مطهری و معیارهای دوگانه!

سنا مجد، 26 اسفند 93

26 اسفند 1393 ساعت 8:03

تهدید آقای مطهری به اردوکشی خیابانی یعنی که برخی ادعاها تنها در حد "حرف" مجال جولان دارند؛ اگر ایشان که مدعی این بداخلاقی‎هاست خود به همان چیزی تهدید و اقدام کند که از آن نهی می‎کند، چه تفاوتی می‎ماند میان ایشان و کسانی که به آن‎ها نقدهای آتشین دارد؟!


در شرایط عادی افراد ادعاهای زیادی دارند، اما گاهی فقط یک "اتفاق" می‎تواند معلوم کند هر کسی چند مرده حلاج است؛ قانون‎گرایی، اخلاق‎مداری، تحمل مخالف، احترام به حقوق دیگران و... از جمله این ادعاهاست که گاه تا مجالی دست ندهد، نمی‎توان عیار آن را در افراد اندازه گرفت!

چند روز پیش در شیراز برخورد نامناسب و زشتی با آقای مطهری صورت گرفت که از جانب همه افراد محکوم شد و کسی درصدد توجیه و رفع و رجوع آن برنیامد. از این جهت کلامی برای گفتن باقی نمانده است. اما این فقط یک سوی ماجراست و در سوی دیگر داستان موضع خود آقای مطهری به این ماجرا نیز شایسته تأمل می‎باشد؛ جناب مطهری که در جریان فتنه ۸۸ نقش اصلی را، نه برای سران فتنه و نه حتی برنامه ریزان خارجی ماجرا، بلکه برای آقای احمدی نژاد قائل بود و بر آن است که «اظهارات اثبات نشده» احمدی نژاد در مناظرات انتخاباتی نخستین جرقه های شکل گیری آتش عظیم فتنه ۸۸ بود، در واکنشی که به ماجرای شیراز نشان داد ثابت کرد خود مبرّا از این فقره نبوده و چه بسا اگر شرایط اقتضاء کند، گوی سبقت را از سایرین نیز خواهد ربود، این دوگانگی آشکاری در شخصیت ایشان است که علامت سؤال هایی جدی در برابر صداقت و حسن نیت وی قرار می دهد!

آقای مطهری پیش از هر بررسی و تحقیقی صرفاً بر مبنای تصورات ذهنی خویش «کدهای خاصی» را در خصوص ماهیت افرادی که با وی مواجه شدند مخابره کرد که به نحوی کاملاً معنادار انگشت اتهام را سمت افراد و جریان‎های خاصی نشانه رفت، اقدامی که از سوی رسانه‎های یک جریان خاص شدیدا مورد استقبال واقع شد و دستاویز عقده‎گشائی‎های دیرین و تفسیرهای غرض‎ورزانه و جهت‎دار آن‎ها قرار گرفت و البته شناسایی عاملان این حادثه خط بطلانی بر همه آن‎ها کشید و بی‎اساسی آن‎ها را اثبات کرد.

رویه ناصوابی که به نحوی دیگر و ناپسندتر در محتوای نامه وی به امام جمعه محترم شیراز دنبال شد؛ گذشته از اتهامات بی‎اساسی که آقای مطهری به نماینده ولی فقیه در استان فارس وارد آورده است و قطعاً حق ایشان را برای اعاده حیثیت و دادخواهی مصون و محفوظ می‎دارد، عبارات ناشایست و خلاف ادب وی نیز حقیقتاً قابل تأسف است و البته تأسف بیشتر از آن‎رو که این رفتار از جانب کسی صورت می‎گیرد که منتسب به یکی از بی‎بدیل‎ترین اساتید اخلاق و منطق می‎باشد.

آقای مطهری در ادعاهایی عجیب و «اثبات نشده» تلویحاً امام جمعه محترم شیراز را در این ماجرا دخیل می‎داند و از این بابت اتهام سنگینی را متوجه ایشان می‎کند که اگر نتواند بر آن اقامه دلیل کند حتماً بایستی در انتظار تبعات این اتهام واهی‎ باشد!

اینجاست که دقیقاً عیار ادعا و صداقت آقای مطهری را در خصوص اشکالی که به آقای احمدی‎نژاد وارد می‎کند می‎توان اندازه گرفت، و اینجاست که بایستی حقیقتاً از ایشان پرسید «أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسکم»؟؟

از سویی تهدید آقای مطهری به اردوکشی خیابانی و فراخوانی هواداران خویش در چنین صحنه‎هایی، عملاً مؤید این نکته است که برخی شعارها و ادعاها تنها در حد "حرف" مجال جولان دارند و آن‎جا که نوبت به "عمل" می‎رسد به شدت رنگ باخته و بی‎محتوی خواهند شد؛ بنا باشد ایشان که مدعی این بداخلاقی‎هاست خود به همان چیزی تهدید و اقدام کند که از آن نهی می‎کند، و نه این‎که در مقام احتجاج منطقی در خصوص آن برآید، پس چه تفاوتی می‎ماند میان ایشان و کسانی که به آن‎ها نقدهای آتشین دارد، آیا این گواه دیگری بر دوگانگی منطق ایشان نیست!

و باز این صرف‎نظر از تئوری‎پردازی‎های خاص ایشان در خصوص وزیر کشور است که با این ادعای عجیب نادانسته شأن دولت و مجلس را به شدت زیر سؤال برده و اما و اگرهای جدی را در خصوص رابطه دولت و مجلس ایجاد می‎کند، که چه بسا اگر با منطق خودشان قرار بر چنین تفسیرهایی باشد، دیگر طرف‎ها نیز حرف‎های زیادی برای گفتن داشته باشند...

البته آقای مطهری پیش از این‎ هم بارها در مصاف با ادعاهای زیبا و جذاب خویش مردود شده بود؛ قیاس ناصواب ایشان بعد از رد صلاحیت آقای هاشمی از سوی شورای محترم نگهبان در انتخابات گذشته، در مقایسه وضعیت جسمی آقای هاشمی با آقایان دکتر جلیلی و دکتر حدادعادل در مقام احتجاج برای اثبات صلاحیت آقای هاشمی، آن قدر غیراخلاقی و تأسف آور بود که حتی برای مدافعان دوآتشه آقای مطهری نیز کمترین محملی برای تأیید باقی نگذاشت!

درواقع آقای مطهری که به زعم خود بی اخلاقی احمدی نژاد در مناظرات انتخاباتی را مسبب اصلی فتنه ۸۸ می داند، با تمثیل های نامناسبی که در این قضیه به کار برد، ثابت کرد که خود هیچ صلاحیت و شأنی برای داوری اخلاقی دیگران ندارد، چه این که منع رطب از جانب کسی که به وقت مقتضی نشان داده یک رطب خور قهار است به هیچ روی پذیرفته و معقول نیست.

معیارهای دوگانه ایشان در مواجهه با قصور و تقصیرهای دولت‎های دهم و یازدهم نیز خود شرح مفصلی است که مجالی دیگر می‎طلبد و فعلا آن را می‎گذاریم و می‎گذریم.


کد مطلب: 263819

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcgqw9xyak9374.rpra.html?263819

الف
  http://alef.ir