درددلی با استاد مصباح یزدی درباره گروه پایداری

جمعی از دانشجویان دانشگاه های تهران، 1 بهمن 90

1 بهمن 1390 ساعت 7:46


بسمه تعالی
رهبر معظم انقلاب اسلامي:
«این سه جهت در ایشان (علامه مصباح يزدي) جمع است؛ هم علم، هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه و هم صفا. این سه تا با هم در وجود ایشان خیلی ارزشمند است. خداوند متعال انشاء ‌ا... وجود ایشان را برای ما و انقلاب محفوظ بدارد و وجود ایشان را سالم بدارد تا همه بتوانند از برکات ایشان استفاده نمایند.»

محضر مبارک حضرت استاد علامه آیت الله مصباح یزدی دام عزه
سلام علیکم؛
همانگونه که مستحضر هستید در آستانه انتخابات سرنوشت ساز مجلس نهم، اصرار برخی از طرفداران آقای دکتر احمدی نژاد در مشارکت نکردن در فرآیند وحدت اصولگرایان، برای بخشی بدنه امت حزب الله سوال و تردیدهایی ایجاد کرده است. بخصوص احتمال حضور فهرستهای متعدد در انتخابات مجلس شورای اسلامی خصوصا در تهران نگرانی هایی را ایجاد نموده است. ما جمعي از دانشجويان دانشگاه امام صادق، تهران، شریف، علامه، و امیرکبیر با توجه به ضرورت حفظ گفتمان اصولگرایی در کشور که مهمترین راه استمرار آن پیروزی در انتخابات است، احساس وظیفه نمودیم تا دغدغه های خود را با بزرگان و افراد ذي نفوذ بر موثرین از اعضاي این دو جبهه مطرح نماییم.

از آنجا که اعضای "جبهه پایداری" حضرتعالی را - که به لسان رهبر معظم انقلاب اسلامی مطهری زمان هستید - به عنوان رهبر معنوی خود اعلام کرده اند و حضور پر برکت جنابعالی در همایش افتتاحیه این جبهه، این موقعیت را ميان امت حزب الله تثبیت نموده است، برخی "ان قلت" ها و نکاتی را که نسبت به جبهه پایداری در ذهن حزب اللهي ها مطرح است - و تماما مستند به اخبار و تحليل هاي موجود در فضاي رسانه اي است - با آن عالم فرزانه مطرح می نماییم تا در صورت صلاحدید با پاسخ روشنگرانه، ابهامات کاسته شده و راه برای تصمیم گیری درست بدنه اصولگرایان هموار شود.

۱.برداشت ما این است که دلیل اصلی و چه بسا تنها علت حمایت حضرتعالی از تشکیل جبهه پایداری، نگرانی صحیح شما از به دام افتادن یاران و طرفداران سابق احمدی نژاد در تور پهن شده توسط جریان انحرافی بوده است. در این باره دو نکته درباره عملکرد و مواضع جبهه پایداری مطرح است:

۱.۱.با وجود اینکه حضرتعالی "جریان انحرافی" را یک تشکیلات فراماسونری دارای شبکه عظیم سیاسی، شدیدترین خطر برای اسلام تاکنون، حاصل تمام تجربيات و حيله هاي شيطان و خالق فتنه بزرگتر آینده دانسته ايد، عليرغم موضع سلبي نسبت به انحراف در بيانيه های "جبهه پایداری"، در مواضع فردي برخی از موثرین آن تضاد جدی گفتماني با اين بخش از منویات جنابعالی مشاهده کرده ایم:

حجت الاسلام و المسلمین آقا تهرانی دبیرکل محترم جبهه پایداری در مصاحبه خود با شماره هفته آخر مردادماه ۹۰ نشریه سروش اظهار داشته است: «من نظر برخی دوستان درباره جریان انحرافی را قبول ندارم و یا حداقل برای من به اثبات نرسیده است ولی منکر بعضی از انحرافات نیستم». آیا عجیب نیست نظر دبیرکل یک تشکل با نظر رهبر معنوی و مانیفیست اعلامی آن مغایرت داشته باشد؟

آقای دکتر الهام ۲۹ مهرماه ۹۰ در سومین کنگره سراسری کانون دانشگاهیان ایران اسلامی در دانشگاه شهيد بهشتي گفته است: «بنده موافق واژه جریان انحرافی نیستم، بلکه معتقدم چند نفری هستند که مبانی و گفتمان آنها دچار انحراف شده است». در حاليكه نظر حضرتعالي مطلب ديگري است: «هدف این تفکر انحرافی آن است که در آینده این تصور القا شود که تمام فعالیت‌ها در این چند سال از جانب یک نفر منحرف بوده».

حجت الاسلام رسایی پس از ضایعه تاسف بار خانه نشینی ۱۱ روزه رئیس جمهور در سرمقاله نشریه خود ۹دی، با رجایی دانستن احمدی نژاد او را تبرئه و تمام تقصیرها را متوجه کشمیری (مشایی) نمود. در حاليكه اين فرمايش جنابعالي نمي تواند وصف حال رجايي باشد: «کسانی که در آن انتخابات (رياست جمهوري ۸۴) باعث روی کار آمدن دولت جدید شدند افراد تهی دست، مظلوم، متدین و دلسوز انقلاب بودند، ولی آدمیزاد (احمدي نژاد) شکر نعمت را فراموش کرد».

آقاي دكتر كوچك زاده نيز در مصاحبه اي در نمايشگاه مطبوعات سال ۹۰ درباره واژه "جريان انحرافي" مي گويد: «اين مهم نيست. هر وقت آقا بگويد جريان انحرافي ما هم مي گوييم». آيا با اين استدلال، تصريح حضرتعالي به اين واژه در اين عبارت كه فرموده ايد: «نوك پيكان جريان انحرافي به طرف اسلام و ارزشهاي اسلامي نشانه رفته است»، از نظر ايشان نعوذبالله در تضاد با بيان رهبري تلقي نمي شود؟

۱.۲.همانطور که مستحضر هستيد جریان انحرافی برنامه وسیع و خطرناکي را برای تاثیرگذاری بر انتخابات و کسب کرسیهای زیاد در مجلس آینده تدارک دیده است و در اين مسير برای اختلاف میان اصولگرایان حساب ویژه ای باز کرده است. با وجود برخی کاستیها در برخی اعضای جبهه متحد اصولگرایان - كه جداگانه با بزرگان اين جبهه مطرح خواهيم ساخت - نه تنها همه آنها در مقابله با جریان انحرافی متفق القولند، بلکه برخی از آنها از جلوداران مقابله با انحراف شکل گرفته پیرامون دکتر احمدی نژاد بوده و هستند. برخي از آنها حتي در دولت نهم در مسائلي نظير "ورود زنان به ورزشگاهها"، "دوستي با مردم اسرائيل"، "ادغام سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در سازمان حج و زيارت" و ... متوجه خطر انحراف شدند و ساكت نماندند و شرط حمايت خود از دكتر احمدي نژاد در انتخابات سال ۸۸ را رفع اين انحرافات ذكر كردند و در همان ايام مورد نامهرباني برخي از اعضاي كنوني "جبهه پايداري" قرار گرفتند.

حضرت علامه و استاد عزيز! آيا نگراني ما را محلي هست كه مبادا اين دوستان مصداق اين بخش از فرمايش شما شوند: «بعضی‌ها نسبت به خطر اطلاع دارند ولی آن را ساده می‌انگارند و مسامحه می‌کنند، بعضی هم که عمق خطر را بیشتر درک می‌کنند، ‌به خاطر تعلق به گروه خاص، واکنش به خطر را به مصلحت گروه خود نمی‌بینند و عکس‌العملی نشان نمی‌دهند ... ‌تنها افراد اندکی هستند که چشم تیزبینی دارند، خطر را می‌بینند، آینده‌اش را درک و ارزیابی می‌کنند و طبعا حساسیت نشان می‌دهند، اما غالبا با چنین افرادی رفتارهای نامهربانانه می‌شود و این نامهربانی‌ها نه تنها از سوی دشمنان بلکه گاهی اوقات از طرف دوستان نیز دیده می‌شود که جای تعجب دارد». و آیا برای نگرانی ما نسبت به شکسته شدن وحدت اصولگرایان، کند شدن تیغه اتحاد اصولگرايان علیه انحراف و منفعت نهایی تفرقه برای جریان انحرافی وجهی وجود ندارد؟

۲.رهبر عزیز انقلاب در دیدار ۲۵ شهریور ۸۹ با مجلس خبرگان رهبری فرمودند: «مسائل اصلى را بايد شناخت و مسائل فرعى را اصلى نكرد؛ نه اينكه مطرح نكرد؛ نه، مسائل فرعى هم بايد طرح شود؛ همه‌ى جزئيات بايد طرح شود؛ اما اصلى نشود و ملاك مخالفت و موافقت قرار نگيرد. ملاك موافقت و مخالفت، صراط مستقيم حق است». برداشت ما این است که مساله اصلی در انتخابات مجلس می بایست توفیق نیافتن جریانات فتنه و انحراف باشد. اما جبهه پایداری مقابله با ساکتین فتنه را مساله اصلی خود و دلیل مخالفت، انتقاد و تخریب خود علیه جبهه متحد قرار داده است که آنهم تنها در مورد دو سه نفر از اعضای جبهه متحد اصولگرایان مطرح است که آنها هم با تاخیرهایی - البته غیرقابل توجيه - علیه فتنه موضع گرفته اند. به نظر ما هم هیچ یک از عناصر حامی فتنه گران نباید جزء لیست نهایی گروههای اصولگرا قرار گیرند ولي آیا این فهم ما درست است که این مساله با تمام اهمیتش در مقابل اصل فتنه گران و منحرفین، مساله ای ثانوی است که طبق فرمایش فوق الذکر مقام معظم رهبری باید با تمام جزئیاتش مطرح و بررسی شود ولی نباید اصلی شده و مبنای مخالفت و موافقت قرار گیرد؟

۳.اعضای جبهه پایداری در مواضع اولیه خود اعلام رسمی نمودند که به دنبال تبلیغ گفتمان سوم تير هستند و براي بستن لیست انتخاباتي تشكيل نشده اند. اولا آنچه از سابقه تاريخي انتخابات سال ۸۴ به ياد داريم نشانگر اين است كه از اعضاي اصلي جبهه پايداري، تنها حجج اسلام آقاتهراني و رسايي از ابتدا در ستادهاي آقاي احمدي نژاد بودند و سايرين در ستادهاي ديگران فعال بودند و برخي ديگر نظير دكتر كوچك زاده به ديگران مثل آقاي قاليباف راي دادند و بسياري از موثرين ستادهاي احمدي نژاد ۸۴ مانند مهندس بذرپاش هم اكنون در جبهه متحد اصولگرايان فعالند. ثانيا رسانه هاي مطرح جبهه پايداري نظير نشریه ۹دی و سایت رجانیوز، پیش و بیش از همه به دنبال ارائه لیستهای انتخاباتی و گمانه زنی در فهرستها هستند. ضمن اینکه برخی رفتارها در این مسیر از برخی افراد جبهه پایداری مشاهده می شود که در تضاد آشکار با گفتمان ناب اصولگرایی است؛ مورد اخیر آن انتساب لیستی به جبهه متحد اصولگرایان در نشریه ۹دی بود که بوی اختلاف افکنی داشت و بلافاصله از سوی مسوولین جبهه متحد تکذیب شد. آيا اين مواضع با نظر حضرتعالي در خصوص ضرورت كار گفتماني و غيرحزبي جبهه پايداري تنافر ندارد؟

۴.با اينكه در تعاليم الهي اسلام و بزرگان ديني ما آمده است كه قبل از پرداختن به عیوب دیگران به عیوب خود بپردازيد، برخی از اعضای جبهه پایداری تنها به رصد اشتباهات دیگران و بزرگنمایی آن می پردازند. اين در حاليي است كه خود دارای اشکالاتی بعضا بزرگ و غیرقابل اغماض در سوابقشان هستند که ما را نسبت به آینده آنها نگران کرده است؛ از جمله:

۴.۱.پيش از انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد سال ۷۶، آقایان حسینیان و الهام در کنار آقایان عبدالله نوری و احمد پورنجاتی جمعیت دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی را تاسیس نمودند و در تقابل با خط اصلی جریان انقلاب به حمایت از آقای ری شهری پرداختند. ضمن اینکه آقای کوچک زاده در همان انتخابات به نفع آقای خاتمی در دانشگاه سخنرانی نمود و به او رای داد. بعدها آقای عبدالله نوری که در مجلس پنجم سرلیست جمعیت دفاع از ارزشها بود و آقای پورنجاتی از حامیان اصلی فتنه گران و خط ضد انقلاب شدند و آقای ری شهری نیز در انتخابات ۸۸ به حمایت از میرحسین موسوی پرداخت.

۴.۲.در سال ۸۳ که انتقادات جدی جریان حزب الله نسبت به آقای هاشمی رفسنجانی تشدید شده بود، ایشان به مرکز اسناد انقلاب اسلامی رفت و حجت الاسلام والمسلمين حسینیان رئیس این مرکز در تجلیل از آقای هاشمی جملاتی غير معمول و سوال برانگیز بر زبان رانده است: «خوشحاليم، نه فقط به خاطر اينكه شخصيتي را كه از ياران خاص امام بوده ‌امروز در بين خود داريم، نه فقط به خاطر اينكه شخصيتي كه معمار سازندگي زيرساختهاي تاريخ معاصر ايران نوين است، نه فقط به خاطر اينكه رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام را در بين خود داريم، همه اينها براي ما مهم است‌ اما مهمتر از همه براي ما و همكاران، شخصيت تاريخي حضرت‌عالي است. ما مردمان تاريخي هستيم كه در اينجا گرد آمده‌ايم و بي‌شك حضرت‌عالي يكي از بزرگترين، تأثيرگذاران، تاريخ‌سازان و تحول‌سازان تاريخ معاصر هستيد و ما از اين جهت بسيار خوشحاليم كه مرد بزرگي امروز مهمان ماست كه بيش از چهاردهه از عمر شريفشان را مصروف مبارزه با استبداد داخلي و استعمار خارجي و براي برقراري حكومت الهي جهاد كرده‌اند و مردي كه ساليان سال حقيقتاً در راه آزادي جنگيده و آزادي جزو ماهوي شخصيت ايشان شده است. ما خوشحاليم و بسيار هم خوشحال». ایشان همچنین در ۲۳ مهرماه سال ۱۳۸۷ در همايش "ايران و استعمار انگليس" در تالار علامه اميني دانشگاه تهران باز هم تملقاتي عجيب در وصف آقاي هاشمي رفسنجاني بر زبان رانده است.

آيا به استناد همين مواضع نمي توان در تقابل جبهه پايداري با جريان آقاي هاشمي رفسنجاني تشكيك كرد؟

۴.۳.تجربه اصولگرايان انتخابات شوراهای سوم سال ۱۳۸۵ نشان مي دهد كه نتيجه اختلاف و دودستگي، كاهش موفقيت مجموعه آنها، حذف عناصر وحدت شكن و كمك ناخواسته به توفيق دشمنان اصلي جريان اصولگرايي است. در آن مقطع اعضاي امروز جبهه پايداري عمدتا در ائتلاف "رایحه خوش خدمت" تعريف مي شدند و مانند امروز آنچنان به پيروزي لیست خود يقين داشتند که حتي افراد سالم و سرشناسي چون مهندس چمران و دكتر شيباني را از ليست خود خط زدند و در نتيجه ۴ نفر از فهرست دوم خرداد موفق گرديدند وارد شوراي شهر تهران شوند. در برخي استانها هم كل انتخابات به دوم خرداد واگذار شد.

آیا در شرايط كنوني با مشي سياسي و انتخاباتي اعضاي جبهه پايداري و نه گفتماني كه حضرتعالي بر آن تاكيد داريد، احتمال تكرار اين تجربه يا بدتر از آن وجود ندارد؟

۴.۴.در ديدار ۲۱ ديماه ۸۸ جمعی از نمایندگان مجلس با مقام معظم رهبري كه متن كامل آن در نشريه ۹دي منتشر شده است، در نامه اي كه توسط آقاي دكتر زارعي قرائت گرديد، تعلل بيشتر در برخورد با سران فتنه نشانه ناتواني نظام در نظر مردم قلمداد شده بود كه رهبر فرزانه انقلاب در پاسخ به اين بخش فرمودند: «این هم که فرمودند اگر چنانچه سران فتنه چه نشوند، مردم به تردید می‌افتند، نه، اینجوری نیست. انسان وقتی که به صحنه نگاه می‌کند، بایستی ببیند که الان اولویت چیست؛ آن را رعایت کند. ما اگر در قضایای ۱۸ تیر سال ۷۸ درست عمل کرده بودیم ... مطمئناً امروز ما این قضیه را نداشتیم؛ آنجا کوتاهی شد». فهم ما از اين فرمايش رهبري اين است كه ريشه فتنه ۸۸ ده ساله بود. حالا سوال ما اين است كه افرادي مثل آقاي مهندس محصولي با وجود مجاهدت در جبهه هاي دفاع مقدس آيا نمي بايست در طول دوران دوم خرداد به جاي فعاليتهاي اقتصادي (فرضا بي عيب و ايراد و حلال) همچون ما در حوزه هاي علميه و دانشگاهها، عليه ريشه هاي فتنه فعاليت مي كردند؟ آيا ايشان صلاحيت محوريت جبهه پايداري بر اصول را دارند يا كساني كه در آن دوران سينه سپر كردند و هزينه ها دادند؟

۴.۵.در تاريخ يكشنبه ۲۰ ديماه ۱۳۸۸ حكم انتصاب حجت‌الاسلام آقای قاضی عسكر توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی به سمت نماینده ولي فقيه و سرپرست حجاج ایرانی منتشر شد. آقاي حجت الاسلام حسينيان مخالف اين انتصاب بود و اكنون نيز اذعان دارد كه تلاش مي كرده تا اين اتفاق نيفتد: «بنده در رابطه با انتصاب وی حرف‌هایی داشتم اما زمانی که جواب گرفتم، قانع شدم». اما در همان ايام متن استعفاي آقاي حسينيان از نمايندگي مجلس منتشر شد كه گفته مي شد علاوه بر انتقادات درون مجلسي، به اين موضوع نيز مربوط است؛ هرچند كه خود ايشان آن را تكذيب كرده و به مسوولان دفاتر رئيس جمهور و رئيس مجلس نسبت داده است. ما براي رفع ابهام خود به متن استعفانامه ايشان مراجعه كرديم و به جملاتي برخورد نموديم كه ظن ما را نسبت به صحت توجيه ايشان دچار ترديد نمود. برخي جملات متن استعفانامه ايشان از اين قرار است:

«در اين نظام كساني نصب مي‌شوند كه تا ثريا فاصله با رهبري نظام دارند ... نمي‌دانم اگر به كارگيري اين افراد چند چهره به مصلحت مي‌باشد آيا سرخورده شدن صدها مانند من هم مصلحت اين نظام است؟»

«مي‌دانم كه همه براي نصب اين افراد توجيهي دارند و ادله و مباني؛ اما بايد به من حق بدهند كه آنان خضرند و من موسي، بسياري از تصميمات را نمي‌فهمم ... بسياري از الطاف كريمانه به منافقان را ... اعتراف مي‌كنم كه اشكال از من و بي‌عمقي من است به همين جهت اين حق را به خضر نبي مي‌دهم كه مرا از خود براند»

«من يك ظاهرگرا هستم»
«با مرگ سياسي يا جسماني حقيري مانند من نه بر دامن كبريايي ولايت گردي خواهد نشست نه از روند انقلاب خواهد كاست»

سوال ما اين است كه اولا مصداق و منظور نوشته آقاي حسينيان از "صاحب مصالح نظام"، "خضر نبي" و "دامن كبريايي ولايت" جز مقام معظم رهبري چه كسي مي تواند باشد كه ايشان "تصميمات" و "الطاف كريمانه" او را فهم نمي كند؟ ثانيا اينكه ايشان به صراحت اعلام مي كند يك فرد "ظاهرگرا" و "بي عمق" است، آيا احتمال نمي رود كه در انتخابات مجلس نهم نيز تصميماتش را تحت تاثير ظاهرگرايي و بي عمقي اتخاذ نمايد؟ ثالثا چنانچه استعفاي ايشان علت ديگري داشت، چرا ايشان در ديدار ۲۱ ديماه ۸۸ مقام عظماي ولايت با جمعي از نمایندگان - كه خود ايشان از مدتها قبل تقاضاي ديدار را داده بود - شركت نكرد و خانه نشيني نمود؟ و آخر اينكه اگر طبق توصيه اسلامي و نيز تاكيد رهبر معظم انقلاب در همين ديدار، بايد اصل را "حمل بر صحت" نسبت به ادعاي افراد قرار داد، چرا ايشان نسبت به ديگران حمل بر صحت نمي كنند؟ مثلا آقاي لاريجاني اتهام تبريك گفتن به موسوي در عصر روز انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ را بارها (از جمله در ديدار دانشجويي ۲۳ تير ۸۹) تكذيب كرد ولي اين دوستان قبول نكرده و همچنان بر آن اصرار مي كنند.

حضرت استاد و علامه بزرگوار! آیا این سوابق در مواضع و عملکرد سياسي اين دوستان، ناشی از ضعف بصیرت این بزرگواران نیست؟ و آیا به دلیل این اشتباهات شایسته شماتت و عدم اعتماد مجدد نیستند؟

۵.برخی اعضاي جبهه پايداري، جبهه متحد اصولگرايان را متهم به حركت در مسير آقاي هاشمي رفسنجانی و در نتیجه مخالف مسیر اصولگرایی ناب معرفی مي کنند؛ به عنوان مثال مقاله ۱۷ دي ماه آقاي رسايي در هفته نامه ۹ دي به صراحت آقاي هاشمي رفسنجاني را مرد پشت صحنه جبهه متحد اصولگرایان معرفي كرده است. از آن طرف جبهه متحد اصولگرایان خود را تحت نظر جامعتین و دو عالم وارسته حضرات آیات مهدوی کنی و یزدی می داند و حضور مكرر ايشان در جلسات جبهه متحد اين امر را اثبات كرده است. اولا با مراجعه به مواضع آیت الله یزدی مشاهده کردیم که ایشان اول کسی بود که به نامه بی ادبانه آقای هاشمی خطاب به رهبری پیش از انتخابات ۸۸ حمله نمود و در طول فتنه نیز با تندترین الفاظ به مواضع وی انتقاد کرد. ثانيا درباره آیت الله مهدوی کنی نیز آنچه از عملکرد ایشان برجسته دیدیم اینکه ایشان تنها کسی بود که می توانست عملا آقای هاشمی رفسنجانی را از ریاست مجلس خبرگان حذف کند و با صلابت این اقدام عملی را صورت داد. آیا می توان باور کرد لیست مورد حمایت این دو بزرگوار به طور همزمان مورد قبول آقای هاشمی رفسنجاني هم باشد؟

آیا این نگاه ما درست نيست که آقای هاشمی رفسنجانی بیشتر از اینکه به قرار گرفتن احتمالي چند نفر نامزد اصولگرای ضعیف در لیست یکپارچه اصولگرایان راضي باشد، از ایجاد و تثبیت شکاف و تفرقه در جریان اصولگرایی و در نتيجه شكست كلي آنها در برابر رقباي فتنه گر بطور مستقيم و جريان انحرافي بطور غيرمستقيم خشنود خواهد شد.

يا اباصالح المهدي
استغفر لنا انا كنا خاطئين
جمعي از دانشجويان دانشگاه امام صادق، تهران، شریف، علامه، امیر کبیر


توضیح پایگاه تحلیلی خبری الف:
برادران جبهه پایداری که در این نامه از آنها ذکری رفته می توانند به مسایل مطرح شده در این نامه پاسخ دهند. امیداست انتشار این گونه مواضع به شفاف شدن مواضع و رفع سوئ تفاهم ها بینجامد


کد مطلب: 140294

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdchwvnzk23nkid.tft2.html?140294

الف
  http://alef.ir