جایگاه‌ پرورش اخلاقی در دانش آموزان

بخش تعاملی الف - علی غیاث آبادی فراهانی

10 آبان 1394 ساعت 8:55




یکی از اهداف اصلی تعریف شده ی نظام آموزش و پرورش٬ پروش اخلاقی دانش آموزان است.

باید بدانیم که ما معلمان رسالت بس سنگینی در امر تربیت اخلاقی نسل آینده داریم. سن کودکی بچه ها در مدارس ابتدایی و دبیرستان نوبت اول و تا حدودی دبیرستان نوبت دوم که سن تربیت پذیری بچه هاست ؛ سپری می شود. چنانچه علمای تعلیم و تربیت گفته اند وقتی بچه به سن بلوغ و جوانی رسید دیگر به سختی می شود در رفتار اخلاقی او تغییر به وجود آورد.

نظام آموزش و پرورش انتظار دارد وقتی دانش آموزان از مدارس فارغ التحصیل می شوند از نظر اخلاقی پایبند به اصول اخلاق اسلامی باشند. یعنی از دروغ بپرهیزند. ریا کار نباشند روحیه همکاری جمعی داشته باشند. امانتدار باشند. از دزدی و رشوه دوری کنند و آداب و عبادات اسلامی را انجام دهند. (البته نقش جامعه و خانواده دانش آموزان در تربیت اخلاقی آن ها کمتر از مدرسه نیست و شاید بیشتر هم باشد. )

حال باید بررسی کرد چگونگی رفتاری که معلمان و اولیای مدارس با دانش آموزان دارند؛ چقدر به پرورش اخلاقی مد نظر کمک می کند؟

دروغ گویی که عامل بسیاری از تباهی ها در جامعه می باشد متاسفانه در جامعه ما رواج بسیاری دارد. اکثریت قریب به اتفاق افراد جامعه چند سالی از دوران کودکی و نوجوانی خود را در مدارس گذرانده اند. سوال این است که چرا اینقدر راحت دروغ می گویند؟ در مدارس ما متاسفانه با این رذیله ی اخلاقی برخورد صحیحی نمی شود. وقتی دانش اموزی در مورد عدم انجام تکالیف خود مورد پرسش قرار می گیرد و بعضا بهانه ای می آورد. درستی و نادرستی این بهانه باید دقیقا مورد بررسی قرار گیرد. ولی متاسفانه در این زمینه در مدارس چندان دقت نمی شود و بعد از مدتی دانش آموز یاد می گیرد که با دروغ گویی می تواند بر کم کاری های خود سرپوش بگذارد و هزینه ی چندانی هم نپردازد. بعدا بزرگسال هم بشود در جامعه به راحتی دروغ خواهد گفت.

وقتی دانش آموزی در سر جلسه ی امتحان اقدام با تقلب می کند٬ اگر مراقب جلسه با او مماشات کند در واقع دزدی و خیانت در امانت را به او آموخته است. (البته لازم به ذکر است که برخورد نباید خشن و توام با جار و جنجال باشد. برخورد بایستی در محدوده ی قانون ضمن حفظ حرمت دانش آموز اعمال گردد. ) آن دانش آموز در بزرگسالی که وارد جامعه می شود همیشه در پی فرصت می گردد تا از موقعیت شغلی خود سوء استفاده کند. چون در کودکی یاد گرفته است که این سو استفاده ها هزینه ی چندانی ندارد.

هرگاه معلمی به دانش آموزی که به نوعی با او وابستگی دارد هنگام نمره دادن دست بالا را می گیرد و بیش از حقش با او نمره می دهد به او پارتی بازی را یاد داده است.

بدتر از آن معلمی که ‌ سر نمره با دانش آموز وارد مذاکره مالی می شود چیزی جز رشوه دادن را به او نیاموخته است.

از دیگر ناهنجاری های اخلاقی که می توان از شکل گیری و رشد آن ها در بین دانش آموزان در مدارس جلوگیری کرد٬ مردم آزاری و دیگر آزاری است. اگر دانش آموزی سر کلاس با سوء رفتار خود باعث بی نظمی کلاس و یا در حیاط مدرسه باعث آزار دیگر بچه ها بشود می بایست با جدیت با چنین دانش اموزی برخورد شود تا رفتار او اصلاح شده و دیگر تکرار نگردد. چنانچه در برخورد با چنین دانش آموزی سستی شود سوء رفتار او تقویت شده و چه بسا در بزرگسالی مخل نظم و اسایش جامعه گردد.

وقت شناسی نیز امری است که در جامعه به آن کمتر توجه می شود. در مدارس با دانش آموزانی که دیر به مدرسه می آیند و یا دیر سر کلاس حاضر می شوند باید با جدیت برخورد شود تا از کودکی وقت شناسی را یاد بگیرد.

ملزم کردن دانش آموزان در رعایت حقوق دیگران واحترام به قوانین کلاس و مدرسه نیز از جمله مواردی است که می بایست به آن توجه ویژه ای شود.

به طور مثال اگر دانش آموزی در درسی نمره کم گرفت به هیچ عنوان نباید به او ارفاق شود. اگر چنین اتفاقی بیفتد او یاد می گیرد که قانون هایی که در جامعه وضع شده اند قابل چانه زدن هستند و تمکین به قانون در بزرگسالی برای او سخت خواهد بود.

البته در تمام مواردی که ذکر شد باید برخوردها عالمانه و طبق اصول روانشناسی و تعلیم و تربیت نوین باشد از خشونت پرهیز شود. حال اگر چنین جدیتی در تربیت نسل آینده وجود داشته باشد می توان انتظار داشت که نسل آینده رو به رشد تعالی خواهد بود.


کد مطلب: 306274

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcjametxuqey8z.fsfu.html?306274

الف
  http://alef.ir