جوابیه بر مطلب "نبایدهای ترکان"

مناقشه ای که از آن بوی خیر نمی آید

محمود احمدی*؛ 30 آبان 93

30 آبان 1393 ساعت 14:06

در شرایطی که هیاهوی پیرامون سخنرانی دبیر شورایعالی مناطق آزاد فروکش کرده و اتفاقا "الف" با انتشار "پایانی بر جنجال کذایی" در برقراری این آرامش نقشی کلیدی ایفا کرده، نوشته ای دیگر ظهور می کند که نشان می دهد قصد دارد موضوع ادامه پیدا کند.


مطلبی با عنوان "نبایدهای ترکان" به قلم آقای شریعت منتشر در "الف" منتشر شده است و این مختصر را در پاسخ به او تقدیم حضور خوانندگان سایت الف می کنم. به عنوان کسی که در دبیرخانه مناطق آزاد مسوولیت دارد می دانم که از جایگاهی بی طرف در این میان برخوردار نیستم با این حال، با تمام وجود و با دقت می کوشم منصف باشم، متهم نکنم و از زبان مهندس ترکان حرف نزنم. او سیاستمداری کهنه کار است که به رسم سیاستمداران می داند چه بگوید و همواره مسوولیت حرفهایش را هم پذیرفته است.لطفا این چند خط را بازتاب ذهن خبرنگاری نسبتا قدیمی بدانید که اتفاقا به دلایلی که نویسنده مقاله نمی داند به او احترام می گزارد و از "دلسوخته گی اش" هم خوشحال نمی شود. این تلاش صادقانه یک خبرنگار است که قصد دارد با همکاری دیگر ارتباطی منطقی و بدون هیجان برقرار کند و نظراتش را بدون پیش داوری نقد کند. نویسندۀ "نبایدهای ترکان" این نکات را در معرض قضاوت عموم گذاشته و واکنش های مثبت و منفی بخشی از خوانندگان را برانگیخته بنابراین بهتر است پاسخ را هم در همان چارچوب تقدیم او و خوانندگان کنم؛ پاسخی که البته شخصی ست و مسوولیتش بر عهده خودم است.

شروع سخنم با درگاه الف است که مدیر ارجمندش را به انصاف، اخلاق و ادب رسانه ای می شناسم. الف همواره با من مهربان نبوده و البته از آن هم نرنجیده ام. مرا به عنوان یک مجری و مصاحبه گر از همان روز نخست تاسیسش گاهی به ملایمت ستوده و البته بیشتر نکوهیده است. این از مراتب اخلاق حرفه ای دکتر توکلی کم نمی کند. وقتی می بینید که گفتگوی چالشی و خلاقانه خودش را در "شب آفتابی" در رسانه خودش هم منتشر نمی کند دیگر حساب کار دستتان می آید: با ژورنالیستی طرف شده اید که به نفع ِ بی طرفی، حتی از حق خودش هم می گذرد و رسانه معتبرش را وجه المصالحۀ منفعت این و آن نمی کند. همین است که باعث تعجب است؛ در شرایطی که هیاهوی پیرامون سخنرانی دبیر شورایعالی مناطق آزاد فروکش کرده و اتفاقا "الف" با انتشار چند مقاله مانند "پایانی بر جنجال کذایی" در برقراری این آرامش نقشی کلیدی ایفا کرده است، نوشته ای دیگر ظهور می کند که نشان می دهد قصد دارد موضوع ادامه پیدا کند و باب های تازه ای در آن گشوده شود. این با مرام هیاهوستیز "الف" نمی خواند. با این حال حرفی نیست. ادامه می دهیم. نکته به نکته.

نکتۀ اول: نویسنده با اصل موضوع, یعنی "برتری نداشتن در هیچ تکنولوژی صنعتی به جز پخت آبگوشت بزباش و قرمه سبزی" مخالفت نمی کند. او با طرح عبارتِ "حتی اگر واقعیت داشته یاشد" ذهن خواننده را به احتمال واقعیت داشتن این گزاره خو می دهد. او در هیچ جای دیگر نوشته اش هم در صدد نفی این ادعا بر نیامده است. هر چه می نویسد در بارۀ نقش آقای ترکان در ایجاد یا تثبیت چنین وضعیتیست. عباراتی مانند "این جرم بزرگ" و " این ستم ملی" بازتابندۀ ذهنیت همسوی او با فرضیۀ آبگوشت بزباش و قرمه سبزیست. حقیقت این است که نویسنده، ترکان را برای به زبان آوردن چنین مطلبی سرزنش نمی کند بلکه او را در ایجاد این وضعیت مقصر می داند. اما این اصل ماجرا نیست. اصل ماجرا ساختن بنایی بر بنیان کج است. برای دیدن این بنای کج، جملۀ نسبت داده شده به ترکان را با جملۀ اصل مقایسه می کنیم:

۱-جملۀ نسبت داده شده: ما به جز پخت آبگوشت و قورمه سبزی در هیچ تکنولوژی صنعتی نسبت به جهان برتری نداریم.
۲-جملۀ اصلی: چنانچه تعرفه های واردات برداشته شود هیچ کدام از تولیدات کشور نمی‌توانند رقابت کنند و تنها در قرمه سبزی و آبگوشت توانایی رقابت خواهیم داشت.

ملاحظه فرمودید؟ بخش شرط یک جملۀ شرطی را برمی دارند و بخش جزای جمله را تعمیم می دهند به کل توان صنعتی و تولیدی کشور. واقعا از این که بازی را دوباره آن هم در این سطح نازل شروع می کنم متاسفم چون پیش از من دیگران در مذمت این قلب واقعیت گفته اند. با این حال اگر قرار است در را بر همان پاشنه بچرخانند لطفا حوصله کنید و منطقشان را هم بسنجید. چرا نویسنده به بحث اصلی ترکان که برنداشته شدن تعرفه های واردات و حمایت از تولید داخلیست ابدا اشاره ای نمی کند؟ ترکان دقیقا قبل از آن جمله مورد ادعا این حرف را هم -مثل همۀ حرف هایش- رک و بی پرده گفته است:

طی ۳۰ سال گذشته ایران در پنج رشته سیمان، فولاد، پتروشیمی برق و خودرو صاحب رتبه های خوب جهانی شده و در خودرو نیز توانسته است دستاوردهای ارزشمندی داشته باشد، لذا نباید از آن به سرعت عصبانی شده و بگوییم تعرفه برداشته شود تا بلکه صنعت خودروی ایران اصلاح شود.

نویسندۀ عزیز، با وجود چنین توضیحاتی دیگر از چه دلتان سوخته؟ این جمله که بهترین تشفی خاطر شماست! مگر آنکه همۀ متن را نخوانده باشید که از شما بعید است. یا مگر آنکه به دلایل دیگری دلسوخته اید که به نظرم همینطور است. خودتان این را می گویید: آقای ترکان از نظر شما "متهم" و "مجرم" و "فرار کنندۀ رو به جلو" ست (حتی اگر حرفش درست باشد). بنابراین کاری به اصل و فرع ماجرا ندارید. مساله این است که اکبر ترکان "به دلیل حضور ۳ دهه‌ای در مناصب عالی کشور یکی از متهم‌های اصلی این جرم بزرگ و ستم ملی است".

اگر چنین دلیلی کسی را متهم می کند که آقای ترکان در میانه لشگری از متهمان قرار می گیرد که با محاسبات شما هیچ کدام جرمشان سبک تر از او نیست. حالا اگر با احترام به محاسبات شما آقای ترکان را متهم فرض کنیم مساله این است که متهمی حرف حقی زده است. چرا حرف حق او دل شما را به درد آورده است ( ۲ بار تکرار کرده اید که دلتان سوخته است)؟ مگر اصالت با حرف حق نیست؟ مگر این که اصالت را به چیز دیگری داده باشید که به نظرم اینطور است. به این دلایل:
۱- محور هجوم شما اکبر ترکان است نه آن چه گفته یا نگفته. تمام ۳ پاراگراف از ۴ پاراگرافتان شخص او را هدف می گیرد. بحث برداشتن یا برنداشتن تعرفه های واردات که اصل ماجرا و محل مناقشۀ این روزها بوده برای شما مهم نبوده است.
۲- داستانی دنباله دار و بدون ارتباط با موضوع مناقشه پی ریزی کرده اید که از آن بوی خیری نمی آید. جملۀ آخر چنین نشان می دهد: "فعلا همین قدر بس است. تا وقت بقیه مسائل برسد."
۳- محور اصلی تان که آنرا هم پنهان کرده اید و هم آشکار، حتی اکبر ترکان هم نیست. احتمالا نقد مناطق آزاد است که در پاراگراف ۴ طرح می شود و در طرح آن با ذکر شمارۀ نامۀ یک حکم اداری خودتان را مطلع از اوضاع پس پرده نشان داده اید.

تقریبا همۀ آن چیزهایی را که می خواستم بگویم گفتم و بابت این اطالۀ کلام هم عذر می خواهم. چاره ای جز این نبود. می ماند چند نکتۀ فرعی که شاید به اندازۀ اصل موضوع مهم باشد. اول از همه زبان مقاله است. پر است از درشت گویی و برچسب. این زبان یک دلسوخته نیست. زبان دلسوختگی حکایت از مظلومیت و عفاف می کند. زبان شما تند و پرده در است. ملایم نوشتن اثر بیشتری نداشت؟ دوم این که، بی محابا تهمت زده اید:
حالا حالاها کسی در این فقره، یقه‌ی او و سایر متهمین و بلکه مجرمین را نمی‌گیرد !آقای ترکان خوب می‌داند که جناب‌شان نه تنها اهل مبارزه با فساد نیست، بلکه مبارزین با فساد را هم تحمل نمی‌کند. و از این قبیل.

فایدۀ این کلّی گویی های بی اثر چیست؟ چرا به جای این کار، یک به یک این "فقره" و سایر "فقره های" جرم ترکان و سایرین را باز نمی کنید تا او و سایرین را بگیرند؟ از شما استدعا می کنم این کار را بکنید. نمی شود که مشاور رییس جمهور مجرم باشد و کسی به حسابش رسیدگی نکند؟ می فرمایید چون در یک لحظه و با یک شماره نامه یک نفر را عزل و نصب کرده، "نقد خورش ملس است". آخر عزیز من، چیزی بگویید که بگنجد! در کجای عالم می شود با یک شماره نامه یک نفر را در آن واحد نصب و عزل کرد؟! مگر آن که ماجرا چیز دیگری باشد که هست: آقای دکتر بازارگان بعد از صدور حکم داخلی که انتشار رسانه ای نیافت اعلام کرد که آقای شعبانی فرد را برای این کار اصلح می داند و دبیر شورا و سایرین را نسبت به نظرش متقاعد کرد. همان حکم با همان متن به انتصاب آقای شعبانی فرد اختصاص یافت. بازارگان هم به جای سعیدی کیا به عنوان معاون هماهنگی دبیر شورا در امور مناطق منصوب شد. شما به این می گویید عزل؟ کجای دنیا آدم معزول را بلافاصله به مقام بالاتر می گمارند؟ شما که می دانید شیرپاک خورده ای مثل من ممکن است پیدا شود و اصل ماجرا را بنویسد چرا اندکی در نوشتن تامل نمی کنید؟ نام دکتر مشیری را آورده اید. اعتبار او را خدشه دار نکنید و از زبانش ننویسید. مشیری هم مثل ترکان زبانی سرخ دارد و سخنگو نمی خواهد. او هنوز عضو هیئت مدیرۀ قشم است و مورد احترام و وثوق.

حیف است به زبان تهدیدآمیزتان اشاره نکنم. اشاره کرده اید که به وقتش نوبت بقیۀ مسائل هم خواهد رسید. اکبر ترکان از همان روز اول ورودش به مناطق آزاد شعار "راستگویی، امانت داری، وفای به عهد" را بر زبان آورده، هر روز آن را تکرار می کند و در پی مصادیق عملی اش می گردد و همه را در هر هفت منطقه مکلف کرده تا کوچکترین معامله، مناقصه یا مزایده ای را در معرض دید عموم بگذارند. چرا به جای تهدید به افشاگری در آینده، حسن نیتش را همین الان امتحان نمی کنید؟ چگونه؟ موردی را بیابید و به او اعلام کنید. آنوقت هردو با هم صبر می کنیم تا نتیجۀ کار را ببینیم. اگر در مورد بی انصافی او به نتیجه رسیدیم با هم آن را اعلام می کنیم. موافقید؟

نویسندۀ خوب، کلام آخر را می گویم و والسلام. در این معرکه از اعتبار دکتر احمدی نژاد هم خرج نکن برادر. نکتۀ بدیعی به نوشته تان اضافه نمی کند. کسی در اختلاف نظر ترکان و احمدی نژاد تردیدی ندارد. این معرکه، معرکۀ بزرگان است و بزرگان قواعد بازی را بلدند. در چنین معرکه ای حرف های بی پشتوانه، و از آبگوشت نوشتن تا به قشم رسیدن بی ذوقیست. ساده تر و صادقانه تر بنویسید لطفا. این همه را هم به اعتبار "الف" نوشتم. مطالب غیر رسمی من و شما را هزاران نفر می خوانند، نه لزوما به دلیل کیفیت نوشته هایمان بلکه به اعتبار رسانه ای که منتشرشان می کند-اگر منتشرشان کند.

*مجری برنامه شب آفتابی


کد مطلب: 249813

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcezo8wxjh8evi.b9bj.html?249813

الف
  http://alef.ir