چرا بهره وری در شهرهاي ايران پایین است؟

احمد راضی

18 مهر 1390 ساعت 9:09

مرور اتفاقاتی که در ساعات اولیه یک روزکاری برای شاغلان در تهران و كلان شهرها می افتد، نشان مي دهد که چرا بهره وری و انگیزه نیروی انسانی در شهرهاي ايران پایین است.


یاد دوران دانشجویی بخیر!

استاد سر کلاس اقتصاد خرد، تابع تولید «کاپ داگلاس» را از روی کتاب چارلز فرگوسن تدریس می کرد.

می گفت براساس این رابطه، تولید تابعی از سرمایه و نیروی کار (انسانی) است که تولید، شامل کالا و نیز خدمات می شود.

استاد می گفت: امروزه در کشورهای توسعه یافته، توابع سنتی تولید شکل و شمایل دیگری پیدا کرده است. او از نقش عاملی به نام بهره وری می گفت. از اینکه امروز نیروی انسانی متخصص و بهره ور خود یک سرمایه محسوب می شود؛ سرمایه ای که کشورهای توسعه یافته برای حفظ و ارتقا آن برنامه ریزی بلند مدت دارند.

اما آیا ما نیز برای حفظ و ارتقاء سرمایه ای به نام نیروی انسانی برنامه ای داریم؟

آیا در کنار تکلیف برنامه هاي پنجساله برای نیروی انسانی و بهره وری، حقوق مناسب هم لحاظ شده است؟

در برنامه چهارم توسعه هدف گذاری شده بود تا ۵/۲ درصد از نرخ رشد اقتصادي كشور از محل رشد بهره وري حاصل شود كه متاسفانه کارنامه برنامه چهارم نشان دهنده محقق نشدن این شاخص است.

از سوی دیگر در برنامه پنجم توسعه نیز رشد اقتصادی ۸ درصدی هدف گذاری شده است که یک سوم این رشد باید از محل بهره وری حاصل شود، هدف گذاری که با اما و اگرهای بسیاری روبروست.

کارشناسان اقتصادی نبود بازار رقابتي، وجود نقص در نظام اداري، ضعف در مديريت علمي، دولتی بودن اقتصاد و سياسي شدن اقتصاد و هزارو یک عامل دیگر را ازجمله دلایل پایین بودن بهره وری می دانند.

نگارنده این سطور می خواهد به فاکتور موثر دیگری در کاهش بهره وری نیروی انسانی اشاره کند که متاسفانه تبدیل به بخشی از زندگی روزمره بسیاری از ما شده است.

مرور اتفاقاتی که در ساعات اولیه یک روزکاری برای شاغلان در تهران و كلان شهرها می افتد، نشان مي دهد که چرا بهره وری و انگیزه نیروی انسانی در شهرهاي ايران پایین است.

ممکن است شغل شمایی که این مطلب را می خوانید کارمند، دانشجو، یک معلم، یک کارگر، یک دکتر، یک مدیر و روزنامه نگار و .... باشد، به هرحال فرقی نمی کند، شما تصمیم گرفته اید یک روز با بهره وری کاری بالا داشته باشید.

با انگیزه بالا از خانه بیرون می زنید. در ایستگاه اتوبوس پشت سر بسیاری از شهروندان دیگر منتظر می مانید. ۴، پنج و بالاخره پس از ۱۰ دقیقه اتوبوس وارد ایستگاه می شود. با عجله سعی می کنید سوار شوید اما صدای اعتراض مسافران را از داخل اتوبوس می شنوید که به راننده نهیب می زنند آقا جا نیست!

با دغدغه اینکه نکند دیر به محل کارتان برسید منتظر اتوبوس بعدی می مانید اما اتوبوس بعدی هم مانند قبلی است.

اگر بخواهید با تاکسی به سرکار بروید با دو مشکل مواجه می شوید نخست اینکه تاکسی مانند اتوبوس خط ویژه ندارد تا از خیابان یک طرفه عبور کند و دوم اینکه کرایه سرسام آوری باید بپردازید.

بالاخره مجبور می شوید با هول دادن سایرین هم که شده سوار اتوبوس شوید. ازدحام جمعیت حتی نفس کشیدن را سخت می کند. صدای مشاجره مسافران از عقب به گوش می رسد که یک بار آقایان و یک بار خانم ها نسبت به اینکه حریم اتوبوس رعایت نمی شود معترضند اما چه می شود کرد، همه عجله دارند تا به موقع به سرکار برسند.

راننده قدم به قدم می ایستد و مسافران را روی هم سوار می کند. صدای اعتراض مسافران بلند می شود که آقا جا نیست، سوار نکن! دیگری اعتراض می کند که اینجا ایستگاه نیست چرا اتوبوس را متوقف کردی؟ اما در کمال تعجب پاسخ راننده را می شنوید که به همه مسافران می گوید: هر کسی اعتراضی دارد پیاده شود و با تاکسی برود!

یکی از مسافران دیگر طاقت نمی آورد و با راننده بگو مگو می کند و حتی دست به یقه می شود اما بقیه می گویند آقا دیر شده بگذارید به کارمان برسیم.

بالاخره پس از مصائب بسیار و مستاصل از اتفاقاتی که سرصبح با آن مواجه شدید به ایستگاه مورد نظرتان می رسید. کرایه ۱۷۵ تومان است.اسکناس ۲۰۰ تومانی به راننده می دهید و پایین پله های اتوبوس منتظر بقیه پولتان می مانید اما راننده با تحکم می گوید ۲۵ تومان پول خرد ندارد. شهروند دیگری ۱۵۰ تومان به راننده می دهد و می گوید او هم ۲۵ تومانی ندارد اما راننده با الفاظ زشتی مسافر را صدا می زند و باز هم درگیری!

بالاخره پس از نیم ساعت تاخیر، با ظاهری که در اثر ازدحام جمعیت حسابی به هم ریخته، اعصابی خرد و روحیه ای مرده به محل کارتان می رسید و متوجه نگاه سنگین و پر از کنایه مدیر می شوید.

آقای مدیر همانجا جلو اتاق کارتان، سمینار زنده ای برگزار می کند درباره اهداف سازمانی و اینکه باید بهره وری نیروی انسانی را بالا برد تا کشور رشد کند و ....

این اتفاق، مثالی ساده برای میلیونها کارگر، کارمند، معلم و ... تمامی شهروندانی است که در تابع «کاپ داگلاس» از آنها به عنوان نیروی انسانی و یکی از عوامل تولید یاد می شود و قرار است یک سوم از رشد ۸ درصدی اقتصاد ایران را رقم بزنند.

اما براستی مدیرانی که دغدغه بالا بردن بهره وری عوامل تولید را دارند و سوار خودروهای اداری با راننده شخصی، مجوز عبور از طرح ترافیک و البته با اسانسور اختصاصی به محل کارشان، آنجایی که روی تابلویی طلایی نوشته شده «اتاق مدیرعامل» می روند، چقدر از دغدغه ها و مصائب سر صبح یک روزکاری نیروی انسانی خبر دارند؟

آیا آنها که دستی بر تدوین برنامه ها دارند هنگام نوشتن تکالیف برای نیروی انسانی، بندی هم برای حقوق ساده رفاهی وی لحاظ می کنند؟

و پرسش آخر؛ با ۳هزار میلیارد تومان چند دستگاه اتوبوس می توان به ناوگان حمل ونقل شهری افزود؟


کد مطلب: 125460

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcfvtdyxw6d0ja.igiw.html?125460

الف
  http://alef.ir