واکاوي دوپينگ رسانه اي اصلاح طلبان و اصولگرايان

17 بهمن 1388 ساعت 10:16


همواره در مورد نابرابری و گاهی ناعدالتی رسانه ای بین اصولگرایان و اصلاح طلبان حرف و حدیث زیادی وجود داشته است. معترض این جدال نیز همواره اصلاح طلبان بوده اند. در این نوشتار   به مناسبت انتخابات اخير سعی می کنیم این مسئله را در موارد مختلف مورد واکاوی قرار دهیم.

مقايسه ظرفيتهاي رسانه اي نامزدهاي انتخابات در زمان تبليغات:

الف) صدا و سیما:
نظری دقیق تر به این برهه نشان می دهد که صدا و سیما برای نشان دادن بی طرفی تا می توانست پوشش خبری یکسانی به سفرهای تبلیغاتی و سخنرانی های انتخاباتی داد. برنامه تبلیغات تلویزیونی کاملا با زمان برابر و بر اساس قرعه کشی صورت گرفت. از این نظر می توان با حدی اغماض جناحهای سیاسی اصول گرا و اصلاح طلب را در انتخابات دارای برابری اطلاعاتی دانست. در این برنامه ها و مناظرات کاندیداها تا می توانستند از خود تعریف و این بار برخلاف گذشته بر دیگری تاختند. تنها شبهه این برابری در 20 دقیقه وقت مازاد احمدی نژاد در پاسخگویی به حملات رقبا در برنامه هایی که او حضور نداشت بود. البته طبق قانونی که قبل از برنامه ها تا یک دقیقه نشان داده می شد این حق طبیعی ایشان بود و حتی جناب موسوی نیز دریکی از برنامه ها پاسخ به تذكر مجری مناظره در مورد اینکه قانونا نمي توانند در مورد کسی که حضور ندارد سخنی گفته شود با عصبانیت فرمودند که ایشان اصلا بیاییند و هرچقدر می خواهند حرف بزنند.

ب) روزنامه ها و اینترنت:
در زمینه روزنامه ها و اینرتنت فضا به نفع جریان اصلاح طلب بود و می توان گفت که در اینجا نابرابری به ضرر جریان اصولگرا بود. تعداد روزنامه های منتقد دولت به مراتب بیشتر از روزنامه های طرفدار دولت بود. غیر از ایران و کیهان تقریبا روزنامه پرتیراژی که از احمدی نژاد حمایت کند، وجود نداشت. اما در اینترنت وضع اصلاح طلبان بسیار مناسب تر بود. فضای ایمیلهای راست یا دروغ: شبکه های مجازی تویتر: فیس بوک  کاملا در سیطره اطلاح طلبان قرار داشت. در مورد سایتهای خبری هنوز از فیلتر سایتهایی مانند سلام نیوز: نوروز: کلمه: قلم نیوز، آینده و غیره نیز خبری نبود. سایتهای اصولگرایی همچون الف و جهان نیز تا حدی موضع بی طرف اتخاذ کرده بودند و تنها سایتهای رجا و ثانیه با مخاطبانی محدود از دولت حمایت می کردند.

ج)‌ شبکه های ماهواره ای:
با نگاهی به شبکه های ماهواره ای کاملا مشخص بود که شبکه های بی بی سی و صدای آمریکا و سایر شبکه های خصوصی تا حد بسیار زیادی با روشهای گوناگون از آقای موسوی حمایت می کردند. رفتار شبکه های ماهواره ای همواره  دوپینگی برای اصلاح طلبان در برابر اصولگرایان بوده است. می توان به جرات گفت کسانی که به شبکه های ماهواره ای اعتماد دارند اکثرا به جناب موسوی رای دادند تا آقای احمدی نژاد

نتیجه: بر خلاف ادعای همیشگی اصلاح طلبان و مظلوم نمایی همیشگی آنها راجع به اینکه رسانه ای برای تبلیغات ندارند، آنها لااقل در زمان انتخابات اتفاقا بسیار بیشتر از رقیب دارای رسانه و فرصت برای ابراز نظرات خود و تخریب دولت بودند  دلیل این نتیجه را می توان در برابری فضا در صدا و سیما و سنگینی وزنه به نفع اصلاح طلبان در روزنامه ها: اینترنت و ماهواره ها جستجو نمود.
در حوزه ها شاید فضا به نفع احمدی نژاد و در دانشگاهها به نفع موسوی بود. بر این اساس نمی توان این ادعای اصلاح طلبان را پذیرفت که اصولگرایان با داشتن رسانه های بیشتر و قوی تر گوی سبقت را از اصلاح طلبان ربوده اند. پیروزی احمدی نژاد معلول هرچه بود لااقل معلول این موضوع نبود و اتفاقا می توان گفت جناب احمدی نژاد با داشتن رسانه و تبلیغات کمتر بر آقای موسوی پیروز شد. بنابراین اصلاح طلبان اگر به دنبال اصلاح خود هستند می بایست اشکال خود را محتوی  و استراتژی های تبلیغاتی خود و رقیب جستجو کنند.

پس از انتخابات:
بررسی فضای رسانه ای پس از انتخابات نشان می دهد که در زمینه ماهواره ها  هیچ تغییری با قبل از انتخابات ایجاد نشد مگر در جهت تقویت فضای هیجانی و شایعه پراکنی به نفع اصلاح طلبان. تا در این زمان شبکه های ماهواره با شدت  و هیجان هرچه تمام تر به کمک اصلاح طلبان آمدند. حتی شبکه های غیر فارسی نیز به کمک آنها شتافتند . در واقع تمامی قدرت رسانه ای غربی: وهابی و ضد جمهوری اسلامی به کمک اصلاح طلبان شتافته ونه تنها به احمدی نژاد و جریان اصولگرا، بلکه به کلیت جمهوری اسلامی هجوم بردند.
در واقع طیف اصلاح طلب با عملکرد خود با اینکه با محدودیتهای اینترنتی  و روزنامه ای  و صدا و سیما مواجه شد اما  در مقابل توانست از این موهبت دنیوی برخوردار شود. مطالبه آقای موسوی  از رسانه  ملی ابزاری یک طرفه وبدون طرف مقابل و البته برای شدت بخشیدن به اعتراضات بود که به او داده نشد. رفتارهای بعدی موجب بدبینی شدید حکومت نسبت به اصلاح طلبان در زمینه دادن رسانه شد. بنابراین می توان چنین استنباط کرد که اصلاح طلبان با رفتارهای اولیه خود رسانه های رسمی داخل کشور را به قیمت رسانه های ماهواره ای و اینترنتی فروختند و البته این انشقاق اطلاعاتی موجب  دو پاره شدن جامعه در زمینه تحلیل شد که هر گروهی به خاطر مطلع نبودن یا اعتماد نداشتن به منابع اطلاعاتی گروه دیگر جداگانه راه خود را رفت. والبته کم کاری ها و بعضا اشتباهات صدا و سیما نیز مزید بر علت شد.

نتیجه نهایی:
در مجموع نمی توان این ادعا را که اصلاح طلبان دچار مظلومیت رسانه ای بودند را لااقل برای زمان قبل و حین انتخابات پذیرفت. اتفاقا بر اساس آنچه گفته شد اصلاح طلبان در فضایی که به نفع آنها بود بازی را واگذار کردند.
در مبارزات انتخاباتی دوپینگ تبلیغاتی و رسانه ای رخ داد اما دوپینگ کننده اصلاح طلبان بودند نه اصولگرایان. اما پس از انتخابات هردو گروه به دوپینگ دست زدند. پس از انتخابات اصول گرایان از رسانه های رسمی و اصلاح طلبان از رسانه های غیر رسمی و کمک رسانه های خارجی  برخوردار شدند. نتایج نشان داد که رسانه های رسمی تا حدی نتوانستند بر رسانه های غیر رسمی و بیگانه چیره شوند  ولی اگر نبود اشتباهات پی در پی تبلیغاتی و عملکردی اصلاح طلبان و اگر نبود قدرت پارازیتها و فیلتر ها معلوم نبود آیا باز هم رسانه های رسمی می توانستند تا حدی  اوضاع را بدست گیرند یا خیر؟
به نظر می رسد هم اصلاح طلبان می باید فکری برای نحوه تبلغات خود صورت دهند هم اصولگرایان. چرا که اصلاح طلبان در فضای برتری رسانه ای بازی را واگذار کردند و اصولگرایان نیز در شرایط بحرانی و جنگ روانی تنها به کمک محدودیت توانستند اوضاع را آرام کنند. به همين دليل بازنگری در استراتژیهای تبلیغاتی ضروری به نظر می رسد.

 


کد مطلب: 63907

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcefo8p.jh8x7i9bbj.html?63907

الف
  http://alef.ir