کد مطلب: 351464
انتخابات فدراسیون فوتبال مدل پوتین- مدودوف نیست
بخش ورزشی الف،19اردیبهشت 95
مهدی تاج اگرچه تا دو هفته قبل، هماهنگ با علی کفاشیان بود اما در همین دو هفته، بیشتر از سه بار با وزیر ورزش- مخالف سرسخت در این یکسال- جلسه داشت و بارها در مصاحبههایش از نقش وزارت در فوتبال گفت
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۳۰
این روزها اهالی فوتبال اعتقاد دارند که انتخاب تاج به عنوان رییس «جدید» و کفاشیان به سمت نایبرییس اول او، مدل «پوتین-مدودف» در دولت روسیه است. اما این موضوع در زمره مسائلی است که پرداختن به آن باید از نقطهنظر منطقی، تحلیلی و موقعیتی، مورد ملاحظه دقیق قرار گیرد. هرچند انتخاب مهدی تاج را میتوان ادامه روند مدیریت علی کفاشیان دانست اما ترکیب اعضای هیاترییسه و رویکرد مجمع، تاج را به مسیر تازهای خواهد برد که دیگر خبری از سیاستهای شگفتانگیز دوران کفاشیان نباشد اما چرا انتخاب «تاج- کفاشیان»، مدل «پوتین- مدودوف» نیست:
اول؛ مهدی تاج هیچگاه زیر سایه فردی نبوده و همیشه «استقلال» خودش را به رخ کشیده. او همیشه سازمان لیگ را جدا از فدراسیون میدانست. قطعا نخستین رویکرد او، جدا کردن مسیر فدراسیون از تصمیمات کفاشیان است تا هم وزارت را قانع کند و هم جامعه را نسبت به فدراسیونش خوشبین. از سوی دیگر نایبرییس اول پیشین برای نایب رییسی دوم انتخاب نشد و در حرکتی سازماندهی شده برای تضعیف موقعیت تاج ،رای سفید به صندوق انداخته شد.
دوم؛ مهدی تاج اگرچه تا دو هفته قبل، هماهنگ با علی کفاشیان بود اما در همین دو هفته، بیشتر از سه بار با وزیر ورزش- مخالف سرسخت در این یکسال- جلسه داشت و بارها در مصاحبههایش از نقش وزارت در فوتبال گفت. تاج اگرچه به آرای کفاشیان نیاز داشت اما با هوشمندی از «وابستگی کفاشیان به حضورش»، همزمان با دو گروه دیگر هم کنار آمد. اولی شهابالدین عزیزیخادم که ماهها قبل کار تیمی را در دستور کار داشتند و تاج و البته آجورلو در مناظرههای تلویزیونی به این ماجرا اعتراف داشتند و رییس «امروز» فدراسیون در برنامه ٩٠، با زیرکی و نام بردن از او، توافق پنهان را آشکار ساخت. از سوی دیگر تاج با وزارت هم کنار آمد تا در عین ناباوری، ٥٠ رای را در سبد آرای خود ببیند.
سوم؛ ترکیب هیاترییسه دستخوش تغییرات جدی شده و دیگر زیر سایه خواستههای کفاشیان قرار ندارد. شیعی،اصفهانیان، طالقانی، بهاروند، ممبینی و احتمالا قنبرزاده، از اعضای اصلی تیمی هستند که ماهها برای پیروزی با عزیزیخادم همراه بودند. آنها قطعا در نخستین گام به دنبال «اصلاحات اساسی» در ساختار فدراسیون هستند و تصمیماتی، خلاف رویه گذشته و خواستههای رییس سابق را در دستور کار قرار میدهند.
چهارم؛ بین مدیریت کفاشیان و مدیریت مهدی تاج، تفاوتهای پارادایمی بسیاری وجود دارد و این تفاوتها مانع آن میشود که حتی به صورت صوری هم بستر مدل پوتین-مدودف در فدراسیون فوتبال فراهم شود و حتی اگر به مصاحبه آجورلو استناد شود، خاستگاه سیاسی کفاشیان با تاج تفاوت دولت قبلی و حاضر است.
پنجم؛ شرایط و موقعیت نمونههای مورد اشاره در دو کشور کاملا متفاوت است و برای همین میتوان این نظریه را به راحتی رد کرد. پوتین در شرایطی به معرفی مدودف و حمایت تمامقد از وی پرداخت که وضعیت اقتصادی و سیاسی روسیه تا حد زیادی به ثبات و بهبود نسبی رسیده بود و دوران پوتین به عنوان عصر احیای روسیه قدرتمند معروف شد اما فدراسیون ایران در پایینترین سطح محبوبیت و از لحاظ پذیرش جامعه، دولت و حکومت، در ناامیدانهترین وضعیت قرار دارد. فدراسیونی که درآمد ندارد و هیچ فردی راضی به ادامه فعالیت کفاشیان نبود.
به عنوان جمعبندی باید گفت که طرح این مساله در انتخابات نباید چندان مورد اعتنای رسانهای قرار گیرد، چراکه بهخاطر دلایل عدیدهای که بخشی از آن منتشر شد، اساسا زمینه تحقق چنین امکانی در فوتبال وجود ندارد و چهبسا عمر مدیریتی کفاشیان در پست تازه، به اندازه چهارسال ریاست تاج هم نباشد. اتفاقی که بارها برای آیتاللهی، بهروان، شجاعی و محمدنبی در فدراسیون کفاشیان افتاد و رییس گذشته برای ادامه حیات مدیریتیاش مجبور به قربانی کردن نوابرییس و دبیرکلش شد. از سوی دیگر به نظر میرسد طرح این مساله به عنوان تاکتیک رییس قبلی باشد تا هم بتواند همچنان فضای رسانهای را بهنفع خودش در آینده بهخاطر موضوع گزارش کمیسیون اصل ٩٠ نگه دارد و هم هر فعالیت دوران مدیریت تاج را به نام خودش مصادره کند. مسالهای که باید در آینده مورد قضاوت دقیقتری قرار گیرد.
کلمات کلیدی : مهدی تاج+فدراسیون فوتبال