حامی موسوی، منشأ شایعۀ حضور خاتمی در بیلدربرگ بود
20 خرداد 1389 ساعت 12:47
اجلاس گروه بیلدربرگ، همایشی است که هر ساله پرنفوذترین افراد جهان از جمله صهیونیستهای شناخته شده در آن شرکت میکنند. در وجود چنین کنفرانسی با حضور افراد پرنفوذ از سراسر دنیا، هیچ شکی نیست؛[1] اما حضور خاتمی در این کنفرانس، آن هم به صورت آشکار، کمی عجیب مینمود.
عکس: بن شالوم برنانکی، رئیس یهودی تبار بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا (فدرال رزرو)، اجلاس بیلدربرگ 2008 (منبع: ویکیپدیا)
فضلینژاد سال گذشته در آستانۀ برگزاری اجلاس بیلدربرگ، چنین گفت:
نگاه کنید به طرح گفتوگوی تمدنها که سال 1999 توسط خاتمی در بیلدربرگ طرح شد و سال 2000 در سازمان ملل مصوب شد که سال 2001 سال گفتوگوی تمدنها نامیده شود. چرا آقای خاتمی و خانم ابتکار به صورت محرمانه در اجلاسی حاضر شدند که اعضاء آن را صهیونیستها و ماسونهای برجسته جهان تشکیل میدهند؟ چرا گزارش این جلسه را به مردم ندادند؟ مگر نگفتند که دانستن حق مردم است؟[2]
آن زمان، این مطلب سر و صدای زیادی کرد و البته از سوی خاتمی تکذیب شد و رئیس دفتر او، ابطحی نیز به کل مسافرت او به پرتغال را منکر شد. از آن پس، فضلینژاد در سخنرانیهای متعدد، این ادعا را تکرار کرده است.
برای من اصل این ماجرا همیشه مورد سؤال بود و همین مسئله مرا وا داشت تا در این زمینه کمی بیشتر تحقیق کنم. در مورد فراماسونری تحقیق کردم، در مورد بیلدربرگ به جستجو پرداختم و برخی از مطالب مهم در این زمینه را مطالعه کردم. گفتههای تاکر، کسی که جهانیان را از اجلاس هتل بیلدربرگ مطلع کرد و نیز صحبتهای آلکس جونز که شبکۀ تلویزیونی سیاسی افشاگرانه را در تگزاس اداره میکند دیدم و حتی نوشتههای متعدد عبدا... شهبازی، عضو سابق حزب توده که بعدها تواب شد و سپس توانست در مؤسسات تاریخی بنیاد مستضعفان جائی برای خود باز کند[3]، را مطالعه کردم.
اما یک نکته خیلی عجیب بود و آن هم اینکه در هیچ کدام از این مطالب به حضور خاتمی در اجلاس ذکر شده اشارهای نشده بود! این شک مرا برانگیخت و مرا بر آن داشت که در این باره باز هم به جستجو بپردازم و در نهایت در پایان یک جلسه به پاسخ سؤالم رسیدم.
پس از پایان سخنرانی یکی از فعالان شناخته شدۀ سیاسی، از او دربارۀ خاتمی پرسیدم و اینکه آیا موضوع حضور او در اجلاس بیلدربرگ صحت دارد یا خیر؟
او مطلبی را نقل نمود که مرا حیرت زده کرد. او گفت شهبازی ادعا میکند که خود چنین موضوعی را به فضلینژاد گفته و البته مدارک آن را در اختیارش نگذاشته است. پس از مدتها که او کتابی را در زمینۀ فراماسونری یافته و میخواهد برای شهبازی ارسال کند، شهبازی از او میخواهد که قبل از هر چیز نگاه کند و ببیند آیا اسم خاتمی در کتاب آمده یا نه؟!
از شنیدن این مطلب بسیار تعجب کردم چون یک آدم عادی هرگز با آبروی دیگران اینچنین بازی نمیکند و به این سادگی، چنین تهمت بزرگی را به دیگران روا نمیدارد.
این سخن گذشت تا اینکه شهبازی خود در سایتش به صراحت نوشت که منشأ این شایعه خودش بوده و البته او هم مدرکی در این باره ندارد! او پیش از این در مطلبی چنین نوشته بود:
طبق اطلاعاتی که در برخی وبگاهها منتشر شده، در اجلاس سال 1999 بیلدربرگ (پرتغال) آقای خاتمی، رئیسجمهور ایران، و خانم معصومه ابتکار، معاون رئیسجمهور، علیالقاعده برای جلب بیلدربرگیها به شعار «گفتگوی تمدنها»، حضور داشتند. اجلاس مه 2005 گروه بیلدربرگ، در شهر کوچک روتاخ- اگرن آلمان، در نزدیکی مونیخ، برگزار شد.[4]
بلافاصله به یاد وقایع انتخابات و حمایت تمام قد شهبازی از موسوی افتادم و اینکه برای حمایت از او، افراد متعددی از رجال سیاسی کشور را به یهودی، بهائی، زرتشتی و نیز فراماسون بودن متهم کرد[5]! بله، کسی که خود را تاریخنگار انقلاب جا زده بود اولین کسی بود که شایعه یهودی بودن دکتر احمدینژاد را ساخت و بعدها مهدی خزعلی آن را با آب و تاب در سایتش منتشر کرد و بسیاری را فریب داد. حتی این مطلب با نام مستعار کاوه آهنگر (مشابه نام مستعار فعال شناخته شدۀ حامی اسرائیل در ویکیپدیا) به شکلی عامیانه و کوچه بازاری بازنویسی شد تا اقشار دیگری از مردم را هدف قرار داده باشد.
عکس: عبدالله شهبازی در کنار موسوی (منبع: سایت شهبازی)
شهبازی، مدتی پیش در وبلاگ شخصیش که اکنون به دلیل ایراد تهمتهای فراوان مسدوده شده اما هنوز هم با نادیده گرفتن قوانین حاکم بر سایتهای اینترنتی، به روز میشود، چنین نوشت:
تا دو سال پس از انتشار یادداشت من، روزنامه کیهان از این مطلب اطلاع نداشت؛ نویسندگان روزنامه فوق نه کلوپ بیلدربرگ را میشناختند، در حدی که نامی از بیلدربرگ و بیلدربرگیها در روزنامه کیهان دیده نمیشد، و نه حتی مطلب مرا در وبلاگم دیده بودند. این ماجرا را خود من، به عنوان اطلاع نه خبر موثق، در آخرین دیدارم از مؤسسه کیهان (13 آذر 1386)، به آقایان حسن شایانفر و پیام فضلی نژاد، گفتم.[6]
شهبازی اما به دلبستگی خاتمی به غرب (آنگونه که پدرش میگفت) [7] کاری ندارد. به ملاقات او با سوروس و دیگر زرسالاران یهودی که از سوی رابط خبری ایرنا در نیویورک گزارش شده بود[8]، وقعی نمینهد. اما یک مطلب کذب را عامدانه به خورد دیگران میدهد تا آب را گلآلود کند تا نتوان سره را از ناسره بازشناخت.
البته این اشتباهات گاها عامدانۀ شهبازی تمامی ندارد! او زمانی با استفاده از جو عمومی جامعه بر علیه زمینخواری، به خاطر اختلافات مالی، همکار و شریک تجاری سابقش سردار نجفی را به زمینخوار بودن متهم میکند؛[9] وقتی دیگر روحانی خوشنام آیت ا... حائری را با علامۀ ذوالفنون شعرانی که به زبانهای بسیاری از جمله عبری مسلط بود، اشتباه میگیرد و حائری را به علت عبری دانستن مرحوم شعرانی، یهودی میخواند.[10]
در مقایسه با نوریزاد، جرمهای آشکار شهبازی آن قدر گسترده است که جای سؤال دارد چرا آن یکی به مجازات قانونیش رسیده و این یکی با ثروت حاصل از فعالیتهای اقتصادی که بعدها خود آنها را زمینخواری نامید، هنوز در سایت فیلتر شدهاش شبههپراکنی میکند و به بسط محتوای مجرمانه در آن میپردازد.
نکتۀ جالبتر از همه این است که بسیاری از حامیان موسوی و خاتمی نمیدانند کسی که این شایعه را ساخت همان است که امروز به حمایت همهجانبه از موسوی پرداخته و دربارۀ آنها شایعه میسازد. چه بسیار کسانی که بر اساس این شایعات، فکر میکنند اسلام در خطر است و همه جز موج سبز توطئه پیچیدهاند؛ پس باید به هر قیمتی نابود شوند!
چنین مطالبی بیشتر به آدرس غلطی شبیهند که سعی دارند ذهنها را از توجه به ریشۀ مطالب باز دارند. این مطالب برای آن نوشته میشوند که ذهن فعال و کاوشگر جوانان دلسوز انقلاب، به جای تمرکز بر توطئههای اسرائیل، به موهوماتی بدون منطق از یوفو گرفته تا یافتن ابلیسک در شیراز مشغول شود تا توطئهگران داخلی و خارجی با خیال راحت به کار خویش مشغول باشند. هشیار باشیم و جز با منطق و فکتهائی با استناد متقن، هیچ حرفی را نپذیریم. حتی اگر از کسی باشد که توبه کرده و امروز به یک سوپر حزب الهی بدل شده است.
و اما، دوباره شهبازی قصد کرده است که مطالب سرشار از داستانسرائی را در سایتهای رسمی کشور منتشر کند. در مطلب جدیدش که روز دوشنبه در سایت خبرآنلاین منتشر شد، او به تطهیر عناصر وابسته به ساواک پرداخته و وجود اسناد همکاری آنها با ساواک را به نوعی توجیه کرده است. آیا زمان شکایت قانونی مدعیالعموم و جلوگیری از نشر اکاذیب و پراکندن تخم تهمت و افترا فرا نرسیده است؟
مرتبط:
آیا آقای خاتمی در اجلاس بیلدربرگ شرکت کرده است؟
http://sobh.blogfa.com/post-77.aspx
نقد آراء و اندیشههای عبدالله شهبازی
http://shahbazicritic.wordpress.com/
منابع:
[1] گروه بیلدربرگ، سایت ویکیپدیای انگلیسی
http://en.wikipedia.org/wiki/Bilderberg_Group
[2] خلاصه سخنان فضلینژاد پیرامون خاتمی، سایت فردا به نقل از سایت شخصی فضلینژاد
http://www.fardanews.com/fa/pages/?cid=53756
[3] شهبازی: ایها الناس، میخواهند مرا بگیرند!، سایت تابناک
http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=8462
[4] نئوکانها و تهاجم نظامی به ایران، سایت شخصی شهبازی
http://shahbazi.org/blog/Archive/8502.htm#گروه_بیلدربرگ
[5] نقد مقاله جدید عبدالله شهبازی با عنوان «استادان غیبی»، سایت یهودشناخت
http://jew.blogfa.com/post-94.aspx
[6] پاسخ به یک دوست دانشجو: مواضع من در انتخابات، شبکه مظفر بقایی، سازمان اطلاعاتی انجمن حجتیه، خاتمی و گروه بیلدربرگ، سید یحیی کشفی و شورش بابیان نیریز، سایت شخصی شهبازی
http://shahbazi.org/blog/Archive/8823.htm
[7] آیتالله روحالله خاتمی: پسر من غربزده است!، سایت شبکه ایران
http://www.inn.ir/newsdetail.aspx?id=33186
[8] ایرنا:اسناد سخنرانی سوروس درباره خاتمی را در اختیار داریم، سایت الف
http://alef.ir/1388/content/view/54097/
[9] در حاشیه ادعاهای عجیب عبدالله شهبازی: دو راهی مبارزه با زمینخواری، سایت رجا
http://www.rajanews.com/Detail.asp?id=47514
[10] آیت الله حائری شیرازی یا آیت الله شعرانی؟- ویرایش دوم، سایت یهودشناخت
http://jew.blogfa.com/post-112.aspx
کد مطلب: 74823
آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcdsj05.yt0ox6a22y.html?74823