مسئولیت ظلم تورم با قدرتطلبان است
21 فروردين 1387 ساعت 17:20
اینكه گفته میشود مملكت با كفر باقی میماند، اما با ظلم بقایی ندارد، حقیقتاً جمله حكیمانهای است و بنظر ما تورم از مصادیق ظلم است كه تاكنون آثار تخریبی بسیاری را بر ذهن و عین زندگی مردم باقی گذاشته، فقرا را زمینگیر، طبقه متوسط را متحیر و اغنیاء را از ثرورت تورمآورده برخوردار ساخته است. به واسطه خلق تورم مزمن همواره سرمایهگذاری و اشتغال ناشی از آن راكد یا در شرف ركود بوده و دهها میلیون انسان شریف گرفتار در گرداب ركود تورمی به انواع آسیبهای فكری و یا اجتماعی مبتلا گردیده، سیاست و اقتصاد كشور به صفت بداخلاقی و احتمالاً غیر اخلاقی استحاله گردیده است.
بایسته است پرسیده شود كه عاملین غیر اقتصادی این ظلم عظیم در حق مردم چه كسانی هستند. ظلمی كه در بلندمدت با دوام و بقای جامعه انقلابی پیوندهای ناگسستنی و اجتنابناپذیر دارد. ما فكر میكنیم كه مسؤولیت اصلی تورم موجود بر عهده جهل و توهم و فزونخواهی و مصلحتطلبی ناروا و تمایل به رسیدن به قدرت و یا در قدرت ماندن مجموعهای است كه در اقتصاد و سیاست كشور مؤثر بوده و در عینحال هیچگاه پاسخگو نبودهاند و نیستند و حداكثر آن است كه در مناصب قدرت جابجا میشوند. در این خصوص تأمل در موارد ذیل تعیینكننده است:
1 ـ آنانكه در رده مسؤولین ارشد اقتصادی در دولت و مجلس قرار داشتند و با عدم اطلاع از نوع كاركرد قواعد اقتصادی و جهل نسبت به شرایط تولید تئوری اقتصادی در دنیای متحول امروز اقتصاد كشور و در واقع زندگی تودههای مردم را اسیر آزمون و خطای روشهای سرمایهداری كردهاند و پس از گذشت چندین دهه از مشاهده نتایج شیوههای اتخاذی و نهادی كردن تورم مزمن، هنوز هم بر تصمیمگیریهای اقتصادی توسط تابعین سیاسی و نه رهبران اقتصادی اصرار میكنند، آیا از مصادیق جهل حاكم معطوف به تولید تورم محسوب نمیشوند؟
2 ـ آنانكه بدون عنایت به شرایط سیاسی و منطق اقتصادی و واقعیات فرهنگی جاری در درون و بیرون جامعه به انعطاف تكاملی در تصمیمگیریها برای كاهش فشار بر زندگی مردم نیاندیشیدهاند و با فرض اثبات نشدن صحت پافشاری در همه سیاستگذاریها اقتصاد زمان و تبعات ناشی از آن را مورد تدبیر قرار ندادهاند آیا از مصایق عاملین مبتلا به توهم مؤثر بر تولید تورم محسوب نمیشوند؟
3 ـ كسانیكه برای آباد كردن احتمالی جزیرههای انتخاباتی خویش مصلحت اقتصاد مملكت را به هنگام پیشنهاد بودجه و یا بررسی و تصویب آن در مجلس و یا حتی به هنگام قانون بودجه نادیده گرفته، پول بدون پشتوانه معطوف به دلارهای ذخیرهشده نفتی را به درون جامعه تزریق كردهاند و به تبع آن امتی را در امواج تهاجمی و مخرب ناشی از تورمهای حقیقتاً آگاهانه خلق شده رها كردند و گذشتند، آیا از مصادیق فزونخواهان تلقی نمیشوند؟
4 ـ كسانیكه برای دستیابی به مقاصد سیاسی، مصلحتطلبیهای موردی كردهاند و علیرغم اشراف به ضعف در راهكارها و نوع سیاستها برای حفظ منافع سیاسی خویش، هرچند آنرا درقالب مصلحت عام پیچیده باشد، با این استدلال كه عدم سكوت ما در انحراف ناشی از عدم رعایت قواعد اقتصادی به تقویت رقیب سیاسی و یا تضعیف دوستان در قدرت میانجامد، آیا از مصادیق مصلحتطلبان كجاندیش نبودهاند؟
5 ـ و بالاخره كسانیكه در مدیریتهای ارشد دولت و مجلس صرفاً بخاطر متابعتهای سیاسی و محفلی امكان آنرا یافتهاند كه جا را بر شایستگان برای تصمیمگیری در اقتصاد تنگ و آنگاه از طریق قدرت مدیریت، تلاش نخبگان رسمی و غیر رسمی كشور را با مهر پلاستیكی مخالفت وتو نمایند، آیا از مصادیق مولدین تورم از ناحیه تمایل به نیل و یا حفظ و یا بقای در قدرت نیستند؟
من به همه این عوامل غیر اقتصادی تورم توصیه میكنم كه حتی اگر میخواهید بدنام نمانید به نفع شماست كه به حاكمیت رفتار علمی و شایستهسالاری و پرهیز از خود محوری و خودخواهی تمكین كنید و در ادامه راه با كاهش سهم خود در تولید مستمر ظلمی كه میتواند به نابودی ملك هم منجر شود، سرمایه اجتماعی كشور را از خطر نابودی كامل نجات دهید.
کد مطلب: 24253
آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcfm0d0.w6djtagiiw.html?24253