احمد توکلی و چند خاطره از ایت الله هاشمی

بخش سیاسی الف، 21 دی 95

21 دی 1395 ساعت 23:06


به گزارش خبرنگار الف، احمد توکلی مهمان ویژه برنامه یاردیرین شبکه یک سیما، با اشاره به حضور خود در مراسم تشییع آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت: ازدحام بسیار شدید بود همه تیپ مردم بودند و تقریبا میشد گفت همه بودند، تعداد این زمان‌ها آن قدر مهم نیست که ترکیب مهم است و همبستگی و الفتی ایجاد میکند که خاص اینطور مراسم است و توجه به مرگ ایجاد میشود و گذرا بودن زندگی به رخ کشیده میشود و به قول مقام معظم رهبری این سرنوشت همه است. شرکت در این مراسم ها مواهب زیادی برای کشور دارد و میتواند آثار مهم اقتصادی، سیاسی بگذارد.
 
 توکلی در مورد ویژگی‌های آیت الله هاشمی اظهار کرد: صاحبان قدرت در معرض هلاکت هستند، هرچقدر مقام بالاتر میرود، خطر بزرگتر میشود، ارزش کار هم بیشتر میشود ولی خطر هم بیشتر میشود. سقوط در آن کشنده تر است. کسانی که مزه قدرت را نچشیده‌اند، نمیدانند که من چه می‌گویم. بنده هم مزه قدرت را چشیده ام. آقای هاشمی که از ما بسیار جلوتر بوده است و از اول انقلاب هم سمت بالا داشت و در مجلس اول بنده هیات رئیسه بوده و دست چپ ایشان می نشستم. در آن رمان که مامثلا باسابقه مبارزاتی  بودیم، ایشان از ما بسیار با سابقه تر بود. اینکه قدرت آدم را عوض نکند و یا اینکه در سر بزنگاههای بسیار مهم  خدا دستش را بگیرد و اینکه وظیفه را بر قدرت ترجیح بدهد خیلی مهم است، این صفت در آقای هاشمی واقعا وجود داشت.
 
وی با بیان اینکه بنده منتقد سیاست های بسیار زیاد آقای هاشمی بودم، افزود: بنده همواره اگر منتقد و رقیبشم بودم اما رفیقش هم بودم، یعنی هیچ وقت بی معرفتی را نسبت به او تحمل نکردم، گاهی در صحنه ای که به ایشان حمله شده است، درست نبوده و یک‌تنه پا شدم و دفاع کردم.
 
توکلی به فرماندهی جنگ آیت الله هاشمی اشاره کرد و گفت: آقای هاشمی میگفت وقتی قرار شد جنگ تمام شود، کنار امام (ره) نشسته بودیم و دنبال راه حل بودیم و گفتم که به عنوان جانشین فرمانده کل قوا که یکی از اختیارات من است، اعلام آتش بس میکنم و بعدا اگر شد شما من را محاکمه کنید ولی مسولیتش را بنده بر دوش بگیرم که این احساس وظیفه ایشان را نشان میدهد که  حاضر است مقابل عده ای و پیش افرادی که کشور را فداکارانه نگه میداشتند، بدنامی را پییشه کند .
 
وی همچنین به بحث انتخاب رهبری بعد از امام خمینی(ره) اشاره کرد و ادامه داد: یک حادثه دو وجهی در مجلس خبرگان رخ داد که هردو وجه زیبا بود، یکی این بود که آقای هاشمی با آن سوابق پشت تریبون می ایستد و میگوید امام(ره) گفتند که شورایی شدن رهبری خوب نیست و به مصلحت کشور نیست و گفتیم که چه کسی را انتخاب کنیم، گفت همین آقای خامنه‌ای. اینکه کسی خودش در معرض مقام دینی، سیاسی، عاطفی و ایمانی است اما وظیفه‌اش را انجام میدهد یعنی اگر کسی بود که میخواست قدرت طلبی کند حتما در این وادی می افتاد.  کسی که مزه قدرت را چشیده باشد این را درک می‌کند.
 
توکلی ادامه داد: نه روز قبل از فوتشان یک سخنرانی کردند و دوباره همین را تکرار کردند ومی‌خواستند به کسانی که عقاید خدشه‌داری دارند بگویند هنوز من با آقای خامنه‌ای هستم.

وی به خاطره ای در مورد آقای هاشمی اشاره کرد و گفت: سال 1360 بود. بنده جزو هیات رئیسه بودم، ایشان میخواست به سفر کره شمالی برود و رهبر این کشور هم پایه گذار کره شمالی بود که آقای هاشمی با خانواده بودند و من فکر میکنم آقای هاشمی تعمد داشت که خانمشان را با چادر مشکی به آنجا بیاورد که حجاب زن ایرانی را نشان دهد. شهید نامجو و محسن رفیقدوست بود.

مسئول مذاکره سیاسی بودیم ولی برنامه های تفریحی هم گذاشته بود. یک برنامه ای بود که اپرایی بود که در سالن بسیار بزرگ برگزار شد که دسته دخترانی بودند که لباس های بسیار نامناسبی پوشیده بودند که ما بسیار ناراحت شدیم، اعتراض کردیم و بلند شدیم، آقای هاشمی تنهایی نشست، از آقای هاشمی دلخور شدیم که چرا نشست. بعد ما به ایشان اعتراض کردیم که شما روحانی هستید چرا نشسته اید گفت من که نمیتوانم به اینها بگویم که چرا بلند میشوم، شماها که رفتید اینها برای کی میخواستند برنامه اجرا کنند. سیصدتا دختر هنرمند را من اینجا له میکردم و من وظیفه شرعی خود را انجام دادم که توجه نکنم. اما کاری که کرد این بود که در اولین جلسه بعدی که با رهبر کره شمالی داشتیم با صراحت تمام گفت که شما یک حکومت مارکسیستی هستید و هرزگی های غربی را شما قبول ندارید و شما به اخلاق توجه دارید چرا همچین کاری کردید که رییس جمهور کره رنگش سرخ شد.
 
توکلی افزود: یکی دیگر که برای من از همه مهم تر است ماجرای آخرین نامزدی ایشان برای ریاست جمهوری بود که در سال 92 بود که من تلاش هایی کردم که ایشان منصرف شود و نگران کشور بودم اما موفق نشدم. ساعتی تدبیر کردم که ایشان نرود و وقتی آمد تلاش کردم که رد نشود و این نگرانی اصلی من بود که تلاش ما تاثیر نکرد. شما به صحنه نگاه کنید. یکی مثل اکبر هاشمی رفسنجانی با آن رفاقت و نزدیکی با امام (ره) و آقای خامنه ای، یک چنین کسی در انتخابات ریاست جمهوری که ایشان در سازندگی کشور شرکت دارد، ببنید که چه افرادی تایید میشوند و چه کسانی رد میشوند و من دیدم این خیلی سخت است. نامه ای برای ایشان نوشتم و به ایشان گفتم که شناسنامه شما را با انقلاب مهر کرده اند مبادا این شناسنامه آسیب ببیند. بعد مثال الگور با بوش در دورد دوم انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را زدم که تاکید هم کردم که به دست خودشان بدهند و به دست بچه ها ندهد ودر نامه نوشتم شما باید به قانون تمکین کنید حتی اگر قبول ندارید ایشان  درپاسخ  گفتند که من همین کار را می کنم که من شب دعا کردم و برایشان نماز خواندم.
 
وی ادامه داد: من این حرفایی که میزنم یک عده بسیار کم دلخور میشوند که چرا انقدر از ایشان انتقاد می کردی و چرا انقدر دیر گفتین. کسی که از دنیا میرود که در مراسم ختمش ازاو انتقاد نمیکنند  چرا که اینجا جای ابراز عاطفه است و خودش که رفته است، کارهای خوبش را باید گفت تا مردم یاد بگیرند. درمراسم باید خوبی ها گفت.
 
توکلی با بیان خاطره ای در مورد مقام معظم رهبری گفت: آقای خامنه ای در دوران ریاست جمهوریشان  میخواستند نخست وزیر تعیین کنند که داستان هایی داشت که موسوی را تعیین کرد که مایل هم نبود و استدلال قوی داشت. در مخمصه ای بود آقای خامنه ای که تصمیم بگیرد چه کار کند. بنده و آقای پرورش خدمت ایشان رسیدیم و قبل از آمدن آقای پرورش  به آقای خامنه ای گفت آقا یادتون شما قبلا چه خوابی دیدید و برای من تعریف کردید. بعد آقا خواب را تعریف کرد که "یک شب خواب دیدم که امام (ره) به رحمت خدا رفته و در حال تشییع ایشان هستیم و حوادثی رخ میدهد و بنده میخواهم ایشان را در قبر بگذارم که در تابوت را که باز میکنم امام(ره) نیم خیز مینشیند و انگشتش را بر پیشانیم میگذارد و میگوید تو یوسفی، تو یوسفی، تو یوسفی که من هم برای مادرم تعریف کردم و مادرم گفت پسرجان تو از یوسفی فقط چاهش گیرت می آید".این جمله را به خاطر سختی ها و زندانهای آقای خامنه ای مادرشان می گوید. آقای پرورش به ایشان گفت خیر، شما از این مشکلات در می آیی و به مصر میرسی.


کد مطلب: 433838

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcgww9t7ak9w74.rpra.html?433838

الف
  http://alef.ir