توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 251582
ادوارد سعید، تقابل غرب و شرق
بخش تعاملی الف - آرمین عرب، کارشناس ارشد جامعه شناسی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : شنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۰۶

ادوارد سعید یکی از اساتید ممتاز ادبیات تطبیقی است که زادگاه وی در بیت المقدس و کشور فلسطین است و یکی از نظریه پردازان پسا استعماری به شمار می رود. وی عضو شورای ملی فلسطین است و یکی از نقادان مطرح سیاست های خارجی آمریکا، به ویژه در مورد جنگ خلیج فارس بود، در همان حال بر فساد و بی لیاقتی فلسطینی ها هم نقد داشت. ( الیوت و ترنر ، ۱۳۹۰ ، ۶۷۲ )

متاسفانه ادوارد سعید آن چنان که باید در ایران مطرح نیست و با اینکه امروزه در ادبیات علمی کشور مخصوصا در علوم اجتماعی سخن از بومی سازی است جای امثال ادوارد سعید که نقد هایی بر شرق شناسی داشته اند بسیار خالی می باشد. به هر روی سعید رهاوردهای مهمی در نظریه اجتماعی و ادبی به ارمغان آورد و در این نوشتار بیشتر به مطالب کتاب شرق شناسی و نقد روشنفکران و استعمارگری او پرداخته می شود. ادوارد سعید معتقد است که شرق شناسی عبارت است از نوعی سبک فکر و اندیشه که بر مبنای یک تمایز بود شناختی و معرفت شناختی بین شرق و غالب موارد غرب قرار دارد. و خلاصه کلام آنکه شرق شناسی عبارت از نوعی سبک غربی در رابطه با ایجاد سلطه، تجدید ساختار، دانش آمریت و اقتدار بر شرق است. ( سعید ، ۱۳۸۹ : ۱۵ – ۱۶ )

وی به نحو نظام مندی گفتمان شرق شناسی را از جنبه ادبی و عالمانه ای مورد تحلیل قرار می دهد که غربی ها به ظاهر به منظور شناخت شرق پدید اورده اند ف بدین سان، بازنمودهای شرقی که ساکن بودن، احساسی بودن، و غیر عقلانی بودن به صورت جنبه ای ذاتی در می آیند و همین شرق شناسی در واقع به عنوان ابزار سلطه بر شرق عمل می کند. به هر روی می توان اذعان داشت که بیشتر تفسیر ها از فرهنگ هر ملتی ( به طور کلی در این نوشتار دنیای شرق ) معلولی از مناسبات قدرت و مبارزه های قدرت هستند. ( الیوت و ترنر ، ۱۳۹۰ : ۶۷۶ )

در حقیقت شرق شناسی سعید آغاز آن چیزی را رقم می زند که هم اکنون به نظریه پسا استعماری مشهور است و در حقیقت نظر خود را بر ارتباط میان جوامع غربی و جوامعی معطوف می کند که به طور رسمی یا غیر رسمی به دست آنها استعمار شده اند ، به ویژه به این نکته نظر دارد که چگونه این ارتباط انواع گوناگون نگارش را سامان می بخشد ( کالینیکوس ، ۱۳۸۵ : ۴۶۲ )

به هر صورت سعید معتقد است که شرق شناسی از آشیلیوس گرفته تا ویکتور هوگو، دانته و کارل مارکس و تا به امروز را شامل می شود. ( سعید ، ۱۳۸۹ : ۱۶ ) شرق یا اورینت در ادبیات سعید واژه ای است که در زمان ها و مکان های گوناگون به وسیله نیروهای ایدئولوژیک بازگو و بازنمایی شده اند و مورد پرس و جو قرار گرفته اند، که دست بر قضا این نیروها در باختر، غرب یا اکسدینت قرار دارند. به عبارتی دیگر شرق به مثابه موضوعی است که همواره پژوهشگران غربی به مطالعه آن روی آورده اند و هم دیگران را به مطالعه آن فراخوانده اند. در رویکرد غربی از شرق ، همواره شرق ایستا و غیر تاریخی است یا به بیانی بیرون از تاریخ است در حالی که غرب یا باختر به اقتضای مراحل مختلف نوگرایی در گستره تاریخ پرورده شده است. ( الیوت و ترنر ، ۱۳۹۰ : ۶۷۸ )

برای این مورد می توان مثالی از کارل مارکس در شیوه تولید آسیایی آورد که معتقد بود هند و چین تاریخ واقعی ندارند. در چشم انداز سعید شرق با ترکیب قدرت و دانش مفهوم سازی شده است و توالی مفاهیم شرق از طریق صورت بندی های تاریخی بین باختر و شرق لز طریق تاریخ امپریالیسم و گسترش استعمار شکل گرفته است. سعید تا جایی پیش می رود که مدعی است شرق شناسی چنان موقعیت ممتاز و مستحکمی به دست آورده است که هیچ کس در مورد شرق، مطالعه، نویسندگی و یا اقدام می کرد نمی توانست کار خود را بدون ملاحظه محذورات فکری و عملی که از طریق شرق شناسی بر او تحمیل شده بود به پیش برد. ملخص کلام این که موضوع شرق، به خاطر گرفتاری شرق شناسی، یک موضوع آزاد و بدون قید و شرط برای فکر و یا اقدام کردن نبود. ( سعید ، ۱۳۸۹ : ۱۷ )

به هر روی ادوارد سعید معتقد است که شرق یک حقیقت و واقعییت بی جان و بی حرکت در طبیعت نیست. این نیست که شرق صرفا در آنجا حضور داشته باشد همانطور که غرب هم صرفا در جای خاصی حضور ندارد و شرق و غرب همگی ساخته دست انسان هستند. سعید معتقد است که غرب و شرق هر دو ساختارهایی هستند که در ارتباط با نحوه استفاده گوناگون از قدرت ابداع شده اند. ( سعید ، به نقل از جهانبگلو ، ۱۳۸۵ : ۲۰۸ )

بنابراین درست همانند خود غرب شرق هم یک ایده است که برای خودش تاریخچه و سنتی فکری ، تصویری ، و زبانی دارد که به آن در غرب و برای غرب حضور و واقعیت بخشیده است . بدین ترتیب ، این دو واقعیت یعنی غرب و شرق و یا هستی تاریخی ، پشتوانه و تا حدی انعکاس دهنده یکدیگرند . ( سعید ، ۱۳۸۹ : ۱۹ )

در جغرافیای بینش استعماری ، شرق آن بخش از نقشه فکری است که غرب به کمک آن بخشی از نقشه فکری است که غرب به یاری ان از لحاظ تاریخی و از لحاظ سلبی جهت گیری خود را معین کرده است . اسم شرق که نشانگر یک منطقه جغرافیایی است ، فعلش به زبان انگلیسی به معنای جهت گرفتن هم است ؛ پس واژه شرق شناسی، در عین حال نوعی موضع گیری سیاسی و روان شناختی نیز هست که هویت های اجتماعی را در شرایط تعارض اجتماعی و جنسی شکل می دهد . ( الیوت و ترنر ، ۱۳۹۰ : ۶۷۹ )

در ادامه سعید متذکر می شود که اما پدیده شرق شناسی اساسا با سازگاری و توافق درونی شرق شناسی و عقایدش در مورد شرق ( یعنی مشرق زمین به عنوان یک حرفه ) سر و کار دارد ، نه هیچ گونه ارتباط واقعی با یک شرق حقیقی به عبارت دیگر در اینجا ترابط شرق واقعی و شرق شناسی مطرح نیست . سعید باور دارد که اندیشه ها ، فرهنگ ها و تاریخ ها را نمی توان بدون مطالعه نیروی آنها و یا دقیقتر بگوییم ترکیب آنها از قدرت ، درک و یا مطالعه نمود.( سعید ، ۱۳۸۹ : ۲۰ )

به هر روی شرق به زعم سعید یک مفهوم ابداعی و شرق زده شده است و اعتقاد به اینکه چنین اموری به عنوان لازمه تخیل به سادگی به وقوع می پیوندند ، مستلزم ریا و تزویر است . وی خاطرنشان می کند که شرق شناسی صرفا یک فانتزی پوچ اروپایی در مورد شرق نیست بلکه مجموعه آفرینش شده ای از نظریات و روش های اجرایی است که در خلال نسل های متمادی روی آن سرمایه گذاری های مادی قابل ملاحظه ای به عمل آمده است. ( سعید ، ۱۳۸۹ : ۲۲ )

به تعبیر ترنر شرق شناسی به منزله یک عمل ذهنی جهان را به دو بخش دوستان و غریبه ها و یا به تعبیری خودی و غیر خودی تقسیم می کند ف که کشاکش پایان ناپذیر آن دو تعریف ککنده امر سیاسی می باشد .یعنی شرق همچون دیگران منفی به حساب می آید و شناخته می شود که معرف مرز ها و کناره های جدال آمیز جهان متمدن است، از این رو امکان فراروی از مرزها به وسیله فرهنگ را تنظیم می کند و در مقابل غرب یا باختر آن بخشی از نقشه نگاری اخلاقی غرب بوده است که درونه ناب مسئولیت و صداقت را پاس می دارد. ( الیوت و ترنر ، ۱۳۹۰ : ۶۷۹ )

در آخر این نوشتار به جمله ای از ادوارد سعید می پردازیم و کار خود را خاتمه می دهیم؛ وی این چنین می آورد که: « شرق شناسی ، برای تعیین استراتژی خود همواره به صورت ثابتی بر این برتری موقعیت خویش ، که در همه روابط، غربی ها را نسبت به شرق در موضع بالاتری قرار می دهد که هرگز دست بالای خویش در همه امور را از دست ندهند، تکیه می نماید. » ( سعید ، ۱۳۸۹ : ۲۳ )

منابع: سعید، ادوارد. ( ۱۳۸۹ )، شرق شناسی، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم سعید، ادوارد. ( ۱۳۸۵ )، نقد عقل مدرن ( گفتگوهایی با اندیشمندان مدرن ) رامین جهانبگلو، تهران، نشر فرزان، چاپ سوم الیوت، ترنر و ترنر، برایان. ( ۱۳۹۰ )، برداشت هایی در نظریه اجتماعی معاصر، ترجمه فرهنگ ارشاد، تهران، جامعه شناسان، چاپ اول کالینیکوس، الکس. ( ۱۳۸۵ )، درآمدی تاریخی بر نظریه اجتماعی، ترجمه اکبر معصوم بیگی، تهران، آگاه، چاپ دوم
۱۳۹۴/۱۱/۰۷ ۰۷:۴۳
 
۱۳۹۳/۱۰/۰۱ ۱۰:۳۴
 
۱۳۹۳/۰۹/۲۵ ۰۸:۱۱
 
۱۳۹۳/۰۹/۲۳ ۰۰:۰۰
 
۱۳۹۳/۰۹/۱۱ ۰۸:۱۴
 
 
کلمات کلیدی : آرمین عرب