خرید ایرباس هم مثل خرید مازراتی در ایران نشان پیشرفت نیست

بخش تعاملی الف - علی امیری

25 دی 1395 ساعت 8:09




با تشکر از سایت محترم الف برای امکان نشر نظرات مختلف و انتشار نقد نوشته "خرید هواپیما و تکرار فاجعه 800 میلیارد دلار"  و با تشکر ازنویسنده محترم، در پاسخ به نقد ایشان فقط چند مورد اشاره می شود:

۱- شما قطعاً درست می فرمایید، که به هر حال آن پولی‌ که مسافران ایرانی‌ می دهند، حتی اگر همه سود خالص نباشد، قطعاً خرج آن در ایران بهتر خواهد بود ولی‌ یک اما بزرگ دارد، و آن این است که با توجه به بهره وری بالا و درست باشد. همه ما می‌دانیم مدافعین صنعت خودرو سازی داخلی، دقیقا همین استدلال را دارند که بله، با تولید دخلی (پراید ، پژو و..) هزاران نفر کارگر و صنعتگر در داخل ایران مشغول به کار می شوند. اما باید پرسید با چه راندمانی و با چه هزینه یی. اگر بحث ایمنی، آلودگی‌، هزینه‌های درمانی ناشی‌ از آن ها، رضایت مشتری، هزینه‌های سربار تعمیر و نگاه داری در طول دوران بهره برداری و بسیاری موارد دیگر را بیاوریم، خواهیم دید که برایند صنعت خودرو سازی ایران، برای کشور و همان کارگران، به صورت کلان چیزی جز ضرر و زیان برای اقتصاد و جامعه ایران نبوده و نیست. هدف آن یادداشت هم که به این مورد هم اشاره شده بود، همین بود که هرگز نباید تجربه صنعت خودرو سازی را در صنعت هوایی و هیچ صنعتی تکرار کنیم. و هرگز این به معنی‌ این نیست که ما نباید به نوسازی صنعت هوای اقدام نکنیم، بلکه همه صحبت این است که با یک برنامه علمی‌ و درست.

شرکت‌های هوایی باید تجدید سازمان و چارت شوند، و خود با اعتبار خود و سود دهی‌ خود بتوانند به خرید هواپیما در بازار جهانی‌ اقدام کنند، نه با رانت نفتی‌ و پول نفت ملت ایران، حتی اگر بهانه آن ها این باشد که برای همین ملت است! ریختن پول و سرمایه نفتی‌ ملت ایران در شرکت ضرر دٔه چه هواپیمایی چه خودرو سازی چه...در بلند مدت بی‌ تدبیری محض و خسران است.

۲- دوست عزیز، مقایسه قسمت صنعت هوای با خاروبار فروشی، هرگز قسمت عجیب مطلب نیست، فقط برای روشن شدن بحث بوده. همه می‌دانیم که ظاهراً خروبار فروشی و صنعت حمل و نقل، با هم متفاوت هستند، ولی‌ عملکرد هر دو و بسیاری از صنوف در مورد مشتری مدار و ایجاد شبکه کامل برای پاسخ به مشتری یکی‌ است. کاش این امکان بود که با همین هواپیمایی اتریش متعدد از تهران سفر کنید و یا این شرکت آمار اشغال صندلی خود در پرواز خود به مقصد ایران را انتشار می داد. قطعاً متوجه می شدید که همش ضرر است ولی‌ همین شرکت هوایی اتریش بعد از توافق و برجام که نیاز به یک برنامه مفصل بازدید و با حداقل ۱۵۰ بازرس مقیم تهران و اصفهان (و احتمالا خانواده‌های آن) بوده، تعداد پرواز خود به مقصد ایران را روزانه از یک به سه (دو تا تهران و یکی‌ اصفهان) افزایش داده. کاش می تونستیم ببینیم که در این مدت چه تعداد، توریست اتریشی افزایش یافته که ناگهان نیاز به افزایش یک پرواز به سه پرواز بوده؟! غیر از این است کا آقای یوکو امانو، به عنوان سربازرس در سفر اخیر خود، یک روزه به ایران سفر کرد! یعنی‌ با پرواز  بامداد شرکت اتریشی‌ امد و با پرواز شامگاه آن شرکت بازگشت! سایر بازرس‌ها هم به همین صورت! آیا این غیر از همان سیاستی است که شهرها و کشورهای موفق دنیا برای میزبانی نهادهای جهانی و استفاده از مزایای اقتصادی چنین میزبانی در پیش می گیرند؟! شرکت های هوایی مانند لوفت هانزا، اتریشی‌، بریتیش، ترکیش، آلیتالیا، ایر فرانس و... در ظاهر خصوصی هستند ولی‌ به واسطه اینکه سهم بزرگی از مالکیت آنها در اختیار بنگاه‌های دولتی همچون صندوق‌های بازنشستگی است، سیاست ها و اهداف کلان دولت خود را هم مّد نظر دارند و این دلیل این است که اجازه دارند تحت عنوان ملی‌ برند کشورشان فعالیت کنند.

۳- در مورد مسائل اقتصادی و نیز و فاینانس، هم حالا میبینیم که نه تنها تا کنون با این در خواست های ایران، ایر باس و بوئینگ موافقت نهایی‌ نکردند (چون شرکت مالی و بانک معتبر هنوز با ایران ارتباطی‌ ندارد) بلکه هواپیمایی که همین فردا می‌خواهد از سؤ  ایر باس به ایران تحویل شود با فروش نقد صورت گرفته، یعنی‌ پول نقد نفت ایران! در هیچ کجای دنیا شرکت‌های هوایی برای خرید هواپیما، پول نقد پرداخت نمی کنند، ولی‌ مسٔولین ما به خاطر استفاده تبلیغاتی، باز از پول نفت، حاتم بخشی می کنند.

به هر حال دوست عزیز، باید توجه داشته باشید که از قدیم می‌گویند باید ابتدا محل پارک ماشین را داشته باشید بعد به خرید ماشین گران قیمت اقدام کنید. صنعت هوایی هم همین است. هواپیمای که ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیارد تومان هزینه برای خرید آن پرداخت می شود، شرکت هوایی باید برنامه مدون برای ایجاد درآمد از محل آن داشته باشد. اگر با شرکت هوایی عربی‌ مقایسه می‌کنید، تصور می‌کنید آیا شرکت‌های هوایی، امارت یا قطر با کار اقتصادی و رقابت حقیقی‌ با شرکت‌های اروپای یا شرق آسیا، توانستند رشد کنند؟! قطعاً خیر! آن ها هم فقط با تزریق ده ها میلیارد دلار از ثروت نفتی‌ خود، اقدام به خرید هواپیما کردند و حالا ظاهراً سود دٔه هستند، ولی‌ سٔوال این است که آیا ایران ۸۰ میلیونی با ۲.۵ میلیون بشکه‌ صادرات نفت، باید مانند آن ها عمل کند یا مانند شرکت‌های هوایی آسیا و ترکیش و اروپا؟! آیا ایران آنقدر نفت و درآمد دارد که صرفاً بخواهد با خرید نقد هواپیما، نشان دهد که پیشرفت کرده؟! آیا اینکه ایران حالا یکی‌ از بزرگترین بازار‌های پورشه و مازراتی و خودروهای سوپر لوکس در خاورمیانه است، به نظر شما  نشان پیشرفت است یا نشان عقب ماندگی اقتصاد نفتی‌ و رانتی ایران؟!

به یاد دارم چند سال پیش، در اوج همان ریخت و پاش ۸۰۰ میلیارد دلاری، زمانی‌ که اولین مازراتی و یا خودرو مشابه وارد ایران شده بود، خبرنگار سیما ایران در خیابان های تهران با یکی‌ از اولین دارندگان آن مصاحبه می کرد، و مالک که جوانی ۳۰ ساله بود، با افتخار می گفت، من می‌خواستم ثابت کنم که چرا ایرانی‌ نتواند از این ماشین ها داشته باشد که با تمجید خبرنگار مواجه شد. وقتی‌ شغل شریف ایشان پرسیده شد، فرمودند که من هم در شرکت ساختمانی پدرم!، مشغول برج سازی در تهران هستم! آیا از نظر شما این منطق و تفکر، نشان از پیشرفت واقعی دارد؟! حالا هم برخی‌ از مسٔولین و مردم ایران همان تفکر را دارند و می‌گویند (از روی سادگی‌ و وطن پرستی‌ البته)، ما می‌خواهیم ثابت کنیم اگر ترکیش یا امارت می‌توانند هواپیمای نو بخرند، ما هم میتوانیم بهتر و بیشتر از آنها بخریم! نتیجه این تفکر و تفاوت این منطق، همین است که واردات پورشه و مازراتی در ایران اگر از ژاپن و کره بیشتر نباشد، قطعاً کمتر نیست، و مشکلات اقتصادی ملت ایران هم البته، قابل مقایسه با آن ها نیست!


کد مطلب: 434812

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcjvxex8uqetoz.fsfu.html?434812

الف
  http://alef.ir