الف - امر به معروف و نهي از منکر از ديدگاه عبدالله شهبازي

امر به معروف و نهي از منکر از ديدگاه عبدالله شهبازي

داشتم وبلاگ عبدالله شهبازي مورخ را مي خواندم که ناگاه به جمله اي برخوردم که سه فاز برق از سرم پريد. اين نوشته شهبازي در محکوميت حکم صادر شده براي محمد نوري زاد بود. بخوانيد: " نوري‌زاد برخلاف حق سخن نگفت. او اين جسارت را داشت که به جيفه دنيوي پشت کند و نصّ قرآن کريم و نهج‌البلاغه و سيره امام علي (ع) را فرا راه خود قرار دهد. مگر امر به معروف و نهي از منکر از واجبات دين نيست؛ حتي اگر مخاطب پيامبر و امام معصوم باشد؟ مگر متکلمين قرن‌ها درباره راز آيه شريفه «وشاورهم في الامر»، که خطاب به پيامبر صادر شده، بحث‌ها نکرده‌اند؟ محکوميت سنگين محمد نوري‌زاد، به دليل نگارش چند نامه انتقادي، براي من و بسياري از اهل قلم و انديشه بسيار تأثرانگيز و نوميدکننده است. اين اقدام را محکوم مي‌کنم و همدردي خود را با خانواده و به‌ويژه همسر و فرزندان گرامي ايشان ابراز مي‌دارم. " جالب است ! شهبازي معتقد است که پيامبر و امام معصوم را هم مي توان امر به معروف و نهي از منکر کرد ! اينها شناختشان از پيامبر و ائمه در اين حد است. در حالي که ما در دعاهايمان مي خوانيم : المعروف ما امرتم به و المنکر ما نهيتم عنه - معروف آنست که شما ائمه به آن امر کنيد و منکر آنست که شما ائمه از آن نهي کنيد. اين سخن شهبازي مرا ياد روزنامه هاي زنجيره اي عصر اصلاحات انداخت که نوشتند عليه خدا هم مي توان تظاهرات کرد. خوارج هم با همين ديدگاه امام علي ع را - به خيال خود امر به معروف و نهي از منکر کردند. خوارج همانهائي بودند که پس از تحميل حکميت به امام و گول خوردن ابوموسي اشعري از امام علي عليه السلام خواستند توبه کند . برخلاف تصوري که شهبازي آنرا فقط چند نامه انتقادي خوانده است نوري زاد در نامه اش از رهبر عزيزمان خواسته است که عذرخواهي کند.دقيقا مثل خواسته خوارج از علي ع. در حالي که وظيفه رعيت در برابر حاکم اسلامي اطاعت است و آنچه درباره مشورت هم آمده است منافاتي با اطاعت کردن ندارد چرا که ادامه همان آيه اي که مي فرمايد " وشاورهم في الامر " صريحا مي فرمايد : " فاذا عزمت فتوکل علي الله " وقتي پس از مشورت تصميم به اقدام گرفتي توکل بر خدا کن . اين آيه صراحت دارد که بعد از مشورت کردن در نهايت تصميم با خود پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم است. اگر امام خميني ره ولايت فقيه را همان ولايت رسول الله مي دانست مي خواست لزوم اطاعت از حاکم را تبيين کند. امام حتي معتقد بود وقتي يک فقيهي حاکم شد بقيه فقها بايد از او اطاعت کنند . بر اساس همين ديدگاه در زمان امام خميني ره با تعدادي از فقها که ساز مخالفت با نظام را مي زدند برخورد شد. طبيعتا همه اعمال ما به شناخت انبياء الهي و ائمه اطهار عليهم السلام وابسته است. روايات متعددي هست که عدم شناخت امام عصر عج و مرگ در آن هنگام را معادل مرگ جاهليت قلمداد کرده است. کسي که اعتقاد داشته باشد مخاطب امر به معروف و نهي از منکر مي تواند پيغمر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و يا امام معصوم باشد شناخت درستي از فرستاده خدا و امام ندارد . طبيعي است کسي که امام عصر عج را بشناسد مي داند که در دوران غيبت به چه کساني بايد رجوع کند. و اما الحوادث الواقعه فارجعو في الي رواه حديثنا فانهم حجتي عليکم و انا حجت الله ... پي نوشت : در عبارت شهبازي " حتي اگر مخاطب پيامبر و امام معصوم باشد" اشتباها علامت سئوال گذاشته شده است که با سياق جمله قبل و متن و سازگار نيست طبيعتا اينجا نقطه درست است نه علامت سئوال.