نظر منتشر شده
۳۹
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 81147
مناظره دو زنداني
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۳ شهريور ۱۳۸۹ ساعت ۰۵:۵۳


اشاره: متن زير به قلم محمد نوري زاد، نويسنده سابق روزنامه كيهان و در روزهايي كه از يكسو سردار محمدرضا نقدي در مقام فرمانده حفاظت و اطلاعات ناجا، مفاسد اقتصادي غلامحسين كرباسچي و برخي نزديكانش در شهرداري تهران را افشا كرده بود و بخاطر اين كار به دادگاه فراخوانده شده بود و از سوي ديگر طراحان و مجريان آشوبهاي سال 1378 محاكمه و محكوم مي شدند، نوشته و در چهارم خردادماه 1379 در روزنامه كيهان منتشر شده است.

 
مناظره دو زنداني
 

به قلم محمد نوري زاد، خرداد 1379

 

مدتي است كه محاكمه فرماندهان و پرسنل نيروي انتظامي در جريان است. چندي قبل نيز برخي از روزنامه ها با خوشحالي خبر از قطعي بودن محكوميت سردار نقدي داده بودند. ما به خاطر علاقه اي كه به اساس نظام داريم، هرگز براي فشار بر دادگاه در آن حوالي اجتماع نمي كنيم. شعارهاي تند و بودار نمي دهيم، بر دهانمان چسب نمي زنيم، عكس اين و آن را بالا نمي گيريم. همايش و اجلاسي براي محكوميت دستگاه قضايي به پا نمي كنيم. در روزنامه هايمان زير و بالاي كساني را كه حادثه كوي دانشگاه را طراحي كردند برنمي شماريم. چرا؟ چون ما برخلاف آناني كه نانشان را در قاتق آشوب فرو مي برند، هر اقدام اينچنيني را به كام اهريمنان پيشاني سفيد مي دانيم. از زنداني شدن سربازاني چون سردار نقدي در خود مي گدازيم اما چون پاي قانون و دستگاه قضايي در ميان است، دست بر چشم خود مي نهيم و مثل خود نقدي مي گوئيم، سمعا و طاعتا! با اين وجود خيلي علاقمنديم سردار نقدي را در همان سلول آقاي عبدالله نوري زنداني كنند. چرا؟ چون به هرحال اين همجواري خالي از فايده نيست. مي شود يك ميكروفون مخفي در همانجا كار گذاشت و صحبتهاي اين دو را شنيد و ضبط كرد. اولين كسي كه به حرف مي آيد، آقاي نوري است:

 

- عجب تو هم كه به زندان افتادي!

¤ سلام

- بفرما! اينهمه سنگ اين نظام را به سينه زدي آخرش چي؟

¤ راضيم به رضاي خدا.

- اما من راضي نيستم. من مبارزه مي كنم.

¤ با كي؟

- با همين كساني كه دوزار قبولشان ندارم!

¤ مي دانم منظورتان اسرائيل و آمريكا نيست.

- تو نمي خواهي از اين كله شقي ات دست برداري؟ دنيا عوض شده! تا كي مرگ بر آمريكا و مرگ بر اسرائيل؟

¤ تا قيام قيامت!

- راستي تو چرا گذرت به اينجا افتاد؟ تو كه نور چشمي بودي!؟

¤ من در گرفتن حق مردم شتاب كردم.

- حالا حق مردم را گرفتي يا نه؟

¤ همه اش را نه، اما مفتضح شان كردم.

- تو بچه اي. تو آداب مبارزه را نمي داني. تو جهت مبارزه را گم كرده اي!

¤ اگر اين كه شما مي گويي بچگي است، من مي خواهم هميشه بچه باشم. و اگر آنچه شما كرده اي، بزرگي است، من از آن بيزارم.

- مگر من چه كرده ام؟

¤ هيچ!

- نه بگو. من بابت حرفي كه زده ام، كاري كه كرده ام، روسفيدم. سرفرازم.

¤ پيش كي روسفيدي؟

- پيش مردم. پيش همه.

¤ پيش خدا چي؟

- پيش خدا هم روسفيدم. مگر نه اين كه خدا را در بين مردم بايد جست؟

¤ من آن خدايي را كه بين مردم گم شده باشد قبول ندارم. مي دانم كه شما هم با من همعقيده ايد.

- بي جهت پاي خدا را وسط نكش.

¤ مگر جايي هست كه پاي خدا وسط نباشد؟

- راستي عجيب نيست؟ من و تو را زنداني كرده اند. كساني را كه براي برپايي همين نظام، سالها مبارزه كرده ايم. قبل از انقلاب، بعد از انقلاب

¤ اما جنس زندان ما دو تا متفاوت است. شما را به خاطر دشمني با نظام اينجا آورده اند و مرا به خاطر شدت علاقه به آن.

- راستي راستي فكر مي كني من با نظام دشمنم و تو دوستدار آني؟

¤ دوستي و دشمني آدابي دارند. شما، اگر هم خيال دشمني نداشته باشي، حداقلش اين است كه بازي خورده اي!

- بازي! من خودم عالم را بازي مي دهم!

¤ بله، اينهم خودش يكجور مشغله است.

- مشغله نيست. من هركاري مي كنم از سر اعتقادم است.

¤ اعتقادي كه سال به سال از اين رو به آن رو مي شود. عيب ندارد. شما اسمش را اعتقاد بگذاريد، اما ايكاش مي فهميديد كه دارند همه شما را بازي مي دهند!

- من بازي خور نيستم.

¤ خوب نباشيد. بالاخره اعمال آدم، گفتارش، اطرافيانش، ذات آدم را لو مي دهند. شما فريب خوردي.

- فريب چي؟ از كي؟

¤ از هوادارانت! مرد مي خواهم كه در برابر سوت و كف و هوراي ممتد و مكرر، دست و دلش نلرزد و اراده خودش را مهار كند. شما از زندان كه بيرون رفتي، من باب امتحان، در يكي از آن مجالس داغ و فحش آلودت، يكبار و فقط يكبار، از ذات استكباري آمريكا بگو. اگر همان هواداران هوراكشت گذاشتند به حرفت ادامه بدهي! جوري اخم و پچ پچ مي كنند كه فورا برگردي به همان مسير مشخص. در حقيقت آنها شما را با سوت و كفشان دقيقا به راهي مي برند كه مي خواهند.

- اين آنها كه مي گويي كيانند؟ من كه هرچه دلم بخواهد مي گويم. هر موضعي كه دلم بخواهد اتخاذ مي كنم.

¤ اشتباه شما همين جا است و شما دل خودت را با خواست آنها موافق كرده اي. اگر نه آنها، زيرك تر از آنند كه مستقيم و رودررو، اسرار آمريكايي بودن خود را كف دست شما بخوابانند.

-يعني مي خواهي بگويي من توسط آدمهاي دست چندم آمريكا دارم كوك مي شوم؟

¤ حالا كوك يا غيركوك، فقط به آرايش آدمهايي كه برايت متن دفاعيه را نوشتند، دقت كن. آنها مستقيم و صريح، حرفهاي خودشان را توي دهان شما گذاردند. منظم و طبق برنامه، با هدايت همان سوت و كف و هورا، شما را به راهي انداختند كه مي خواستند. آنها خود شهامت فحش دادن به مقدسات اين انقلاب را نداشتند، پس اين ماموريت را از حنجره شما بيرون كشيدند. كي فكر مي كرد شما، يك روز پيش آمريكا و اسرائيل سرخم كني؟

- كجا من سر خم كرده ام؟ اولا همه آن حرفها را كه زده ام و خواهم زد از خودم است، درثاني من اگر حرفي از رابطه با آمريكا، يا به رسميت شناختن اسرائيل مي زنم، اينقدر صداقت دارم كه دلايلش را هم بگويم.

¤ شما حق و حقوق به غارت رفته ما را از آمريكا بگير، من خودم اولين كسي خواهم بود كه پشت سر شما راه مي افتم. مگر نه اين كه شما تحليل هاي نابي از ذات استكباري آمريكا داشتيد و به امثال ما آموزش مي داديد كه اين ذات، همواره بر غارت و سلطه اصرار دارد.

- دنيا عوض شده بنده خدا!

¤ خدا كه عوض نشده! خوبي و بدي فطرت ما كه عوض نشده اند!

- ببين جوان، اين آمريكا و اسرائيلي كه تو مثل آب خوردن مرگشان را آرزو مي كني، امروز يك واقعيتند. يك واقعيت! آمريكا اراده بكند ما را مي بلعد! حرف مي زند، نظم دنيا به هم مي ريزد! موضع مي گيرد، كشورهاي دنيا مطيعش مي شوند! بر قيمت نفت انگشت مي گذارد، همه سرخم مي كنند! سازمان ملل، با همه كارشناس و حساب و كتابي كه دارد، موم دست آمريكا است! آمريكا، سرزمين عقل است! سرزمين ابتكار و قانون و تكنولوژي است! اين همه واقعيت را مگر مي شود ناديده گرفت؟ با يك مرگ بر آمريكا كه آمريكا متلاشي نمي شود. در حقيقت ما با اين شعارهاي بچه گانه، عرض و آبروي خودمان را مي بريم. عقل مي گويد با يك واقعيت، متناسب شانس بايد مواجه شد.

¤ من همه اين واقعيت هايي را كه شما اسم برديد، قبول دارم. اما مگر مي شود جاي واقعيت را با حقيقت عوض كرد؟ اگر اينگونه بود، هيچ پيامبري از پيامبران خدا، با غول ها و فرعون ها و مشركين قدرتمند عصر خودشان درنمي افتادند!

- تو داري حرفهاي سابق مرا به من برمي گرداني؟!

¤ من كاري به شما ندارم. آدمها ممكن است امروز در قله باشند و فردا در كف دره. اين به خودشان مربوط است. اما آنچه كه تغيير نمي كند، حقيقت است. اين حرف خود شما هم بود. ما منبرهاي شما را دنبال مي كرديم. شما يك روز از شدت ضديت با استكبار و همين نهضت آزادي، كم مانده بود قالب تهي كنيد. چرخش يكصد و هشتاد درجه اي امروز شما، هيچ تغييري در ماهيت حقيقت ايجاد نمي كند. به قول امام علي(ع): ما بايد مردان را به حق بسنجيم، نه اينكه حق را به مردان. همين امروز كه ما به شكل تمثيلي و در حيطه قلم اين نويسنده، داريم با هم گفتگو مي كنيم، مردم لبنان، پيروزي سالهامبارزه شان را با اسرائيل جشن گرفته اند. اگر مردم لبنان و مردم فلسطين، مي خواستند با طناب شما در چاه مذاكره و تنش زدايي و رفتار غيرخشن بروند، حالا اسرائيل بر گرده شان درخت كاج و زيتون كاشته بود.

- من و تو اگر صدسال هم دركنار هم باشيم، نه تو حرف مرا مي فهمي، و نه من حرف تو را قبول مي كنم، پس چه بهتر كه سكوت كنيم. سكوت بهترين پاسخ من به تو است.

¤ ادب من اقتضا مي كند كه در پاسخ به سكوت معنادار شما به شما سلام بگويم و حال آنكه اطمينان دارم شما اهل سكوت نيستيد. بقاي شما در حنجره فعال شما است. مگر مي توانيد سكوت كنيد؟

- من دلم ازاين مي سوزد كه ما داريم فرصت ها را از دست مي دهيم. اين نسل جوان ديگر تحمل شعارهاي انقلاب و آدمهاي عهد عتيق را ندارد. آدمهايي كه در امروز زندگي مي كنند و ذهنشان در هزار سال پيش متوقف مانده.

¤ بنده هم از آدمهاي متوقف بيزارم. اما با شما در تحليلتان از نسل جوان موافق نيستم. جوان امروز كه نه، جوان هزار سال بعد هم مگر مي تواند به فطرت خودش پشت كند؟ مگر با پيشرفت ظاهري انسان در عرصه تكنولوژي، انسان عصر فضا مي تواند بگويد از دروغ و زشتي و دزدي خوشش مي آيد و از محبت و عشق ورزي و صداقت و پاكي بيزار است؟ اجازه بدهيد راز حضور شما و خودم را در اينجا بگويم. شما به اين دليل اينجائيد كه فكر مي كنيد حكومت با اعتقاد مذهبي، ما را متوقف مي كند و از خردورزي و پيشرفت و توسعه و همراهي با ساير ملل پيشرفته باز مي دارد و بنده حقير به اين دليل اينجايم كه معتقدم در كوير وحشت و برهنگي و بي ايماني هم مي شود، و بايد به آن روح فطري مراجعه كرد و گل كاشت و گل داد. اينها حرف نيست. شعار نيست. نهضت انبيا اين را مي گويد. همه آنها بر تمدن ظاهري و فاسد عصر خود شوريدند و از تمسخر هيچ مسخره كننده اي نهراسيدند.

- خوب حالا با همه اين حرفها، آينده را چطور مي بيني؟

¤ آينده با حق است. اگر ما اهل حق باشيم، آينده از آن ما است، اگر نه، حق اهل خود را پيدا مي كند و خودش را به او عرضه مي كند. آينده به لياقت ما بستگي دارد. لياقت هم حتما در نزديكي ما به آمريكا و اسرائيل نيست. در نزديكي ما به حق و حقيقت است.¤

¤ محمدنوري زاد، كيهان، 4/3/1379

 
 
سينا صفوي
۱۳۸۹-۰۶-۰۳ ۰۶:۵۴:۵۵
چگونه نوريزاد رو انقدر متغير ديديم؟
ايا يك مناظره با نوريزاد حي و حاضر بهتر سوالات رو پاسخ نمي دهد؟ (349710)
 
alireza25us
۱۳۸۹-۰۶-۰۳ ۱۵:۴۸:۳۲
پاسخ نوری زاد با استناد به بالا:
آينده با حق است. اگر ما اهل حق باشيم، آينده از آن ما است، اگر نه، حق اهل خود را پيدا مي كند و خودش را به او عرضه مي كند. آينده به لياقت ما بستگي دارد. لياقت هم حتما در نزديكي ما به آمريكا و اسرائيل نيست. در نزديكي ما به حق و حقيقت است. (349970)
 
يخي
۱۳۸۹-۰۶-۰۳ ۱۶:۳۹:۰۴
یادت باشه:
حق رنگ عوض نمیکند
مخصوصا 180 درجه
یا حق (350013)
 
mohsenR
۱۳۸۹-۰۶-۰۵ ۱۲:۳۳:۲۱
فتنه یعنی همین که باطل لباس حق میپوشد و خود را جای حق جا میزند.

فتنه گر هم یعنی کسانی که زمانی زیر پرچم پیامبر بودند و به هر علت منافعشان آنها را در برابر حق قرار داد و به اسم اصحاب پیامبر در برابر جانشین بر حقش علم شورش و انقلاب بر داشتند و جاهلان حق ناشناس را به گمراهی و در اسفل السافلین کشاندند. (350508)
 
Ali
۱۳۸۹-۰۶-۰۳ ۰۷:۳۹:۴۱
فکر میکنین آقای نوریزاد چرا الان این نامه ها را مینویسد؟
فکر میکنین بخاطر پول هست؟ یا موقعیت؟
اگر مثل سابق می نوشت الان در موقعیت بهتری نبود؟
فکر میکنین منافق هست؟ خوب منافق دنبال منافع خودش هست. الان چه منفعتی داره براش که اینها را مینویسد؟
غیر از زندان برای نوری زاد چه منفعتی داشته این نوشته ها؟ (349711)
 
observer60
۱۳۸۹-۰۶-۰۳ ۱۵:۳۵:۳۴
دلیل نوشتن این نامه ها توسط نوری زاد، بی شباهت به دلایل موضع گیری های ده سال پیش عبدالله نوری نیست. (349960)
 
يخي
۱۳۸۹-۰۶-۰۴ ۰۰:۴۵:۳۵
پروانه ها می نویسند.
زمانی نوری زاده همه رو از بطن تاریخ بیرون کشید تا محاکمه کند چرا حسین را سربریدید در حالی که شما زمانی از یاران پدر و جدش بودید!
زمانی هم خواهد رسید که خودش بیرون کشیده خواهد شد تا پاسخ دهد چرا از سپاه حسین به سپاه یزید فرار کرد!
------
دوستانی که سریال پروانه ها مینویسند رو فراموش کرده اند یه تحقیقی کنند ببینند این سریال را چه کسی و با چه موضوعی و مهمتر اینکه در چه سالی ساخته و نمایش داده!
عجب روزگار بدی شده
خدا همه رو عاقبت بخیر کنه (350123)
 
Hasan
۱۳۸۹-۰۶-۰۵ ۰۶:۳۴:۴۴
فکر می کنی نوری زاد چرا با هاشمی بد شد ؟
و بعدش چرا با خاتمی بد شد ؟
و بعدش چرا با شریعتمداری بد شد ؟
و بعدش چرا با مراجع تقلید بد شد ؟
و بعدش چرا با احمدی نژاد بد شد ؟
و بعدش چرا با کل نظام بد شد ؟

فکر می کنی چرا ؟ (350464)
 
mohsenR
۱۳۸۹-۰۶-۰۶ ۲۱:۴۴:۳۸
چیزی که امثال آقای نوری زاد ندارند بصیرته.اگر بصیرت باشه سپاه علی را رها نمیکنه به سپاه معاویه پناه ببره. (350867)
 
mohsenR
۱۳۸۹-۰۶-۰۵ ۰۹:۲۹:۱۸
این حرفا برای آقای نوری زاد هر چی نداشت شهرت که داشت.بنده خدا از اینور تحویل گرفته نشد پرید تو دامن اونوریا.

شاید هم همیشه پای یک\"ش.ج \" در میان است. (350478)
 
۱۳۸۹-۰۶-۰۳ ۰۸:۰۰:۱۱
این یکی خیاط هم در کوزه افتاد (349714)
 
mm
۱۳۸۹-۰۶-۰۳ ۰۸:۲۳:۰۶
خداوند شما را هم به راه راست هدایت نماید. انشاالله. (349717)
 
۱۳۸۹-۰۶-۰۳ ۰۸:۴۵:۱۲
اسلام به راهش ادامه خواهد دادچه همه بزرگان از قطارش پیاده شوند چه با هاش باشند و عاقبت بخیر گردند دین تعطیلی بردار نیست و همشهری و همزبان یا فامیل نمی شناسد در دین الهی هر کس با تقوی تر است برنده تر است خدایا ملت ایران را عاقبت به خیر بگردان واقعا دین دین اعتدال است آدم های تندرو زود تغییر موضع می دهند در مخالفت هم تندرو می گردند (349723)
 
eslah
۱۳۸۹-۰۶-۰۳ ۱۳:۵۱:۴۸
اسلام به راهش ادامه خواهد داد. اما کسانی که خود را خدا و عقیده خود را حرف خدا می دانند همیشه محکوم به فنا هستند. (349911)
 
جواد
۱۳۸۹-۰۶-۰۳ ۰۹:۱۰:۲۳
خيلي ممنون. واقعا بدون هيچ كم و كاستي مي توان اين مناظره را به مناظره ديروز و امروز جناب نوري زاد تبديل كرد. كسي كه امروز در موضع عبدالله نوري نشسته و براي بدرقه اش به زندان همان افراد نهضت آزادي پيش ثدم مي شوند و سوت و كف زنانش هم كساني هستند كه شعارشان نه غزه نه لبنان است. چقدر اين نوشته زيبا بود و جامع و مانع (349737)
 
۱۳۸۹-۰۶-۰۳ ۰۹:۱۸:۲۲
قلم خوبي دارد
اما چاشني تندروي را دارد
مثل همين حالا (349739)
 
۱۳۸۹-۰۶-۰۳ ۱۰:۳۱:۵۶
خیلی جالبه. وقتی مواضع یکسال گذشته نوزی زاد رو مرور می کنم، انگار این مناظره رو داره با الآن خودش انجام می ده.
در خیلی از قسمتهاش می شه بجای عبدالله نوری، محمد نوری زاد رو گذاشت.
این به ما یه درس می ده و اون اینکه اگر مراقبه نداشته باشیم چه بسا ما هم به سرنوشت همین افراد دچار بشیم. (349775)
 
احسان
۱۳۸۹-۰۶-۰۳ ۱۰:۳۲:۳۵
حال که مطلب از نوری زاد چاپ می کنید بد نیست نامه های معوفش را هم چاپ کنید.
مهم حال فعلی افراد است. (349776)
 
۱۳۸۹-۰۶-۰۳ ۱۵:۳۹:۰۲
احسان جان
«مهم حال فعلي افراد است»
جمله اي از امام خميني است تا افرادي در سالهاي حياتش از آنها تمجيد كرده بودند در سالهاي بعد از وفاتشان سوئ استفاده نكنند
يعني همام كاري كه آقاين مدعي خط امام در انجام دادنش استاد هستند و همه كار هاي خودرا با نام خط امام و شاگرد امام و يار امام و نخست وزير امام و فرزند امام و... توجيه مي كنند. (349949)
 
۱۳۸۹-۰۶-۰۳ ۱۱:۲۲:۴۴
عجب ! !
خوشمان آمد.
واقعاً جا دارد بعضی مواقع دل و قضاوت را به زمان بسپاريم (349804)
 
مجيد
۱۳۸۹-۰۶-۰۳ ۱۱:۲۴:۰۷
همين متني كه چاپ كرديد نشان دهنده عمق نفاق اين مردك مي باشد ، مگر نه اينكه به فرمايش امام علي (ع) منافق هروز رنگ عوض مي كند . ايشان فردي نون به نرخ روز خور بوده كه در آن زمان منفعتش در آن گونه نوشتن بوده و امروز نيز اينگونه . اما آنچه كه جاي تأسف دارد اين است كه سايتي به نام وي در فضاي اينترنتي وجود دارد كه تمام مطالب و اراجيف ذهن بيمار و قلب نفاق آلودش را به راحتي در اختيار ديگران قرار داده كه هيچگونه اقدامي در مسدو د كردن آن صورت نگرفته است . نبايد اجازه داد كه افراد روان پريش بيماري مثل اين مردك منافق هتك جايگاه ولايت را نمايند و با نوشته هاي خود ديگران را جسور نمايند . چه عاقبت فلاكت باري سقوط به چاه ويل نفاق و فتنه ... (349806)
 
خلیل
۱۳۸۹-۰۶-۰۳ ۱۶:۳۵:۲۲
آقا مجید
این لزوما نشانه نفاق نیست
حتی کسانی که با امیرالمومنین علیه السلام جنگیدند همه منافق نبودند.
بعضی در تشخیص حق اشتباه کردند.
البته خود حضرت فرمودند که جاهل لزوما در حال افراط یا تفریط است.
انسانی که همه حق را در یک فرد و نظام ممکن الخطا ببیند، با دیدن اشتباه از آن فرد یا نظام به طور کل از آن می برد و 180 درجه بر می گردد، اما اگر انسان دقت داشته باشد که در روز اول انقلاب و روزی که آقای نوری زاد آن متن را نوشته و امروز، هدف و آرمان انقلاب و نظام یکی بوده و البته هنوز به آن نرسیده ایم، متوجه این خواهد بود که هدف عالی است، آرمان ایده آل است، و برای همین هم باید حرکت کرد. حالا اگر کسی در راه اشتباهی مرتکب شد، ما نباید از هدف خود دست برداریم و عالی بودن آن از بین نمی رود و نباید سست شویم. شاید بخش عمده ای از اشکال برای بسیاری از متدینین و انقلابی های سابق از این ناشی شود که اشتباه را نمی توانند به حساب فرد بگذارند و با اشتباه افراد، اصل نظام و آرمان را خدشه دار می یابند و از ان می برند. (350009)
 
ایرانی بیزار از دروغ
۱۳۸۹-۰۶-۰۴ ۰۲:۲۹:۳۷
ولی خیلی جالبه بعضی ها منفعت خودشون را در زندان رفتن می بینند. و برای همین از مواضع برحق گذشته خودشان می گذرند. و به راه باطل می روند چرا که مطمئنن با رفتن این راه جایی جز زندان در انتظار نیست. در حالی که فقط کافی بود حتی منافقانه بر مواضع گذشته خود بمانند و از بیشترین احترام هم بر خوردار باشند.
به نظر شما جالب نیست؟ (350150)
 
۱۳۸۹-۰۶-۰۳ ۱۱:۴۱:۵۷
حربن يزيد رياحي هم توبه اش قبول شد.
نوري زاد که جاي خود دارد. (349824)
 
mohsenR
۱۳۸۹-۰۶-۰۳ ۱۲:۰۵:۲۳
نتیجه افراط در طرفداری و انتقاد نتیجه اش میشود سرنوشت این آقا.حالا با همانهایی فالوده میخوره که روزی به تندی ازشون انتقاد میکرد.روزگاری همه را با چوب ضدیت با ولایت فقیه میراند حالا ولی فقیه را هم نصیحت میکنه و با فتنه گرهایی که ضدیت آنها با ولی فقیه آشکار شده سریک میز میشینه. (349836)
 
آقا مهدی
۱۳۸۹-۰۶-۰۳ ۱۲:۲۴:۱۳
سلام
راست گفته اند که گذشت زمان پرده ها را می درد و اسرار نهان را آشکار میسازد. از این جور آدمها هم کم نداشتیم که یه زمانی سینه زن یه طرف بودن و زمانی دیگر یقه دران طرف دیگر. (349851)
 
محمد باقری
۱۳۸۹-۰۶-۰۳ ۱۳:۲۵:۲۳
آدم واقعا می ماند اینها چگونه به این اندازه چرخش پیدا می کنند
نوری زادی که خود از چرخش 180 درجه ای عبدالله نوری ابراز انزجار می کند اکنون کجاست؟ در منزل وی افطاری می خورد و خودش را به همراه آنان سران فتنه می نامد!
گذشته عبدالله نوری تا امروزش چه قدر فاصله گرفته؟
گذشته نوری زاد تا امروزش چه قدر فاصله گرفته؟
و نفرات بعدی چه کسانی خواهند بود که این گونه به گذشته خود پشت کنند در حالی که به کسانی که چنین کردند بد و بیراه می گفتند
اللهم الجعل عاقب امورنا خیرا (349898)
 
isa
۱۳۸۹-۰۶-۰۳ ۱۴:۵۹:۱۸
به قول امام علي(ع): ما بايد مردان را به حق بسنجيم، نه اينكه حق را به مردان. (349944)
 
۱۳۸۹-۰۶-۰۳ ۱۵:۵۹:۰۳
آقای نوری زاد اگر یک ذره آزاداندیشی در سرت است اگر یک ذره از تعصبات ذهنیی که برای خودت درست کردی بیرون بیایی می بینی در زمان حاضر آزادی و شادابی که در ایرانیان حاکم است در هیچ دوره تاریخی وجود نداشته زمانی در این کشور کسی جرات اعتراض به دربان یک صاحب منصب را نداشت اگر حرفی میزد استخوانهایش را خورد می کردند رییس جمهور مملکت اعلام می کند من حتی از کسانی که انتقاد بلکه تخریب هم می کنند شکایتی ندارم درود بر این نعمت آزادی تو و همفکرانت اگر واقعا به فکر رفاه این ملت هستید دست کمک به رییس جمهور محبوب بد هید سطح رفاه جامعه قابل مقایسه با هیچ دورانی در تاریخ ایران نیست آقایانی که مثل نوریزاد فکر می کند از تعصبات کور دست بردارید تعصابات همیشه با جهل و بدبختی دنیا و آخرت خواهد بود (349979)
 
علی
۱۳۸۹-۰۶-۰۴ ۰۹:۳۹:۲۴
خود اینکه آقای نوری زاد هر چیزی که خواستند را نوشتند و اکنون آزاد و آزادانه دارند باز هم مینویسند، نشان از اینست که اگر کسی در این کشور امر به معروف و نهی از منکر کند، استخوانهایش را خرد نمیکنند و آزادی نزدیک به مطلق است. (350195)
 
لباف
۱۳۸۹-۰۶-۰۴ ۱۳:۲۷:۱۰
نوری زاد ازاد است؟ (350277)
 
ابوذر1389
۱۳۸۹-۰۶-۰۴ ۱۰:۵۳:۴۸
آمريكا و اسراييل كه تطهير نشده اند.
گيرم كه جمهوري اسلامي كج مي رود از چاله كه به چاه پناه نمي برند.
خدا عاقبت ما را به خير كند. (350214)
 
محمد
۱۳۸۹-۰۶-۰۴ ۱۳:۴۶:۳۶
من نام نوری زاد را همین یکی دوماه پیش شنیدم٬ پیش از آن او را نمی شناختم. اینکه او یک چنین آدمی بوده است و امروز یک چنین آدمی شده است٬ او را دوست داشتنی می کند. (350286)
 
mtehrani
۱۳۸۹-۰۶-۰۴ ۱۵:۱۲:۱۸
\"شما حق و حقوق به غارت رفته ما را از آمريكا بگير، من خودم اولين كسي خواهم بود كه پشت سر شما راه مي افتم\"!!!?

روسیه حق و حقوق شما شامل زمین های تصرف شده و جان های ستانده شده و ثروت های غارت شده را پس داده است که دنبالش راه افتاده اید.
در مقایسه بین جنایات انجام شده در چند صد سال اخیر،روسیه بالاتر است یا امریکا؟
انگیس بالاتر است یا امریکا؟
اگر ملاک حق و حقوق از دست رفته باشد که همین روسهایی که آقای احمدی نژاد رئیس جمهورشون رو بغل میکنه مقام اول رو تو جرم و جنایت و غارت تو ایران دارن.ماشاالله حسابی هم خوش قولن!! واقعا این معنای شعار نه شرقی و نه غربی است؟
ممنون از الف که به آزاد اندیشی احترام میذاره و سانسور نمیکنه (350314)
 
mohsenR
۱۳۸۹-۰۶-۰۶ ۲۲:۰۰:۱۷
فرق روسیه و آمریکا اینه که آمریکایی ها با موجودیت ما و موجودیت اسلام ناب محمدی مشکل دارند.آمریکایی ها هستند که میگویند مسلمان خوب مسلمان مرده است.
جنایاتی که آمریکایی ها کرده اند تا بحال کسی در حق ملت ایران انجام نداده است.جنایاتی که از کودتای ننگین 28مرداد شروع شد.دولت مصدق،روحانیت به رهبری آیت الله کاشانی و مردم صنعت نفت را ملی کردند ودر این راه خون دادند اما کودتای آمریکایی شاه ملعون را بازگرداند و زحمات ملت و دولت بر باد رفت.
امریکایی هایی که با کودتا شاه را دوباره برسر کار آوردند و از او حمایت همه جانبه کردند در همه جنایات رژیم منحوس پهلوی شریکند.
در جنایات ساواک،سرکوب ملت،گرفتن حق کاپیتولاسیون و حق توحش از ملت،کشتارهای 15خرداد و 17 شهریور،سرکوب ملت ،تبعید امام خمینی،به غارت بردن منابع ملت،شریکند.
بعد از انقلاب هم با به راه انداختن کودتاها،بلوکه کردن اموال ملت ایران،تجاوز نظامی و حمایت همه جانبه از صدام ملعون،ساقط کردن هواپیمای ایرباس،دخالت مستقیم در جنگ با ورود ناوهای آنها به خلیج فارس،و وضع تحریم ها از سال58 به بعد،و در این اواخر پرونده هسته ای و طراحی و پشتیبانی کودتای مخملی.

به فرموده رهبری معظم انقلاب در جمع کارگزاران نظام مشکل آمریکایی ها و ما مشکل ماهیتی است. (350869)
 
mohammad
۱۳۸۹-۰۶-۰۷ ۱۵:۱۸:۴۶
کافی شما یه نیم نگاهی به تاریخ داشته باشی تا متوجه بشی فجایعی که روسها توی کشور ما به بار آوردن از قتل وغارت و تجاوز گرفته تا به توپ بستن مجلس و تحمیل کردن چندین وچند معاهده ننگین . همه وهمه بیانگر اینه که روس ها به هیچ کدوم از اصول اخلاقی وسیاسی حتی با کشورهای دوست ومحتد هم پایبند نیستند . ما که برای روسها حکم . . . صد من شیرده رو داریم . تا شیر داریم می دوشن وقتی هم تمام شد می فروشن مثل آب خوردن .
راستی نکنه جنایات روس ها چون قبل از انقلاب بوده اصلا براتون مهم نیست . بعد از انقلابم بگم چکار کردند این روس های نون به نرخ روز خوار ؟ (351042)
 
mohsenR
۱۳۸۹-۰۶-۰۷ ۱۹:۲۷:۳۲
روس از آمریکا بدتره، آمریکا از روس بدتره و انگلیس از هر دو بدتر.

حرف من اینه که دشمنی روسها با ما یک تفاوتی با آمریکایی ها داره.

روس ها در مواجهه با ما فقط منافع خودشون براشون مهمه اما آمریکایی ها از بنیاد با وجود اسلام و مسلمون ها (فرق نمیکنه شیعه یا سنی) مشکل دارن.

به قول یکی از فرماندهاشون:ایرانی خوب ایرانی مرده است. (351116)
 
سعید
۱۳۸۹-۰۶-۰۵ ۰۰:۴۶:۱۹
من فقط یک سوال از آقای نوری زاد دارم؟
آقای نوری زاد! شما در نامه ی توهین آمیز اخیری که به رهبری نوشتید چنان وضعیت جامعه را سیاه و تاریک نشان دادید که بنده به عنوان کسی که دارد در این جامعه زندگی می کند یک لحظه احساس کردم شاید در حال زندگی در یکی از کشورهای فقیر و دور افتاده آفریقایی هستم!! اما اگر بخواهیم تمامی حرف های شما را قبول کنیم!! سوال این است که 10 سال پیش که جنابعالی در روزنامه کیهان مطلب می نوشتید و از همه چیز تعریف می کردید و قربان صدقه مسئولان نظام می رفتید آیا چنین وضعیتی که در نامه اخیر عنوان کرده اید وجود نداشت؟؟؟ اگر وجود نداشت که بنده به شما به عنوان یک آدم خیرخواه و طرفدار حق که هدفش از نامه ی اخیر فقط خیرخواهی بوده نگاه خواهم کرد، اما اگر وضعیت 10 سال پیش با امروز(به ویژه از لحاظ مسائل حقوق بشر) تفاوتی نداشه سوال این است که شما چرا در آن زمان نه تنها سکوت می کردید بلکه از وضعیت موجود تعریف و تمجید نیز می کرده اید؟؟؟ آیا غیر از این است که شما فکر نمی کردید این نظام یک روزی با بهترین هواداران خود هم به دلیل انحراف برخورد کند؟ آیا تمام تعریف ها و تمجید های شما در آن زمان را باید به حساب وجود نفاق در شما دانست؟
خوشحال می شوم اگر پاسخ دهید؟ (350419)
 
سید جواد
۱۳۸۹-۰۶-۰۵ ۲۱:۰۴:۱۴
سلام علیكم،

جهت اطلاع آقای نقدی به دلیل حمله به مهاجرانی و نوری در راه پیمایی بعد از نماز جمعه تهران دستگیر و زندانی شد.

با تشكر (350617)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.