پیشنهاد کتاب/ «آزادي و خيانت به آزادي»؛ آيزايا برلين؛ ترجمه دكتر عزت‌الله فولادوند؛ ماهي

مردی که نامش با آزادی گره خورده

علی غزالی فر*، 6 اسفند 93

6 اسفند 1393 ساعت 12:05


آزادي و خيانت به آزادي
( شش دشمن آزادي بشر)
نويسنده: آيزايا برلين
ترجمه: دكتر عزت‌الله فولادوند
ناشر: ماهي، چاپ چهارم ۱۳۹۲
۲۶۴ صفحه، ۱۹۰۰۰ تومان

این کتاب را فروشگاه اینترنتی شهر کتاب تا یک هفته پس از معرفی، با ۱۰% تخفیف ویژه عرضه می‌کند، در صورت تمایل اینجا کلیک کنید

****

در سال ۱۹۵۱ آيزايا برلين هر هفته گفتارهايي را در راديو ايراد كرد كه شنوندگان فراواني مجذوب آن شدند. اين گفتارها شهرت اجتماعي و اعتبار علمي او را بيش از پيش افزايش داد. سال‌ها بعد نيز آن گفتارها به‌صورت كتاب منتشر گشت و يكي از آثار بسيار مشهور و خواندني آيزايا برلين شد؛ "آزادي و خيانت به آزادي". موضوع اين گفتارها نيز همان دلمشغولي اصلي و هميشگي برلين بود؛ يعني آزادي.

اساسا مشهور‌ترین نظريه برلین در فلسفه سیاسی، فرقی است که او میان آزادی منفی و آزادی مثبت می‌گذارد. بر مبناي تعریف برلین، آزادی منفی (یا آزادی از)، به معنای تحمیل نکردن مانع و محدودیت از طرف دیگران است و آزادی مثبت (یا آزادی برای)، از سویی به معنای توان تعقیب و رسیدن به هدف و از سوی دیگر به معنای استقلال یا خودفرمانی در مقابل وابستگی به دیگران است. برلین آزادی منفی را به مکتب سنتی لیبرالیسم مربوط می‌داند که از قرن هفدهم تا قرن نوزدهم در بریتانیا و فرانسه پدید آمد. اما آزادی مثبت از نگاه او، هم مفهومی مبهم بوده و هم دستخوش تحریف شده است. در این مورد او بر اين باور است كه دست‌یابی به استقلال از راه ترک خواست‌هایی که دیگران را بر بشر مسلط می‌کند، ممکن است کاری خوب باشد و گاهي نيز بهترین چاره است، اما در واقع از آزادی انسان می‌کاهد و محدودیت‌هایی درونی و بیرونی پدید می‌آورد که در نهایت با آزادی فرد سازگار نيست. اين نظريه برلين طول و تفصيل فراواني دارد اما در هر صورت به‌قدري مهم و اثرگذار است كه موافقان و مخالفان آن همگي متفق‌اند كه امروزه تمايز ميان آزادي منفي و آزادي مثبت اساسي‌ترين نقطه شروع براي بحث از موضوع آزادي در فلسفه سياسي است.

اهميت اين بحث و تمايز به اين دليل است كه برلين معتقد بود كه نزاع‌هاي ايدئولوژيك قرن بيستم همگي بر محور همين مسئله مي چرخد. از نظر او آزادي مثبت مفهومي مبهم است كه دچار تحريف و كژنمايي زيادي شده و همين منجر به فهم و تفسيرهاي خاص و خطرناكي از آن شد كه ويراني و مصائب بزرگي به‌بار آورد. جريان‌ها و حكومت‌هاي بزرگ ديكتاتوري و توتاليتر قرن بيستم به‌ويژه كمونيسم، فاشيسم و نازيسم همگي ريشه در چنين فهم و تصوري از آزادي داشتند. البته برلين آزادي مثبت را به‌طور مطلق رد و نفي نمي‌كرد. او به سوءاستفاده از آزادي مثبت براي توجيه نفي آزادي منفي و از بين بردن آزادي حقيقي معترض بود. در يك كلمه او با خيانت به آزادي مشكل داشت. او در درجه اول به آزادي فردي اهميت مي‌دهد و تمام هم و غم او آن است كه اين نوع آزادي از بين نرود و يا تحريف نشود. مشكل از آن جايي آغاز مي‌شود كه برخي با اين ادعا كه آزادي واقعي و حقيقي چيز ديگري است و نبايد فريب اين آزادي ظاهري و سطحي و كاذب را بخوريم، آزادي فردي را مسخ و يا محو مي‌كنند. به عبارت ديگر با سوءاستفاده از آزادي مثبت آزادي منفي را قرباني مي‌كنند. همچنين از نظر برلين مواجه با شكل‌هاي عجيب و انحرافي آزادي به ما كمك مي‌كند تا درك و فهم بهتري از آزادي حقيقي داشته باشيم. به عبارت ديگر ما وقتي مي‌توانيم آزادي را درست بشناسيم كه نقطه مقابل آن را خوب شناخته باشيم. تقابل ميان دو نوع آزادي نيز در همين زمينه به ما ياري مي‌رساند.

از اين بحث‌ها به‌خوبي معلوم مي‌شود كه چرا نام آيزايا برلين با آزادي گره خورده است و اينكه چرا تقريبا در همه كتاب‌هاي او بحث در نهايت به‌نوعي با آزادي مرتبط ‌شود. "آزادي و خيانت به آزادي" هم از اين قاعده استثنا نشده است. اما اين مطلب به اين معنا نيست كه برلين در همه آثار خود يك موضوع را تكرار مي‌كند. كتاب‌هاي برلين همگي از تازگي و طراوت خاص خود برخوردار هستند؛ زيرا او در هر كدام از آثار خود به شكلي جديد و از زاويه‌اي خاص به مقوله آزادي مي‌پردازد و ابعاد گوناگون آن را مورد واكاوي قرار مي‌دهد. در اين كتاب نيز به‌شكلي بديع در مورد آزادي به بحث مي‌نشيند. او آراء و نظريات شش متفكر را گزارش و سپس نقد مي‌كند. البته او قصد ندارد همه افكار آنان را ارائه كند. او فقط مي‌خواهد مفهوم آزادي را از نظر آنان مطرح كرده و تبعات و لوازم چنين ديدگاهي را در مورد آزادي نشان دهد. البته هر جا لازم باشد به ساير ابعاد اين متفكران و ديگر آراء آنان نيز اشاره مي‌كند.

مترجم فاضل در ابتداي كتاب، مدخل "آيزايا برلين" را از دانشنامه مشهور و معتبر استنفورد ترجمه كرده‌اند. اين مدخل كه به قلم هنري هاردي، ويراستار آثار برلين، نگاشته شده علي‌رغم اختصار براي آشنايي با آراء و افكار برلين بسيار عالي است. سپس در مقدمه كتاب، برلین طرح مسئله كرده و هدف خود از این پژوهش و نوشتن در مورد اين شش متفكر خاص را توضیح می دهد. پس از آن در شش بخش به ترتيب با انديشه‌هاي هلوسیوس، روسو، فیشته، هگل، سن سیمون و دومستر آشنا می شویم. يكي از وجوه اهميت اين كتاب آن است كه با متفكراني آشنا مي‌شويم كه در ديگر كتاب‌هاي موجود كمتر نشاني از آنها مي‌توان يافت. هلوسيوس، دومستر و سن‌سيمون انديشمنداني هستند كه علي‌رغم اهميت خيره‌كننده‌شان، براي كتاب‌خوانان فارسي‌زبان چندان آشنا نيستند؛ زيرا بسيار كم به آنها اشاره مي‌شود تا چه رسد به اينكه با تفصيل مورد نقد و بررسي قرار گيرند. سه فيلسوف نامدار، يعني ژان ژاك روسو، فيشته و هگل براي ما ايرانيان به هيچ وجه ناآشنا نيستند. در كتاب‌هاي زيادي به زندگي، آثار و افكار آنها پرداخته شده و كتاب‌هاي متعددي در مورد آنها وجود دارد. اما اگر كسي به هر دليلي علاقمند باشد كه به يكي از اين سه فيلسوف بپردازد، بايد يقين كند كه حتي خواندن همه آن كتاب‌ها نيز او را از مطالعه اين نوشته برلين بي‌نياز نخواهد كرد. چراكه برلين در اين اثر خود به‌نحوي كاملا نو و بديع به اين سه فيسلوف پرداخته است. نتايج و لوازمي كه برلين از سخنان اين افراد استخراج و استنباط كرده بسيار جالب است. نقدهايي كه بر ديدگاه‌هاي آنان مطرح كرده فقط مختص اوست و كس ديگري آنها را بيان نكرده است. براي مثال حداقل ده‌ها كتاب خوب، مفيد و آموزنده درباره هگل و فلسفه او به زبان فارسي نگاشته يا ترجمه شده است. اما آنچه برلين در فصل چهارم كتاب خود درباره هگل گفته است در هيچ كدام از آن كتاب‌ها مشابهي ندارد. آري! كتاب‌هاي برلين بي‌نظيرند.

اما چرا برلين اين شش متفكر را برگزيده است؟ او براي اين گزينش خود چند دليل مي‌آورد. يكي اينكه همگي آنها مربوط به يك دوره زماني بودند. همه آنها كمي قبل و يا كمي بعد از انقلاب كبير فرانسه مي‌زيستند. به همين دليل مي‌توان گفت آنها در آغاز دوره‌اي زندگي كرده‌اند كه ما در پايان آن به‌سر مي‌بريم. همين امر باعث شده كه ما زبان آنها را بفهميم و براي ما كاملا آشنا باشند. هنگامي كه ما به سراغ آثار آنها مي‌رويم و به سخنان‌شان گوش مي‌دهيم حس مي‌كنيم كه گويي ما را مخاطب قرار داده و براي ما سخن مي‌گويند. اگرچه فاصله زماني ما با آنها در حدود دويست سال است اما اوضاع و احوالي را موضوع كارشان قرار دادند و درك كردند و با بينشي شگفت به وصف درآوردند كه بيشتر از آنكه مربوط به آن روزگار باشد، با حال و هواي زمانه ما سازگارتر است. گويي كه آنان عصر ما را با آينده‌نگري و مهارتي حيرت‌انگيز تحليل كرده‌اند. دوم آنكه آنها بسيار اثرگذار بودند و افراد زيادي را آن‌چنان تحت تأثير خود قرار دادند كه تابع و پيرو آنها شدند. اين تبعيت فقط در پذيرفتن اين يا آن نظريه نبود، بلكه كل نگاه و نگرش آنان نسبت به همه چيز متحول و دگرگون شد. و آخر اينكه همه اين شش متفكر درباره آزادي بحث نموده، با آن موافق بوده و با شور و حرارت از آن دفاع كرده‌اند. آنان مدعي طرفداري و پرچمداري آزادي بودند و اعتقاد داشتند كه آزادي حقيقي را مطرح كرده‌اند. اما شگفت اينكه نظريات آنان درباره آزادي در نهايت ضد آزادي فردي و سياسي از آب درآمد. خلاصه آنكه از نظر برلين آنها به آزادي خيانت كردند.

اين كتاب ارزشمند علي‌رغم اينكه اثري بسيار جدي و عميق در حوزه فلسفه سياسي است اما متن بسيار رواني دارد. البته نبايد قوت و مهارت و تسلط مترجم فاضل را از ياد ببريم كه در ارائه چنين اثري به زبان فارسي نقش به‌سزايي ايفا كرده‌اند. برلين بسيار آموزنده است. ما مي‌توانيم از او ياد بگيريم كه چگونه دچار تندروي سياسي نشويم و به دام تعصب، تحجر و كج‌فهمي نيوفتيم. در فضاي سياست‌زده جامعه ما خواندن آثار او از دچار شدن به عوارض جانبي سياست‌زدگي جلوگيري مي‌كند. آثار برلين پادزهر درد سياست‌زدگي ماست؛ پس برماست كه آن را جدي بگيريم.

پي‌نوشت:
براي آشنايي خوب و مفصل با ديدگاه آيزايا برلين در مورد دو مفهوم آزادي مثبت و آزادي منفي فصل سوم اين كتاب او بهترين منبع است:
آيزايا برلين، چهار مقاله درباره آزادي، ترجمه: محمدعلي موحد، تهران، انتشارات خوارزمي


کد مطلب: 261467

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcd9f0x5yt09o6.2a2y.html?261467

الف
  http://alef.ir