مایکل مور یا آنجلینا جولی؟ مساله این است
کیوان فادرانی
18 آبان 1390 ساعت 9:39
یکی سینما را برای عواملش صنعتی درآمدزا میبیند و برای مخاطبش سرگرمی می آورد و دیگری سینما را برای عواملش مسئولیت اجتماعی میبیند و برای مخاطبش بستر رشد فکری و بهبود روانی فراهم می کند.
به احتمال زیاد آنجلينا جولي امسال برای بازی در سینمای ایران به وطن بیاید. وقتی برای اولین بار این خبر را شنیده شد، حسم چیزی بین شوک و تمسخر بود. قضیه را دقیقتر پیگیری کردم تا این که متوجه شدم بله نه شایعه بود و نه بهانهای برای خنده. علي سرتيپي (تهيهكننده سينما) پیگیر قضیه است و در مقام یک حرفهای سینمای ایران به رسانهها گفته بود در حال مذاكره با مدير برنامههاي آنجلينا جولی است تا درصورت انجام توافقات نهايي با اين هنرمند و همچنين هماهنگي با وزارت فرهنگ و ارشاد، وی به ایران بیاید و در فيلمی ايراني حضور پيدا كند.
اما این تنها خبر متحیرکننده این روزهای سینمای ایران نیست. خبر دیگری نیز از راه رسید.
متن خبر از این قرار بود:
دعوتنامه «مایکل مور» مستندساز جنجالی سینمای آمریکا که مدتها خبرهای ضد و نقیضی از احتمال حضورش در ایران منتشر شده یود، برای حضور در ایران ارسال شد. این فیلمساز برای حضور در جشنواره فیلم «سینما حقیقت» به ایران دعوت شده است و به احتمال قوی در این جشنواره مییابد.
همه مسئله ما در سینما همین است: نگاه انقلاب اسلامی به سینما چیست و برای پیروانش در رویارویی با این امر مدرن چه نسخهای میپیچد؟ پیروی شریعت چه نسبتی با این صنعت وارداتی باید برقرار کند؟ باید اهلش را تکفیر کند و بر پرده نقرهایاش تسلیت سیاه زند؟ باید در صف سینما بایستد، بلیط بخرد، روی صندلیهای قرمز رنگ بنشیند و محو جادوی پرده نقرهای شود؟ باید فیلمنامه بنویسد و دوربین به دست بگیرد؟ باید در ماهیتش بیاندیشد و در فلسفه و ابزار تسلیم امر دینش کند؟ ... .
انقلاب اسلامی این را به ما آموخت که خانه را باید در میانه آتشفشان بنا نهاد و این اقامت در کرانه آتشفشان معنایی ندارد جز این که پرده نقرهای را در راستای منویات دین به خدمت گرفت. اما سئوال امروز پیش روی سینمای ایران این است که چقدر به این افق نزدیک میشود.
فارغ از این که این پرسش را طرح کنیم باید پاسخ دهیم که نیل سینمای ایران به وضعیت مطلوبش را باید از تربیت سینماگر متعهد شروع کرد یا از تالیف فیلمنامههای همانگ با ضرباهنگ دین و یا راه های دیگر، این پرسشی جدی است که در مقابل سینمای ما کماکان برقرار است. ارتباط ما با سینمای جهان چگونه است و چگونه باید باشد؟
اگر بنا به ارتباط باشد این ارتباط را باید از کدام لایه شروع کرد ارتباط با نظریه پردازانی که در باب فلسفه سینما اندیشیدهاند اولویت دارد یا ارتباط با سینماگرانی که پرده نقرهای را آزمودهاند؟ آیا با انزوا و عدم ارتباط با تجربیات جهانی از سینمایی غیر از سینمای غریزهپرور هالیوود به افقی که مد نظر داریم نزدیک میشویم؟ آیا سینمای جهان فقط سینمای هالیوود است که پربسامدترین پیامهایش خشونت است و امر جنسی؟ انقلاب پدیدهای است جهانی که پیامی برای همه جهان دارد و بنا به همین ماهیت است که ما را ناگزیر از تعامل هدفمند و جهتدار میکند اما چقدر باید درها را گشود و رو به که باید ایستاد و تعارف کرد بیاید داخل سینمای ما؟ مایکل مور یا آنجلینا جولی؟
این دو نوع انتخاب نشان دهنده دو طرز تلقی از سینما است:
یکی سینما را برای عواملش صنعتی درآمدزا میبیند و برای مخاطبش سرگرمی می آورد و دیگری سینما را برای عواملش مسئولیت اجتماعی میبیند و برای مخاطبش بستر رشد فکری و بهبود روانی فراهم می کند.
این روزها سراپا شوقم برای دیدن کارگردان مردمی فیلم های: "فارنهایت ۱۱/۹" و "سرمایه داری: داستانی عاشقانه"
زیارت زنی هم که همه هنرش خلاصه میشود در ارتباط با سازمان سیا و نمایش شهوت، پیشکش دعوت کنندگانش.
کد مطلب: 128884
آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcivvaz5t1arv2.cbct.html?128884
الف
http://alef.ir