"احتمالاً ايشان اين بار از مسير ويژه و با اسكورت حركت نكرده‌اند و اين باعث شده كه بخشي از ‏مشكلات مردم را بينند شايد هم مسير طولاني كاخ سعد‌آباد را طي كردند لذا اگر دفتر كار ايشان در همان پاستور باقي ‏مي‌ماند شايد زودتر با مشكلات مردم آشنا مي‌شدند، چون از سعد‌آباد انسان ديرتر واقعيت‌هاي زندگي مردم را مي‌‏بيند ‎"
نه من، كه بسياري ديگر هم، به احمدي نژاد اميد بسته بودند. حداد عادل هم يكي از اينهاست. او در ۲۷آذر ۹۰ گفته است كه "با پيروزي احمدي نژاد ما اميدهاي زيادي داشتيم".
و مردم نيز هم در بنرها مي نوشتند: محمود احمدي نژاد محبوب هر قوم و نژاد!
چرا كه در فضاي بي انضباطي مالي و بي توجهي به خزانه در آن سالها كه صورت هزينه هاي مراسم افتتاحيه فرودگاه امام و اهداي ۱۵۰ سكه توسط مدير عامل شركت پخش فرآورده اي نفتي كشور، قلب و دل را مي آزرد، احمدي نژاد را اينگونه نشان مي دادند كه او بر سفره نام و پنير نشسته، با بالشي معمولي و بدون زير اندازي چون مردمان تهيدست مي خوابد!
و او را تكرار رجايي مي ناميدند.
...
طبيعي بود كه با چنين تصويرسازيهايي، مي گفتيم او همان است كه آرزو مي كرديم...
تبليغاتش نيز چنين او را نشان مي داد:
مردي از جنس مردم ...
دولت خدمتگزار
خدمت صادقانه
رايحه خوش خدمت
آن مرد آمد. بابا نان ندارد. آن مرد رفت. آن مرد با اسب رفت. اين مرد آمد... بابا نان داد.من انار دارد. اين مرد اسب ندارد.
رئيس جمهور مردم نواز
شيفته خدمت دكتر محمود احمدي نژاد
با دعا آمده بود: اللهم عجل لوليك الفرج و العاقبه و النصر و جعلنا من خير انصار و اعوانهه و المستشهدين بين يديه
با نام دولت اسلامي و با همراهي بنيانگذار و رهبرآمده بود:
به سوي دولت اسلامي
مديريتي از جنس شهدا را نويد مي دادند:
و
در كنار همه اينها،... تعظيم كنان و دست به سينه آمده بود:

همه اينها كافي بود كه برخي با گريه، نذر آمدنش را به انتظار بنشينند:
نذر يك روز روزه جهت سلامتي آقا امام زمان و پيروزي جبهه عدالت و مهرورزي بر جبهه نفاق
نذر ۱۲۰ميليوني براي پيروزي احمدي نژاد
و براي آمدن او و دولت كريمه اش،۱۱۰صلوات بفرستند.
آنچنان كه مصباح يزدي هم از دعا و نذر و ختم قرآن و زيارت عاشورا مي گفت:
"در اين ايام ديديد کساني که به خدا اعتماد کردند و پشتيبانان آن ها توده مردمي بودند که دست به دعا برداشتند، نذرها کردند، روزه گرفتند، ختم هاي قرآن خواندند و زيارت عاشورا خواندند، پيروز شدند" (خبرگزاری ها ۲۲تیر۸۴)
و از دعاي وجود مقدس حضرت وليعصر(عج)،براي احمدي نژاد:
اما يکي از مهمترين سخنراني هاي مصباح ، پس از پيروزي احمدي نژاد را، "پرتو سخن" در شماره ۲۸۴ خود منعکس نمود. وي در ادامه نسبت دادن نتيجه انتخابات به "اسباب" هاي غير "ظاهري"، در بخشي از سخنان خود مي گويد: "ديشب يکي از دوستانِ حاضر در جلسه نقل کرد: قبل از برگزاري مرحله اول انتخابات به محضر يکي از علماي اهواز رسيدم. ايشان گفت، نگران نباشيد؛ احمدي نژاد رئيس جمهور مي شود. ايشان گفته بود که شخصي شب ۲۳ رمضان در حال احياء، پيش از نيمه شب به خواب مي رود؛ در خواب به او ندا مي شود که بلند شو براي احمدي نژاد دعا کن؛ وجود مقدس ولي عصر (عج) دارند براي احمدي نژاد دعا مي کنند. مي گويد، من حتي اسم احمدي نژاد را شنيده بودم و اصلاً او را نمي شناختم! خود ايشان [احمدي نژاد] نيز در تاريخ دهم دي ماه، قاطعانه گفته بود که من رئيس جمهور خواهم شد... حالا خواب ديده يا کسي به او گفته است، من نمي دانم..."
و پيامك هاي آنروزها چنين منتشر ميشد :
*او احمدي نژاد است/مردانه در جهاد است/تک تک قلب ملّت/براي او ستاد است
*اخلاق خوش محمدي داري تو/ احسان و صفاي سر مدي داري تو/ نامت همه جا زبانزد اهل ولاء/ زيرا که نژاد احمدي داري تو
*تاريخ کلاس درس حق آموز است/ روشن گر حق و باطل امروز است/ در صحنه انتخابات با لطف خدا /ترديد مکن که احمدي نژاد پيروز است
*افسوس از اين حکايت درد آلود/ که پاسخ خدمتت فقط تهمت بود/ در صبر و تحمل غرض ورزي ها/ افسانه شدي مثل جومونگ اي محمود
*قابل توجه رندان خرابات / باز آمده وقت انتخابات/ برگزيدن مردي چون رجايي /بود سفارش آن پير خرابات
*اي يک تنه صد سپاه و ارتش ، اي مرد/ وي حافظ هر اصول و ارزش اي مرد / يک دوره دگر رئيس جمهور بمان / تا ظلم کند به عدل کرنش اي مرد
*گرچه بي تو، همه اينجا شيرند/تو نترس، جلو بيا اينها همه اسيرند
*کسي که هوادارش يوسف زهرا(عج) ست/ همه روزها براش “سوم تير” ند.
*به کار و تلاش و کوشش / کس به محمود ما نرسد/ در تخريب اين بنده خدا / کس به جايي نرسد
*دشمنان تو اگر خيل زمين خوارانند/ دوستان تو ولي از نسب بارانند / نهمين دولت مايي و به اين مي نازيم /که ولي نعمت اين دولت , محرومانند.
*ذکر الّلهم عجّل نرود از يادم/ اين را تو زنده کردي، نرود از يادم/ بَدان ز تو بد گويند امّا/ خوبي تو هرگز نرود از يادم
گزافه نيست، تو کوه اراده اي دکتر!/ هنوز هم به خدا خوب و ساده اي دکتر!/ دلـيل اينـکه دليـر و شجـاع و نستـوهـي/ همين بود که يقين «شيعه زاده اي» دکتر!
*به رأي خود ضميمه کن دوباره اشک و آه را/ به سوي حق دوباره کن دست و دل و نگاه را/ که باز هم انتخاب شود کسي که کرد نا اميد/ منافق داخلي و دشمن روسياه را
*با مردم رنجيده محشور شدي /کابوس شبانه زر و زور شدي/دست تو نمک نداشت اي ظلم ستيز/ مظلوم ترين رئيس جمهور شدي
*ما تشنه لبان عدل وداديم هنوز /ما پيرو رهبر و اماميم هنوز/ با رمز پر از صلابت يا مهدي / در لشگر احمدي نژاديم هنوز
صف کشيده اند در مقابلت ستاد هاي رنگارنگ/ هر کدام متعلق به حزب ها و بادهاي رنگارنگ/ غافلند از سفيدها و سياه ها، پيرها و جوان هايي/که هر کدامشان اند احمدي نژادهاي رنگارنگ
*از حبّ علي و آل، شاديم همه/ در خط ولا و عدل و داديم همه/با همرهي ملّت آزاده خود/ ما ياور احمدي نژاديم همه
تو احمدي نژادي و از تبار آفتاب / خيبر شکن به زمانه و شاگرد بوتراب/ رأي تمام ملّت ايران از آن توست /تا هست گفتمان تو از جنس انقلاب
*ما تو را با نذر و با يا ربّ گرفتيم از خدا/ با نماز و اشک و آه شب گرفتيم از خدا/ چون دعا بود رأي ما به دکتر احمدي نژاد/ يار رهبر، حامي مکتب گرفتيم از خدا
*ديري است به دنبال کسي مي گرديم /محتاج حضور روشن يک مرديم/ اين است که از ميان مردان خدا /ما روي سوي احمدي نژاد آورديم
*ما تجربه تلخ زمستان داريم /بد خاطره از هوا پرستان داريم/ مست از قدح ولايت حاج محمود /ما ديده به رأي مستان داريم
*ما به تغيير جهان رأي مي دهيم، يعني به تو/به يکي از صالحان رأي مي دهيم، يعني به تو/به ولايت، به عدالت، به شب و روز کار کردن/ما به اينها همزمان رأي مي دهيم
*امروز، زمان عدل و داد است بيا /خرداد مجال انتخاب است بيا/ در مکتب حق حرف چپ و راست مزن / رأي همه احمدي نژاد است بيا
*از نسل علي، ولايت نور تويي / “محمود” زمان به وادي نور تويي/ سوگند به آيه آيه مکتب حق /مظلومتر از “رجايي” امروز تويي
*ايران به دليرمرد خود مي‌نازد / با احمدي‌اش به دشمنان مي‌تازد/ با هرکه شود عنايت حق همراه / هرکس که بود مقابلش مي‌بازد
*ما دير زماني است ستادي هستيم /در راه خدا مرد جهادي هستيم/از دشمن و دوست گر ملال آيد باز / ما رهرو احمدي نژادي هستيم
*در سايه امن اتّحاديم همه /جان در ره اسلام نهاديم همه / با رهبر فرزانه چو بيعت داريم / پس ياور احمدي نژاديم همه
*ما عاشق کيش کربلايي هستيم / دلبسته آن روح خدايي هستيم/ در فکر خطاي خود بمير اي دشمن /چون بار دگر پي رجايي هستيم
*افکار امام را منادي باشيم / در قافله نيکنهادي باشيم/ گر عشق امام و رهبري در دل ماست/ حق است که احمدي نژادي باشيم
*/ آنان که به دولت نهم خنديدند / در عرصه بي کفايتي گنديدند/ با طعنه به قطره قطره خون شهيد / با ساز و نواي دشمنان رقصيدند
*اين کلبه، سراي عدل و داد است بيا / اينجا سخن از «وان يکاد» است بيا / در محفل ما حرف چپ و راست مزن /اين خانه ي احمدي نژاد است بيا
*ما طالب پاکي و صفاييم هنوز /ايراني و حامي ولائيم هنوز/ در حمله قدرت طلبان نااهل / ما حامي احمدي نژاديم هنوز
از نسل گل و نجابت نور، تويي /محبوب زمان به وادي نور، تويي/سوگند به واژه واژه دفتر عشق / مظلومترين رئيس جمهور تويي
*هر چند هزار هزار آرزو برآورده بشد /هر چند که شب سياه رفت و هوا آفتابي بشد/ باز بايد با دشمن نمي توانيم و نشد / احمدي نژاد، ياور محرومان همراه بشد
*رزمنده و در صف جهاديم هنوز / نابودگر ظلم و فساديم هنوز/ سوگند به روح قدسي روح الله / ما ياور احمدي نژاديم هنوز
ما دل نمي دهيم به اين حرف و گفت ها/ در گوشمان نمي رود اين حرف مُفت ها/ دکتر بدان که تا پاي کار با توايم/ تا بشکنيم گردنِ گردنْ کلفتها
*گويند رقيب، ياور محرومان است../ همراه هميشگي مظلومان است../ گوييم: اگر چنين بود از چه کنون/ در جبهه شاه ثروت اندوزان است..؟!!
*فساد و رقص کجا؟ جبهه و جهاد کجا؟/ محيط تفرقه و بزم و اتّحاد کجا؟/ در اين زمانه که رأي من و تو تکليف است، /مقام …ي کجا و مقام دکتر احمدي نژاد کجا؟!!
*تخريب نکرد، دائم از خدمت گفت/ از آتيه روشن و از عزّت گفت/ احسنت به احمدي نژادي که/ سخن از خوبي خود نگفت، از ملّت گفت
*اي کوه صبر و وفا احمدي نژاد/ اي سربلند عبد خدا احمدي نژاد/ با طرح پرتگاه و دگرگوني آمدند/ تا بشکنند نام تو را احمدي نژاد
*بر همگان است عيان خدمت احمدي نژاد/ منطبق است با عمل، صحبت احمدي نژاد/ مجري عدل حيدري، پيرو خط رهبري/ با شهدا بود انيس، همّت احمدي نژاد
*اي شير شکوه غرشت را ديدند/ آنها که به عزت تو مي خنديدند/آن شب همگي به پاي روشنگريت/ جز “چيز” جواب ديگري نشنيدند
*مي غرد و با زخم زبان کار ندارد /کاري به لجن گويي اغيار ندارد/ با ديوهوا سخت بجنگيدکه محمود / حاجت به جوانان “هوا”دار ندارد
*لبخندرضايت وَلي ميخواهيم / پيش صف دشمان يلي ميخواهيم/ اصرار به احمدي نژاد است، چرا؟ / چون مالک اشترعلي ميخواهيم
*ما پيرو مکتب رسول اللّهيم / در راه و منش، پيرو روح اللّهيم/ با رأي به احمدي نژادِ مظلوم / ما حامي کانديداي حزب اللّهيم
*آنها که به دولت نهم خنديدند / از دوست، به دشمنان چرخيدند/ از راه امام و شهدا دور شدند / فردوس، به دنياي عدو بخشيدند
*ابر و باد و مه خورشيد فلک درکارند/ تا “کبير” دگري باز به “فين” بسپارند/ احمدي صبر بکن دست خدا بر سر ماست/ مـردم از حيله ي روبه صفتان بيـزارنـد
*توپ تانک اهانت، ديگر اثر ندارد/ رقيب اين احمدي، ديگر هنر ندارد
*شايد که مرده منطقْ در مسلخ عدالت/طاقت بيار و بنگر، روزي رسد عدالت/ در زير بار تهمت، پشت و پناهمان حق/اي عاشقان مَهدي(عج) از احمدي حمايت
*آتشکده ي آتش ِ دردي اي مرد/ اُسطوره ايمان و نبردي اي مرد/ پهناي زمين عرصه نامردان است/تنها تو در اين ميانه مردي اي مرد
*يا ربّ، دل دوستان پر از غم نکني/ با تيـر قضـا قامـت مـا خم نکنـي/ اي چرخ، تو را بحق قرآن سوگتد/ يک رأي “احمدي نژاد” کم نکني…
*اصرار به احمدي نژاد است، چرا؟ - چون مالک اشترعلي ميخواهيم
*با ديوهوا سخت بجنگيدکه محمود - حاجت به جوانان "هوا"دار ندارد
*احمدي صبر بکن دست خدا بر سر ماست مـردم از حيله ي روبه صفتان بيـزارنـد
*ابر و باد و مه خورشيد فلک درکارند تا "کبير" دگري باز به "فين" بسپارند

و خلاصه آنكه احمدي نژاد در جنبش پيامكي و شعر، هم مالك اشتر بود و هم جومونگ. هم يوسف زهراء بود و هم اميركبير...خيبر شكن و ...و بوتراب و ...
دو سه سال اول، همانطور مي پنداشتيم كه قبل از آمدنش، فكر مي كرديم... عليرغم همه كاستي ها، انتقادات، ناراستي ها و رانتخواريهاي نو آمدگان و هزار و يك شاهد و قرينه...، باز هم نمي خواستيم باور كنيم او آن نبود كه مي پنداشتيم...
او هم به باور و ترديدمان دامن مي زد و مي گفت كار كار هاشمي و مافيا و استكبار جهاني است و...
او البته تا امروز هم همين را مي گويد:
دوباره هاشمي رفسنجاني
روزنامه ايران ۲۶آذر ۹۰
و جالب آنكه اين هاشمي همه كاره {اگرچه به راستي هم، زماني مستدام، خيلي كاره بود}،كه احمدي نژاد و جوانفكر، همه جا ردپاي او را مي يابند، امروز ديگر حتي نمي تواند از مسدود شدن وب سايتش و مصادره پاسپورت خانواده اش، هم جلوگيري كند!
و جالب تر آنكه اين هاشمي همان است كه احمدي نژاد همين ايام كه دوباره به او مي تازد، امام جماعت وزير احمدي نژاد است:


و جوشش عشق به هاشمي، زماني در قلب معاون اولش زبانه مي كشيد:
و او خود نيز زماني،هاشمي را با "درخشندگي و به نيكي"مي ستود:
باز هم جالب تر اينكه ديگر كيهان شريعتمداري هم به اين تكنيك، ايراد مي گرفت:
"جريان انحرافي هر منتقدي را به هاشمي مي چسباند"كيهان محمد ايماني ۱دي ۱۳۹۰
اينچنين شد كه ديگر نمي توانستيم در برابر كوه ترديدهايمان، مقاومت كنيم. آخرهاي دور اولش بود كه ديگر احساس كرديم او آن نكرد كه بايد مي كرد. همه سرمايه عشق و اشتياق ملي را به مغاك فرستاد. همه پشتيباني ها را سوزاند. خودش شد و خودش و يك بيابان سرگرداني پيش روي ما و كشور و آينده. ديگر رفتارش را نميفهميديم و مي نوشتيم كه نگرانيم و سرگشته... اما گوشي شنوا نبود... ديگر انذار و تبشيرهايمان در رجانيوز دوستدار او هم به جايي نمي رسيد.۱۵آبان ۱۳۸۷ناصحانه از احمدي نژاد مي پرسيدم
"چگونه مي نگرد كه سوز و ناله اصوليون را نمي بيند و نمي شنود.؟"
وزرايش هم با ما هم عقيده بودند و مي گفتند كسي بايد جلويش را بگيرد...اما ديگر كسي نمانده بود!
ديگر از او دل بريده بوديم.داستان كردان يك نقطه عطف دل بريدن من بود...
اندوهناك، چشم به آينده دوختيم. با قلبي مالامال از سوز و احساس خسران از آمدن او، از سوختن همه اشتياق و اميدمان سوختيم!
تا ديروز غصه ما كفشي بود كه نداشتيم، اما امروز غصه پاي نداشته، هم بر آن اضافه شده بود.
چهار سال اول احمدي نژاد تمام شده بود .
۴سال كاويدن احمدي نژاد و ياران و دوستان و همراهانش براي قضاوت كافي بود.
...
اما او باز هم در فضاي دوگانه احمدي نژاد-هاشمي، و اقبال نسبي مردم خسته، سكاندار قوه اجرايي كشورشد... و دور دومش را آغاز كرد.
"خاندان هاشمي عليه احمدي نژاد"
"احمدي نژاد كشون"
"صلاح مملكت خويش مردمان دانند"
اين بار راسخ تر از گذشته، راه و مدلش را پي گرفت.
او كه خاتمي را به تيغ انتقاد از ديدارش با شيراك، زخمي به كناري نهاده بود، به خنده ها با سفير اروپايي و چاوز دلخوش بود...
***احمدي‌نژاد در مصاحبه راديويي گفته بود:
«روزي که رئيس‌جمهور سابق کشور { ديدارسال ۷۸ جناب آقاي خاتمي با شيراک}،با آن وضعيت به فرانسه رفت يکي از غم‌انگيزترين روزهاي زندگي‌ام بود؛ چرا که شيراک بالاي پله‌ها ايستاده بود و رئيس‌جمهور ايران پله‌هاي متعدد را پشت‌سر گذاشت تا به او برسد.»
***در چنين فضايي، مدتي بعد تصاويري، در ذم حسن روحاني و خنده هايش با جك استرا منتشر ميشد:
و بلاگر شاهراه عدالت، مي نوشت:
"بايد از حسن روحاني پرسيد شما كه در كاخ مركز استراتژيك بر صندلي رياست تكيه زده ايد و مدام در حال اظهار جهل براي تخريب دولت نهم هستيد، شما تا به حال چه گلي به سر اين ملت زده ايد؟ مگر جز اين است كه در زمان دبيري شوراي عالي امنيت ملي، با دوستان انگليسي و اروپايي خود همچون "جك استراو" بر سر ميز مذاكره در موضع كاملا منفعلانه مي نشستيد و با قهقه هاي مستانه بر سر منافع ملي كشور معامله مي كرديد؟ آقاي روحاني شما ديگر لطفا لب به دفاع از ملت نگشائيد كه تنها خود را بيشتر رسوا خواهيد كرد."
اما مدتي بعد از آن خنده هاي مورد انتقاد، دوشنبه ۱۴ آذر۹۰ از ديدار علي اكبر صالحي و گيدو وستروله وزراي خارجه ايران و آلمان در حاشيه اجلاس بن۲ درباره افغانستان، تصويري خندان در پايگاه خبري الف منتسب به اصول گرايان، منتشر شد،
و يكي از كاربران الف نوشت:
کم کم دارد دست احمدي نژاد باز مي شود و همه شعارهايي که داد را برعکس عمل مي کند.
کي بود که از خاتمي انتقاد مي کرد که چرا ميتران{شيراك}، دوقدم کم آمد جلو و ايران را ذليل کرد؟
خاتمي و ذلتش در برابر غربي ها قبول ولي اين رفتار ذليلانه صالحي که مي خندد و طرف آلماني اش محکم و جدي نگاه مي کند خداوکيلي از ماجراي خاتمي - ميتران ذليلانه تر است. ۱۳۹۰-۰۹-۱۵
كاربر ديگري هم نوشت:
به اين مي گن دم خروس و قسم حضرت عباس.
لبخند اينجا و اشغال سفارت خونه توي ايران ۱۳۹۰-۰۹-۱۵
و ديگر كسي به لبخند احمدي نژاد و وزيرش و سفير فلان كشور غربي،كاري نداشت: :!



و نيز فشردن دست امير سعودي توسط وزير امور خارجه اش.
و ديگر كسي از دوستان همراهش به پاسخ از آن فرماندار و استاندار و شهردار ساده زيست و دعاي فرج خوان، نپرداخت كه سفرکاری نيويورك با خانواده چرا؟


مهدي احمدي نژاد، عروس و مادر عروس رئيس جمهور در رديف وسط
*** گويي ديگر يادشان رفته بود احمدي نژاد، ديگر فرماندار نيست !
***او كه هواپيماي اختصاصي را خوش نداشت، اجازه داد خود، معاونين، و وزرايش با هواپيماي اختصاصي اين ور و آن ور دنيا بروند:
***او كه منادي عدالت و راستي بود، با جاعلان و دروغگويان هم سفره شد...
محمود احمدي نژاد در كتاب تاريخ ايران، يك پارگراف و يك جمله از خود به، يادگار خواهد گذاشت:
***او براي رفع كاستي ها و نقائص دولتهاي قبل از خودش، شعار هاي درستي داد ه بود، اما بجاي اهتمام بر ساختار سازي و سيستم سازي عالمانه، و به خدمت گرفتن درياي بيكران اميد و جوشش، دولتي رفاقتي- خانوادگي شكل داد و آن كرد كه نبايد مي كرد...
استاندارد را نيز به دادماد سپرد و اگر نبود خروش یکپارچه منتقدان، چه بسا این ننگ در کارنامه دولت می ماند
شايد يادش رفته بود كه گذشتگان نيز با دامادها، استاندارد مي ساختند...
قرار بود او ، چون لقمان حكيم از گذشتگان پند گيرد... حيف كه حكيمي نكرد و حكمت و پندي بكار نگرفت.
از نردبان شور و شعور مردم و خواص مردمي بالا رفت اما خيلي زود همه چيز را فراموش كرد...
و تنها آنهنگام كه موج بيداري شدت مي گرفت، چيزهايي از شعارهايش بيادش مي آمد و حكمش را پس مي گرفت:
***او كه فراخوان خدمت براي حضور خادمين در كابينه اش مي داد:
انتصاباتش را با محافل بنيان مي نهاد... واو كه قرار نبود قبيله اي حكومت كند، همان كرد كه پيشينيانش مي كردند:
و او گامي به پيش ننهاد... نه تنها ما را با نظام انتصابات متعارف، تنها گذاشت، بلكه بر عمق بداخلاقي ها،هم افزود:


و ...تازه يادم مي آيد مطلب۲آذر ۱۳۸۵احمدي نژاد در وبلاگش را :
"ديوانسالاري در خدمت مردم نه مردم در خدمت ديوانسالاري"
در زمان صدارت آنكسي كه زنگ عدالت را همواره به صدا در مي آورد، و دلبستگان به او، وي را دزدگير ۸۸ مي خواندند:
و از او كه مي گفت نام و نشان مفسدين را در جيب دارد، مي خواستند مفسد را معرفي كند،
اختلاس بزرگ شكل گرفت . در حاليكه وزيرش گفت:
"احمدي نژاد به من گفت كه جهرمي را به رياست بانك صادرات بگذار"
"احمدي نژاد گفت كه جهرمي را به رياست بانك صادرات بگذار".
و يارنزديكش، علت را به جاي ديگري حواله نمود،كه البته راست هم مي گفت:
"ريشه فساد شكاف هاي ناشي از عدم نظارت است". جوانفكر ۶ مهر ۱۳۹۰
و
از "جيگردار نژاد"، آنچنان كه پيش تر، نشان داده ميشد،چندان خبري نبود.


گويي يادش رفته بود كه "علفهاي هرز بايد چيده شوند":
و
...
ناخودآگاه به ياد اطلاعيه مهر ۱۳۸۶ دفتر رئيس جمهور در مورد بيت المال مي افتم:
"اطلاعيه دفتر رئيس جمهور در باره كساني كه خواستار جبران خسارت بيت المال هستند".
و اينكه دولتي را به ما نشان مي دادند كه ايثارگري مي كرد و بار مالي لايحه مقابله با فساد را مي پذيرفت:
"دولت بار مالي لايحه ارتقاي سلامت اداري و مقابله با فساد را پذيرفت"
و ...
چنين شد كه چند سال بعد، فهميديم اشتباه كرديم...
۶سال بعد در همچنان به همان پاشنه سابق مي چرخيد و مشكلات همچنان باقي بود:
***رئيس جمهور خاتمي در سال ۱۳۸۴ مي گفت:
"براي ‏رسيدن به اين مراسم {مراسمي در دانشگاه تهران}،زمان كوتاه‌تري حدود ۲۰ دقيقه را تنظيم كرده بودم، ولي در ترافيك، حدود ۵۵ دقيقه گرفتار شدم‏‎.‎‏"
در سال ۹۰ اما پروين احمدي‌نژاد خواهر رئيس جمهور جديد در سيصد و بيست و ششمين جلسه علني شوراي اسلامي شهر تهران در نطق خارج از دستور چنين مي گفت:
" در پي بارندگي امروز ترافيك سنگيني به دليل آبگرفتگي معابر ايجاد شد كه بنده مسير ۴۵ دقيقه‌اي را بيش از ۲ ساعت در راه بودم ."
بگذاريد از مسكن نگوييم و اينكه در نخستين نشست خبري سال ۱۳۸۷گفته بود:
"شخصا در بخش مسكن وارد مي شوم."
و
از طرح هزار متر زمين رايگان براي به هر ايراني
و از وعده پنج اقتصاد اول دنيا:
از اهداف سند چشم انداز كه گفته بود:
"زودتر از افق ۲۰ ساله به اهداف سند چشم انداز مي رسيم."
و از پول نفت سر سفره هاي مردم
از طرح ملي تامين آتيه مهر رضا (طرح تامين آتيه نوزادان)
و
از دستور۶شهريور ۱۳۸۷ در باره مدارك جعلي مديران:
و از يك بام و دو هواي چکی که مدیرکل معاون پارلمانی اش به نمايندگان مجلس مي داد تا به داد مساجد!!! حوزه های انتخابیه برسند!!
و خيلي چيزهاي ديگر.
بي دليل نيست كه نويسنده وبلاگ آهستان كه خود را زماني"يک نيروي احمدي‌نژادي ‌نژادي متعصب"،
مي دانست،در فروردين ۱۳۹۰مي نويسد:
"ديگر خودم را احمدي‌نژادي نمي‌دانم".
چرا كه او درك كرده بود ديگر حق با احمدي نژاد نيست:
"از نگاه من ِ احمدي‌نژادي، هميشه و در همه حال، حق با احمدي‌نژاد بود. اگر شخصي با مدرک جعلي و تقلبي وزير مي‌شد، حتما توطئه رييس مجلس بود براي لکه دار کردن آبروي احمدي‌نژاد. اگر وزيري استيضاح مي‌شد، حتما توطئه مجلس مدعي اصولگرايي بود براي ضربه زدن به دولت اصولگرا! اگر مثلا با طرح دولت درباره تغيير نکردن ساعت رسمي کشور مخالفت مي‌شد، حتما مخالفت با نظرات کارشناسي دولت بود!
...
"از نگاه احمدي‌نژادي‌ها حق هميشه با احمدي‌نژاد بود و احمدي‌نژاد هم هميشه با حق! ديگران اگر با او همکاري مي‌کردند قابل ترحم بودند وگرنه حتما ريگي به کفش داشتند.
احمدي نژادي ها حتي به وزراي برکنار شده دولت احمدي‌نژاد هم به ديده شک و ترديد نگاه مي‌کردند و هرگونه اظهار نظر آنها را بعد از برکناري، ناشي از کينه آنها نسبت به احمدي‌نژاد مي‌دانستند. چه پور محمدي وزارت کشور و چه صفار هرندي وزارت فرهنگ و چه متکي برکنار شده در سنگال!
البته ماجرا به همينجا ختم نشد. کم کم اين نگاه شک آلود و اهانت آميز، دامن علما و مراجع را هم گرفت و باز هم معيار قضاوت درباره مراجع، حمايت و يا عدم حمايت آنها از دولت و احمدي‌نژاد شد."
و من سخن اميرحسين، كاربر وب سايت الف در ۱۵/۴/۱۳۸۷، را چند بار ديگر با خودم مرور مي كنم:
امير حسين
۱۳۸۷-۰۴-۱۵ ۱۳:۲۱:۲۶
واقعا دولتهاي خاتمي و هاشمي چه تاجي به سر مازده بودند که دکتر احمدي نژاد را متهم ميکنيد در شرايطي که الان تورم ۲۰% است آيا تورم۲۸% دولت خاتمي و تورم ۴۹% دولت هاشمي را از ياد برده ايد يا نرخ بيکاري ۱۰ %الان را با بيکاري ۱۸%دولت خاتمي يا ۲۵%دولت هاشمي.تنها مشکلي که احمدي نژاد دارد و مورد قبول شما نيست اينست:احمدي نژاد پاک دست است و مثل بقيه دزد و دست کج نيست .احمدي نژاد مثل خاتمي هواپيماي اختصاصي با پول بيت المال نمي خرد.احمدي نژاد مثل هاشمي اقوام و بستگان خود را دور خود جمع نميکند.احمدي نژاد راحت به ميان مردم ميرود و مثل آقايان طوري نيست که اجازه ندهد يکنفر از چند کيلومتري او رد شود.احمدي نژاد با دختران و زنان ايتاليايي دست نمي دهد و از امام زمان(عج)سخن ميگويد.احمدي نژاد مثل خاتمي در اجلاس صهيونيستي بيلدربرگ شرکت نميکند ولي از محو اسرائيل و هلوکاست ميگويد.احمدي نژاد مثل آقايان خصوصي سازي را اختصاصي سازي تعبير نميکند و مردم را مقدم بر آشنايان ميداند.احمدي نژاد با شجاعت بر حق مردم بر انرژي هسته اي پافشاري ميکند و مثل آقايان از سر ترس و خيلي چيزهاي ديگر ۵/۲ سال تعليق را نمي پذيرد. احمدي نژاد مثل آقايان زنان رقاصه را براي جشن ايران زمين خوزستان دعوت نميکند در عوض به هيئات مذهبي کمک ميکند.احمدي نژاد معتقد به ولايت فقيه و نظام است و غائله ۱۸ تيري به وجود نمي آورد و چانه زني از بالا و فشار از پائين را ترويج نميکند.احمدي نژاد مثل آقايان امام حسين (ع) و شهادت را خشونت طلب و خشونت طلبي و کشته شدن امام حسين (ع) به دست يزيد را نتيجه کشته شدن کفار به دست پيامبر نميداند ولي در هيئات مذهبي شرکت ميکند.احمدي نژاد پيرو خط امام است و مثل آقايان خط امام و امام را به موزه نميسپارد.احمدي نژاد مثل آقايان معتقد نيست که ميتوان حتي عليه خدا هم تظاهرات کرد.اينها و خيلي چيزهاي ديگر احمدي نژاد را در نزد شما نا محبوب و خاتمي و ديگران را محبوب ميکند. (۷۰۱۸۵)

و از خودم مي پرسم آيا عدالت تبصره مي خورد؟


من نيز،امروز و پس از روزها و ساليان،از فرجام اعتماد به احمدي نژاد مي پرسم:

...
بگذاريد فقط در انتها بگويم:
در اين سخنگاه، نه قصد تاييد و تقديس كسي را داشته ام و نه در پي تكفير و تكذيبم.
حتي نمي خواهم بگويم همه سخنان رئيس دولت نهم و دهم، ناراست يا راست است.،{كه البته برخي از آنها راستند و برخي هم ناراست.....}
فقط دلم مي خواهد بپرسم چرا؟...
و
چه بايد كرد؟

صفحه تقويم را نگاه مي كنم. چيزي به سالگرد تولد انقلاب اسلامی نمانده است...آرمانهايش را كجا و كي پيدا كنيم؟
ارجاعات:


کد مطلب: 141073

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcd5f0fsyt0oz6.2a2y.html?141073

الف
  http://alef.ir