نامه ای به ستایش نادری

بخش تعاملی الف - علی روندی

12 بهمن 1392 ساعت 7:22

اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.


این روزها پخش سریال ستایش که قسمت دوم این مجموعه است آغاز شده به همین بهانه مطلبی در خصوص مشکلات زمانه می نویسم گرچه او با رنگ و هنر گریم پیرتر شده ولی سوژه ای مناسب است تا با آن به برخی نابسامانی های جامعه اشاره ای داشته باشم.

بله ستایش خانم، امروز دیگر یک حشمت فردوس نیست تا از دستش فرار کنی جامعه مملو از سرمایه دارانی شده که همه از تیغی که بر چهره زرد و رنگ پریده محرومین می زنند کاخ ها ساخته و تنها مقیاسی که می بینند ترازوی پول است و سرمایه، کسانی که می خواهند همه چیز را یک جا به دست آورند.

می دانم پیری صورت شما حاصل کار هنرمندان گریم است ولی در همین چند ساله بسیاری با دردهای زندگی ساختند و هرچه فریاد زدند صدایشان فقط در گوش های زمان گم شده و می شود، کم نیستند کسانی که از رنج و بیماری، از بیکاری و بی فریادرسی به گوشه ای نشستند و غریبانه سوختند و می سوزند، باور کن دست های زخمی و چهره های افسرده آنان کاملا" واقعی است.

ولی باز بنازم همت حشمت فردوس که سرمایه اش را از راه مشروع کسب کرده و طی چند سال ره دهها ساله را نپیمود، گرچه جفای بسیار کرد اما حق مظلوم و محرومی را نخورد، لیکن چه بگویم وبنویسم از حکایت فردوس هایی که چشم طمع به تکه نان دست کودکی یتیم و بیوه زنی تنها و در یک کلام ملتی بزرگ دارند.

امروزه ارباب حشمت فردوس های نوین بسیارند از ۳۰ میلیارد تومان به رقم ناقابل ۲۵ هزار میلیارد تومانی رسیده اند آن حشمت فردوسی که از دستانش می گریختی رانت و باند نداشت اگر داشت محصول کار و به گفته خودش یک عمر جان کندن و سگ دویدن بود اما حکایت (م.م ) و ( ب.ز) و( م. آ) و... قصه پر غصه روزگار ماست که بی هیچ رنجی نشسته اند بر روی چه گنجی !، ماجرایی تکراری که اندک اندک شنیدن این اعداد و ارقام برایمان عادی شده و اگر اغراق نباشد فقط منتظریم نفر بعدی رکورد را بشکند و حاصل جمع همه ارقام را در پرونده خود درج کند.

خانم ستایش نادری که الآن ثنا بانو شده ای خدا رحمت کند پدرت محمود نادری که گرگ ها گلویش را پاره کردند اما از انسان های گرگ نمایی که تمام تارو پود جامعه را تکه پاره می کنند چه بنویسم تا سزاوار و شایسته باشد و حق مطلب را ادا نمایم. زالو صفتان سیری ناپذیر که خون ملتی را می مکند تا با مال و مکنت غارت شده بر دردهای این ملت بیشرمانه برقصند و به ناله های جانسوزشان مستانه بخندند.

راستی آن نهج البلاغه که از حاج محمود داری را باز کن ببین امیرالمومنین علی علیه السلام با مردم عهد بست که ( اموال بیت المال را باز پس می گیرم حتی اگر مهریه زنان خود کرده باشید ) و باز به یاد آور که برای یک دروغ التماس کنان روی دست و پای پدرت افتادی اما امروز نرخ بیکاری دروغ بود، نرخ تورم دروغ بود، رشد اقتصادی دروغ بود و .... فقط دروغ بودن این آمار راست بود!

الحمدلله نازگل و محمد بزرگ شدند اما چه گل های نازی که در لابلای نابرابری اقتصادی و در کش و قوس زندگی کمر خم کردند و دیگر نتوانستند قد برافرازند، لب هایی که محکوم به جراحی شدند تا لبخند نزنند نازگل های امروزند.


کد مطلب: 213998

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcjhte8ouqevhz.fsfu.html?213998

الف
  http://alef.ir