ایرانی ها، کارهایتان را جدی بگیرید

بخش تعاملی الف - سهراب زند

23 فروردين 1393 ساعت 6:55

اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.


ربوده شدن پنج سرباز میهن شده بود دغدغۀ ما ایرانی ها، دغدغه ای که عیدمان تلخ شد با خبر شهادت پدری که فرزندش هنوز دنیا را به ماه ندیده بود و چند روزه بود. شبهای فاطمیه متوسل شدیم به مادر خوبی ها که به کمک مادرانی بیاید که با یک چشم پر از خون در انتظار بازگشت فرزندانشان بودند.

چهار نفرشان برگشتند و اشک شوق بر چشمانمان نشاندند و از قضا یکیشان برنگشت...، اما بیاییم همه با هم از ته دل باز هم دعا کنیم! دعا کنیم خدا به ما احساس مسئولیت بدهد. به ما ایرانی ها توفیق بدهد کارهایمان را جدی بگیریم. به ما این نعمت را عطا کند که بفهمیم مرزداری مانند ساخت ماشین های بنجل داخلی نیست که آن را این گونه مدیریت کنیم!

اما سخنی با جوانان تازه به میهن برگشته
آخر برادران عزیزتر از جان!
ما با خانواده که سیزده به در می رویم بیشتر از شما هوای اطراف چادرمان را داریم! آنهم داخل شهر و محیط امنی که پلیس هم در پارک حضور دارد. اگر فقط یکی از شما پشت پناهگاهی - سنگری چشمش به مسیر بود، آن هم وسط روز و این گروه از خدا بی خبر را از دورمی دید و بقیه را خبر می کرد اینها به این راحتی می آمدند بالای سرتان؟

پنج تا جوان رعنا همه دراز کشیده اید دارید جوک می گویید و اسلحه هایتان را هم با فاصله انداخته اید کنار چادر؟ آخر جواب میلیون ها آدم را که دلشان برای شما که سربازان همۀ مردم هستید به درد و دلشوره آمد که می دهد؟ جواب همسر و فرزند چند روزۀ دانایی فر را که می دهد؟ جواب آبروی رفتۀ نیروهای مسلح فداکار ما را که می دهد؟ چرا بسیاری از ما ایرانی ها یاد نمی گیریم کارمان را جدی بگیریم؟

می خواهیم ماشین بسازیم جدی نمی گیریم خودرو آتش می گیرد! می خواهیم رانندگی کنیم جدی نمی گیریم بالاترین آمار تلفات جاده ای را داریم یک تعطیلات عید و دوهفته رانندگی، بالای پانصد نفر رفته اند سینۀ قبرستان! جدی نمی گیریم و مصرف انرژی مان در دنیا کم نظیر است. اگر از جدی نگرفتن هایمان بگوییم مثنوی هفتاد من کاغذ است.

اما سخن آخر

در سیرۀ رسول گرامی اسلام که صلوات خدا بر او اهل بیت پاکش باد آمده است که چون سعد بن معاذ درگذشت و پیکرش را به لب قبر آوردند، آن حضرت به درون قبر رفت و پیوسته می گفت: «سنگ بدهید، گِل بدهید» تا این که درز خشت ها را پر کرد و قبر را هموار ساخت. چنین می نماید که پیامبر، آن قدر قبر را خوب درست کرد که اصحاب در شگفت شدند که چرا این همه محکم کاری در ساختن یک قبر! پس آن حضرت فرمود:

إنّی لَأعلم أنّه سیبلی و یصلُ إلیه البَلی و لکنّ الله یحبُّ عبداً إذا عَملَ عملاً أحکمَه.
می دانم که به زودی فرسوده می شود و می پوسد؛ امّا خداوند، بنده ای را دوست دارد که چون کاری انجام می دهد، آن را محکم تر و درست (استوارتر) انجام دهد.

حالا حضرت عباسی، آلمانی ها و ژاپنی ها در این مورد مسلمان ترند یا ما؟


کد مطلب: 222399

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdceow8wojh8wxi.b9bj.html?222399

الف
  http://alef.ir