دلتنگی‌های «خان‌طومان»

محمد رسول عاصمی، 19 اردیبهشت 95

19 ارديبهشت 1395 ساعت 13:54


همین الان ساعت از ۶ عصر روز شنبه گذشته است و چیزی نمانده که بغض من از خان‌طومان ۲۴ ساعته شود.

از ديشب تا الان نشسته‌ام پاي اينترنت و مدام هشتگ‌هاي # خان_طومان و # مدافع_ حرم را دنبال مي‌كنم. در اين چند ساعت گاهي گريه كرده‌ام، گاهي حرص خورده‌ام، گاهي نفرين كرده‌ام، گاهي دعا كرده‌ام و گاهي هم سعي كرده‌ام بخشي از سهم‌ام در اين نبرد را ادا كنم.

ديدن تصوير پيكر دلاوران مازندراني عقب آن كاميون قلب آدم را فشار مي‌دهد. انتشار عكس رزمندگان مقاومت - فرقي نمي‌كند از لبنان، افغانستان يا عراق - همان جواناني كه اسير تكفيري‌ها شده‌اند، به اندازه همه وحشي‌بودن تكفيري‌ها دلهره مي‌اندازد توي وجود آدم؛ اينكه چه بلايي سر آنها خواهند آورد؟ آنهايي كه چند روز قبل از مستند بي‌بي‌سي درباره شهداي مدافع حرم حرف مي‌زدند و به دروغ‌هايش درباره دريافت پول براي جنگيدن استناد مي‌كردند، خوب است حالا زير عكس پيكر يكي از اين ۱۳نفر بنويسند كه اين عكس چند مي‌ارزد؟ چقدر حاضرند بگيرند تا چنين عكسي سهم آنها هم بشود؟

ميان جست‌وجوي اخبار خان طومان اما بيشتر از اينكه گريه كنم، حرص مي‌خورم. اينكه تكفيري‌ها بعد از اين همه شكست، حالا ذوق كنند و مدام بنويسند: «مقتل ۱۳وإصابه ۲۱عنصرا من #الحرس_الثوري_الإيراني في # سوريا خلال الأيام الماضيه.» حرصم از دست بعضي هموطن‌هايي است كه نمي‌دانند از چه مي‌نويسند.

شايد اين را بپذيرم كه هنوز باشد آدم عاقلي كه اهميت حضور ما در سوريه را نفهمد اما اينكه عده‌اي بي‌توجه به اينكه حرف‌هاي‌شان الان چه زخم زباني براي خانواده اين افراد مي‌شود، هر چه مي‌خواهند مي‌نويسند را درك نمي‌كنم. دلم مي‌خواهد بروم پاي پيام‌هاي بي‌ادبانه تك‌تك‌شان بنويسم كه برادرم، خواهرم، دوستم، هموطن، ايراني، اصلا ‌اي دوستدار كورش كبير، حواست هست حرف‌هاي تو شايد مثل تير يكي از آن داعشي‌ها باشد كه حالا به جاي قلب سربازان، به قلب خانواده‌شان مي‌خورد. دست كم حالا كه ۱۳هموطنت جان داده‌اند براي امنيت ايران، به رسم ايراني بودن هم كه شده آب به آسياب داعشي‌‌ها نريز. به خدا اين روشنفكري نيست كه با شهداي مدافع حرم كه براي امنيت من و شما با تكفيري‌ها مي‌جنگند، اينگونه برخورد كني.

اصلا تو درست مي‌گويي، سوريه جزء خاك ايران نيست اما مگر خاك عربستان و قطر و تركيه هست كه تركش نمي‌كنند؟ آمريكايي‌ها مي‌توانند از آن طرف دنيا بيايند اينجا و در خليج‌فارس دنبال امنيت خودشان باشند ولي ما حق نداريم در چند كيلومتري كشورمان دفاع را شروع كنيم؟

اين البته حكايت همه نيست. خيلي‌ها هم حواس‌شان هست و دارند در فضاي مجازي مي‌جنگند. همين كه به هواداران تكفيري‌ها يادآوري مي‌كنند خان طومان نه همه سوريه و حلب بلكه تنها يك شهرك كوچك است كه آن را هم به‌زودي پس مي‌گيريم، همين كه در برابر جنگ رواني آنها براي‌شان رجز مي‌خوانند كه به‌زودي آنها را به ديدار جدشان ابوسفيان خواهيم فرستاد و همين كه پاسخ شبهه‌ها را مي‌دهند، يعني دارند يك جور مبارزه مي‌كنند. حالا شايعه بزرگ‌ترين سلاح شيطان است و تكفيري‌ها براي تضعيف روحيه ما، اطلاعات ناقصي از سربازان مان را در شبكه‌هاي اجتماعي منتشر مي‌كنند.

اين روزها بخشي از جنگ ما روي زمين و در سوريه است و بخشي از آن هم در فضاي مجازي. داعش در فضاي مجازي هم سربازگيري كرده و البته ‌اي‌كاش دست رزمنده‌هاي خودي در اين فضا بسته نبود. آن وقت مي‌شد همه حرف‌هاي مان را با صداي بلند‌تر بزنيم.

مثلا بگوييم جنگ گاهي هم شهادت دارد و البته ملتي كه شهادت دارد، مرگ ندارد و ديگر اينكه اسم و عكس حاج قاسم را با همين هشتگ # خان- طومان مدام توييت كنيم تا تكفيري‌ها بدانند چه انتقام سختي براي آن ۱۳شهيد در انتظارشان است. ميان همه اين گريه‌ها و حرص‌ها و اميد‌ها، فعلا مهم‌ترين كاري كه مي‌توانم بكنم همين است كه براي همه آنهايي كه به جاي من در سوريه مي‌جنگند، صدقه بدهم و آيت‌الكرسي بخوانم.

*فرزند شهيد عليرضا عاصمي


کد مطلب: 351522

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcf0ydm0w6dtta.igiw.html?351522

الف
  http://alef.ir