مناظره‌ها؛ اتهاماتي که چسبيد و زنگ خطر آينده

11 تير 1388 ساعت 10:02


بدون كنكاش در نيت آقای احمدي‌نژاد و بدون قضاوت در مورد درستی یا نادرستی این ادعاها، چنين حرفهايي كه حتما خريدار داشته است - با توجه به افزوني علاقمندان به دكتر احمدي نژاد در انتخابات - بايد مورد توجه نظام قرار گيرد و براي همه زنگ خطري را به صدا درآورد.
×××
بررسي و تامل در آنچه كه در ايام تبليغات رسمي انتخابات 22 خرداد 88 گذشت، بسيار بسيار حياتي است.

- انتخابات رياست جمهوري اسلامي ايران هرچه كه زمان گذشته است، پيچيده و سخت تر  شده است.در آن هنگام كه انقلاب اسلامي شكل گرفت، بار قدسي و معنوي بر فضاي انتخاب سايه مي افكند و كار انتخاب چندان پيچيده نمي نمود اما امروز كه آن فضا كمتر نمود دارد انتخاب ها متفاوت از گذشته شده است. امروز بدليل واريانس در ديدگاهها، حتي امور خانوادگي و شخصي كانديداها هم از چشم عموم پنهان نيست. بعلاوه كمتر مي توان پذيرفت كه بدون نقد و تحليل گذشتگان انتظار داشت، بر بال آراي مردم سوار شد و به آساني به صندلي رياست قوه مجريه رسيد.

- برخلاف همه مقاومت‌ها، هرچه در عمق زمان پيشروي كرده ايم، انتخابهاي ايراني رنگ و بوي امروزي تري شده و كار انتخاب‌كنندگان و انتخاب‌شوندگان دشوارتر شده است.

 مناظره هاي انتخاباتي دهم، يكي از مظاهر انتخابات امروزي است كه مي توان آن را بمنزله نقطه عطفي در برگزاري تبليغات مدرن دانست.انتخابات زماني معنا مي يابد كه انتخاب كنندگان با چشم ها و گوش هاي باز انتخاب كنند. در دوره اخير چنين اتفاق مطلوبي رخ داده است و دريچه هاي تازه اي از اطلاعات بر مردم گشوده شد.مناظره ها عرصه يي براي ارائه اطلاعات در باره شخصيت، منش و برنامه هاي نامزدها بود.مردم در سايه تبليغات تلويزيوني و مناظره ها مجالي براي تقويت دانش و اطلاعات  خويش در باره نامزدها يافته بودند و از اين حيث مناظره ها را بايد راهبرد بسيار ارزشمندي دانست.
 
- به موازات امروزي تر شدن انتخابات، انتشار اطلاعات بيشتر و دوري از انتخابهاي قدسي و شورهاي انقلابي، انتخاب كنندگان نيز در انتخاب خرداد 1388 در چندراهي هاي متفاوت گم شدند و گبج ماندند. آنها براي اولين بار با چنين فضايي مواجه مي شدند و به دقت نمي توانستند تصميم بگيرند. از پي هر مناظره انتخاب شوندگان بمباران اطلاعاتي مي شدند و گاه آنقدر آمار و اطلاعات متفاوت مي شنيدند كه كار انتخاب يك نامزد از ديگري بسيار دشوار بود.

در مناظره هاي انتخاباتي دهم تشخيص اصلح براي همه مردم چه عوام و چه خواص بسيار سخت بود. گاه سره و ناسره و حق و باطل درهم مي آميختند و نمي‌شد به يك انتخاب قطعي رسيد. گاه حتي تخم ترديد ايجاد مي شد كه همه نامزدها به بيراهه مي روند.

بنظر مي رسيد كه انتخاب نهايي مردم در دور دهم شخصي ترين انتخاب ممكن بوده است. انبوهي از مردم با دلايل كاملا متفاوت و به اتكاي شهود و درك شخصي شان به انتخابي روي آوردند و رايي را در صندوق انداختند.

در دشواري انتخاب دهم همين بس كه گاهي انتخاب افراد در بدو ورود به شعبه با آنچه كه در نهايت به صندوق راي مي انداختند، متفاوت بود.
 
- برغم پيچيدگي انتخاب و دشواري تشخيص صالح و اصلح، بهتر و برتر يا بد و بدتر، بخش اعظمي از انتخاب كنندگان در دور دهم در نهايت در هواي رويگرداني از هاشمي و آنچه كه محمود احمدي نژاد در ذهن ها نشانده بود، به احمدي نژاد راي دادند و ترجيح دادند بسراغ موسوي يا كروبي نروند. در دور دهم آنقدر فضا دو قطبي و با صف بندي همراه بود كه افراد نمي خواستند عليرغم برخي تمايلات به نامزدهای دیگر رای دهند چرا كه به پيروزي او هيچ كورسوي اميدي نداشتند. رضايي بسيار  ديرهنگام وارد شده و همه فرصت طلايي آمدن قبل از انتخابات را از دست داد.علاقه رضايي به حاشيه امن، دل بستن به ديگراني چون قاليباف و ... باعث شده بود او در دقيقه نود تصميم به حضور بگيرد و خود را عليرغم ويژگيهايي ارزشمندو تسلط در مناظرات، باز هم ناكام نهاد.
 
-در انتخابات دهم،  برخي باورهاي متعارف و شايعات رايج در ميان مردم و در كوچه و بازار كه هيچگاه در كانال هاي رسمي اطلاع رساني نظام راه پيدا نمي كرد، بيشتر هويدا شد. از جمله داستان گزينش ها،  زندان هاي اختصاصي،  افراط گريها در پوشش افراد و حريم خصوصي،  رانت خواريها و ثروت اندوزي آقازاده ها و سكوت قواي مسئول چون قوه قضائيه و ...
 
در اين انتخابات، دكتر محمود احمدي نژاد با مناظره اولش با موسوي، طوفاني بپا كرد و سيلي براه انداخت.بدين سان مناظره هاي انتخاباتي ايران را ملتهب كرد و احمدي نژاد التهاب عجيب و بي نظيري را خلق كرد.
 
احمدي نژاد سدي بزرگ را شكست و حرفهايي را برون انداخت كه همه را به تكاپو واداشت. در سي ساله انتخابات جمهوري اسلامي ايران، چنين سيل سهمگيني راه نيفتاده بود.

در اين سيل بزرگ دريچه هاي اطلاعاتي شكست كه گاه نتايج بسيار بسيار تلخي براي برخي جريان ها و نامزدها داشته است. برخي معتقدند اين اندازه از شفافيت و پرده گشايي در مناظره ها،  شايسته نظام جمهوري اسلامي ايران نيست و موجب خدشه جدي در پايه هاي نظام خواهد بود، چرا كه با برملا كردن اسرار افراد و كاركردهاي سوء احتمالي شان موجب وهن نظام خواهد بود.

اما بنظر مي رسد چنين نگرشي چندان صائب نباشد.

حداقل اينكه ابعادي از خير و خوشي نيز مي توان براي آنچه كه مشاهده شد، متصور بود و آنها را ميمون و مبارك دانست، چرا كه موجب آشكارسازي ابعاد پنهان عملكرد و كاركرد نامزدها شده است.

تبليغات و مناظره هاي انتخابات دهم، مسئولان و داوطلبان منصب هاي مهم را متوجه اين موضوع خواهد كرد كه در آينده زير ذره بين خواهند بود و روزي در باره امروز شان مورد قضاوت قرار خواهند گرفت و آنگاه در ترازوي انصاف و عدل مردم سنجيده خواهند شد.

آنان كه امروز بر صدارتند بايد بدانند بالاخره روزي كارنامه و ابعاد پنهان منش و برنامه هايشان افشاء خواهد شد و لذا آنها بايد همواره به محاسبه و مراقبه خويش بپردازند.
 

- در سايه شرايط حاصله و اطلاعات منتشر شده در مناظرات دهم، اكنون نميتوان چندان به برخي كارگزاران نظام و روندها و رويه هاي جاري اعتماد داشت و به آنها دل بست.

بدون توجه به تحليل و تفسير نكات مطروحه و بدون قضاوت نهايي در باره اين موضوع، چنين توسط مخاطبان فهميده و پذيرفته شده كه برخي از آغاز انقلاب و تمسك به باورهاي مقبول مردم ايران، به الاف و الوفي رسيدند و هر مدل و شيوه اي را دنبال كردند. قانون گريزي، مال اندوزي،  عافيت طلبي، خود تفسيري، و استفاده ابزاري از آرمان هاي انقلاب اسلامي شيوه متعارف چنان چهره ها و كارگزاراني بوده است.

به همين جهت امروز اين پرسش بي پاسخ مردم از حاكمان دهه اول تا سوم انقلاب مطرح است كه كه آنان با آرمانهاي انقلاب و خواستهاي مردم چه كردند؟ چه بر سر آرمانهاي ملت آوردند؟ چرا اين سالها بخود مشغول شدند و چگونه به چنان مال و منال و نام و آوازه هايي رسيدند؟

مردم از به عافيت رسيدگان مي پرسند كه چرا بر شانه هاي زخمي انقلابگران نشستيد و به پله هاي آسمان زر و ثروت رسيديد.اگر اينطور باشد ما را چه تفاوت با كارگزاران رژيم شاهنشاهي است؟

مردم اكنون با ترديد به افرادي از نسل اول انقلاب مي نگرند و نمي توانند برخي را منزه و پاك بدانند و اين براي آنها كه همه هستي و نام  خود را مديون انقلاب مردم ايرانند، تلخ و تاسف بار خواهد بود. اگر چنين باوري در ذهن مردم باقي بماند و رنگ حقيقت بدان ممزوج گردد، بناي اعتماد به كارگزاران نظام را فرو خواهد ريخت.
 
 - برخي ناظران و تحليل گران معتقدند دكتر محمود احمدي نژاد، در شطرنج انتخابات حركت آفرين است و هر لحظه حركت غير قابل پيش بيني را انجام مي دهد. اين گروه احمدي نژاد را موج آفرين و فضاساز مي دانند و او را پديده اي نوظهور و فوق العاده مي دانند كه مي تواند فضا را همواره به سود خود رقم بزند.

صرفنظر ازاينكه احمدي نژاد را بازيگر و بازي ساز و بازي گردان بدانيم يا نه، بايد اذعان كرد كه او حقايقي هولناك و تلخ را افشاء كرده كه بطور سنتي در باور مردم ايران جاي گرفته بودند.

براي مردم درك مافيا، چندان غريب نيست. ما همه هر روز با انبوهي از كژيها مواجه مي شويم كه در پشت همه آنها رانت خواري و فساد مجسم را مي بينيم.

براي مردم سخت نيست كه بفهمند قوه قضائيه در اين كشور در مقابله با خائنان و رانت خواران ناكام و گاه مسامحه كار است. مردم در زندگي روزمره خود و به چشم خويشتن كارآمدي يا ناكارآمدي قوه قضائيه را گواهي مي دهند.

بنابراين مردم مي دانند كه قوه قضائيه همواره ميزان دار خوبي نيست و نميتوانند به اين قوه چندان دل ببندند.

چنين حرفهايي صرفنظر از درستی یا نادرستی این ادعاها كه حتما خريدار داشته است - با توجه به افزوني علاقمندان به دكتر احمدي نژاد در انتخابات و صندوق هاي راي - بايد مورد توجه نظام قرار گيرد و براي همه زنگ خطري را به صدا درآورد.

بدون كنكاش در نيت دكتر احمدي نژاد از طرح اين مباحث، بر اولياي كشور است كه به اصلاح كشور بپردازند.

- برخي تحليل گران و مخالفان معتقدند دكتر احمدي نژاد داستان فساد و رانت خواري و صف آرايي و دو قطبي كردن فضا را به قصد فرافكني و پوشاندن سوء مديريت خود عنوان كرده و او خود چندان اعتقادي به پاكسازي و شفاف سازي ندارد.

اين گروه براي اقامه دليل، برخوردهاي زيگزاگي احمدي نژاد در گردهم آوردن برخي رانت خواران در حلقه خود و مواضع متفاوت او در داستان هاي گاه با ماهيت يكسان را يادآوري مي كنند.

دكتر احمدي نژاد در مناظره ها و پس از آن بر ارتقاي رانت آميز و غير قانوني زهرا رهنورد تكيه مي كند و آن را تجاوز به حقوق عمومي بر مي شمارد اما بر رانت خواري و كژي تنديس مجسم تجاوز به حقوق عموم، وزیر سابق کشور، انتقادي واردي نمي كند و بل او را به حلقه خواص خود راه مي دهد. همينطور رحيمي را براي وزارت كشورش كانديدا مي كند و ...

نمونه هاي متفاوتي از مواضع متغير احمدي نژاد در خصوص كارگزارانش را مي توان بر شمرد كه در اثبات فرضيه فرافكني و بي اعتقادي مي تواند بكار آيد.

...

اينكه چنين ديدگاهي قطعا با مباني نظري و انديشه و اعتقاداتی که دكتر احمدي نژاد ابراز می‌دارد همخوان نيست. با اينهمه بدون قضاوت نهايي و تحليل عميق تر در باره راستي يا نادرستي چنين باور شايع در نظر خواص و تحليل گران، بايد پذيرفت كه عمده راي دهندگان، چندان به اين داده ها توجه نكردند و آنها را غير واقعي يا نه چندان مهم دانستند.

در عين حال، نبايد كتمان كرد كه احمدي نژاد در ابطال چنين نگرش شايعي،  در مقام عمل گاه كم توفيق بوده و بعلاوه برخي ياران و همكارانش علاقه وافري براي دور شدن از مواضع اتهام (كه رهبري نيز در يكي از نشست ها با دولت، ايشان را به آن توجه دادند)، نشان ندادند.

شايسته است رئيس جمهور در دور دوم رياست جمهوري خويش،  به اين مهم توجه كند و رنگان چهره ها را از كابينه و اجراءدور كند و ...

- بدون قضاوت و نظر در باره همه آنچه كه پيش تر گفته شد بايد اذعان كرد كه

ما به خط چهارمي در دهه چهارم انقلاب نياز منديم.خط چهارم خط حاكميت تكنوكراتهاي صالح و پاك يا دانشمندان صالح (به تعبير حضرت امام ره)، خواهد بود.

آنچه كه امروز فهميده مي شود اين است كه در طي 30 سال از عمر جمهوري اسلامي ايران، انحرافات جدي از خواست و نظرگاه مردم و آرمانهاي اوليه حاصل شده است.

بايد اعتراف كرد كه امروز برخي باورها نيز در دالان زمان و بواسطه مواجهه با شرايط واقعي امروزي، استحاله شده و همراه با دگرديسي زمان،  متحول شده اند. در باره اين دسته نظرات سخني نمي گوئيم چرا كه به تحليل ديگري محتاج است كه به وقت ديگري موكول مي كنيم.

اما در باره خواستها و نظرگاههاي دقيقا مورد اجماع،  بايد با قاطعيت بر وقوع انحرافات تاكيد كرد.

اگر نگاه تيزبيني حداقل مناظره هاي دكتر احمدي نژاد با ديگر نامزدها را دنبال كرده باشد، روشن تر چنين سخني را مي پذيرد.

شايد بتوان اين ديدگاه بدبينامه را نيز پذيرفت كه دكتر احمدي نژاد اين افشاگري ها را با نيت ديگري و صرفا براي دستيابي به قدرت مطرح كرده است، اما اين واقعيت را نيز بايد پذيرفت كه چرا چنين كژيهايي شكل گرفته و چنين سخناني بسهولت مورد پذيرش افكار عمومي قرار مي گيرد.

چرا پذيرش همه اين حرفها چندان سخت نيست و حتي مردم چندان ترديدي در اين اطلاعات نمي كنند؟

آيا اين بدان سبب نيست كه مردم خود با چنين اطلاعاتي مواجه بوده اند و پازل هايي از اين اطلاعات در نزد مردم وجود دارد و آنها خود يافته هاي مشابهي دارند؟
 
در ادامه مسير حكومت جمهوري اسلامي ايران بايد راه را بر كساني كه در ذهن مردم خوشنام نيستند بست و اجازه نداد رانت خواران حرفه اي بر مسندهاي مديريتي مملكت جاي گيرند.

دولت نهم نيز با كاستي هاي بيشماري روبرو بوده كه قطعا بايد در دولت دهم از آنها دوري نمايد.

ما به جريان نويي نياز داريم كه در 4 سال آينده بايد خود را آماده كند تا بر عرصه حكومت بنشيند.گروهي كه كارنامه پاكي دارند و دربر قله علم  نشسته اند.صلحاي متخصص.

اگر دولت دهم در چنين مسيري حركت نكند، بدون ترديد جز فرصت سوزي چهارساله دستاوردي براي نظام جمهوري اسلامي ايران نخواهد داشت.
 

- اگرچه دكتر احمدي نژاد خود واجد نگرش و ديدگاه ويژه اي است اما ذكر چند پيشنهاد مشفقانه براي دولت دهم مفيد خواهد بود:
 
1- همه انديشمندان مستقل و صاحبان تحليل تصديق مي كنند كه در مقاطعي از مديريت دولتهاي ارجمند گذشته ، كژيها و ناراستي هاي تلخ بسياري اتفاق افتاده كه مردم مستقل و افراد غير وابسته و ناظران دلسوز را به آه و افسوس و ناله انداخته بود...بطور قطع و يقين مردم خود مي دانستند و مي دانند كه مافيا و قبيله گرايي و رانت خواري و قانون تفسيري خوره هاي انقلاب است.مردم قطعا مي دانند كه شخصيت هايي بر بال و دوش مردم نشستند و در صندوق سرمايه انقلاب و نظام دست بردند و مردم را به نظام بدبين كردند.امروز نيز مردم بخوبي اين مباحث را مي فهمند و مصاديق را ميدانند و بدانها آگاهند.
 
مديران و رئيس دولت دهم نيز نبايد فراموش كنند كه راز اقبال مردم به ايشان علاقمندي و تمايل 24ميليون ايراني،  همين اطلاعات دردناك و واقعيت هاي تلخ بوده است.

بياد داريم كه حداقل 17 ميليون ايراني در انتخابات نهم نيز از جناب آقاي هاشمي رفسنجاني (با همه ارزشمنديها و تلاشهايش)، روي برگرداندند و احمدي نژاد را كه ادعاي راستي و صداقت و بازگشت به مكنونات قلبي دلسوزان انقلاب اسلامي ايران داشت ، بر راس قوه مجريه نشاندند.

بنابراين مردم خود آگاهند كه در اين سي سال چه گذشته است و چه كساني به منافع مالي بسيار و رانت هاي افسانه اي رسيدند.حساب روشن است.

پسنديده تر آن است كه همراهان دولت دهم با تكيه بر عوامل دروني، بر كاميابي هايشان بيفزايند.
 
2- دكتر احمدي نژاد با آرمان اصلاح ساختار و نظام اداري و بازكردن حلقه بسته مديريتي بر قوه مجريه تكيه زد.اين خواست همه انديشمندان صالح و جوانان تازه به تحليل رسيده بود.قطعا همه جوانان و ميان سالان حاضر در قوه مجريه و نهادها و دستگاههاي اجرايي كشوردر اين موضوع با دكتر احمدي نژاد همسو و هم نظرند.اما با كمال دلسوزي بايد گفت كه در دولت نهم گاهي براي اداره كشور چندان به چهره هاي مستقل و صالح تكيه نشد.بايد انتظار داشت در دولت دهم چهره هاي پاك و بي ادعا اما متخصص و صالح بار قوه مجريه را بر دوش كشند.

وجود چهره هاي مبهم الحالي چون ...و برخي مشاوران جوان غير متخصص و حتي انتخاب وزراء و معاوناني كه كارنامه مديريتي و علمي شان با يك دانشجوي ليسانس برابري نمي كند براي هواداران دولت دهم تلخ خواهد بود..اميد است آقاي رئيس جمهور از ظرفيت چهره هاي برجسته،  غير رانتي و بويژه چهره هاي مستقل و پاي بند به آرمان انقلاب اسلامي كه خود كارنامه پاك و درخشاني دارند، بيشتر استفاده كند.

بدون شك اگر نظام مديريتي بر گرده رانت خواران رنگان صفت، بند باز ،  ملون و ناسالم قرار گيرد ناكجا آباد ديگري در انتظار نظام خواهد بود.دولت دهم در اين مهم بايد بسيار بيشتر تامل كند.

3- فقدان تعامل منسجم با اردوگاه علاقمندان از كاستي هاي رئيس دولت نهم و حلقه اول آن بود.رئيس جمهور كمتر شفاف و صادقانه حتي با اردوگاه همراهان اوليه اش سخن گفت و آنها را در حيرت و سرگرداني رها كرد.او از فرصت هاي فراخ و فراوان نشست هاي تلويزيوني عمومي يا خصوصي اش در دور اول نيز استفاده نكرد تا ابعاد برخي نگرش ها و تصميماتش را براي همراهان صادقش بشكافد .

نگارنده  در يادداشتي كه 15 آبان 1387در وب منتشر شده بود اين مهم را يادآوري كرده است:

"...ناصحانه مي پرسيم احمدي نژاد چگونه مي نگرد كه سوز و ناله اصوليون تازه به او پيوسته و خادمان آزمون پس داده را نمي بيند و نمي شنود؟ با احترام بايد گفت برخي گفته هاي احمدي نژاد با برداشت عمومي اصوليون متناقض است. ..به دور از انتظاراست كه رئيس دولت حرفهاي مشفقانه و دلسوزانه و همراهانه منتقد برگزيده دولت را نيز در حاشيه ببيند.

به راستي چرا برخي موضوعاتي چون موضوع وزير كشور،  از نظر احمدي نژاد مهم به شمار نيامده است؟چرا او انديشه و قضاوت افرادي چون شريعتمداري را قابل تأمل عملي ندانسته است؟حداقل انتظار اين است كه او سخنان پردازش شده شريعتمداري را ... مورد تأمل قرار دهد. با علاقه بايد گفت آقاي رئيس جمهور پشتيباني معنوي اردوگاه اصول گرايان نيك خواه و بدون سياست بازي را دست كم گرفته و در دامن برخي دوستان دشمن شادكن گرفتار آمده است. .."

بعلاوه صاحب اين قلم همچنين در يادداشت ديگري كه آنهم ،  10 شهريور 1387 در پايگاه رجانيوز منتشر شد زنگ خطر ناهمساني مباني اوليه گرايش به احمدي نژاد و نتايج فعليت يافته نزد دوستداران  او را به صدا درآورد و به اين نكته پرداخته كه :

"...پايداري استمرار دولت نهم در گرو توجه به اين واقعيت است كه چنانچه دوستداران احمدي نژاد نتايج فعليت يافته را با مباني اوليه در تناقض پندارند،  امكان پايداري قلبي استمرار دولت نهم با چالش مواجه خواهد شد.از منظري ديگر بايد پذيرفت كه بقاي هر طيف و جبهه نظري و يا هر اردوگاه فكري،  عميقاً به درك مشترك همراهان آن طيف بستگي دارد. به عبارت ديگر،  براي استمرار و پايداري همراهي هاي ضروري دوستداران و آرمان خواهان دولت نهم،  ايجاد ترديد در باورمندي هاي مبنايي،  سم مهلكي است كه ماندگاري انديشه هاي رئيس دولت را با صعوبت مواجه خواهد نمود.

خدشه در باورهاي دوستان و ايجاد شرايط براي تغيير گرايشات و دوري احتمالي از مواضع،  بسيار نگران كننده خواهد بود.

برخي شواهد در شرايط جاري،  موجب مي شود باورها مورد خدشه قرار گيرد. به علاوه در طول زمان و در حركت همواره پر فراز و نشيب دولت نهم،  تحولات بسياري شكل گرفته است كه موجب چند پارگي در اردوگاه اصول گرايان شده است. اشاره به مصداق ها مي تواند موجب اطاله كلام باشد كه البته مي تواند محل بحث و جدل نيز باشد اما به عنوان يك امر مهم لازم است،  تأكيد شود كه خدشه در مباني و عدم درك رفتارهاي متفاوت در نگاه اول،  چندان خوشايند معتقدين نيست. به ويژه آنكه هر اندازه كه فراز و فرود تحولات تشديد شده است،  تبيين رفتارها و چرايي تفاوتها در مصاديق،  كمتر مورد توجه قرار گرفته است.

از منظر اصول گرايي و نگرش انقلابي،  ذكر اين نكته و توجه به اين نكته حياتي است كه در انتخاب هاي متعدد،  آنچه كه مي تواند و بايد از نظر دور نشود،  ميزان انطباق انتخابها (اعم از نگرش ها،  تاكتيك ها و انتصابها)،  با آرمان هاي اوليه است. هر انتخابي كه در مسير راه،  از آزمون انطباق با آرمانهاي اوليه سربلند بيرون نيايد،  بايد در ترازوي حساس ديگري مورد نقد قرار گيرد و در صورت انتخاب،  تنها و تنها با تكيه بر عوامل و انديشه تببين گرايانه ثانوي مستحدثه پذيرفته شود. روشن است كه اين انتخابها نيز محدود بوده و جنبه استراتژيك خواهند داشت."

4- نگاه بدبينانه به بسياري از ظرفيت هاي موجود موجب شده است حداكثر هزينه و تخاصم در طبقات جامعه شكل بگيرد و علاقمندان به آرمانهاي احمدي نژادي را كم كم نااميد كند.بارش و بمباران انواع سخن هاي گاه ناصادقانه  توسط ياران احمدي نژاد از همين سو قابل ذكر است.

توجه كنيد:

وزير علوم و آموزش و پرورش، دانشگاهها و نظام آموزشي را با غربي دانستن و نامتعهد خواندن، در حلقه مخالفان گردآورد.حتي با فرض درستي اين ديدگاه، چنين سخناني دانشگاهيان را آزار داده و آنها را ناخشنود مي كند.ضمن اينكه گفتن اين سخنان دستاوردي ندارد.اگر مي خواهيم نظام درستي بنيان نهيم، راهش همكاري همين دانشگاهيان و فرهنگيان است.

معاون اول رئيس جمهور نظام برنامه را غربي و برخي نيز مباني برنامه را شرم آور دانسته اند.در سايه چنين نگرش هايي سازمان مديريت و برنامه ريزي مورد بي مهري قرار مي گيرد و كاركنان و كارشناسان شاغل درآن كه البته بسيار هم در طول سالهاي پس از انقلاب تلاش كرده اند، به ناراضيان اضافه مي شوند.مي توانيم بپذيريم كه مباني برنامه چهارم با نگرش هاي بازجهاني و فضاي جهاني شدن نوشته شده و حتي مي توانيم شهادت دهيم كه برخي صاحبان تحليل در برنامه چهارم ، بيشتر شيفته نظم نوين جهاني و مدل آمريكايي شده بودند.(اين موضوع حتي مورد اعتراض كارشناسان آن سازمان نيز بوده است).اما اولا اين يك نگرش تا اندازه اي ساري و جاري در فضاي دولت و كشور بوده و ثانيا حساب كاركنان و كارشناسان آن سازمان و بدنه آن از محققان و پژوهندگان اسناد پشتيبان برنامه جدا بوده است.

اگر براستي بنا بر اصلاح نظام برنامه و بودجه بوده (كه قطعا لازم و خواستني بوده و مورد پشتيباني كاركنان آن سازمان هم بوده است)، چرا روشهاي درست تري انتخاب نشده و نمي شود؟

ساده ترين و كم هزينه ترين روش اينكه كارشناسان دلسوز و تكنوكراتهاي صالح و سالم همان سازمان مي توانستند اين مقصود را برآورده كنند .نيازي به انواع خدشه ها و بمباران شخصيتي و مغزي برخي دوستان ناآگاه نبوده است.چنين كاركردي موجب شد ظرفيت ارزشمند گروهي از كارشناسان سازمان مديريت و برنامه ريزي نيز از دست برود.

در مورد دانشگاه آزاد اسلامي نيز همين اتفاق افتاد. اعضاي هيات علمي و كاركنان و حتي مديران دانشگاه آزاد اسلامي از كژيهايي آن سيستم بخوبي آگاهند اما با برخي روشهاي نه چندان كارآ، ظرفيت بدنه آن دانشگاه نيز براي همراهي با دولت نهم از دست رفت.در اين موضوع نيز نيازي به آن شيوه افشاگري ها نبود،

براي مقابله با ناراستي هاي دانشگاه آزاد،  شايد بهتر بود دكتر احمدي نژاد از عباسي وزير تعاون خودش كمك بگيرد كه رياست واحدهايي را در همان دانشگاه بر عهده داشته است. تجارب ثمره هاشمي و علي احمدي، برادران دانشجو،  ...و حتي وزير علوم كه با دانشگاه آزاد همكاري داشتند و بنظر در مقاطعي عضو هيات علمي آن بودند، هم مي توانست كمك كند و ...

5-اكنون كه دور اول رياست جمهوري دكتر احمدي نژاد به پايان مي رسد و دور جديدي از مديريت ايشان آغاز خواهد شد، بايد انتظار داشت كاستي ها،  سستي ها و سوء عملكردها در برخي حيطه ها و امور بدقت مورد بررسي قرار گيرند و پس از محاسبه و مراقبه راه بهبود و توسعه طي شود.

غفلت از اين مهم و بويژه ناديده گرفتن كار تئوريك و منسجم و نظريه پردازي هاي عالمانه و نيز تعامل و يكپارچگي عقلاني در اردوي حاميان دهم مي تواند لطمات جدي بر دولت دهم وارد نمايد.
 
6- آخرين نكته اينكه گروهي از جماعت 13 ميليوني علاقمندان مهندس موسوي، از عدم اهتمام دولت نهم به آزادي فردي و بويژه پوشش زنان و دختران جوان، سخت آزرده بودند و بر اين اميد بودند كه با حضور موسوي به سلائق فردي شان احترام گذاشته شود.از اين منظر بايد دانست كه گشت ارشاد كاهنده آراي ايشان و در تضاد با سخن انتخاباتي رئيس دولت نهم، بوده است.

در دور دهم بايد به اين موضوع عنايت شود و  روشهاي غير كارآ و غير مقبول استمرار نيابد و بجاي روشهاي تحكمي و تخاصمي،  روشهاي مشاركتي فرهنگي و روشنگريهاي دقيق و ظريف در كانون توجه و اجرای قرار گيرد.


 


کد مطلب: 48781

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdchzqnk.23n66dftt2.html?48781

الف
  http://alef.ir