در حسينيه جماران

13 دی 1388 ساعت 12:33


هنوز زمان زيادي به شروع مراسم مانده بود كه حسينيه شماره يك جماران پر شد. گروهي با چند اتوبوس آمدند و پيش از شروع مراسم حسينيه را پر كردند.

دوستان نگران شده بودند، نگران اتفاق هايي كه حرمت شب عاشوراي اباعبدالله الحسين عليه السلام را بشكند و حرمت حسينيه اي كه از جاي جاي آن بوي امام (ره) به مشام مي آمد خدشه دار شود. مردم زيادي هم در درون و بيرون حسينيه منتظر شروع مراسم بودند.

برخي پيشنهاد مي دادند كه مراسم را لغو كنيد، اما امكان پذير نبود، چرا كه شرايط دشواري پيش مي آمد. به علاوه  قرار نبود كاري به جز عزاداري براي سالار شهيدان كربلا، امام حسين(ع) انجام شود و بـــــعيد مي دانستيم كه عزاداري براي امام حسين بن علي عليه السلام كه مظهر وحدت و هويت ملي و انقلابي  ماست، واكنشي منفي بر انگيزد.

برگزار كنندگان تمام تلاش خود را كرده بودند تا مراسم عزاداري به دور از حوادث جاري انجام شود و مردم نيز انصافا نهايت همكاري را داشتند.

مراسم عزاداري هنرمندان و اصحاب فرهنگ براي امام حسين(ع) چند سالي  است كه برپا مي شود و چهار سال است كه سخنران اصلي شب هاي عاشوراي اين مراسم آقاي خاتمي است. اين مراسم  طي سالهاي گذشته در خانه هنرمندان و يا  موزه ملي قرآن كريم برگزار شده بود، ولي امسال با همكاري و همراهي مديريت محترم حسينيه جماران به آنجا منتقل شد.
از وقتي تصميم گرفته شد كه مراسم در اين حسينيه برگزار شود، نظر دوستان و همراهان بر اين قرار گرفت كه برنامه ريزي به گونه اي باشد كه مجلس متناسب با شان حسينيه و بيت گرامي مرحوم امام (ره)  باشد و نهايت تلاش بعمل آمد تا كاري متفاوت و سنگين ارائه نماييم.

يكي از برنامه‏هايي كه تدارك ديده بوديم و متاسفانه از آن محروم  مانديم، گزارش بخشي از فيلمي بود كه آقاي منوچهر محمدي آن را تهيه كرده بود و سال گذشته در چنين روزهايي در كربلا فيلمبرداري شده و به احتمال فرآوان تنها فيلمي است كه گزارش مستقيمي از مراسم بين الحرمين را در ظهر روز عاشورا (طويريج) نمايش مي دهد. اين فيلم را مرحوم رسول ملاقلي پور مي خواست شروع كند ولي به خاطر فوت ايشان ناتمام ماند و آقاي مجتبي راعي آن را ساخت.

مرحوم ملاقلي‏پور از چهره هاي سينمايي شاخص پس از انقلاب به ويژه در حوزه دفاع مقدس  است كه در برخي از آثار ارزشمند خود بويژه در فيلم تقديرشده "مزرعه پدري" از كمك هاي موسسه نشر آثار امام(ره) نيز بهره گرفته بود. وقتي از آقاي منوچهر محمدي خواستيم كه فيلم را براي نمايش در حسينيه جماران آماده كند، وي پيشنهاد داد تا كار ديگري را كه به مناسبت صدمين سالگرد تولد حضرت امام آماده كرده و كار ويژه اي است ارائه نمايد. اما از ايشان خواستيم اين فيلم عاشورايي را آماده كند.
هنرمندان ديگر نيز براي امام حسين(ع) سنگ تمام گذاشته بودند و مي خواستند برنامه اي را ارئه نمايند كه حتي الامكان در شان عزاي آن بزرگوار باشد.

چند شب قبل از مراسم به آقاي سيد حسام الدين سراج پيشنهاد داديم كه زيارت عاشورا را ايشان بخوانند تا كاري متفاوت باشد، اما او پس از اندكي تأمل، پاسخ داد كه اين كار آمادگي بيشتري مي طلبد و با اين فرصت كوتاه در خود اين آمادگي را سراغ ندارد و قرار شد كه به سنت و رسم هر ساله قطعه اي مناسب  حال و هواي عاشورا و مجلس بخواند.
زمان مراسم فرا رسيد و نوه هاي امام نيز حضور داشتند. آقازاده هايي كه نمي خواهند مثل برخي آقازاده ها باشند. در ايشان نمونه كاملي از تواضع و مردم داري را مي توان به راحتي سراغ گرفت. نماز جماعت به امامت حجه الاسلام سيد ياسر خميني اقامه شد و ايشان با همان افتادگي و فروتني عليرغم همه فراز و فرودها تا پايان مجلس در كنار مردم ماندند.

جلسه با قرائت قرآن مجيد آغاز شد و سپس آقاي سهيل محمودي براي اجراي برنامه پشت تريبون قرار گرفت. سهيل از همان آغاز تلاش داشت تا جمعيت فقط به عزاداري توجه نمايد و برنامه از مسايـــل حاشيه اي به دور بماند و حتي اجازه گفتن  "يا حسين" به جمعيت عزادار را نمي داد و فقط از آنهـــــا مي خواست كه صلوات بفرستند و بارها نيز با صراحت و قاطعيت گفت: "هر كس در اين مجلس شعار بدهد از ما نيست" و انصافا مردم عزادار هم همراهي كردند حتي وقتي افرادي كه بصورت گروهي در مجلس حضور يافته بودند قصد داشتند مجلس را به مسير ديگري بكشانند، مردم در نهايت آرامش با مجري برنامه همراهي مي كردند.
در اين ميان زيارت عاشورا هم قرائت شد. همگان رو به قبله نشستند و با حال و هواي شب عاشورا، زيارت را همراه با قاري خوش صدا و ممتاز بين المللي، آقاي سيد حسين موسوي خواندند. هر چند حال و هواي محيط حكايت از آن داشت كه گروهي از حاضرين فضاي پيراموني را دائما رصد مي كنند. سپس آقاي افشين علاء دو قطعه شعر خواند. افشين را كه مي شناسيد و مي دانيد كه زيباترين اشعارش را درباره چه كساني سروده است. يك قطعه شعر به مناسبت محل اجراي مراسم در حسينيه جماران خواند كه يادآور خاطرات ارجمندي از مرحوم امام(ره) بود و قطعه اي ديگر نيز در رثاي شهداي والامقام كربلا.

پس از آن آقاي سيد سهيل محمودي اين بار اما در نقش واقعي خود يعني شاعر اهل بيت ظاهر شد و در ادامه به خواندن سروده هاي عاشورايي پرداخت. منتظر آقاي عبدالجبار كاكايي بوديم. كاكايي مثل بسياري از مردم پشت در مانده بود. سهيل گفت كه قرار است آقايان سيد عبدالحسين مختاباد و سراج هم به جلسه بيايند و با آوازي محزون و زيبا، عرض ارادتي به ساحت مقدس امام حسين(ع) داشته باشند و هر دو بزرگوار در بيرون حسينيه منتظر شرايطي بودند كه امكان حضور آنها را در فضاي اجراي برنامه فراهم سازد. ظاهرا با خانواده هم آمده بودند.

آقاي عليرضا شجاع نوري هم قرار بود حس و حالي را كه در فيلم « روز واقعه» داشت، براي مخاطبان بيان كند. ايشان از چهره هاي نوآور در حوزه سينما است و پايبندي ايشان به آئين هاي عاشورايي بر كسي پوشيده نيست و يقين داشتيم كه گزارشي تاثيرگذار ارائه خواهند داد.

شجاع نوري هم در بيرون حسينيه به دنبال پيدا كردن روزنه اي بود تا بتواند خود را به داخل برساند.
آقاي احمد رضا درويش كارگردان بزرگ و موفق سينماي ايران و دفاع مقدس در شهرستان بـم به سر مي برد؛ براي آماده كردن شرايط فيلمبرداري اثر ماندگاري در باب حضرت سيدالشهدا(ع) به نام "روز رستاخيز". اما از گروه ايشان ظاهراً آقاي حسين پاكدل آمده بود تا گزارشي از اين اثر بدهد.

تا اينجا گروهي از همراهان در بيرون از حسينيه براي يافتن امكان حضور در مجلس لحظه شماري مي كردند و البته بسياري از اهالي فرهنگ و هنر و انديشه نيز به روال هر ساله براي شركت در مراسم آمده و با درهاي بسته مواجه شده بودند.
در چنين شرايطي قرعه صحبت به نام اينجانب افتاد تا هم قدري فضاي مجلس آماده شود و هم زمينه اي براي اجراي برنامه هاي بعدي ميسر گردد.

حسينيه جماران عليرغم جايگاه تاثير گذار آن در تاريخ معاصر ايران و بعضا جهان، با محدوديت ها و مشكلاتي روبروست، از جمله در سيستم صوتي. صداي زيبا و رساي سهيل با صداي آرام من فاصله زيادي دارد و كسي نبود كه صدا و بلند گو را به موقع تنظيم كند. قبل از آغاز سخنم، آقاي خاتمي وارد حسينيه شد. جمعيت يكجا از زمين برخاست و با شور و هيجان زائدالوصفي ياد مجالس زمان مرحوم امام را زنده كردند و به زودي آرامش به انبوهي از مردم كه تا لحظاتي قبل با شعارهاي خود خواستار حضور آقاي خاتمي بودند، برگشت.

پس از لحظاتي سخنان اينجانب شروع شد. صحبت من اشاره به سابقه ارادت و عزاداري امام حسين بن علي عليه السلام در فرهنگ ايران بود و با عرض ادب به مرحوم امام خميني و خاندان ايشان آغاز شد . آن گاه از قدمت سرسپردگي ايرانيان به آستان مقدس سيدالشهداء‌ مطالبي گفتم كه چگونه در عصر امام رضا عليه السلام پرچم عزاي عمومي حضرت را برافراشتند و افزودم كه ايرانيان عشق به خاندان پيامبر را در هركجا كه فرهنگ ايران رفت، پراكندند و محبت آن خاندان الهي را پاس داشتند و آن را به سرمايه اي بي بديل و عنصر زيربنايي هويت ايراني در همه فرازها و فرودهاي تاريخي ساختند. هويتي كه ايرانيان و فرهنگ ايراني را از هر گروه و آئين و قوميت و زبان و مذهب و نه حتي فقط مسلمانان را در بر مي گيرد،  از اين رو عشق به حسين عليه السلام مهمترين سرمايه ملي و محور اصلي وحدت و انقلاب ماست. و آن گاه به نوعي مقتل خواني درباره حضرت علي اكبر (ع) پرداختم با روايت عالم بسياردان مرحوم حاج ميرزا ابوالفضل تهراني صاحب اثر گرانسنگ «شفاء الصدور في شرح زيارت عاشور». ايشان جد پدري همسر ارجمند مرحوم امام بود، بانوي پرهيزكار و صبوري كه سال گذشته در چنين ايامي در قيد حيات بودند. سخنان من با جمله حضرت سيدالشهدا در باب فرزند برومندش پايان يافت كه فرموده بودند: حضرت علي اكبر شبيه ترين مردم در خّلق و خٌلق و منطق به رسول خداست و با اين شعر حافظ تمام شد: نازنين تر ز قدت در چمن حسن نرست . خوشتر از نقش تو در عالم تصوير نبود
آن كشيدم ز تو اي آتش هجران كه چو شمع . جز فناي خودم از دست تو تدبير نبود
پس از سخنان من، آقاي خاتمي در جايگاه قرار گرفت و به ابراز احساسات مردم كه كاملا متناسب با شرايط شب عاشورا و حسينيه جماران بود، با سلام بر حضرت سيدالشهدا (ع) پاسخ داد.

ايشان همان طور كه انتظار مي رفت سخنانشان را يكسره درباره ي كربلا و فلسفه قيام سيدالشهدا متمركز كردند و در مطلع كلام خود شعري از حافظ خواندند.
روشن از پرتو رويت نظري نيست كه نيست . منت خاك درت بر بصري نيست كه نيست
ناظر روي تو صاحبنظرانند، آري . سر گيسوي تو در هيچ سري نيست كه نيست

و سپس گفت : انتخاب حسينيه جماران از سوي امام، براي هدايت انقلاب و جامعه نشانه پيوستگي انقلاب اسلامي با نهضت امام حسين (ع) است. آقاي خاتمي در باب عشق به امام حسين (ع) در بخش ديگري از سخنان خود گفت: عشق به امام حسين (ع)، عشق به همه زيباييهاست. عشق به خدا كه كمال مطلق است، عشق به انسان است كه برترين آفريده خداست و عشق به عدالت است كه خدا مي خواهد اساس زندگي انسان باشد.

آن گاه افزود: عشق به امام حسين راز و رمز ماندگاري ملت بزرگوار ايران است كه دل در گرو محبت امام حسين (ع) نهاده و راه ناهموار تاريخ خود را با پاي پر آبله و جان خسته طي كرده است. ايشان در بخش ديگري از سخنان خود به معنا و مفهوم آزادي از نگاه سيدالشهدا اشاره كرد و گفت: آزادي حقيقي در بندگي خداست، خداي حسين خداييست كه گرچه قهار و جبار و قادر است، ولي پيش و بيش از آن خداي هدايت و محبت و رحمت است و رحمتش بر غضبش پيشي مي گيرد. آقاي خاتمي در بخش ديگري از سخنان خود افزود آزادي و آزادگي امام حسين (ع) همان است كه در بيان بلند خود اعلام مي دارد. " ناپاك و ناپاك‏زاده اي مرا ميان شمشير و خواري مخير كرده است و هيهات منا الذله".

ايشان در پايان با ذكر مصيبت در باره چهره نوراني و درخشان ماه بني هاشم و پيكر غرق به خون جوان برومندش حضرت علي اكبر(ع) تلاش كرد سخنان خود را به پايان  برساند.

آقاي خاتمي بنا به سنت هرساله اي كه از ايشان سراغ داشتيم، دوست دارند در ايام محرم شخصـــــا روضه خوان وقايع كربلا باشند. هر چند كه در اين زمينه تجربه زيادي ندارند و يكي دوبار اين موضوع  را در مراسم هاي قبل بيان كرده اند و همين انكسار جلوه اي ديگر به نواي گرم ايشان مي دهد.

قرارمان اين بود كه در پايان مجلس در ساعت 8.30  از سخنراني حجه الاسلام و المسلمين حاج شيخ محمود امجد كه عليرغم دارا بودن وجاهت حوزوي و علمي به ذكر مصيبت براي حضرت اباعبدالله مباهـــــات مي ورزند، بهره گيريم، اما متاسفانه تحركات آقايان نگذاشت عزاداران از صواب روضه اين مجلس بيشتر بهره مند گردند. پايان بخش برنامه هاي آن شب زيارت وارث بود كه طبق معمول مي بايست با صداي گرم  قاري گرانقدر قرآن كريم آقاي سيد عباس ميرداماد در حالت ايستاده و رو به قبله خوانده مي شد كه از آن هم محروممان كردند.

من به ياد نداشتم كه در مجلس عزاداري حضرت امام حسين (عليه السلام ) چنين حركت هايي از كسي سر بزند كه متاسفانه سر زد. هجوم بردن به حسينيه اي كه هنوز اگر اهل شنيدن باشي، صداي امام (ره) از گوشه گوشه اش به گوش مي‏رسد و قطع مرثيه خواني به سيدي جليل القدر در شب عاشورا و نيز شكستن در و شيشه هاي حسينيه جماران و ناديده گرفتن حرمت حسينيه و بيت مرحوم امام باوركردني نبود.

این اتفاق در حالي رخ داد كه مسئولان بيت امام (ره) تمام تلاش خود را براي رعايت همه شئونات اين مراسم و  ايام بكار بستند و همراهي مردم عزادار را نيز كاملا با خود داشتند، اما متاسفانه  عده اي نه حرمت اين روزها را نگه داشتند، نه حرمت امام حسين (ع) و نه حرمت مرحوم امام و بيت و حسينيه ايشان و نه حرمت مردم عزادار را.

ما در حسينيه بوديم و درست نبود كه در آن فضاي آشوب زده زودتر از بقيه مجلس را ترك كنيم. نگران كساني هم بوديم كه مي دانستيم تا پشت در آمده اند اما نتوانسته اند درون حسينيه بيايند، نگران بوديم به آنان نيز بي احترامي شود و نگرانيمان بي راه نبود.
پسر كوچكم كه با عشق و علاقه اي وافر براي نخستين بار به همراهم به حسينيه جماران آمده بود، كاملا ترسيده بود و مدام مي‏گفت: "بابا برويم " بابا برويم" كاظم ترسيده بود، فقط او نبود كه ترس داشت، صداي جيغ بچه خردسالي كه در آغوش پدرش در كنار در بزرگ حسينيه ايستاده بود، به گوش مي رسيد و نگراني و شيون زناني كه در بالكن به نظاره نشسته بودند، بر تلخي و التهاب فضا مي افزود. كسي انتظار نداشت در حسينيه اي كه امام خميني (ره) در آن با دنيايي از تواضع و آرامش و اطمينان براي مردم حرف مي زد، در مجلسي به ياد و نام امام حسين(ع)، آن هم در شب عاشورا چنين اتفاقي بيفتد و پاره آجر و مهر نماز بسوي عزاداران پرتاب شود.

به ياد چند  هفته پيش مي افتم كه در گوشه اي از شهر – به نقل از تلويزيون - به عكسي از امام اهانت شد و رسانه سراسري  بارها و بارها تصوير آن را پخش كرد تا نشان دهد آشوبگران چقدر بي منطق، ‌كم تعداد و بي مقدارند و چه افكار پلشتي در پس پشت ذهن خود دارند و حالا من مانده ام كه اكنون اين رسانه سراسري كجاست؟ و آن مشت هاي آسمان كوب و قوي كه در برابر جسارت به عكس امام،‌ با تمام قوا به ميدان آمده بودند كجا رفته اند كه اين بار توهين آشكارتري را به ساحت مرحوم امام و بيت ايشان و مردم عزادار در حسينيه ارجمند و پرخاطره و تاثير گذار جماران آن هم در شب عاشوراي حسيني و در برابر هزاران ديده مضطرب شاهد باشند.

پسرم را به خودم چسپاندم و تكيه دادم به ديوار و ستوني كه زير جايگاه سخنراني امام بود. امام در آن بالا مي نشست و در رثاي سيد مظلومان با نواي جان سوز پير خدمتگزاران آستان اباعبدالله الحسين (ع)، مرحوم حجه الاسلام سيد محمد كوثري مي گريستند. به ياد آن روزها افتادم. همين يك ساعت قبل بود كه صداي آقاي صادق آهنگران را پخش كرده بودند كه در محضر امام (ره) روضه مي خواندند و مـــــردم به سينه مي زدند. حس غريبي بود. ياد آن روزهايي افتادم كه اينجا جمع مي شديم و اشك شوق در چشمانمان حلقه مي زد و همه آرزوها و آرمانهايمان را در كلام و چهره امام (ره) مي ديديم اما امروز حس بـــدي دارم و مي بينم كه حرمت ها شكسته است،  حتي حرمت شب عاشوراي حسيني، حسينيه و بيت مرحوم امام . آيا فاصله بسيار نيست؟ چاره اي نبود، بايد به كاظم آرامش مي دادم و از تلخي نخستين حضورش در جماران مي كاستم. مجبور بودم بغض ام را فرو خورم و رفتار و سخناني آرام بخش داشته باشم، هر چند در دلم غوغا بود...


 


کد مطلب: 61016

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcd9z09.yt0ff6a22y.html?61016

الف
  http://alef.ir