رمزگشایی از نمادهای سریال در چشم باد

5 تير 1389 ساعت 15:15


  بارها و بارها منتقدین و تحلیلگران ایرانی به منظور نقد و بررسی فیلم و سریالهای خارجی در شبکه های مختلف صدا و سیما حضور یافته اند و مسائل پیدا و پنهان بسیاری را مورد بررسی قرار داده اند. به ویژه نقد فیلمهایی به مانند 300 که اصل و ریشه ایران و ایرانی را نشانه گرفته است و از این بابت مخاطبین نیز با حساسیتی خاص حواشی آن را دنبال می کنند. اما جای بسی تعجب دارد که علی رغم اهمیت موضوع ، چرا تا به حال هیچ تحلیل و نقد دقیق و جامعی در مورد سریال در چشم باد صورت نپذیرفته است .شاید یکی از دلایل آن نیاز به اشراف تحلیلگر بر حوزه های تاریخی ، سیاسی، هنری و فنون فیلمسازی باشد که در سریال مذکور شاهد حضور در هم تنیده همه آنها بودیم. اما دلیل احتمالی دیگر سکوت معنی دار تحلیلگرانی است که اینک به مسائل پشت پرده فیلمنامه این سریال واقف شده اند و صلاح را در نادیده گرفتن نیات نویسنده این سریال می بینند. اما حال که این سریال به پایان رسیده سوالاتی برای مخاطبین آن مطرح شده است که لازم است برای آن پاسخ هایی مناسب نیز در نظر گرفته شود. بیژن ایرانی به عنوان نقش اول فیلم ، نماد چه کسی است ؟ آیا فردی به این اسم در تاریخ معاصر ما وجود داشته؟ عباس ایرانی چه کسی است؟ نماد چه کسانی است ؟ چرا مادر عباسی که حامی نظام است باید یک کمونیست بریده از شوروی باشد و پدر او یک ناسیونالیست ؟ چرا در بیژن ایرانی تا آخرین لحظه ها نسبت به دین و ایدئولوژی هیچ تغییری دیده نمی شود و بر خلاف فیلمهای دیگری همچون اخراجیها، بیژن تا آخرین لحظات مرگش نگرش ناسیونالیستی و سکولار خود را دو دستی چسبیده است؟ چرا علی رغم حضور بیژن در خطرناک ترین عملیاتها ، ترکش کمانه کرده از مسجد جامع خرمشهر باید سبب مرگ بیژن شود؟ چرا میزان حضور امام (ره) در این فیلم حتی یک درصد حضور بازیگر نقش رضاخان هم در فیلم نیست؟ و دهها سوال دیگر پاسخ تمام سوالات فوق پازلهای یک فرضیه نسبتا قوی را در ذهن ایجاد می کند که علی رغم میل باطنی، بالاجبار بایستی گوشه های آن برای خواننده واکاوی شود. مسعود جعفری جوزانی کارگردان این سریال که تا سال 1362 در آمریکا به سر می برده و تقریبا با درک آنچه در ماجرای فتح خرمشهر در کشورمان گذشته با افرادی که در آن زمان هنوز به دنیا نیامده اند تفاوت چندانی ندارد. مرجع شناخت هر دو آنها تنها مطالعه است و واکاوی تاریخ از لابه لای ورق های کتابها و یادداشتها. (برای کشف حقیقت، فقط خواندن تاریخ کافی نیست. باید نانوشته ها را از لای خاطره نویسی ها و ادبیات آن دوران کشف کرد.) این جمله ای است که پس از اتمام پخش سریال در چشم باد، مسعود جعفری جوزانی در مصاحبه با ایرنا آن را به زبان آورده و نویسنده و کارگردان فیلم از جستجویش به دنبال نانوشته ها این چنین می گوید :( کتاب های صادق چوبک و صادق هدایت در مورد ادبیات معاصر ایران بزرگترین کمک را برای استخراج دیالوگ ها به من کرد. مطالعه کتاب های صادق چوبک به درک درستی از طبقات اجتماعی، وضعیت اقتصادی، چیدمان وسایل منزل و رنگ آمیزی آن و چگونگی گویش و زندگی مردم در دهه اول هزار و سیصد انجامید. کتاب های صادق هدایت نیز در دیالوگ نویسی بسیار موثر بود.)! اولین سوال اینگونه مطرح می شود که چرا در بررسی مسائل تاریخ معاصر کشورمان که اسلام و اسلام شناسی در آن نقشی اساسی را دارد، بایستی از نظرات اسلام ستیزانی همچون صادق چوبک و صادق هدایت استفاده کرد. کسانی که دین را ریشه بدبختی انسانها می دانند و مهمتر اینکه در کجای این فیلم می بایست در جستجوی تاثیرات تفکرات این دو نویسنده باشیم؟ شروع داستان با میرزا و پایان با مسجد جامع خرمشهر داستان با صحنه هایی از میرزا کوچک خان جنگلی و تلاش او برای تشکیل جمهوری در شمال ایران آغاز می شود. در بین اعضای گروه میرزا، میرزا حسن ایرانی و دوستش پررنگ ترین نقش را در جنگ ایفا می کنند. دوست میرزا حسن زنی تاجیک تبار و صاحب دختری به نام لیلا است. میرزا حسن نیز صاحب سه پسر که نام یکی از آنها بیژن است و دیگری یک دختر . گروه میرزا با تمام امید و آرمانهایش توسط نیروهای وقت در هم می شکند و حسن ایرانی و دوستش برای حفظ جان خود و خانواده خود رهسپار تهران می شوند. پس از گذر از راههای صعب العلاج وشرایط جوی و محیطی مرگبار به تهران می رسند در حالی که دوست میرزا حسن توسط نیروهای نظامی شناسایی و دستگیر می شود . میرزا حسن به همراه دوست دیگری در تهران در چاپخانه ای مشغول به چاپ روزنامه می شوند. پس از گذشت سالها بیژن پسر حسن ایرانی وارد دوران جوانی خود می شود ، در حالیکه بر خلاف پدرش خصومتی با حکومت پهلوی ندارد. او ضمن سپری کردن دوره خلبانی و خدمت در ارتش دلبسته دختری به نام ایران نخجوان می شود. اما در یک میهمانی رگه هایی از تعصبات مذهبی وی ، زمانی که همسرش درخواست رقص با اشراف زاده ای را اجابت می کند بر حس علاقه وی به ایران نخجوان غلبه می کند و او را از ازدواج با دختر تیسمار نخجوان منصرف می کند. اما داستان بیژن ایرانی در زمان حمله متفقین به ایران به اوج حساسیت خود می رسد. هواپیمای وی در حین مبارزه با جنگنده های شوروی سقوط می کند و پس از این او زمانی به هوش می آید که خود را در منزل اهالی آن منطقه می بیند. پس از کش و قوسهای فراوان به اسارت قوای شوروی در می آید اما در حین بازجویی توسط قوای شوروی متوجه می شود دختر کمونیست فارسی بلد همان لیلا دختر دوست پدر اوست که سالهاست از او خبری نداشته. ماجرای عاطفی بین بیژن و لیلا این گونه آغاز می شود و به دل بریدن لیلا از شوروی می انجامد. بیژن و لیلا با یکدیگر ازدواج می کنند . اما هر دو که از بیم قوای متفقین قصد فرار داشته اند بالاخره اسیر آنها می شوند. بیژن توسط برادر ثروتمند خود نادر از زندان آزاد می شود. در حالی که پدرش به دلیل حمایت از مصدق توسط رژیم پهلوی اعدام شده است. پس از آن زمانی که سراغ همسرش را از نیروهای شوروی در ایران می گیرد با تصاویری که نشان دهنده مرگ لیلاست مواجه می شود. در نهایت حزن و اندوه به کمک برادرش پس از تبعید به بصره ، راهی آمریکا می شود. در انجا در رشته جراحی مغز تحصیل می کند و به دکتر بیژن معروف می شود. با زنی آمریکایی آشنا می شود. در این حین در ایران انقلاب می شود و بازتاب آن به آمریکا هم می رسد. زمانی که زن آمریکایی موفق می شود وارد دنیای احساسات و عواطف بیژن شود ، نامه ای از ایران به دست بیژن می رسد که دنیای وی را تغییر می دهد. نامه از سوی لیلا همسر سابق وی بوده که بیژن گمان می کرد او پیش از این مرده باشد. بیژن متوجه می شود از او پسری به دنیا آمده به نام عباس! بیژن تصمیم می گیرد برای دیدن خانواده خود وارد ایران شود. از زمان گرفتن پاسپورت تا پایان فیلم ، بیژن با انواع بداخلاقی ها مواجه می شود. در فرودگاه با وی برخورد خوبی نمی شود. اما در حین جستجوی همسر و فرزندش، تجاوز عراق به خاک ایران آغاز می شود. وی پس از دیدار با همسرش متوجه می شود عباس راهی جبهه های جنگ شده است. پس برای دیدن وی تهران را ترک می کند و بدوا به عنوان پزشک به انجام خدمت می پردازد. به دنبال عباس مراحل مختلف جبهه را پشت سر می گذارد تا اینکه در جوار مسجد جامع خرمشهر در حالی که برای نخستین بار فرزندش را می بیند بر اثر ترکش ناشی از برخورد موشک به گنبد مسجد زخمی و در دستان عباس جان می دهد. گروه میرزا کوچک خوان نماد تمامی جمهوری خواهان همانطور که ذکر شد فیلم با تصاویری از میرزا و گروهش آغاز می شود. این گروه در فیلم نماد تمام کسانی هستند که از نظام شاهنشاهی قاجار به ستوه آمده اند و با مشئی مذهبی به دنبال حاکمیت مردم بر مردم هستند. میرزا حسن ایرانی یا شهید دکتر حسین فاطمی ؟ مهمترین شخصیت قسمتهای ابتدایی و میانی فیلم را حسن ایرانی به خود اختصاص داده است. کسی که با حکومت شاهنشاهی ، چه قاجار و چه پهلوی سر آشتی ندارد. در چاپخانه کار می کند و مطالب تندی به چاپ می رساند و ناباورانه به دلیل حمایت از مصدق ، پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 توسط حکومت محمد رضا اعدام می شود. از کنار هم قرار دادن عبارات روزنامه و اعدام پس از کودتای 28 مرداد ، به سادگی نام شهید دکتر حسین فاطمی به ذهن خطور می کند. وی از اعضای جبهه ملی ایران بود که در روزنامه باختر مطالب تندی را بر علیه رژیم پهلوی به چاپ رسانده بود و پس از فرار شاه از کشور در سخنرانی مهمی خواستار برچیده شدن نظام شاهنشاهی شده بود. دکتر فاطمی پس از کودتای 28 مرداد در منزل یکی از دوستانش شناسایی شده و در حالت بیماری و تب شدید توسط عوامل پهلوی تیرباران می شود. لیلا دختر تاجیک نماد کمونیستهای بریده از شوروی همانطور که گفته شد لیلا دختری است از مادری تاجیک و پدری از نیروهای میرزا کوچک خان جنگلی .وی پس از حمله شوروی به ایران به عنوان نظامی کمونیست فارسی بلد به ارتش شوروی خدمت می کند.اما عشق بیژن بین او و شوروی فاصله می اندازد. برای لیلا دو قرینه تاریخی می توان یافت. یکی کشور تاجیکستان که علی رغم دارا بودن ریشه های ایرانی در برهه ای از تاریخ به اتحاد جماهیر شوروی پیوست و مجددا از آن جدا شد. و مهمتر و مناسب تر با این فیلم قرینه ای دیگر که ریشه در جریانات سیاسی دوران پهلوی دارد . گروهی از اعضای حزب توده که فرمان برداری از شوروی را نمی پسندیدند و با تعلقاتی ناسیونالیستی تفکرات استانیلیستی حزب توده را زیر پا گذاشتند و انشعاب آنان از حزب توده در تاریخ معاصر کشورمان ماندگار شد. در راس این افراد چهره های نام آشنایی همچون خلیل ملکی و البته جلال آل احمد ! حضور دارند. بیژن ایرانی نماد ناسیونالیسم بریده از حکومت پهلوی بیژن فرزند حسن ایرانی بر خلاف پدر نسبت به حکومت پهلوی نگاه مثبتی دارد. تا جایی که به خدمت ارتش در می آید و رویای خلبان شدن را در سر می پروراند. دلباخته دختر تیسمار نخجوان می شود. اما بی بند وباری و تناقضات رفتار ایران نخجوان با روحیات وی به ناگه باعث جدایی این دو می شود. بیژن در حقیقت نماد انسان ناسیونالیستی است که به واسطه پدری مسلمان ، رگه هایی از عقاید مذهبی در وی دیده می شود. ایران که بازیگر آن سحر جعفری جوزانی است در حقیقت نماد حکومت پهلوی است. وی دختر تیمسار نخجوان است و نظامی بودن پدرش نماد حکومت میلیتاریستی پهلوی اول است. علی رغم میل ظاهری ناسیونالیستهای مسلمان به حکومت پهلوی ، اما موج دین زدایی قهری رضاخان آنان را از حکومت پهلوی رویگردان می کند و این گونه بیژن بالاجبار از ایران نخجوان که نماد حکومت پهلوی است دل می برد. ازدواج بیژن و لیلا، نماد ائتلاف توده ایهای سابق و اعضای جبهه ملی بیژن و لیلا طی سلسله مراحل پرفراز و نشیبی بالاخره با هم ازدواج می کنند. توده ایهای سابق همواره در حسرت اقدامات مثبتی همچون ملی کردن صنعت نفت از سوی ملیون بوده اند. این قضیه و عدم تحمل فرمانبری از شوروی باعث شد تا آنان به رهبری خلیل ملکی از حزب توده جدا شودند و با گروه مظفر بقایی ائتلاف کنند. این دو گروه ( خلیل ملکی و مظفر بقایی) پیش از کودتای 28 امرداد موفق می شوند حزب زحمتکشان را تاسیس کنند. زن آمریکایی نماد تعلق به زندگی غربی زمانی که بیژن در آمریکا زندگی می کند ، زنی آمریکایی به مرور زمان وارد دنیای بیژن می شود. بیژن نیز به مرور زمان به او علاقه مند می شود.اما به نقاط ضعف او نیز واقف است( صحنه گلف بازی کردن و واکنش غیرمودبانه زن آمریکایی به درخواست ازدواج بیژن) . در این حال صرف نظر از زن آمریکایی و به دنبال لیلا رهسپار ایران شدن ، می تواند نماد تمایل به کشور ایران باشد که پس از انقلاب در بین جریانهای ناسیونالیستی بریده از پهلوی در حال تقویت بود. عباس ایرانی نماد جریانهای حامی نظام همانطور که در فیلم اشاره شده است ، ازدواج بیژن و لیلا ظاهرا فرجام خوشی را به دنبال ندارد. بیژن با این خیال که لیلا کشته شده است کشور را ترک می کند. اما با نامه وی به کشور بر می گردد و متوجه می شود که فردی به نام عباس ایرانی فرزند اوست که سالها از او خبر نداشته. همانطور که نام عباس نشان از مذهبی بودن آن دارد وی نماد جریانهای حامی نظام جمهوری اسلامی است. کسانی که برای دفاع از جمهوری اسلامی در جبهه ها حاضر شدند. اما آن توهینی که جوزانی در این فیلم به نظام روا داشته و نام حقیقت تاریخی بر آن نهاده این است که عباس ایرانی فرزند ناخواسته جریان ناسیونالیستی بریده از پهلوی و انشعابی های حزب توده به تصویر کشیده شده است. محصول جریانهایی که حزب زحمتکشان را ایجاد کردند و امثال شهید آیت هم زمانی جزء آنها بوده اند. در انتهای فیلم بیژن ایرانی که نماد ناسیونالیسم ایرانی است و جز از دریچه ناسیونالیستی و سکولار به قضایا نمی نگرد ، در مسیر جستجوی فرزندش بر اثر اصابت ترکش کشته می شود. نکته مهم این است که وی بر اثر گلوله مستقیم دشمن کشته نمی شود . بلکه گلوله ابتدا به گنبد مسجد جامع خرمشهر برخورد می کند و سپس ترکش های آن به بیژن اصابت می کند. در این فیلم مرگ بیژن یا همان مرگ جریانهای ناسیونالیستی که به دنبال میوه های خود در نظام جمهوری اسلامی می گردند، به دین و مذهب نسبت داده شده که به دلیل استفاده جوزانی از متون اسلام ستیزانی همچون صادق هدایت و صادق چوبک چندان غیرمنتظره به نظر نمی رسد. بخشهایی از این فیلم که مربوط به وقایع دهه 60 است جز صحنه ای کوتاه مربوط به سخنرانی امام (ره) از بنیانگذار انقلاب چیز دیگری ندارد، اما زندگی رضاخان به طوری دقیق مورد بررسی واقع شده و سعید راد مجالی استثنایی برای مطرح کردن خود یافته است. کافه نادری، شاه کلید کشف پشت پرده فیلمنامه به احتمال زیاد کافه نادری یکی از آن جاهایی است که جوزانی در نوشتن فیلمنامه و خلق طرح کلی آن ، عنایت خاصی به آن داشته است. زیرا که صادق هدایت و صادق چوبک به عنوان نویسندگان مرجع فیلمنامه جوزانی، و جلال آل احمد به عنوان عضو انشعابی حزب توده و ملحق شده به حزب زحمتکشان از مشتریان این کافه بوده اند که در پشت پرده فیلمنامه در چشم باد نقشی تعیین کننده داشته اند. مسئولین ، مقصر اصلی این ماجرا متاسفانه همانطور که در نقدی در چشم باد هم به آن اشاره داشتم ، هیچ گونه نظارتی بر تالیف این فیلم نامه صورت نگرفته و بنابر اذعان جوزانی کلمه ای از فیلم نامه حذف نشده است. در پروژه ای که چندین میلیارد تومان سرمایه و چندین سال زمان صرف شده است چنین توهینی به ساحت مقدس نظام جمهوری اسلامی و ریشه های آن ، از طرف هیچ مسئولی قابل بخشش نیست و می بایست در مقابل موج اباحی گری که این بار از داخل و از درون ارزشها را نشانه گرفته است ، تمام قامت ایستاد. متاسفانه عده ای بدون توجه به زوایای مختلف این فیلم، زبان به تمجید کورکورانه از آن گشوده اند. نظام اسلامی محصول خونها ، پاکیها و امیدهاست اما مسعود جعفری جوزانی و تمام همفکران وی باید بدانند، تحریف مسلم تاریخ بدین شکل که نظام حاصل ائتلاف کمونیستم مخالف شوروی و ناسیونالیستم مخالف پهلوی نشان داده شده ، توهینی بزرگی به نظامی است که صدها هزار شهید برای آن هزینه شده است. جمهوری اسلامی ایران فرزند مشروع جریانهای مسلمان و میهن دوستی است که حاصل خون سرخ اباعبدالله الحسین ، سپیدی پاکی مردمان ایران زمین و سبزی آن امید ظهور حضرت ولیعصر(عج) است.

 


کد مطلب: 76326

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcd9s05.yt09x6a22y.html?76326

الف
  http://alef.ir