نظر منتشر شده
۴
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 300730
اقتصادِ مدرک‌محور و رنجی که می‌بریم
بخش تعاملی الف - سجاد رحیمی مدیسه
تاریخ انتشار : شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۱۸


تا کی باید این وضعیت ادامه داشته باشد؟ این پرسش این سال‌های اخیر بسیاری از مردم، مدیران و حتی مسئولان ارشد کشور ماست. ما امروز شاهد هستیم حتی پیش‌بینی‌های مشاورین اقتصادی ریاست محترم جمهور جناب آقای دکتر حسن روحانی هم از بازار ایران درست از آب درنیامد؛ خب پرسش اینجاست که علت چه بوده است؟

اجازه بدهید با یک مثال، وارد پاسخ اصلی بشوم:
تا حالا از خود پرسیده‌اید چرا خریدن پیتزا برای عمده ما ایرانی چندان اهمیت ندارد که از کجا باشد، اما برای خرید کالایی مانند عسل، بسیار حساس می شویم؟

بله! شاید برخی بگویند: نه! ما هر پیتزایی نمی‌رویم و یا هر پیتزایی نمی‌خوریم. درست است، ولی صادقانه بخواهیم پاسخ بدهیم، آن قدر فرقی برایمان ندارد که خرید کالایی مانند عسل اهمیت دارد.

داشتن نگاه متفاوت، بومی و استراتژی محور تؤام با برنامه ریزی درست، یگانه راه موفقیت اقتصاد ما در بازار امروز ایران است.

دولت محترم و بسیاری شرکت های ایرانی دل به وضعیت لرزان پس از مذاکرات خوش کردند اما در عمل تغییراتی در ساختارهای اجرایی و مدیریتی خودشان انجام ندادند. این موضوع در خصوص سازمان‌های دولتی ما نیز مصداق دارد: مدیران و کارشناسان عمدتاً غیرمتخصص، ناکارآمد غیرکاربلد و البته سفارشی از نوع بند پ !

این تخریب نیست، بلکه واقعیت جاری سازمان‌های دولتی ماست.
مباحث مدیریت انسانی، بازاریابی، فروش، برندینگ، تبلیغات و ارتباط با مشتریان اگر با برنامه ریزی دلسوزانه صورت نگیرد، تبعات بسیار خطرناکی برای کسب وکارها و سازمان‌های ایران خواهد داشت.

امروزه علم و دانش تخصصی و مبتنی بر تجربه، به سازمان ها و کسب وکارها کمک می کند.

ضمن احترام برای تمامی اساتید گرامی کشور در حوزه بازار و اقتصاد ایران، باید عرض کنم در مشاوره های خود فراوان دیده ام افراد و کسب وکارهایی را که هزینه برای فلان اقا یا خانم دکتر و یا فلان مؤسسه برای شرکت خود نموده اند، اما اصلاً راضی نیستند و حتی نفرین می کنند؛ چرا؟

مهم ترین دلیل علم و دانشی است که صرفاً یک مدرک است و گره از مشکل آنان باز نکرده است؛ مدرکی که حاصل گذراندن دوره های مدیریت، بازاریابی و فروشی است که اصلا و ابدا ارتباطی به بازار ایران ندارد. و یا افرادی که در مقطع کارشناسی، اصلا مدیریت بازرگانی نخوانده اند و هم اکنون در مقام مشاور خود را معرفی می کنند. بدا به حال مدیران، شرکت ها و کسب و کارهایی در ایران که از چنین افراد و مجموعه هایی برای استراتژی بلندمدت بهره می گیرند.

بزرگترین سمی که به جان اقتصاد کشور وارد شد، این بود که افرادی به صرف داشتن مدرک ارشد و دکترا، در مقام مرجع و صاحب نظر برآمدند که البته مهلک ترین زهر برای اقتصاد ایران، ورود اطلاعات و دستورات اقتصادی سکولار محور توسط تحصیل کردگان در اروپا و امریکا بود که با دانش غیرکاربردی خود برای بازار ایران، هزاران کارشناس و مدیری را تربیت کرده و آموزش داده اند که نمی توانند در اقتصاد ایران حرفی برای گفتن داشته باشند.

بزرگترین تأیید برای این گفته، وضعیت امروز اقتصاد ماست که شاهد هستیم هر روز نارضایتی بالاتر می‌رود و اوضاع عملاً از دست وزیران ما نیز خارج شده است.

من نمی‌خواهم سیاه‌نمایی کنم و یا نقاط مثبت را بیان نکنم، ولی باید ببینیم برآیند امور اقتصادی کشور در نهایت حال عموم مردم را بهتر کرده است یا نکرده است: آیا معنی موفقیت در مدیریت اقتصادی جز این است؟

نمود بارز این سموم را در وضعیت امروز شاهد هستیم:
۱. بازار غیررقابتی و سکولار محور
۲. بازار غیراسلامی
۳. بازار مخلوط به انواع ربا و مال حرام
۴. مدیریت منابع انسانی ظالمانه و غیراسلامی که تنها یک نمود بارز آن، موقت بودن و سفیدبودن ۹۰% قراردادهای کارگری است.

ما هم اکنون با مشکلات جدی روبرو هستیم و اگر دیر بجنبیم، ضربات مهلکی به کشور، حاکمیت و اقتصاد ما وارد خواهد شد که دست کمی از حمله عراق به میهن عزیزمان ندارد.

وقت آن رسیده در حوزه اقتصاد و بازار خود، تصمیم های بزرگ بگیریم. تصمیم‌های بزرگ همانند دوران دفاع مقدس، بها دادن عملی به جوانان ماست.

جوانانی که به راحتی می‌توانند امور را با جرأت و شهامت مدیریت بکنند. جوانانی که هم تجربه و دانش کاربردی در بازار و اقتصاد ایران را دارند و هم درسش را خوانده‌اند.

إن‌شاءالله در این باره اگر خدا بخواهد، در آینده باز هم جزئیات و راهکارهای بیشتر و بهتر را ارائه خواهم نمود.
 
کلمات کلیدی : سجاد رحیمی مدیسه
 
۱۳۹۴-۰۷-۱۸ ۱۲:۰۵:۱۲
مقاله ای خوانده بودم که اقتصاد ایران یک سردار سلیمانی نیاز دارد
واقعا موافقم
چون باندهایی که در مراکز اقتصادی مدیریت را سالهاست که در دست دارند حاضر نیستند از منافع خودشان برای منافع کشور بگذرند (3249830) (alef-11)
 
Samira
United Kingdom
۱۳۹۴-۰۷-۲۰ ۲۳:۵۱:۱۲
سلام
مطلبتون خیلی خوب و جالب بود
البته فکر کنم جا داره که کمی بسط داده بشه، یعنی خوبه که بسط داده بشه
تشکر (3256901) (alef-3)
 
اردشیر
۱۳۹۴-۰۷-۲۲ ۰۹:۴۴:۳۵
1 - جای آن داشت که ویراستار الف در ابتدا شما آقای مدیسه را به ما خوانندگان معرفی می نمود که ما هم بدانیم که زمینه کاری شما چیست و نقطه نظرتان ار چه رو مهم است.

2 - دانش اقتصاد بر خلاف تصور برخی، به چنان درجه ای از پیشرفت نرسیده که در آن پیش بینی و نظر آینده نگرانه با دقت پذیرفتنی امکان پذیر باشد، اگر چنین بود، اقتصاد دانان آمریکا پَسرفت اقتصادی سال 2007 را پیش بینی و از آن جلوگیری می کردند.

3 - در این که جوانان تیزهوش ایرانی از مهارت فنی و ریاضی انجام محاسبات مورد نیاز برخوردارند شکی نیست، ولی اگر جوان باشند، به این معنی است که تجربه ندارند

4 - اقتصاد ایران، دارای چندین بیماری ژرف و گسترده است و از قانون های هیچ نوع اقتصاد نوین امروزی پیروی نمی کند. اقتصاد مرکزگرا نیست و اقتصاد تولیدی هم نیست اقتصاد بازار آزاد هم نیست، اقتصاد ایران دستخوش دو نیروی بزرگ است یکی دولت ایران که بخش مهمی از آن را در اختیار دارد و یکی گروه های ویژه که بخش های دیگری آن را در اختیار دارند، دولت نه از قدرت لازم برای مهار نیروهای لجام گسیخته بازار برخوردار است و نه از آنچه دارد به خوبی بهره وری می کند.
از طرف دیگر چون به ورود دلارهای نفتی عادت کرده، بر پایه وارد کردن کالاهای تمام شده و فرستادن ارز به حارج پایه گذاری شده. و چون نفع گروه های ویژه در وارد کردن کالاست از هر نوع کار گسترده برای جایگزین کردن کالاهای وارداتی با کالاهای ساخت کشور حلوگیری خواهند کرد.

5 - دولت در مدیریت ایران دست باز ندارد، و اگر هم دست باز و قدرت متمرکز داشت، قادر نبود از آن به بهترین شکل بهره ببرد، چه فساد اداری بسیار گسترده است، تنها راه جلوگیری از فساد اداری یک نیروی دادوری زبده و جنگاور است ولی کشور سالهاست که به دلیل کارزارهای درون گروهی و میان گروهی از این نیروی بیطرف و زبده محروم شده. (3260004) (alef-13)
 
۱۳۹۴-۰۷-۲۵ ۲۰:۴۸:۰۸
شما هم دلتون خوشه بابا اقتصاد کجا بود (3266560) (alef-11)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.