دعواي گفتمان هاي اسلام سياسي

بخش تعاملی الف - ميرزا سعدين داورپناه

2 مرداد 1395 ساعت 9:39




گردهمايي امسال سازمان مجاهدين خلق بسيار خبرساز شد. حضور مهمانان هميشگي همچون «جان بولتون» كه از چهره هاي جنجالي سال هاي نه چندان دور سياست و رسانه بودند، تازگي نداشت و حتي طومارهاي رنگارنگي مثل حمايت ٢٥ نفر از برندگان جايزه نوبل نيز چندان توجهي برنمي انگيخت تا اينكه سخنان «تركي فيصل» توانست نگاه ها را به سازماندهي تبليغاتي مجاهدين جلب كند.

اگر چه تركي فيصل شاهزاده اي باز نشسته بوده و چنديست شخصيتي جنجالي و بي معني بشمار مي آيد كه مواضع غير منتظره اش اعتبار چنداني ندارند، اما او با تكرار عبارات «مرحوم مسعود رجوي» طي سخنراني خود در اين نشست، به صدر اخبار رسانه هاي فارسي آمد و گردهمايي امسال مجاهدين در فرانسه براي ايرانيان مبدل به خبري مهم شد...

به پشتوانه چنين بازتاب رسانه اي فراگير اينك نياز است كه براي شناخت تاثير اين نشست سالانه سازمان مجاهدين خلق بر معادلات منطقه، انگيزه ها و تركيب گروه هاي سياسي شركت كننده بررسي شوند. امسال علاوه بر هيات هاي رسمي و غير رسمي جنجالي، مي توان گفت كه مهمترين مهمانان نشست مجاهدين "هيات بلندپايه پارلماني مصر" بود.

موضع گرفتن عليه جمهوري اسلامي از شركت كنندگان در چنين نشستي قابل انتظار است و حتي بسادگي مي توان حدس زد كه اصطلاحاتي چون «رژيم ديكتاتوري» و «مداخله جو» ترجيع بند همه سخنراني ها باشد.

مخالفت "حاضرين در اين گردهمايي" با دوام جمهوري اسلامي، واقعيتي پنهاني بشمار نمي رود و اين نيز دور از انتظار نيست كه اكثر همراه شدگان با سازمان مجاهدين خود به روشني بدانند كه اين تنها تشكل جدي برانداز ايراني، در ميدان واقعيت كمترين حمايت داخلي و بضاعت عملياتي جهت اثر گذاري بر سياست ايران را در اختيار ندارد. اما چرا با وجود اين تشخيص، پوشش گسترده خبري از همراهي با اين «بازيگر عليل» در رسانه هاي شركت كنندگان ساماندهي مي شود؟

جمهوري اسلامي بارها اعلام كرده كه سياست هاي منطقه اي خود را فارغ از مذهب و قوميت اتخاذ مي كند و همواره حمايت بيدريغ از گروه هاي اهل سنت نوار غزه را بعنوان مصداق اين ادعا بر مي شمرد.

شخص رهبر انقلاب اسلامي در ٢٦ مردادماه سال گذشته *براي چندمين بار بيان فرمود:
«ما در حمايت از مظلوم نگاه به مذهب طرف مقابل نمیکنیم؛ و نکردیم؛ خطّ امام بزرگوار این بود. امام همان رفتاری را که با مقاومت شیعه در لبنان داشت، همان رفتار را با مقاومت سنّی در فلسطین [هم‌] داشت؛ بدون هیچ تفاوتی. ما همان حمایتی را که از برادرانمان در لبنان کردیم، از برادرانمان در غزّه [هم‌] کردیم؛ بدون هیچ تفاوتی. آنها سنّی بودند، اینها شیعه‌اند. مسئله برای ما، دفاع از هویّت اسلامی است، حمایت از مظلوم است...»

تكرار چنين اعلامي، واكنش در برابر تبليغاتي است كه جمهوري اسلامي را متهم به پيشبرد سياست هاي شيعه گرايانه در منطقه كرده و مدعي مي باشد كه مقابله با نفوذ ايران، ناشي از ضرورت مهار گسترش سياست هاي طائفه اي است!

«برتري استدلالي» جمهوري اسلامي متكي به كارنامه غير قابل ترديدي از نقش آفريني در منازعات غزه بوده كه محرك بلوك عربستان براي اعلان حمايت از يك گروه «شيعه ايراني» شده است و تنگدستانه سازمان مجاهدين خلق را يافته اند كه تنها گزينه موجود ايشان جهت پيشبرد اين سياست تبليغاتي محسوب مي شود.

همه حاميان مجاهدين در ايران، انگيزه هايي براي تبرئه خود از اتهام «ايراني ستيزي» و يا «شيعه ستيزي» دارند و با يافتن سازمان شيعيان ايراني منافق، چنين نمايشي را فرصت تطهير خود يافته اند!

در اين بين "بلوك عربستان" كه اخيرا بوضوح پيگير انزوا و اخراج ايران از معادلات خاورميانه بوده، بشدت محتاج ارائه تصويري فرا مذهبي براي تثبيت و گسترش اتحاد ميان كشورهاي منطقه است تا شايد ضمن انكار رسوخ علايق قومي مذهبي بر اقدامات بحران زايشان، سياست هاي خود در ميدان منازعات جاري و خلع يد از متحدان ايران را پيش برند.

علاوه بر ابعاد تبليغات فرامذهبي بودن، احترام و نفوذ ايران نزد گروه هاي قدرتمند غزه انكارناپذير است و ايران بيش از هر ديگري نزد ايشان مقبوليت دارد. مصر متاثر از جايگاه بازيگران غزه در مجموعه سياست هاي ملي خود، برنامه ها و اهدافي مضاف بر تبليغات بلوك متحد را هم پيگيري مي كند كه شايد در اين تقلا با بكارگرفتن چنين ابزار فشاري عليه ايران، سلطه خود بر مديريت غزه را توسعه دهد!

براي هر دو سوي اين تقابل، زور آزمايي در اين ميدان تبليغاتي معطوف به نتيجه اي همسان است تا هر چه بيشتر احتمال تاثير تعلقات مذهبي بر نقش آفريني در منازعات ميداني خنثي شود و افكار عمومي منطقه، فرا مذهبي بودن نيات هر كدام از ايشان را بپذيرند و باور كنند.

اگر دستيابي به چنين مطلوبي آنچنان كه براي ايران حاصل شده، شامل حال بلوك عربستان نيز شود، آنگاه «توصيف بلا منازع» منازعات تازه آن خواهد شد كه رهبر معظم جمهوري اسلامي چندين بار تكرار كرده است*:

«من به شما عرض میکنم که این اختلافاتی که امروز شما می‌بینید در عراق و در سوریه و در بقیّه‌ی جاها سعی میشود عنوان دعوای مذهبی به آن داده بشود، به هیچ‌وجه دعوای مذهبی نیست، دعوای سیاسی است. جنگ در یمن، جنگ سیاسی است نه جنگ مذهبی؛ به دروغ میگویند که بحث شیعه و سنّی است، درحالی‌که شیعه و سنّی نیست. بعضی از آنهایی که زیر بمباران سعودی‌ها در یمن دارند بچّه و زن و کودک شیرخوار و بیمارستان و مدرسه را از دست میدهند، شافعی‌اند، بعضی‌شان زیدی‌اند؛ بحث شیعه و سنّی نیست، دعوا دعوای سیاسی است، دعوای سیاستها است.»

علي رغم پيچيدگي هايي كه كنار گذاشتن علايق مذهبي شيعه و سني بر بافت تحليل ها تحميل مي كند، اكنون نيز مبتني بر كنش فرا مذهبي محور مقاومت، واقعيت بلا انكار چنين است و ساده سازي تقابل جاري به نزاع شيعيان با اهل سنت نمي تواند شناختي عميق از عرصه نزاع بدست دهد.

دعوا، دعواي گفتمان هاي اسلام سياسي است.

به اميد روزي كه خواست احيا برادري مسلمانانه بر همه منازعات جهان اسلام چيره شود...

* http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=30524


کد مطلب: 374655

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdchmknxm23nq-d.tft2.html?374655

الف
  http://alef.ir