چرا حرافی درباره پلاسکو زیاد بود؟

علیرضا جلولی/12بهمن95

12 بهمن 1395 ساعت 10:48



1 - افکار عمومی جامعه ایران در هفته‌ای که گذشت، درگیر حادثه ساختمان پلاسکو بود و همه جا صحبت از پلاسکو است. از اظهار تأسف و همدردی تا دنبال متهم حادثه گشتن، سر خط اصلی تقریبا همه صحبت‌هایی است که از یک هفته قبل تاکنون شنیده می‌شود.

فارغ از اصل ماجرا و تلخی آن، آنچه که تلخ‌تر است، مشاهده یک عارضه منفی عمومی در جامعه ماست به نام «حرافی». ما جامعه‌ای داریم که حراف است و میل به حرف زدن درباره هرچیزی در ما شدید است. در اینجا خیلی قصد پرداختن به علل و عوامل تاریخی و روانشناختی و جامعه‌شناختی عارضه زشت پرحرفی جامعه خودمان نداریم که می‌طلبد درباره آن تحقیقات مفصلی انجام گردد.

اما به هر حال ما در مورد هر موضوعی دوست داریم اظهارنظر کنیم و لابد با خودمان فکر می‌کنیم اگر این حرف را نگوییم، در آگاهی بخشی به دیگران کوتاهی کرده‌ایم غافل از اینکه حرافی خودش ریشه در کم آگاهی فرد دارد. میزان بسیار پایین سرانه مطالعه جامعه ما این را تایید می‌کند. جامعه‌ای که در نمایشگاه کتاب آن، غرفه‌های فست فود مشتری بیشتری از کتاب دارند و از مطالعه کردن فراری است، طبیعتا کمتر هم فکر می‌کند، دهن‌بین است و بیشتر حرف می‌زند.
 
 ما باید فکری به حال خودمان بکنیم. مطالعه کم و سخن گفتن زیاد و بی علاقگی به کار در جامعه ما باعث شده نوعی فرهنگ بخصوص به نام «فرهنگ شفاهی» ظهور و بروز پیدا کند. جامعه‌ای که در آن فرهنگ کار نباشد، وقت زیاد می‌آورد و آن را با حرافی پر می‌کند.
 
2  - جامعه حراف، طبیعتا دنبال سوژه نیز می‌گردد تا در مورد آن حرف بزند. خوشبختانه یا متاسفانه، ما جامعه‌ای داریم که پرحادثه و پرسوژه است. سوژه‌های حرافی جامعه ما هم تاریخ مصرف دارند. تاریخ مصرف آن، تا رسیدن سوژه بعدی است. جامعه بی سوژه نمی‌ماند به هر حال.

این هفته حادثه پلاسکو سوژه آن است، قبل از آن استقبال از ایرباس ، قبل از آن فوت مرحوم هاشمی رفسنجانی ، قبل از آن گورخواب‌ها سوژه بودند و... . برخی سوژه‌ها طبیعی و برخی مصنوع دست سیاستمداران برای انحراف افکار عمومی از فکر کردن و درگیر شدن به مسائل اصلی جامعه از جمله فقر، بیکاری، رکود، فساد، گرانی، تحریم است.

یکی از مزاحمت‌هایی که بر سر راه آتش‌نشان‌های حادثه پلاسکو بود، یورش مردم به محل حادثه برای ثبت سوژه بود.
3- پیش از این و در عصر رسانه‌های منولوگ، اظهار نظرهای مردم بیشتر در اماکن عمومی همچون تاکسی، اتوبوس، مترو، صف نانوایی، صف سینما و... جریان داشت. با فراگیر شدن استفاده همگانی از فضای مجازی و گذار به دوره هر فرد چند رسانه، ضلع سوم مثلث تکمیل شده و هرکسی با ساختن یک اکانت در شبکه‌های اجتماعی مثل فیسبوک و توئیتر و اینستاگرام و راه اندازی کانال شخصی در تلگرام، این فرصت را غنیمت شمرده و با توجه به ویژگی خاص فضای مجازی که قدرت تبدیل یک به بی‌نهایت را دارد، حرف‌های خود را با دیگران مطرح می‌کند.

 سرعت تولید این پیام‌ها واقعا افسار گسیخته است. فردی تا دیروز امکان حرف زدن با چند نفر بیشتر را نداشت، امروز این امکان را دارد که با توجه به جایگاه اجتماعیش برای ده‌ها و صدها و هزاران نفر حرف بزند.

4-  در اینجا به یک مورد از حرف‌های بدون پشتوانه که در مورد حادثه پلاسکو زده شده اشاره کوتاه می‌کنیم. یک مورد که عمومیت داشت و بخصوص هنرپیشه‌ها می‌گفتند این بود که حادثه پلاسکو تقصیر تک‌تک ماست که به جای انتخاب متخصصین مدیریت شهری، ورزشکار و خواننده و... انتخاب کردیم که نتیجه کار آنها شد فاجعه پلاسکو. اولا نکته‌ای که مغفول می‌ماند در این بین این است که شهر یک کل به هم پیوسته از روح و کالبد است.

همانقدر که برای شورای شهر 30 نفره گرایش‌های عمرانی و زیرساختی لازم هست، همانقدر هم سایر گرایش‌های انسانی که ورزش و هنر را هم شامل می‌شود، لازم است. ماموریت شورای شهر که صرفا فیزیکی بررسی استحکام و ایمنی ساختمان‌های شهر نیست. شورای شهر در مورد مدیریت فضای روحی، فکری و ذهنی و نشاط و ورزش هم مسئولیت دارد و این باعث جامعیت ابعاد تصمیم‌گیری‌ها در شورای شهر می‌گردد.

ثانیا اگر حادثه پلاسکو در جایی مثلا تئاتر شهر یا خانه سینما یا ورزشگاه آزادی یا یک سالن کنسرت اتفاق افتاده بود، احتمالا اولین چیزی که همین گروه می‌گفتند این بود که اگر جامعه هنری یا جامعه ورزش در شورای شهر چند نفر نماینده داشت، چنین اتفاقی نمی‌افتاد!


کد مطلب: 440909

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcdzz0onyt0on6.2a2y.html?440909

الف
  http://alef.ir