پژواک حق طلبی کارآفرینان در الف؛

چه کسی باید در برابر بانکهای حرامخوار به داد کارآفرینان ورشکسته برسد ؟

نویسنده: دلسوز حق طلب/ چهارشنبه 9 دی 94

9 دی 1394 ساعت 7:59


مقدمه: متن زیر را با توضیحی که ملاحظه میفرمایید دکتر توکلی صاحب امتیاز الف جهت انتشار برای الف فرستاده است:"دلسوزی و مردمگرایی از دردنامه منطقی زیر می جوشد. مهم نیست که نام نویسنده محترم را که آن را برایم ایمیل کرده نمی دانم بلکه مهم پژواک دادن به این ندای حق طلبی است که الف جای آن است"

برنامه "پایش" که یکشنبه شب گذشته از شبکه یک سیما پخش شد، یکی از غم انگیز ترین برنامه های تلویزیونی چند وقت اخیر بود. برنامه ای شوک آور، تکان دهنده و عجیب از سرنوشت آدم هایی که در گذشته ای نه چندان دور، ذیل عناوینی چون کارآفرین نمونه و تولیدکننده برتر جایزه گرفته بودند و حالا به سرنوشتی رقت بار و ناراحت کننده دچار شده بودند. اکیدا توصیه می کنم اگر فرصت برای دیدن تمام برنامه را ندارید، لااقل چهل دقیقه پایانی آن را ببینید تا با عمق فاجعه اقتصادی که در کشور ما در حال رخ دادن است بیشتر آشنا شوید.

در این تقریبا یک هفته، هرچقدر صبر کردم تا ببینم بازخوردی از این قسمت از برنامه در شبکه های اجتماعی یا رسانه ها ببینم خبری نشد. فلاکت و شکستی که جمعی از برترین کارآفرینان کشور بدان دچار شده بودند ظاهرا برای کسی جذابیت نداشت. همه کسانی که بدرستی نسبت به کشیدن بخیه از چانه کودکی که پدرش شاید کارگر بیکار شده یکی از همین تولیدکنندگان به گل نشسته بود و۱۵۰ هزار تومان پول برای بخیه زدن چانه دلبندش نداشت واکنش نشان داده بودند، حتی یک نفرشان ندید که فلان تولید کننده ای که سرمایه و زندگی اش را پای مجموعه تولیدی اش گذاشته بود حالا علنا اظهار می داشت که سرمایه و زندگی و سلامتی و زن و بچه اش را از دست داده، بانک همه چیزش را بالا کشیده و این روزها به "خودکشی" فکر می کند!

تصویر سورئال بغض کودکانه یک مرد میانسال کت شلواری، یک کارخانه دار که کنار یک عالمه دم و دستگاه ایستاده و آن ها را "حاصل عمر" خود دانسته که حالا تبدیل به لانه کبوترها شده، عمق بغض و نفرتش نسبت به بانکی که فلان مقدار به او وام داده و بخاطر شرایط وخیم اقتصادی و رکود موجود از عهده تعهداتش بر نیامده و حالا همان بانک نامرد ، بیش از سه برابر پولی که به او داده را از وی مطالبه می کند، بن بستی که در جمله جمله کلامش مشهود بود و مرور خاطرات بستری شدنش در بیمارستان و از دست دادن همه زندگی اش، بخاطر این مشکلات اقتصادی، دائم در جلوی چشمم رژه می روند.

کارگرانی که در کارخانه فلان خانم دکتر، کارآفرین نمونه فلان سال کار می کردند و بانک در کمال بی رحمی و وقاحت واحد آن ها را "تعطیل" کرده و بزودی تمام آن را بالا می کشد و آنها حالا باید بدنبال جور کردن لقمه ای نان برای زن و بچه شان و شاید پس اندازی برای بخیه زدن چانه دلبندشان هستند؛ کارآفرینی که بانک جلوی حج رفتن مادر پیرش را بخاطر بدهی فرزندش گرفته و بقول خودش "چادر از سر ننه" برمی دارد تا به چندبرابر پولی که قرض داده برسد...

غم انگیز تر از همه اینها آن است که در میان دوستان ظاهرا دلسوز و منتقدان پر مدعا، کسی به فکر حل مشکل کارآفرینی و تولید در کشور ما نیست. این فجایع هولناک حساسیت کسی را بر نمی انگیزد. حتی در همین فضای مجازی که در مقابل مواردی به مراتب کوچک تر و کم اهمیت تر آنهمه سر و صدا بلند می شود، خودکشی یک کارآفرین و آه و ناله و ضجه آن مرد کت و شلواری کسی را تکان نمی دهد.

اینهمه ادعای اسلام و دین و دینداری و شرع مقدس و ولایت و تشیع و انتظار ظهور و فلان و فلان و این سیستم بانکی؟! در نظام اسلامی از چه زمانی بانکها اینقدر "وقیح" شده اند؟ سودهای کلان نامشروع، ربای مرکب و مضاعفی که بدترین نوع رباست، دشمنی با خدا (همانگونه که خدای متعال در قرآن کریم بیان کرده) و افزایش دارایی های بانکها به قیمت بیچاره کردن و به خاک سیاه نشاندن تولیدکننده و کارآفرین و به گل نشستن کشتی اقتصاد کشور؛ "همه" بدبخت بشوند تا "بانک" ثروتمند بشود؟ چرا کسی زورش به بانک ها نمی رسد؟ دولت به دولت و مجلس به مجلس می آیند و می روند و بانک ها روز به روز فربه تر و سودهای کلان تر به جیب می زنند و در نهایت "تولید" به قهقرا می رود. سودی که بوضوح ربوی، نامشروع و نامتعارف است و از قدم زدن بانک بروی خون تولید کننده و کارآفرین بدست آمده و کسی جلودار آقایان نیست.

در حالی که در اقتصادهای بزرگ دنیا و در شرایط کسب و کار بمراتب بهتر و پویاتر از کشور ما، با بحران های مقطعی اقتصادی بانکها ممکن است "ورشکست" بشوند و به دردسر بیفتند، در کشور ما در عمیق ترین بحرانها نیز هیچ بانکی "ورشکست" نمی شود! چرا؟ چون دستش در جیب مردم است و هرکجا تحت فشار قرار بگیرد با همکاری دولت و قانونگذار و دادگاه، هزینه اش را از جیب تولید کننده بر می دارد، مردم را بدبخت می کند تا خودش سر پا بایستد. ظریفی می گفت اگر مشابه اختلاس ۳۰۰۰ میلیاردی در یکی از کشورهای خارجی رخ می داد حداقل نیمی از بانکهای درگیر در آن با کاهش اعتماد عمومی ورشکست می شدند اما در کشور ما بانکها روزبروز مثل قارچ سر بر می آورند و شعبه اضافه می کنند و شیره جان تولیدکنندگان را بالا می کشند و...


کد مطلب: 320887

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcfcxdmew6d0ca.igiw.html?320887

الف
  http://alef.ir