تحلیل فرا سیاسی از مزاج خلقی سیاسیون

محسن مهدیان، 4 بهمن 93

4 بهمن 1393 ساعت 8:55


پدیده های سیاسی را نباید صرفا سیاسی تحلیل کرد. هیچ پدیده سیاسی تنها از سیاست تاثیر نمی گیرد. تحلیل صرف سیاسی از موضوعات روز بدون در نظر گرفتن جنبه های روان شناختی ، خطای فاحش تحلیلی است.

تحلیل سیاسی بدون در نظر گرفتن متغیر های بین بخشی باعث می شود، تنها یک مولفه موثر در پدیده های سیاسی علت علل معرفی و همین اشتباه منجر به پیشبینی های نادرست و قضاوت های غیرمنصفانه شود.

چه در فضای سیاسی کشور و چه در هر حوزه دیگری عوامل موثر بر تصمیم گیری ها، تک ساحتی نیست و سیاست تنها یکی از آن مولفه هاست.

یکی از علل پرتاثیر در شکل گیری تحولات سیاسی، اخلاق فردی و مزاج خلقی و روانشناسی شخصیتی است. به تعبیر دیگر وقتی افراد و جریانات را تحلیل می کنیم کمتر توجه داریم که داب شخصیتی و خلق و خوی رفتاری آنها چه تاثیری بر عملکرد سیاسی شان دارد.

بی توجهی به این مهم باعث می شود بازارتحلیل های پیچیده سیاسی چنان داغ شود که مردم خیال می کنند وقتی حرف از اصحاب سیاسی و اهالی قدرت می شود با انسانهای عجیب و غریب مواجهه اند.

مثال عینی می زنیم تا مساله روشنتر شود.

تحلیل رئیس جمهور سابق کشور یک نمونه است. درباره رئیس جمهور سابق حرف زیاد است. اما نکته ای که -با تسامح- بر آن اتفاق نظر وجود داشت، این بود که احمدی نژاد بین "اقتدار" و "خودرایی" و یا میان "استقلال رای" و " مشورت کردن" تفکیک قائل نبود و این نیزفراتر از تحلیل سیاسی است و ارتباط مستقیم با مدل شخصیتی وی داشت.

نمونه دیگر رئیس جمهور اسبق است. بسیاری معتقدند که خاتمی یک ضعف جدی داشت و دارد و آن شخصیت بسیار محافظه کار و محتاط وی است. اهل ریسک نبود و نیست و بیگانه است از شجاعت. برخی پا فراتر می گذارند و یک خصلت برجسته خاتمی را ترسو بودن می نامند. همین خصلت نیز باعث شد در ایام فتنه خیلی از حرفهایی که اعتقاد داشت را نزند و هنوز هم جز در جلسات خصوصی و درگوشی، سر درونش از فتنه را فاش نمی کند.

این سبک تحلیل برای همه افراد کاربرد دارد. غرض چیست؟ آیا برای تحلیل سیاسی روز باید سراغ تحلیل های روانشاسی برویم و متغیرهای سیاسی دیگر را نبینیم؟ روشن است که پاسخ منفی است. غرض این است که تحلیل ها باید بین بخشی باشد و تحلیل سیاسی باید در تناسب و ارتباط تحلیل روانشناختی افراد قرار گیرد. باز هم بدین معنا نیست که هر تحلیل سیاسی نگاهی هم به روان و مزاج سیاسیون داشته باشد، بلکه این تذکر تنها به این معنا است که در ارزیابی کلان از یک سیاستمدار، روانشناسی وی نیز باید مد نظر باشد. اثر اخلاق و روانشناسی افراد در رفتار سیاسی شان مقدم بر تاثیر دیگر عوامل اجتماعی و سیاسی است.

بی توجهی به این مهم باعث می شود افراد بدرستی تحلیل نشوند و برای پیدا کردن علت رفتارها، دست به دامن سند و پرونده و شنود و غیره باشیم. از همه مهمتر اینکه تحلیل مان از افراد، برای دیگران درس عبرت نباشد چون با رونق پرونده سازی ها، شرایط سیاسی چنان خاص و شاذ می شود که کمتر کسی خود را در معرض شرایط مشابه دیگران قرار می دهد.

کمی مصداقی تر اگر بخواهیم بحث کنیم می شود نمونه فتنه و مثال موسوی. موسوی کیست و چه کرد؟ بحث ها زیاد است. لازم نیست وارد بحث های تکراری و غیر ضروری شویم. اما اشاره به برخی تحلیل های نادرست که به این فهم دارای "خطای فاحش تحلیل" است می تواند نتیجه گیری این بحث را روانتر و ساده تر سازد.

در ایام بعد از فتنه تلاش شد نشان داده شود که اصحاب فتنه از جمله موسوی با نهاد اطلاعاتی غربی ارتباط دارد. حتا از یک تریبون رسمی کشور اعلام شد که رقم قابل ملاحظه ای از سوی غربی های مستکبر به حساب اصحاب فتنه ریخته شده است. این درحالی است که این ادعا هیچگاه اثبات نشد. یا اگر هم شد اطلاع رسانی نشد.

بسیاری در ایام فتنه تلاش کردند نشان دهند که ارتباط پیچیده و مافیایی میان این افراد(۲ کاندیدای محصور) با نهادهای اطلاعاتی غربی است و به تعبیری اینطور وانمود کردند که یکی دو نفر از کاندیداهای انتخابات سال ۸۸ دست نشانده و مزدور غربند. بگذریم از اینکه برخی از اطرافیان این دو نفر جاسوس بودند و امروز در آنسوی مرزها، مامور اجرای خواسته های ضدانقلاب هستند.

غرض شخص موسوی است. برخی تلاش کردند نشان دهند موسوی از ابتدا قابل اعتماد نبوده و برای اثبات این ادعا به افشاگری مرحوم آیت اشاره کردند. اینطور نتیجه گیری کردند که العیاذ به الله حضرت امام متوجه کارسازی اطرافیان نبوده اند و مهمترین پست حساس کشور را در مدت طولانی در اختیار مامور سیا قرار داده است.

این گمانه زنی ها فقط درباره موسوی نبوده و نیست و در میان تحلیل های رسانه ای داخلی زیاد استفاده می شود. اساسا بخشی از بدنه رسانه ای کشور دنبال نیمه های پنهان سیاسی افراد در میان این سند و آن سند است.

اما ماجرا چیست؟ و واقعا موسوی از کجا امده بود؟ برای پاسخ دادن به این سوال لازم است اشاره ای به مدل تحلیلی رهبر انقلاب داشته باشیم. رهبر انقلاب در بیان استدلالی شان از فتنه، مهمترین اصل فتنه گران را بداخلاقی ها و ضعف های شخصیتی می داند.

تحلیل شخصیتی افراد درمسائل سیاسی را نباید دست کم گرفت. اشاره کنیم به آخرین تذکر حضرت امام به نخست وزیر دهه ۶۰ .

آخرین خطاب رسمی حضرت امام به موسوی نامه معروف استعفا است. حضرت امام در آن نامه به یک خلق و خوی ناپسند مهندس موسوی اشاره می کنند و بر عصبیت های رفتاری وی تاکید می کند. کلید واژه در همین عصبیت است. در عصبانیت تصمیم گرفتن نتایج دردناکی دارد که برای خواص و سیاسیون بیش از دعواهای خیابانی اثر گذار خواهد بود.

عصبیت وقتی همراه با کینه توزی های تودرتوی رفتاری شود، آنچه گذشت، می شود. عصبانیت و تصمیم غلط و بعد هم کینه، باعث می شود حتا امروز که پرده ها افتاده است زبان به عذرخواهی نچرخد.

غرض فتنه نبود. قرار نیست دراین یادداشت تحلیل فتنه داشته باشیم. اشاره گذرا کردیم تا مساله روشن شود. لازم نیست تحلیل های پیچیده ارائه کنیم. ماجرا به همین سادگی است. در تاریخ درباره طلحه و زبیر بیش از آنکه به مزدور بودن و پول گرفتن و ماموریت های مافیایی آنها تصریح شود به تحلیل شخصیتی و تقوای فردی آنها که آثار عیان داشته اشاره شده است. قدرت طلبی و حسادت و غیره.

تحلیل های از این دست چند فایده روشن دارد. اولین فایده این است که به واقعیت نزدیک است و لازم نیست پیش از اثبات فرضیه ها، تهمت های سنگین به افراد بزنیم. نکته مهمتر این است که چنین تحلیل هایی، بسیار درس آموز و عبرت انگیز است. چرا که افراد به سرعت همزاد پنداری می کنند و خودشان را در شرایط دیگری قرار می دهند و محک می زنند.

این خصلت ها در همه افراد وجود دارد. خشم، کینه ، حسادت، دروغگویی و غیره و بی توجهی به انها و عدم خودسازی باعث می شود، به واسطه یکی از این خصائص، که چون غده سرطانی رشد کرده است، جنایت ها در بدنه قدرت صورت گیرد.

برخی خیال می کنند تحلیل هایی از این دست گناه افراد را کم می کند. اتفاقا برعکس است. لازم نیست همه پول بگیرند و مزدور باشند تا فتنه گر شوند. پول گرفتن ناشی از خوی منفعت طلبی آدم هاست. جاسوسی ناشی از ذلت آدم هاست. اما آنقدر که دروغگویی و حسد و کینه در مبانی دینی ما نفی شده است دیگر خصائص بد مورد مذمت قرار نگرفته است. پس غرض کوچک کردن گناه دیگران نیست. حسد و کینه چنان می کند که نماز شب خوان های انقلابی، مقابل امیر عالمین علیه السلام می ایستند و شمشیر می کشند.

بسیاری به این خیال که راهشان به سیا و موساد نمی افتد، تصور می کنند سرنوشتی چون موسوی و کروبی در انتظار آنها نیست. لازم نیست برای هر پدیده سیاسی یک سناریوی پیچیده مافیایی بسازیم. تحلیل شخصیتی افراد بیش از هر چیز کار ساز است و اتفاقن تحلیل هایی از این دست نه تنها سطح گناه افراد را کم نمی کند بلکه زشت تر هم می سازد.

بنابراین همانطور که گفته شد، آنچه می ماند یک جمله است؛اهل قدرت و خواص باید مراقب اخلاق ناپسند فردی و خصلت های بد نهفته در وجودشان بیش از دیگران باشند. این آزمون اصولگرا و اصلاح طلب نمی شناسد. بی توجهی به اخلاق و تقوای فردی چنان می کند که یک خصلت زشت درونی، چنان رشد سرطانی پبدا می کند که مقابل نظام و یا فرا نظام بایستیم.


کد مطلب: 257430

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcipyarut1aw52.cbct.html?257430

الف
  http://alef.ir