نقدی بر یادداشت آداب میخانه

بخش تعاملی الف - سهراب زند، 25 آبان

25 آبان 1393 ساعت 10:45


حضرت آیت الله محی الدین حائری شیرازی نامه ای بر اساس نقد و انتقاد علمی و البته بر پایۀ ادب اسلامی به آقای دکتر علی مطهری نوشتند و آقایان مطهری و زیبا کلام نیز بدان پاسخ گفتند. در یاداشت آداب میخانۀ منتشره در سایت "الف" هم نویسندۀ محترم نقدی بر هر دو پاسخ آقایان زیبا کلام و مطهری زدند و بخشی از سخنان آنان را مغالطه تعریف نمودند.

ابتدا به ایرادی که به آقای زیبا کلام وارد شده است می پردازیم، آقای زیبا کلام گفته اند:

"این انتقادتان که ایشان و سایر معترضین می بایستی به نهاد رسمی برگزار کننده انتخابات مراجعه می کردند هم با توجه به تمایل و جانبداری آشکار شورای محترم نگهبان از یک طرف منازعه و بیطرف نبودن این نهاد توقع تان خیلی واقع بینانه و منصفانه نمی باشد. معترضین سال ۸۸ بکنار، آیا خود جنابعالی شورای محترم نگهبان را بعنوان یک "داور منصف و بیطرف" تعریف می کنید؟"

و بعد در یادداشت مذکور پاسخ داده شده که در انتخابات ۷۶ هم برخی از اعضای شورای نگهبان، طرفداری آشکاری از کاندیدای دیگر داشته اند و البته آقای خاتمی رییس جمهور شدند پس رندی نکنید.

ابتدا این مسأله باید روشن شود که اگر در همان انتخابات آقای علی اکبر ناطق نوری پیروز می شدند این اتهام تقلب متوجه نظام نمی شد؟ یادتان نیست که شعار می دادند "بنویسید خاتمی بخوانند ناطق" و این شعار و ادعا چه ضربۀ سنگینی به آرای ناطق نوری زد؟ چرا این شعارها در بین مردم گیرایی و اثر داشت؟ بخاطر کار غلط دیروز که امروز هم از آن را توجیه می کنیم که "اتقوا عن مواضع التهم". کار اشتباه همیشه اشتباه است. البته شخصا اعتقاد دارم اگر آیت الله جنتی را شکنجه بدهند یک رأی را هم جابجا نمی کند و اجازۀ جابجایی هم نمی دهد اما آیا همه ی افکار عمومی نیز چنین اعتمادی را به ایشان و برخی همکارانشان با این مواضع تند و عریانی که گرفتند و می گیرند دارد؟ اعتماد دارند که اگر روزی در سال ۷۶ کاندیدای ایشان، پیروز اعلام نشد در حالیکه دولت جنسش از دولت ۸۸ متفاوت بود، حتماً در سال ۸۸ هم این چنین است؟

اما در مورد بی طرفی:
بی طرفی یک اصل عقلانی در محکمه است و چه محکمه ای پیچیده تر و قوی تر از شورای نگهبان قانون اساسی در کشور ما وجود دارد؟

آیا اگر همۀ اعضای شورای نگهبان مانند آیت الله هاشمی شاهرودی عمل می کردند و با لبخندی بر لب و عدم جنجال سیاسی به کار و ظیفۀ شرعی و قانونی خویش می پرداختند، آسمان رأی محمود احمدی نژاد به زمین می آمد؟ قاضیِ محکمه، برود در ستاد و همایش انتخاباتی احمدی نژاد سخنرانی کند و مردم بدبین نشوند و اعتمادشان نسوزد؟

دبیر شورای نگهبان در خطبه ها یک طرف را با خواب رانندۀ تاکسی بالا ببرد و یک طرف را با تخریب به زمین بکوبد؟

چند تن دیگر مانند اقای کعبی به سخنرانی ها استانی بر علیه یک کاندیدا مشغول گردند و بعد توقع داشته باشیم مردم معترض و عصبانی، حتی فریب خورده، براحتی با اعلام نظر این شورای نگهبان به آرامش و تأیید برسند. البته با اقدامی هوشمندانه، آقایان الهام و کعبی از شورای نگهبان در دور جدید کنار گذاشته شدند، این را باید پذیرفت که قطعا هر کنش گر سیاسی گرایشی دارد، اما بیان نکردن گرایشات و تشنج ندادن به افکار عمومی اذهان را کمتر بی اعتماد می کند.

اما بی طرفی در کلام امام راحل ره:
ایشان در دیدار با مسئولین دیوان عالی کشور من جمله شهید بهشتی می فرمایند:
افرادی صالح، مطلّع، بی طرف را تعیین کنید بروند و به شکایات مردم رسیدگی کنند. (صحیفۀ امام ج۲ ص ۴۳۸)

ایشان در جای دیگر می فرمایند:
من اخطار می‌کنم که به تمام کسانی که در دفتر هستند و یا در دفتر و منزل اینجانب می‌آیند که باید با کمال بی طرفی و بی نظری عمل کنند، و هیچ گفتار یا کرداری که از آن انتزاع طرفداری از اشخاص و گروه‌ها و مخالفت با اشخاص یا گروه‌ها گردد، به جا نیاورند، و تخلّف از این امر، مخالف شرع و مصلحت انقلاب اسلامی است. (همان ج۱۲ص۲۸۸)

حساسیت شورای نگهبان بیشتر از دفتر امام راحل نباشد کمتر نیست.

بی انصافیست که بگوییم چون شورای نگهبان بی طرفی در گفتار را رعایت نکرده پس حتما در عمل هم رعایت نمی کند و این اتهام بزرگی است، اما بی انصافی بزرگ تر آن است که بگوییم خبط عظیم چند نفر از اعضای سرشناس شورای نگهبان نقش کمی در تشنجات ۸۸ داشته و لقمۀ چربی برای مخالفان و بی اعتماد کردن بخشی از مردم فراهم ننموده است.

اما مطلب بعد:
خود نویسنده ظاهرا بیشتر از جناب مطهری دچار ثقل سامعه و غمض عین هستند. علی مطهری هرگز نگفته است که طرفین به قول نویسنده شهرآشوب ۸۸، تبرئه هستند، یا خوب شد که مردم به خیابان ها آمدند یا سران تشنجات به فرمایش رهبری تمکین نکرده اند، بلکه مطهری دائما از محاکمۀ همۀ طرف های تشنجات ۸۸ مانند رییس جمهور وقت سخن به میان آورده است و دعوت مردم به خیابان بعد از سخنان مقام معظم رهبری را کاری غلط و فتنه پنداشته است. اما بحث وی بر سر این است که برای اعتراض به اتفاقاتی که اینگونه است چه بستری برای معترضین فراهم است؟ و از همه مهم تر چرا باید فراموش کنیم که چگونه و چرا چنین تشنجی فراهم شد؟

ما خیلی باید ساده باشیم که فکر کنیم بدون زمینه، با پیام خانم عفت مرعشی هشت ماه که هیچ، یک ساعت هم مردم یک کوچه را برای اعتراض پر کنند!

یا آقایان موسوی و کروبی بتوانند بدون زمینه حتی یک هفته مردم را در خیابان ها نگه دارند. بر فرض که بنا به ادعاهای راست و دروغ مهدی هاشمی صد نه هزار شرور را هم بخرد و پول بدهد که اغتشاش کنند، شناسایی، دستگیری و سرکوب این ها اگر پشتوانۀ مردمی نداشته باشند کار چند ساعت است نه هشت ماه، همۀ این ها بخاطر ذهن های مردم متشنجی بود که متأسفانه عوامل متعدد با یک جرقه در انفجار خیابانی و بی اعتمادی این جمع از ملت ایران و شیطنت دشمنان داخلی و خارجی مشهود بود. فهم فضای عصبی مردم در روز بعد از انتخابات کار سختی نبود.

چرا به این نقطه رسیدیم؟ سرویس های جاسوسی فقط می توانند به آتش اختلافات و اعتراضات دم بدهند، این ماییم که زمینه را فراهم می کنیم. واقعا برخی فکر می کنند حضور مردم در خیابان ها فقط بخاطر تقلب بود؟ یا اینکه مردم عصبانی و ناراحت بودند، اگر همه قبل از انتخابات به نصایح رهبری من جمله اینکه کسی حق ندارد به کسی بگوید چرا به دیگری رأی می دهی عمل می کردند و سپاه یزید و امام حسین علیه السلام درست نمی کردند، کار به اینجا می کشید؟

مطهری می گوید:
"اگر بعد از آن مناظره کذایی عکس‌العمل مقتضی و قانونی از طرف مسئولان امر مانند شورای نگهبان نشان داده می شد و پس از شروع اعتراضات نیز به جای اعلام جشن ملی برای کاندیدای پیروز، موضوع منازعه به نظر شورای نگهبان موکول می‌گردید تا در فاصله زمانی مقرر هیجان ها فروکش کند آیا اساسا فتنه‌ای با این وسعت اتفاق می افتاد؟"

پس مطهری هم از اتفاق افتاده خشنود نیست و البته مطهری ها از این بیشتر نگرانند تا با فرافکنی و سر بریدن چند سیاستمدار گذشتۀ غلط اصلاح نگردد و در برهمان پاشنه بچرخد و ۸۸ های دیگر در انتظار سپهر سیاسی ایران بماند.

این چه مضحکه ایست که ما اشتباهات خود را بیان نکنیم چرا که دشمن برایمان دست می گیرد؟! آنهم در این زمانه که کوچکترین کلام مخالف سوگولی بی بی سی بودن را برایت به ارمغان می آورد، حتی اگر پسر مطهری، نمایندۀ اصول گرا و مؤمن و انقلابی مجلس باشی! که اگر سد رهبری نبود با اخلاق امثال ما الان مطهری در خانه یا زندان بود، پس کی به دستورات اسلام مانند امر به معروف و نهی از منکر عمل کنیم؟ لابد فقط برای بدحجابان؟

اینقدر اسیر نام ها نباشیم، موسوی می میرد، کروبی می میرد، احمدی نژاد می میرد ما همه می میریم و مهم نیست چرا که دنیا به راه خود ادامه خواهد داد، اما مهم آن است که به وظیفه و قانون و شرع و عقل خیانت نکنیم، چرا که امروز، رهبری اینچنین داریم اما فرداهای دور و نزدیک معلوم نیست حاکم شدن مطلق اخلاق های مرعوب و توجیه گر سیاست های حاکمیت بر سیاستمداران و ناصحان، چه بر سر آبروی اسلام که اینک پسوند نظام ماست بیاورد و چه بر سر حقوق مسلمانان.

چرا که خداوند به حاکمیت بعد از پیامبرش رحم بلادلیل نکرد و با عدم تمکین مسلمانان به عقل و شرع، از مسیر حق آنچنان منحرف گردید که در روزگاری که به پنجاه از فوت رسولش نگذشته بود، سر سرور جوانان بهشت بر نیزه در بلاد اسلامی به فخر و مباهات چرخ می زد! حکومت ما که جای خود دارد.

صدای اعتراض ناصحان را به ارعاب خاموش نکنیم، اگر می توانیم به حق و ادب پاسخ بگوییم.


کد مطلب: 249130

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcgwy9xzak9tq4.rpra.html?249130

الف
  http://alef.ir