ایرانی بودن بهتر است یا انسان بودن؟
21 مرداد 1389 ساعت 11:31
در روزهای گذشته آقای مشائی گرداگرد موضوعی که همیشه محل بحث بوده است، سخنوری کرده است، با بازتابهای تندی که در مورد سخنان مشائی از سوی سایر مسوولین و اشخاص مطرح دیده شد، مشائی به اصلاح نسبی سخنان خود در سخنرانیهای بعدی پرداخت، گذشته از اینکه صحبت خام مشائی بدون عامل ترس از عکس العمل سایرین، هنوز بر جای خود باقی است. اینگونه اگر تنها بخواهیم به شبهاتی که در اذهان بهخودیخود پیش میآید بپردازیم و حتی الإمکان از سیاستزدهگی پرهیز کنیم، نکاتی مفهومی در مورد اصل بحث قابل طرح است.
لطیفی میگفت ایران قلب ماست و اسلام مغز ما، هر کس بخواهد یکی از این دو را از ما بگیرد، ما زنده نخواهیم ماند. جملۀ زیبا و قابل تأملی است اما کمی شرح و تفصیل دارد. حتی جور دیگر هم میتوان دید و میتوان گفت اسلام نرمافزار ما است و ایران سخت افزار ما. هر انسانی وطنش را نماد انسانیتش میداند، از این رو دوست داشتن وطن از ایمان است اما آیا پرستیدن وطن ایمان است یا شرک محض؟
جزء ۲۱ سوره لقمان آیه ۱۳
وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ
[به خاطر بیاور] هنگامى را که لقمان به فرزندش -در حالى که او را موعظه مىکرد- گفت: (پسرم! چیزى را همتاى خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگى است.)
ما هستیم، ایرانی هستیم، اما ایرانی بودن چگونهاست را عقل و درایت ما مشخص میکند، عقل و درایتی که نه اسیر تعصب نژادی است و نه حقدهای فروخوردهگی ملی، بلکه اعتماد به نفس بندهای را دارد که به حبل الله آویخته و از هر سقوطی در امان است. آنگونه است که عقل و درایت به اوج میرسد و ایرانی میتواند افتخار کند ایرانیاست. ایرانی بودن به ثبت آثار در سازمان ملل و یونسکو نیست … ایرانی بودن، به انسان بودن است و هیچکس نمیتواند در انسانیت ایرانیان تردید کند، جز خود ایرانیان با اعمال زشتی که ممکن است انجام دهند. انسان که اعمال زشت انجام دهد، ممکن است از حیوان پائینتر تلقی شود. «بل هم اضل» ایرانی بودن، عضوی از انسان بودن است، و انسان بودن، موهبت الهی است. آیا اینچنین نیست؟ مگر اسلام، چه چیزی جز راهنمای انسان بودن است؟ پس چگونه است که شخصی اسلام را با ایران مقایسه میکند، مگر انسانیت با ایرانیبودن تعارضی دارد، که مقایسه شود؟ انسانیت و اسلامیت، که ذاتی روشن و مطالعه شده دارند. مگر آنکه در ایرانیبودن برخی، شیطنت نفوذ کرده باشد که خود را چیزی بالاتر از انسانیت دانستهاند! انسانیت را خرده چیز، و ایرانیبودن را رود جاری حقدهای فروخوردۀ عقبماندگی خود دانستهاند. روح هیتلر شاد شد. آیا درست است کسی سوال کند ( ایرانی بودن، بهتر است یا انسان بودن ؟ ) … یا بپرسد مکتب ایران، بهتر از مکتب انسان است؟ این سوال کاملا مضحکی است. این نزاع و ژست تبختر برای چیست؟ برای اینکه کسی خود را بهتر از سایر انسانها بداند؟ برای اینکه ایرانی به دنیا فریاد کند که بهتر از آنان است؟ اگر اینچنین است که مشائی گناه بزرگی کرده است! این همان معنی طاغوت است! طاغوت، یعنی برتری جوئی … طغیان، رودخانه را دیدهاید ، طغیان میکند… این رود هم به نام بی مسمای مکتب ایران “طغیان کرده” و این خرده فرهنگهای وحیانی و الهی را بلعیده است. آیا این هدف زیستن است؟ و آیا بهتر بودن، به معنای بیشتر آثار باستانی داشتن است؟ یا به تقوا داشتن؟ خوشبهحال آن آمریکائی مسلمانی که هیچ از تاریخ ندارد، اما مسلمان است. تاریخ او تاریخ آدم، و نوح و موسی و عیسی و محمّد است… نه مکتب سنگ و کاخ و جبر شاهان. اینکه ایران گنده فرهنگ است و اسلام خرده فرهنگ، اصولا چه جای دعوا دارد؟ و دورزدن بر حول این نزاع، چه زشت عملیاست. هر عاملی که انسانیت ایرانیرا به فراموشی بسپرد، ننگ ایرانی است. و انسانیت چه چیزی است جز عبودیت پروردگار؟ و اسلام چه چیزی است جز شرح عبودیت انسان؟ و شرح ابدی بودنش، و شرح بازگشت و رستاخیزش، جائی که کرۀ زمینی وجود نخواهد داشت که ایرانی بر روی آن وجود داشته باشد. و اصلا اصل این نزاع که علم و دانش و فرهنگ یا دین و آئین را محدود به مرز و نامهای موقتی کنیم، چه سودی به حال ما دارد؟ آیا دانشمندان فیزیک و نجوم به آقای مشائی نگفتهاند که همانطور که بیگبنگ اتفاق افتاد و این دنیا گسترده شد، روزی جمع خواهد شد … (بیگ کرانچ) ؟ آیا قرآن نگفته است روزی طومار زمین در هم پیچیده خواهد شد؟ همین امروز یکی از فیزیکدانان مشهور اعلام کرد که ما تنها یک قرن دیگر در زمین فرصت داریم. خیلی زود بشر خواهد فهمید اگر بخواهد تاریخ خود را نام ببرد کافی است به لفظ “زمین” اکتفا کند. آقای مشائی، نه تنها ایران، همۀ کرۀ زمین مال شما… روی چه چیزی سرمایه گذاری کردهاید؟ شما که از حالا ورشکستهاید ! در مکتب شما آیا معاد را آموزش نمیدهند؟ در مکتب علی(ع) که خوب آموزش میدهند… نمیدانم علت این بازی شما چیست؟
جزء ۱۷ سوره الانبیاء آیه ۱۰۴
در آن روز که آسمان را چون طومارى در هم مىپیچیم، [سپس] همان گونه که آفرینش را آغاز کردیم، آن را بازمىگردانیم؛ این وعدهاى است بر ما، و قطعاً آن را انجام خواهیم داد.
اصل آیه: یَوْمَ نَطْوِی السَّمَاء کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِیدُهُ وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ
آیا عقل شما فریاد نمیزند که بر سهامی ماندگار سرمایهگذاری کنید؟ نه با سرمایهای فرّار؟ آیا سایر تمدنها، ساختمانها و قصرهای باشکوه نداشتهاند که لاشههای تخریب شدۀ آنان مانده باشد؟ آیا هر یک برای خود علائمی بسیار قدیمی نداشتهاند؟ و آیا همه به یک زوج و یک پدر و مادر، ختم نمیشوند؟ پس اصولا قومیت یعنی چه؟ هر آنچه بشر به دست آورده از مفاخر همه بشر است و کسی حق مصادرۀ آن را ندارد. مهم این است که این دستآورد، بر مسیر حق و عدالت و بندگی پروردگار باشد و اگر ملتی گذشتهاش “فراعنه” شدند، بالیدنی ندارد که ببالد… جز شرم و خجلت. و چه خوب که ننگ فراعنه به مصر مسلمان نمیرسد. ننگ خرد کردن آدمها و به بردگی کشیدن آنان! آیا مصریان هم باید افتخار کنند که سه هزار پیش فرعون را میپرستیدهاند؟ چون فقط نام آنان مصری است؟ البته هستند جریانهائی در مصر که این را بعنوان سرمایۀ منحصر به فرد اجداد افتخار آمیز میدانند اما خوب این شرط مسلمانی نیست چون هیچ ربطی به سعادت و انسانیت ندارد. و آنان از موهبت مسلمانی برخوردار نیستند. و آیا ما ایرانیان باید افتخار کنیم که شاهانی داشتیم که بتها را آراستند، برادران خود را کشتند، چشم پدران خود را درآوردند، و برای ورود به کاخهای آنان باید ساعتها بر سردرآن سجده میرفتیم؟ باید کور، همۀ این ها را مکتب ایران بخوانیم و بدان افتخار کنیم؟ یا باید به فکر مردمی باشیم که در زیر چرخ استبداد شاهان خرد شدند تا اسلام منادی برابری شد؟ چه فرقی است میان شما و بنی امیه و بنی العباس قاتلین ائمۀ هدی؟ آنان عربیت خود را برتر از اسلام یافتند و شما ایرانی بودن خود را.
جزء ۴ سوره آل عمران آیه ۱۳۷
قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُواْ فِی الأَرْضِ فَانْظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذَّبِینَ
قطعاً پیش از شما سنّتهایى (بوده و) سپرى شده است. پس، در زمین بگردید و بنگرید که فرجام تکذیبکنندگان چگونه بوده است؟
اگر قرار باشد هر تمدنی برای خود اسباببازی درست کند و به آن ببالد، رفتار انسانهای بالغ، چه فرقی با کودکان خواهد داشت؟ « بچه سوسکه داشت روی دیوار راه میرفت مادرش دیدش و گفت : ” آی قربون اون پاهای بلوریت برم ” »، ما در خاورمیانه زندگی میکنیم که مهد تمدن است، همۀ کشورهای این منطقه برای تاریخ خود مفاخری دارند که به رخ بکشند. همه نوع اسباببازیای پیدا میشود، علامت، کوزه، پیاله، ستون، قصر، زیگورات، … تا دلت بخواهد ، اما آیا اینها انسانیت ماست؟ مشائی مشخص نکرده چه چیز مکتب ایران است؟ اینها؟ ایران حق حیات دارد، اما اینها تامین کننده حیات انسانی ما نیستند، حداقل بعد از ظهور پیامبران، این مظاهر مایۀ غفلت و گمراهی و طغیانند، نه مایۀ افتخار.
جزء ۷ سوره المائدة آیه ۱۰۴
و هنگامى که به آنها گفته شود: (به سوى آنچه خدا نازل کرده، و به سوى پیامبر بیایید!)، مىگویند: (آنچه از پدران خود یافتهایم، ما را بس است!)؛ آیا اگر پدران آنها چیزى نمىدانستند، و هدایت نیافته بودند [باز از آنها پیروى مىکنند]؟!
اصل آیه : وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ إِلَى مَا أَنزَلَ اللّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُواْ حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ شَیْئًا وَلاَ یَهْتَدُونَ
اگر بگوئیم چیزی به نام مکتب ایران، ما را بس است و ایران بود که رسالت انبیاء را بهعنوان خرده فرهنگ پر و بال داد. این اینگونه معنا میشود که اگر ایران نبود پس اسلام هم هیچ نبود و اصولا اسلام ذاتی ناقص بود که ایران آن را پرورد، بلکه این رسالت انبیاء بود که از ایران نشأت گرفت. هرچند همۀ علوم ادبی و اسلامی عرب را ایرانیان تدوین کردهاند و حتی دانشمندان علوم تجربی قریب به اتفاق ایرانی بوده اند، اما این به معنای کوتاهی ذات اسلام نیست، بلکه قطعا اگر ایرانیان چیزی بهتر از قرآن و عترت در سرزمین خود مییافتند که بپروند، سراغ اسلام نمیرفتند، پس اصولا رقابتی بین ایران و اسلام نبوده بلکه این میان یک منطق محبت آمیز برقرار است نه یک عناد نژادی، و اگر دانشمندان و محققین اسلامی ایران، چیزی به از اسلام سراغ داشتند، از ابتدا اسلام را نمیپذیرفتند. در نهایت آیا وظیفه انسان روی زمین این است که به سنگها و کاخهای ویران و متروک افتخار کند؟ یا وظایف مهمتری هم دارد ؟ آیا شأن انسان به خاک و سنگ است؟ خیر، همۀ اینها تیلهبازی بچهگانهایاست که آقای مشائی را از اصل تامل در چرائی بودنش، غافل کرده است. کسی که اسلام را خرده فرهنگ بداند، بدیهی از در شکوه شاهان طاغی و ستمگر، خواهد اوفتاد و مالک اصلی همۀ مرزهای زمین را از یاد خواهد برد.
جزء ۷ سوره الانعام آیه ۳۲
زندگى دنیا، چیزى جز بازى و سرگرمى نیست! و سراى آخرت، براى آنها که پرهیزگارند، بهتر است! آیا نمىاندیشید؟!
اصل آیه: وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلاَّ لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الآخِرَةُ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ
چرا آقای مشائی انذارهای این خرده فرهنگ قرآنی را نادیده گرفته است؟ چرا آقای احمدی نژاد؟ چرا رئیس دفترت … ؟ مشاورت … مسوولت ؟ … آیا ما با افتخار زبانی و با تملّق خود و نام خود میتوانیم به جائی برسیم یا با کار و تلاش و عمل صالح؟ و آیا تاریخ نخواهد نوشت که آنها قومی بودند که با تملق خود، فرهنگشان را ارضا میکردند، در حالی که چندان عمل صالحی از آنان سر نمیزد. همۀ ملتها، با هم برابرند، همۀ نژادها، همۀ رنگها، همۀزبانها، تاثیری در وظایف انسانی ندارند، این پیام اسلام است که هیچ فرقی ندارید، مگر آنکه وظایف خود را خوب انجام دهید. یعنی پرهیزگار باشید. و الا نه ایرانی بودن به یاری آیندۀ شما خواهد آمد و نه اصالتی در ابدیت انسان خواهد داشت. زمین روزی متلاشی خواهد شد و خداوند از اسلام توحید و نبوت و امامت را خواهد پرسید نه “مکتب ایران” را… و این همۀ تعارض افاضات مشائی، با مسیر انبیاء الهی است. همۀ بدبختی غرور است، و این غرور بود که شیطان را از عرش سقوط داد … آنانکه حیات دنیا آنان را مغرور کرده هم …
جزء ۸ سوره الاعراف آیه ۵۱
الَّذِینَ اتَّخَذُواْ دِینَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا فَالْیَوْمَ نَنسَاهُمْ کَمَا نَسُواْ لِقَاء یَوْمِهِمْ هَـذَا وَمَا کَانُواْ بِآیَاتِنَا یَجْحَدُونَ
همانها که دین و آیین خود را سرگرمى و بازیچه گرفتند؛ و زندگى دنیا آنان را مغرور ساخت؛ امروز ما آنها را فراموش مىکنیم، همان گونه که لقاى چنین روزى را فراموش کردند و آیات ما را انکار نمودند.
و نه ایرانی و نه هیچ ملت دیگری، سربلند نخواهد بود جز به آنکه عظمت قرآن و عترت مطهر را با تمام وجود بیابد. و چه خوب است که ما با اجتناب از عناوین فرعی و غیر ضروری، حواس و ذهن مردم را آسوده بگذاریم.
کد مطلب: 80145
آدرس مطلب: http://alef.ir/vdchmzn6.23nvkdftt2.html?80145