این روزها موافقان توافق هسته ای با برشمردن نتایج مثبت به دست آمده، آن را گامی بزرگ در مسیر پیشرفت و رفاه جامعه میدانند و در مقابل، منتقدان با تاکید بر نقاط ضعف مورد نظر خود، آن را نامتوازن و در مواردی خطرناک قلمداد میکنند.
در این میان، برخی صاحبان تریبون و اهل قلم و نظر، مذاکرات هستهای و نتایج به دست آمده را گامی مقدماتی برای برقراری روابط با واشنگتن دانسته و گاه به تصریح یا تلویح، از بازگشایی سفارت آمریکا در تهران سخن به میان آوردهاند.
متاسفانه چنین سخنانی- هرچند در لفافه- هنگامی که به صورت کلی و بدون قید و شرطهای لازم از سوی متصدیان بعضاً ارشد مطرح میشود، میتواند اذهان را به سمت ناکجاآبادهایی نگرانکننده سوق دهد و به مثابه ارسال پالسهایی از سر ضعف به برخی دولتهای زورگو و استکباری تلقی شود؛ دولتهایی که سابقه برجستهای در تضییع حقوق ملتها دارند و در سالهای پس از پیروزی انقلاب و حتی پیش از آن، خیانتها و جنایتهایی فراموشنشدنی بر ضد ملت ایران انجام دادهاند.
طبیعی است ذوقزدگیهای بیبنیان و طرح آرزوهای گاه سادهانگارانه، نهتنها دستاوردی واقعی برای نظام و ملت به دنبال نخواهد داشت، بلکه میتواند اسباب تحقیر نظام اسلامی و ملت مسلمان ایران را فراهم سازد و جایگاه انقلاب مردم ایران و نظام اسلامی برآمده از اراده آنان را فروکاهد.
در سالهای پس از انقلاب، همواره بودهاند کسانی که گفتمان انقلابی و پیگیری آرمانها را با تحقق پیشرفت و رفاه مادی و اقتصادی جامعه، مانعهالجمع میدانستند و معتقد بودند که نمیتوان از یکسو بر آرمانهای دینی و انقلابی از جمله مبارزه با استکبار پای فشرد و از سوی دیگر، بر توسعه اقتصادی کشور و افزایش رفاه و آسایش مردم تاکید کرد.
این در حالی است که تأمل دقیق و منصفانه در ریشههای اغلب مشکلات جامعه از یکسو و نیز وضعیت تعداد قابل توجهی از کشورهای دیگر نشان میدهد که واقعیت دنیای کنونی، آنگونه نیست که برخی جلوه میدهند و هیچ کشوری با کوتاهآمدن در برابر قدرتمندان و دستبرداشتن از آرمانهای عقلانی، نتوانسته است حتی منافع و مصالح صرفاً مادی خویش را تضمین کند؛ و این همانی است که رهبری نیز بارها بر آن تاکید کردهاند: «یکی از چالشها این است که کسی تصوّر کند که ما اگر از مبانی اعتقادی خود، مبانی اعتقادی نظام جمهوری اسلامی دست برداریم، راهها باز خواهد شد و دروازههای بسته گشوده خواهد شد که این خطای بسیار بزرگ و اساسی است.»
به عبارت روشنتر، برای برخورداری از آیندهای روشن حتی در زمینه اقتصادی و معیشتی محض، نه میدان خالیکردن در برابر دشمنان باجخواه بلکه شکلگیری ارادهای تمامعیار در داخل برای اصلاح امور در ابعاد گوناگون ضرورت دارد.
افزایش رفاه عمومی و پیشرفت کشور در زمینههای گوناگون، هنگامی تحقق خواهد یافت که ریشههای رانتخواری و سوءاستفاده از مقام و موقعیت خشکانده شود، با آقازادگان مغرور و دانهدرشتهای پشتگرم با قاطعیت و البته عدالت علوی، بیهیچ تبعیض و ملاحظهای برخورد شود، مصالح عالی نظام و جامعه قربانی زدوبندهای سیاسی و إعمال نفوذهای صاحبمنصبان و وابستگان آنها نشود و خلاصه اینکه مسئولان سطوح مختلف، در عرصه عمل نیز الگویی مثالزدنی در رعایت عدالت و حفظ حریم بیتالمال و حقوق جامعه در ابعاد گوناگون باشند. در غیر اینصورت و بر خلاف برخی شیکگوییها در این عرصه، حتی در صورت دستبرداشتن از همه اصول و آرمانهای انقلابی و تمکین موبهمو در برابر خواستهای نابحق آمریکا هم تغییری در اوضاع رخ نخواهد داد بلکه دشمنان را در استمرار مسیر باجخواهی و گردنکشانیشان جریتر خواهد ساخت.
نکته مهم دیگر در این میان، توجه به حدود اختیارات هر یک از مسئولان و دستگاههای گوناگون در تحلیل اوضاع و دادن وعده و وعیدهاست. برخی متأثر از فضای روانی این روزها، مذاکرات هستهای را فتح بابی بزرگ در ارتباط با برخی قدرتها به ویژه ایالات متحده برمیشمرند و با اشاره صریح و ضمنی به مفاد توافق وین، کوتاهآمدن در برابر آنچه دنیا و نظام جهانیاش میخوانند را تئوریزه و توصیه میکنند.
این در حالی است که برپایه قانون اساسی با پشتوانه آرای ملت، تعیین سیاستهای کلی نظام در اختیار ولیفقیهی قرار دارد که با ژرفاندیشی و آیندهنگری و بدون تأثیرپذیری از هیجانات زودگذر سیاسی، منافع و مصالح جامعه را تشخیص میدهد و برای تحقق آنها، سیاستهای کلی را تعیین و ابلاغ میکند و همه مسئولان و نهادها نیز به لحاظ شرع و قانون موظف به حرکت در چارچوب آن سیاستها هستند؛ هرچند به حسب موقعیت و شرایط از تاکتیکهای گوناگون و دلخواه خویش بهره میگیرند.
همانگونه که رهبر معظم انقلاب در دیدار چندی پیش کارگزاران نظام با ایشان تاکید کردند، «...برادران ما در دولت خدمتگزار با اعتقاد عمل میکنند؛ واقعاً معتقد به انقلاب، معتقد به مبانی انقلاب، معتقد به اصول انقلاباند؛ از اینها ما گلهای نداریم، لکن در مجموعه دستاندرکاران ما کسانی هستند که تصوّر میکنند اگر از برخی از اصول خود و مبانی خود کوتاه بیاییم، خیلی از درهای بسته به روی ما گشوده خواهد شد؛ درحالیکه اینجور نیست؛ این خطای بزرگی است و ما نتایج این خطا را در برخی از کشورهای دیگر - که نمیخواهم اسم بیاورم - در همین دوره چندساله اخیر مشاهده کردیم. راه پیشرفت، ایستادگی است؛ پافشاری بر مبانی است.»
متاسفانه برخی چشم بر قصور و تقصیرهای فراوان درون بستهاند و با زبانهای گوناگون، از ضرورت برقراری ارتباط با آمریکا سخن میگویند. این عده با پمپاژ پی در پی برخی ادعاهای شیک و آیندههای رؤیایی، میکوشند افکار عمومی جامعه را با نگاه خود همسو کنند تا شاید در پروسهای چندساله، آرزوی خویش در این زمینه را جامه عمل بپوشانند!
اینان اگرچه با انگیزههایی متفاوت و گاه متناقض در این راستا گام برمیدارند، اما هرچه باشد، نمیتوان نتیجه القاءاتشان را خدمت و اقدامی به مصلحت و حتی نفع جامعه نامید. طبیعی است هرگونه رویکرد و تکرار ادعایی که موجب کاهش حساسیت جامعه در دفاع از استقلال و داشتههای مادی و معنوی و مبارزه با دشمن بیرونی شود، آسیبزا و شایسته ملامت و تقبیح است.
بیتردید، برقراری ارتباط با همه حکومتها- به استثنای رژیم جعلی صهیونیستی- چنانچه در چارچوب موازین عقلی و بر پایه منافع واقعی ملتها باشد، بایسته و در عین حال ذوقزدگی و سطحینگری در این عرصه شایسته بیشترین ملامتهاست. بسیاری از کسانی که این روزها مدام از ضرورت رابطه با آمریکا میگویند، سخنگفتن درباره سوابق خیانتها و جنایتهای این کشور در حق ملت ایران و دیگر ملتها را برنمیتابند و از بزککردن چهره ایالات متحده و برخی همپیمانانش ابایی ندارند.
برخی از اینان هرگز به این واقعیت تلخ اشارهای نمیکنند که بخش عمدهای از مشکلات داخلی بهویژه در بخش اقتصادی و معیشتی جامعه، نه معلول فقدان ارتباط با آمریکا، بلکه پیامد سوءمدیریت جناحهای گوناگون و دورشدن از اهداف اولیه انقلاب اسلامی است.
کسانی که این روزها میکوشند همه مشکلات موجود را پیامد قهری قطع ارتباط با آمریکا وانمود کنند، توضیح دهند که در برابر سوءاستفادههای کلان همفکران و نزدیکان نسبی و سیاسی خود در زمینههای مختلف بهویژه اقتصادی، چه اقدامی انجام داده و چه موضعی گرفتهاند.
هنگامی میتوان دلسوزی این گروه برای کشور و قشرهای گوناگون جامعه را باور کرد که خود، پرچمدار رونق کشور در عرصههای مادی و معنوی و پیشقراول مبارزه با فسادهای خرد و کلان در زمینههای گوناگون سیاسی، اقتصادی و ... باشند و نهتنها از برخورد قاطع دستگاههای ذیربط با نزدیکان فکری و نسبی خود، به تنگ نیایند، بلکه با تمام وجود از آن استقبال کنند و مصلحت جامعه را بر منافع خانوادگی و جناحی ترجیح دهند.
هیچ شخص و گروه معتنابهی در داخل، از برقراری و تقویت رابطه با کشورها بر اساس موازین عقلی و شرعی به تنگ نمیآيد؛ آمریکا نیز مشروط به دستبرداشتن از خوی استکباری و باجطلبی و به رسمیت شناختن حقوق قانونی و متعارف ملت ایران میتواند در این دسته جای گیرد؛ نه آمریکایی که هنوز جوهر توافق ژنو خشک نشده، برای مردم ایران و حکومتشان خط و نشان میکشد؛ نه آمریکایی که با دستان چدنی و روکش مخملین، کوشیده و میکوشد ملت ایران را به زانو درآورد و نه آمریکایی که رئیسجمهورش حتی پس از پایان مذاکرات و رسیدن به جمع بندی مشترک، حکومت ایران را یک رژیم دینسالار بیرحم و حامی تروریسم معرفی میکند و باز برای آن خط و نشان میکشد.
به هر روی، همان گونه که رهبری تاکید کرده و تجربههای مکرر حتی در ماههای اخیر ثابت کرده، آمریکا قابل اعتماد نیست و هرگونه خوشبینی به آن بهویژه در مساله هستهای میتواند پیامدهایی گاه جبرانناپذیر را به دنبال داشته باشد.
کسانی که این روزها میکوشند تا چهرهای موجه و منطقی از آمریکا ترسیم کنند، اندکی در رویکرد مقامهای برجسته آمریکایی و خطونشانکشیدنهای قلدرمآبانهشان برای ملت و حکومت ایران هم بیندیشند و به جای تلاش برای کمرنگ نشان دادن روحیه باجخواهانه آمریکائیان، واقعیت نظام سلطه را تشریح کنند و به جای دلبستن به «نقطههای خیالی»، بکوشند به «نقطههاى امیدبخش حقیقى» دل بسپرند و استفاده تمامعیار از توانمندیهای داخلی و مقابله با سوءاستفاده فرصتطلبان داخلی از هر طیف و گروهی، در سرلوحه اقدام مسئولان قرار گیرد.
نمیتوان از مشکلات اقتصادی دم زد، اما برای کاهش آن، آستینهای همت را چندان شایسته و بایسته بالا نزد و زمینهساز این تصریح رهبری شد که «رئیسجمهور محترم و برخی مسؤولان، کم و بیش در خصوص حمایت از سیاستهای اقتصاد مقاومتی سخن گفتهاند، اما نیاز اصلی، عمل است و نباید اینگونه باشد که در سخن از اقتصاد مقاومتی حمایت کنیم، اما در عمل، حرکت ما کُند باشد.» راه همان است که بارها به آن تصریح شده است: «کارى کنید که کشور از اَخم دشمن ضربه نبیند، از تحریم دشمن لطمه نخورد؛ و راههایى هست، کارهایى هست که میشود کرد؛ بعضى را هم کردهاند و موفّق بوده است و جواب داده است؛ میشود کارهایى کرد؛ میشود این حربه را از دست دشمن گرفت، والّا اگر چنانچه چشم ما به دست دشمن باشد که «آقا، اگر اینکار را نکردى تحریم باقى میماند» [فایدهاى ندارد]؛ کمااینکه آمریکایىها با کمال وقاحت دارند میگویند «اگر در قضیّه هستهاى ایران کوتاه هم بیاید، تحریمها یکجا و همه برداشته نخواهد شد»، این را صریح دارند می گویند. این نشاندهنده این است که به این دشمن نمیشود اطمینان کرد، نمیشود اعتماد کرد.»
سخن پایانی اینکه بر خلاف برخی ایدهپردازیهای نهان وآشکار و ارسال پالسهایی تأمل برانگیز، همانگونه که رهبر انقلاب تصریح کردهاند، «اگر مبارزه با استکبار نباشد، ما اصلاً تابع قرآن نیستیم» و در حال حاضر، «آمریکا اتمّ مصادیق استکبار است» و بر همین مبنا «سیاست ما در مقابل دولت مستکبر آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد.»