نظر منتشر شده
۳۴
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 18552
جنگ با ايران و نقشه خاورميانه جديد
تاریخ انتشار : شنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۶ ساعت ۰۹:۲۳
  1- من هنوز تحليل مندرج در يادداشت مورخ 12 ارديبهشت 1385 [1 ] خود را معتبر مي‌دانم و برآنم که کانون‌هاي هدايت کننده دولت جرج بوش، يعني «نئوکان‌ها» (نومحافظه‌کاران صهيونيست حاکم بر ايالات متحده آمريکا) و شرکاي بريتانيايي آن‌ها، به شدت در تکاپوي تحميل جنگي جديد و بزرگ بر منطقه خاورميانه هستند و آماج اين جنگ ايران است.

از زمان انتشار تحليل فوق تحولات جديدي رخ داده که آن را مستندتر و جدّي‌تر مي‌کند. براي آشنايي با چند نمونه از جديدترين موارد، بنگريد به مصاحبه فيلنت لورت و هيلاري من، مديران پيشين دستگاه شوراي امنيت ملّي آمريکا در دولت جرج بوش، با مجله اسکواير.[2 ] (گزارشي از مصاحبه فوق به فارسي در اين آدرس [3 ] در دسترس است)؛ و اظهارات ملکه اليزابت دوّم در مجلس لردها عليه ايران؛ که چارچوب سياست دولت بريتانيا را در سال آتي تعيين مي‌کند.[4 ] آن تحليل‌گران ايراني که سخنان فوق را به جدّ نگرفتند، جايگاه درجه اوّل نهاد سلطنت بريتانيا در ساختار اليگارشي جهاني را نمي‌شناسند و از پيوندهاي ديرين و عميق آن با صهيونيست‌ها و ابعاد عظيم سرمايه‌گذاري‌هاي آن در کمپاني‌هاي بزرگ تسليحاتي ايالات متحده آمريکا و بريتانيا مطلع نيستند. بايد بياد داشته باشيم که برخلاف ساختار سياسي ايالات متحده آمريکا، که اعلان جنگ را منوط به مجوز کنگره (مجلس نمايندگان و مجلس سنا) مي‌کند، در بريتانيا ملکه (پادشاه) مي‌تواند شخصاً و بدون موافقت مجلسين اعلان جنگ کند. به عنوان نمونه، در جنگ جهاني دولت، روزولت (رئيس‌جمهور ايالات متحده آمريکا) براي اعلان جنگ با ژاپن مجبور به کسب مجوز از کنگره شد ولي جرج ششم (پادشاه بريتانيا) رأساً اعلان جنگ کرد.

اين تلاش جنگ‌افروزانه به‌رغم تمايل و خواست افکار عمومي و بخش قابل توجهي از نهادهاي کارشناسي دولتي و کانون‌هاي سياسي و اعضاي کنگره آمريکا، هم از حزب دمکرات هم از حزب جمهوري‌خواه، است. براي نمونه، بنگريد به سخنان دکتر ران پل نماينده حزب حاکم جمهوري‌خواه از ايالت تکزاس.[5 ]

2- تحليل من داراي دو بنيان نظري است:

يک: عدم وقوع جنگ جديد به معني افول تنش‌هاي جاري در خاورميانه و به تبع آن خروج تدريجي نيروهاي نظامي ايالات متحده و بريتانيا از عراق و منطقه است. اين بدان معناست که «پروژه جنگ با تروريسم» به پايان خود رسيده و پيمانکاران نظامي و کانون‌هاي ذينفع در نظامي‌گري بايد راهي جديد براي تأمين درآمدهاي ميليارد دلاري، که از بودجه دولت ايالات متحده تأمين مي‌شود، بيابند. اين کانون‌ها پروژه فوق را نه در پايان بلکه در آغاز راه مي‌دانند و هنوز سوداهاي دور و دراز در سر دارند.

«مجتمع نظامي- صنعتي»، همان شبکه گسترده‌اي که ژنرال آيزنهاور در سخنراني توديع خود (17 ژانويه 1961) درباره خطر سيطره آن بر دولت ايالات متحده هشدار داد،[6 ] از شعبده 11 سپتامبر 2001 تا به امروز، در پرتو «پروژه جنگ با تروريسم» بودجه نظامي آشکار و پنهان دولت ايالات متحده آمريکا را به ارقامي فراتر از اوج «جنگ سرد» و دوران سيطره ريگانيسم رسانيده است.[7 ] پايان پروژه «جنگ با تروريسم» يعني پايان پيمان‌هاي عظيم تسليحاتي و اين تحولي است که کانون‌هاي پس‌پرده حکومت‌هاي ايالات متحده آمريکا و بريتانيا و سخنگويان سياسي آن‌ها، يعني نئوکان‌ها، مي‌کوشند بهر طريق مانع آن شوند.

دو: امپرياليسم انگلوساکسون (ايالات متحده آمريکا و بريتانيا) و شرکاي صهيونيست آن خود را در موضع پيروزمند سال‌هاي پس از پايان جنگ اوّل جهاني مي‌دانند؛ زماني که طي آن نقشه سياسي خاورميانه جديد را بر ويرانه‌هاي عثماني مغلوب بنا کردند. هم‌اکنون نيز همان کانون‌ها طرح بناي خاورميانه جديد را در دستور کار خود دارند.

در نقشه خاورميانه جديد، برخلاف گذشته، به دولت‌هاي بزرگ و قدرتمند حافظ منافع امپرياليسم غرب در منطقه خليج فارس، مانند حکومت پهلوي، نياز نيست بلکه منطقه بايد به دولت‌هاي کوچک، بر مبناي تقسيمات قومي، تقسيم شود. تجربه تلخ حکومت‌هاي پهلوي و صدام نشان داده که دولت‌هاي بزرگ نمي‌توانند ژاندارم‌هاي خوبي براي امپرياليسم در منطقه باشند. در خاورميانه جديد حضور مستقيم نظامي ايالات متحده آمريکا و بريتانيا از جايگاه تعيين‌کننده برخوردار است.

مهم‌ترين عاملي که سلطه مستقيم نظامي آمريکا و بريتانيا بر منطقه خليج فارس را الزام‌آور مي‌کند، مسئله انرژي است. مخازن نفت جهان طي سال‌هايي نه چندان دور، حتي در قاره آمريکا، به پايان خواهد رسيد و انرژي جهان به‌طور عمده بر گاز متکي خواهد شد. خليج فارس مخزن اصلي گاز جهان است و امپرياليسم انگلوساکسون نمي‌تواند اجازه دهد کشوري چون ايران بر بزرگ‌ترين مخزن بالفعل گاز جهان تسلط داشته باشد و از اين طريق قدرتي چون چين بتواند، بدون نياز به پيوند با آمريکا، به اين منبع انرژي وصل باشد. چين با دستيابي به ذخيره گاز ايران مي‌تواند به عنوان ابرقدرت اقتصادي برتر در هزاره سوّم ميلادي سر برکشد.

3- آن‌چه گفته شد، انگيزه‌هاي واقعي تلاش‌هاي جنگ‌افروزان عليه ايران را روشن مي‌کند. در اين کارزار، فعاليت‌هاي ايران براي دستيابي به انرژِي هسته‌اي بهانه‌اي بيش نيست. اگر ايران، حتي همين امروز، تمامي خواست‌هاي دولت بوش را بپذيرد و کليه فعاليت‌هاي خود را در زمينه انرژي هسته‌اي تعطيل کند، جنگ‌افروزان بهانه‌اي جديد خواهند جست. آنان داراي نقشه معيني براي آينده منطقه خاورميانه هستند و در تکاپوي تحقق آن؛ و از سوي ديگر «پروژه جنگ با تروريسم» را به عنوان جايگزين «پروژه جنگ سرد» آغاز کرده‌اند تا از اين طريق اقتصاد مبتني بر نظامي‌گري را تغذيه کنند. اين پروژه، به هر قيمت، بايد تداوم يابد.

بنابراين، عملکرد کساني که سياست دولت احمدي‌نژاد در زمينه انرژي هسته‌اي را علت مواضع خصمانه و جنگ‌افروزانه عليه ايران جلوه مي‌دهند، يا ساده‌انديشانه است يا مغرضانه. اگر به جاي احمدي‌نژاد هر کس ديگر در رأس دولت ايران جاي داشت، رفسنجاني يا خاتمي، بهانه‌جويي براي جنگ با ايران به همين شدت در جريان بود. امپرياليسم انگلوساکسون و شرکاي صهيونيست آن، و زرسالاران ذينفع در نظامي‌گري، براي تحقق نقشه‌ها و نيل به مطامع خود به هيچ کس و هيچ چيز رحم نمي‌کند. کساني که جنگ‌هاي اوّل و دوّم جهاني را، با تمامي مصائب عظيم آن، بر بشريت تحميل کردند، اينک از «جنگ جهاني سوّم» سخن مي‌گويند. آنان در اين ميان حتي حکومتي همبسته با غرب چون آل سعود را نيز متلاشي خواهند کرد زيرا نگران گسترش نفوذ «لابي عربي- اسلامي» در ايالات متحده آمريکا، به‌ويژه در حوزه‌هاي دانشگاهي و مالي، هستند که در دهه اخير به عنوان رقيبي در برابر «لابي يهودي- صهيونيستي» سربرکشيده است. گواه اين مدعا مواضع نومحافظه‌کاران متنفذي چون دانيل پايپز [8 ] است. کساني که حتي حکومتي چون آل‌سعود را برنمي‌تابند چگونه مي‌توانند جمهوري اسلامي ايران را تحمل کنند؟

4- امپرياليسم انگلوساکسون، زرسالاران صهيونيست و مجتمع نظامي- صنعتي با حدت و شدت در پي تحقق نقشه‌هاي شوم خويش‌اند که تحميل جنگ بزرگ به ايران و منطقه خليج فارس در مرکز آن جاي دارد. آيا اين بدان معناست که آنان «قادر مطلق‌»اند و هر چه بخواهند همان خواهد شد؟ چنين نيست. تاريخ سرشار از تحولات غيرقابل پيش‌بيني و چرخش‌هاي بنيادين است که سير حوادث را به سمت و سويي خلاف آن‌چه زورمندان خواسته‌اند، و عقلا پيش‌بيني کرده‌اند، کشانيده است.
 
احد اسدی
۱۳۸۶-۰۹-۱۰ ۱۰:۱۸:۲۷
بنده از تحلیل فهرست وار نویسنده که نسبت به دیگران واقع بین تر مسایل را مطرح کرده است ممنون هستم.
زیرا انچه بای ددر داخل کشور درک عمیق شود همان دولتها نیست سازمان صهونیسم جهانی است که برنامه ها را برای دولت ها تعین و تکلیف می کند.
هر گز نبیا دفراموش کرد جورج بوش با تونی بلر یک بازی کن و مجری نمایش صهوینسم جهانی بودند و هستند.
انچه مهم است این نکته صهونیسم جهانی تا زمانی که نتواند شکاف در درون دولت ها مخصوصا در سازمان های نظامی و ننیروهای مسلح ایجاد کند به ان کشور حمله نمی کند.
و مسئله مهمتر این است جکونه با چه روش هایی تبلیغات صهونیسم را باید افشا کرد و عوامل وابسته به بیکانه را افشا کرد زیرا انچه من اعتقاد شخصی دارم این است صهوینسم جهانی در مورد ایارن در تلاش است عده ای را با خط مشی خود همگاک کرده و بعد بهع کمک انها با ایجاد شکاف ثبات کشور را به بهانه های مختلف به هم بزند تا با بوجود امدن تشنج فریبکارانه اگر قصد حمله داشت هباشد ان را به اجرا بگذارد.
در کشوری مانند ایران که همه می دانند هدف دشمن است باید مواظب فتنه اندازان قوم گرا و تجزیه طلب بود.
زیرا یکی از اهداف صهوینسم جهانی فریب اقوام و تجزیه کشور است.
گر چه چند روز پیش هشت میلیون بسیجی قدرت خودشان را در مورد اتحاد به نمایش گذاشتند ولی عملکردهای بعضی از نشریات و سایت های خبری و افرادی مانند موسویان و حامیان وی بسیار خطر ناک هستند زیرا حامیان فردی مانند موسویان امید دشمن و صهوینسم جهانی می باشند.
این امید را باید از ریشه قطع کرد.
امام ره: اگر اختلافی پیدا شد و فتنه ای را مشاهده کردید باید ان فتنه از ریشه قطع شود. (45078)
 
عليرضا
۱۳۸۶-۰۹-۱۱ ۰۹:۵۲:۵۶
با سلام
آقاي اسدي اولا نبايد همه فتنه ها را به صهيونيزم نسبت داد آيا دولتمردان ما كاملا بدون اشتباه عمل كرده اند متاسفانه بايد گفت كه قدرتهاي بزرگ بيشترين بهانه هايشان را از رفتارهاي سياسي و ديپلماسي اشتباه دولت ما پيدا كرده و بيشترين فايده را از آنها در جهت پيشبرد منافع خود برده اند.
در مورد شكاف و تجزيه هم بايد گفت كه باز هم كارهاي دولت گاها باعث اين تشنجها ميشود نمونه اش انتخاب استانداران و مسؤلين نا آشنا به اوضاع فرهنگي و به خصوص اجتماعي و قومي اين مناطق است از گفته شما اين طور برداشت ميشود كه گويا اقليت هاي قومي و فرهنگي و مذهبي مخالف و معارض مملكت هستند در صورتي كه با در پيش گرفتن سياستهاي درست و توسعه در اين مناطق ميتوان از پيوستن مردم بومي اين مناطق به گروههاي تجزيه طلب و برانداز كه از خارج تغذيه ميشوند جلوگيري كرد
شما معتقديد كه اتحاد رمز پيروزي ماست اين درست ولي آيا صحيح است كه بعضي سياستها در مواجهه با جامعه جهاني و گروهها و افرادي كه معتقد به تعامل سازنده با دول مختلف دنيا و پرهيز از تشنج و در سطح بين الملل هستند را فتنه خوانده و دستور قطع ريشه و قلع و قمع آنها را صادر كرد؟ آيا معني اتحاد اين است كه هركه باما نيست را بايد با تيشه ريشه اش را زد تا ديگر جراءت نفس كشيدن نداشته باشد و هر منتقدي را سركوب كرد تا ديگر حرفي جز آنچه دلخواه ماست شنيده نشود. پس شما به اتحاد عقيده اي نداريد بلكه مانند ديگر ديكتاتورها حامي يكدست شدن و تك صدايي هستيد كه اين سياست اگر روزي شكست بخورد ضربه محكمي به ايران عزيز ما وارد ميشود زيرا ديگر پلهاي پشت سر خود را خراب كرده ايم (45237)
 
مسعود
۱۳۸۶-۰۹-۱۰ ۱۰:۵۰:۳۳
با عقايد فوق كاملا موافق هستم . انشاء الله دولتمردان ما نيز كليه واقعيات را بر اساس همين حقايق تحليل نمايند و براي آن برنامه ريزي نمايند و ساده لوحانه تصور نكنند كه جنگ ما صرفا جنگ تبليغي و رسانه اي است . در غير اينصورت خدا بداد ما برسد . (45083)
 
امین
۱۳۸۶-۰۹-۱۰ ۱۱:۰۲:۰۰
پس فقط شرایط ایران ویژه نیست بلکه شرایط کل منطقه ویژه است (45089)
 
عشق
۱۳۸۶-۰۹-۱۰ ۱۱:۰۶:۳۱
اتش جنگ جهانی سوم خیلی وقتکه شعله ور شده منتها کشورهای خاور میانه میخواهند دوباره از ایران به عنوان سهپر بلا استفاده کنند .وخودشان را با ژست متحدان امریکا وانگلیس با کمترین هزینه از معرکه دور نگهدارند.غافل از اینکه انها متحد نمیخواهند.وما هم نمیخواهیم.در این جنگ پرچم سفید برای کشورهای خاورمیانه حکم کفن را خواهد داشد.متاسفانه فلسطین به عنوان نقطه ضعف کشورهای مرتجع عرب قلمداد شده است.بعد از این یک روز جنگ با ترورسم یک روز جنگ نفت یک روز جنگ گاز یک روز جنگ منابع اب یک روز جنگ ناسیانلیسم عربی خلاصه اب خوش از گلوی شیوخ پایین نخواهد رفت . واما ایران نمایان ترین جنگ تاریخ تمام جنگهای را تدارک خواهد دید . (45092)
 
باقر
۱۳۸۶-۰۹-۱۰ ۱۲:۰۳:۰۹
بسمه تعالي
مطالب آقاي شهبازي از ديد سياسي و تاريخ سياست معاصر ، كاملا صحيح است . نشانه هاي بارز عملي آن نيز ماجراي تركيه و كردها و سقوط هواپيماي حامل مسافران و خاصا دانشمندان اتمي تركيه و از سوي ديگر ماجراهاي جاري در پاكستان است . اطلاعات عادي حاكي از حضور حدود يكصد هزار نظامي مزدور و خارج از همه ضوابط با حقوق بيش از سربازان آمريكايي در عراق ، افزون بر سربازان رسمي است و پايگاههاي گوناگوني كه در كنار مرزهاي مشترك افغانستان و چين و پاكستان براي اجراي حتي كشور جديدي به نام نورستان دارند حكايت مي كند . همچنين واقعا در نقشه جديد خاورميانه رحمي هم نه به حكومت هاي عربستان و پاكستان و ديگران كه از قديم دوستان خودشان بوده اند ، هم نكرده و نمي كنند . ساده انديشي مطلق است كه كسي فكر كند اگر اين گروه نباشد و ديگري باشد موضوع براي آنان عوض مي شود .
اما اصل قضيه در همان نكته آخر است كه با لحاظ همه آمادگي ها و توجه به تكليف ، به تاريخ از يك سو لا اقل در جنگ جهاني دوم و ايده هاي حكومت جهاني هيتلر و سوسياليزم جهاني ، و از سوي ديگر به اعتقادات مذهبي وحقايق باورهاي والاي قرآني توجه كنيم كه ان اوهن البيوت لبيت العنكبوت و يا توجه داشته باشيم كه آنان يعلمون ظاهرا من الحياه الدنيا و هم عن الاخره غافلون ، و آخرت را هم تنها جهان اخروي نبينيم بلكه به قدرت پنهان و پيداي خدا و نهايت كارها توجه كنيم . اگر آنها شبكه ارتباطي و نظامي پايگاههايشان را دارند ما هم كاملا معتقد به شبكه بسيار قوي و مستحكم غيب بر اساس يؤمنون بالغيب قرآن هستيم . (45102)
 
مهران
۱۳۸۶-۰۹-۱۰ ۱۲:۱۳:۱۴
بنده بطور کامل با نویسنده محترم موافقم.
ایشان وضع موجود را فرموده اند...اما بجاست که نظرشان را در مورد چه باید کردها نیز بگویند و تبیین نمایند که با خائنین داخلی چه باید کرد؟ (45105)
 
رضوی
۱۳۸۶-۰۹-۱۰ ۱۳:۰۵:۱۶
با تشکر از جناب استاد.ولی به نظر می رسد نحوه شعارهای دولت فعلی در آماده کردن افکار عمومی جهان وخصوصا امریکا نقش داشته ودارد.استاد بهتر از من می دانند که این آماده کردن چه نقش مهمی در تحقق جنگ دارد طرح موضوعاتی مانند هلوکاست ومهمتر از آن شعار محو اسرائیل -که بعدا اصلاح کردند- بی تاثیر نیست گرچه همانطور که فرمودند اصولا انها دنبال شر می گردند (45112)
 
۱۳۸۶-۰۹-۱۰ ۱۳:۳۴:۴۹
مقاله جناب اقای شهبازی بسیار منطقی و منطبق با عقلانیت است . مهمترین شاخص برای اثبات این مدعا بی بند و باری اخلاقی و فرصت طلبی دشمنان بشریت است . این خصیصه به انها اجازه میدهد تا به هر کاری دست بزنند . بهانه های انچنانی و بسیار بدور از منطق و متاسفانه عکس العمل نا مناسب جهانیان به انها اجازه داده است تا بازی سفها را در پیش گرفته و با سیاست خود را بخواب زدن بجلو روند . هیچ تعجب نکنید اگر قطعنامه بعدی هم صادر شود . در کوچه و بازار خودمان هم گاهی شاهد چنین سیاقی از جانب برخی سو استفاده گران هستیم . ندیده اید در اختلاف میان دو نفر چگونه
حق را وتو و ناحق را جلوه میدهند . تنها زمانی دروغگو رسوا میشود که قاضی مداخله و حکم دهد . در دنیای امروز تمامی ارکان قضایی خودشان هستند . لذا برای رفع این فتنه عظیم بشری دو راه اولیه به نظر میر سد که عملا یکی از انها راه نیست و چاه است .:
راه اول : تمامی این مسائل را فراموش کرده و به اردوگاه انان برویم .
مطمعن باشید که بلایی بسرمان خواهد امد که مرگ در برابر ان ناچیز است . از اینها گذشته و بفرض محال که میشد اینکار را کرد ، با وجدان و اصول خود چه میخواستیم بکنیم . زندگی به خوردن و نفس کشیدن نیست
راه دوم : ایستادگی ،کار فردی، تعقل ، زیرکی ، برنامه ریزی ، کار گروهی ، توجه به مسائل کلان و دوری از حواشی زمانبر و بی حاصل ، توجه واقعی به وضعیت ملت ،ایجاد اعتلاف های بزرگ بین المللی ، تعامل و همکاری بیشتر و در حد ضرور با همسایگان و قدرتهای بزرگ غیر امریکایی نظیر چین و روسیه به مرور دشواریها را کاهش خواهد داد .
فراموش نمی کنیم که امریکا به محض اماده شدن شرایط و فارغ شدن از پاره ای مشکلات منطقه ای به ایران حمله خواهد کرد . و البته پوست خربزه به زیر پای چین ،روسیه ، اعراب و سایر کشور ها نیز بتدریج قرار خواهند داد . (45117)
 
م ع
۱۳۸۶-۰۹-۱۰ ۱۴:۲۱:۳۳
با اینها یا بدون اینها آمریکا حاکم بی برو برگشت ایران در آینده نزدیک خواهد بود و هر گونه دست و پا زدن منجر به صدمات بیشتر به کشور و مردم خواهد شد. (45125)
 
۱۳۸۶-۰۹-۱۱ ۰۹:۴۴:۲۸
اقا/خانم م .ع
با این اوصافی که فرمودید منتظر امریکاییها بمانید ولی خواهشا این تفکر را دیگر بیان نکنید که خریداری ندارد . جو جامعه را بیخود مسموم میکنید و خود را خسته .
من فکر میکنم انسان فهیم و متعهد به کشور چنانچه یکصد درصد هم احتمال تحقق چنین ایده ای را بدهد نبایستی بزبان بیاورد زیرا هیچ چیز تا قطعیت نیابد محقق نشده است .
اشغال ایران توسط خارجی و تخریب زیربناها چیز جالبی نیست و بر همه ما واجب است .اگر کار نکنیم و اگر حفظ روحیه نکنیم حداقل خوراک مسموم را به حلق ملت فرو ننماییم . تفکر شما واقع بینی و تسلیم شدن بر حقایق نیست. تفکر انسانی است از درون تهی شده ، مقهور ، و شاید هم کاملا جهت دار .
متاسفم از اینکه بگویم شما از اندسته ادمهایی هستید که اگر امریکایی پا به این مملکت بگذارد جزو کارگزارانش به خدمت ارباب مشغول خواهید شد .
البته همانگونه که استاد شهبازی فرمودند بازی تاریخ انگونه نیست که شما و امریکاییها تصور میکنید . ملت ها را دراز گوش فرض نکنید .
اصولا ادمی نیستم که بخواهم به عقاید دیگران توهین کنم ولی تفکر شما اشاعه فرهنگ وطن فروشی و تسلیم است .لذا کمترین لحنی که توانستم از طریق ان با شما صحبت کنم همین بود که عرض شد (45235)
 
۱۳۸۶-۰۹-۱۰ ۱۴:۳۲:۳۸
بسمه تعالی
تکلیف کشور ما در این زمینه چیست؟آیا آقای شهبازی در این مورد ایده ای دارند؟درحالیکه متفکرینی مثل دکتر حسن عباسی دارای نظر می باشند نظر استاد شهبازی چیست (45127)
 
بینام
۱۳۸۶-۰۹-۱۰ ۱۴:۳۳:۲۳
همانطور که ذکر کرده اید، امید بزرگ آنها به قطعه قطعه کردن منطقه است. یعنی برقراری دولتهای ضعیف در منطقه که تنها تضمینی است برای رسیدن به اهدافشان. حال باید ما دو کاررا انجام دهیم. اول تلاش برای جلوگیری از تجزیه کشورها در منطقه (حتی طالبان را برای تجزیۀ افغانستان و حتی پاکستان و تحدیدی برای عربستان نگه داشته اند) است. دوم بالا بردن انسجام داخلی در این کشورها و ایران است. تنها سلاحی که می تواند دربرابر آنها پیروز باشد، آگاهی و یک پارچگی مردم است که از هزاران بمب اتم هم کارآ تر است. واین آگاهی و یک پارچگی تامین نمی شود مگر با ایجاد دمکراسی و مشارکت دادن مردم در تعیین سرنوشت خود. یعنی آزادی و دمکراسی واقعی. (45128)
 
سرهنگستاد (بازنشسته ) خلیل الله زحمتکش
۱۳۸۶-۰۹-۱۰ ۱۵:۳۷:۰۴
با سلام به عنوان یک کهنه سرباز با همه ی نظرات استاد شهبازی جز یک مورد موافقم
درست است که امپریالیزم انگلوسکسون و زر سالاران صهیونیست فنقشه ی بزرگ تغییر خاور میانه را پس از پایان جنگ سرد با جدیت دنبال می کنند ، اما یکی از مهمترین فاکتورهای اثر گذار بر این سیاست، نوع رفتار سیاسی جمهوری اسلامی ایران است .این یک شاخص اثر گذار بوده و نمی توان با ذکر این مسئله ، که اگر به جای دولت اقای احمدی نژ اد ،دولت های اقای خاتمی یا اقای هاشمی هم بر سر کار بودند ، جنگ با ایران با همین شدت در جریان بود ،تاثیر ایران بر وقوع یا عدم وقوع این بحران را نادیده گرفت .به جرات می توان گفت که جمهوری اسلامی ایران اثر گذار ترین مولفه ، در خاورمیانه و تحولات ان است .اگر در سیاست خارجی ما ، به جای ماجراجویی ، حساسیت زایی و تلاش در جهت خطرناک جلوه دادن فعالیت های خود ، به سمت حاکم نمودن عقلانیت در روابط سیاسی پیش برویم و اگر به جای حاکم ساختن تخیلات و باور های فردی بر رفتارهای سیاسی خود ، همگرایی و تحاد در سطوح داخلی و منطقه ای را جایگزین سازیم ، تحقیقا می توانیم از یروز سیاست جنگ طلبانه ی امپریالیزم که در صدد سلطه ی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی بر جهان است ، جلوگیری کنیم . اگر امرور نئو کان ها و اوانجلیست ها بر طبل جنگ می کوبند ، قطعا بخاطر منافعی است که کمپانی های بزرگ نظامی و کارتل های بزرگ انرژی از رهگذر این جنگ به دست می اورند اما تعجب این جاست که ما چرا بر این اتش می دمیم ؟
مگر نه این که هدف ارمانی ما ساختن کشوری مبتنی بر اندیشه ی سیاسی نوین و نوپای جمهوری اسلامیست؟
و مگر نه این که امپریالیزم در ورای اهداف سلطه جویانه ی خود، مترصد شکست اندیشه ی ما و عدم تحقق تفکر مردمسالاری دینی است ؟
اگر امروز بر سیاست خارجی ما عقلانیت حکمفرما باشد ، اگر به جای سخنرانی های جنجالی ریاست جمهوری ، تدبیر حاکم باشد ، اگر به جای شعار محو اسرائیل و نفی هولوکاست ، سخن رهبر معظم ، دایر بر انجام رفراندم را ملاک موضع گیری سیاسی قرار دهند و اگر های دیگر ......تحقیقا می توان از بروز جنگ جلوگیری ، و یا حداقل ، ان را به تاخیر انداخت و این مهم در نظریان استاد شهبازی نادیده انگاشته شده است . (45134)
 
محمد
۱۳۸۶-۰۹-۱۰ ۱۸:۰۵:۴۷
استاد ارجمند جناب سرهنگ زحمتکش
با سلام و احترام
به استحضار جنابعالی میرسانم که اساس تنش زدایی و کلیه مواردی که فرمودید صحیح است ولی نکته بسیار مهمی نیز در اینجا مطرح میباشد و ان اینکه بهانه های اینها انقدر ابکی است که موثر واقع افتادنشان ( تا حدودی ) نه بدلیل منطق محکم بلکه بدلیل زمینه بسیار خراب بین المللی است . البته خیلی ها مثل سابق نیستند و ملل دست اینها را خوانده است ولی هنوز انگیزه ها برای جلوگیری از شرارت این تبهکاران بین المللی کافی نیست . ایران هر کاری هم بکند اینها به سمت تقابل رفته و خواهند رفت . بعد از این صحبتها میگویند صنایع نظامی را تعطیل کنید .بعد می گویند حماس و حزب الله را ول کنید . بعد می گویند به ما در داخل کشورتان پایگاه دهید . بعد میگویند کشورتان را طبق فرمولهای ما اداره کنید و بعد هم راحت و بی هزینه فاتحه همه را میخوانند . به اعتقاد این حقیر پاشنه اشیل ما عملکردهای بسیار غلط در ابعا د اقتصادی و نوع برخورد اجتماعی در داخل کشور است . پاشنه اشیل ما انجاست .
امکانات ما کم نیست . تایید انها را نیاز نداریم . ما را هرگز تایید نخواهند کرد مگر ریششان دو دستی به دست ما باشد
البته حرف و عمل غلط اوضاع را تشدید خواهد کرد ولی
ایران هم کم به اینها فرصت نداده است اگر می بینید جواب نمی دهد به این دلیل است که مشکل داخلی داریم و انها فکر می کنند با فشار بیشتر اوضاع را وخیمتر خواهند کرد که انهم در اشتباهند (45165)
 
۱۳۸۶-۰۹-۱۰ ۱۵:۴۳:۵۴
برادر عزیز و فرزانه جناب اقای شهبازی
فرصتی برایم فراهم شد تا یکبار دیگر مجموعه ای از مقالات شما را که مرتبط با توطعه بیگانگان در این منطقه است مطالعه نمایم . دقت نظر ، اخلاص و تعهد جنابعالی قابل تقدیر بوده و ارزش این مهم را نمی توان بدرستی تخمین زد . کشور به وجود انسانهای فکور و متعهدی چون شما افتخار میکند (45136)
 
حميد
۱۳۸۶-۰۹-۱۰ ۱۵:۴۷:۴۴
من فكر نميكنم اينطور باشد. امروزه سياست نشستن‘ منتظر شدن ‘ قلاب انداختن و عمل كردن است. همه منتظرند ببينند چي ميشه. هرچه پيش آيد و به نفع باشد....... (45138)
 
هدایت اشتری لرکی
۱۳۸۶-۰۹-۱۰ ۱۶:۱۷:۵۷
اززمانی که ایران قرارداد بلند مدت فروش نفت با چین را امضاکرد خصومت کشورهای انگلوساکسون بیشتر شد.دید استراتژیک این کشور ها به چین حضور بلامنازع چین درتمام موازنه های سیاسی واقتصادی دنیا است.حال باید دید ایا تصمیم ایران درجهت تعمیم مناسبات باچین معقول بوده یا نه دردی را دوانمیکند.ایران در موقعیتی قرار گرفته که بناچار باید با این مدعی کشورهای انگلوساکسون تا آخر برود.من فکر میکنم آمریکا به بهانه خطر ایران برای منطقه نفت خیز خاورمیانه مسئله هسته ای بودن را مطرح کرده است. (45143)
 
۱۳۸۶-۰۹-۱۰ ۱۷:۰۶:۱۳
استاد محترم جناب آقای شهبازی .
درست است که در جنگ عراق با ایران از نظر \" نظامی \" عراق آغاز کننده جنگ بود . اما باید پذیرفت بعلت بی تجربگی و خام دستی از لحاظ \" سیاسی \" ما آغاز کننده جنگ بوده ایم .

لطفا\" به دولت مردان ما یاد آوری فرمائید . که حواس شان باشد . بهر دلیل ، مجدد اشتباه بزرگ ابتدای انقلاب تکرار نشود و در دام \" جنگ \" خود را گرفتار نکنیم که این بار امدادهای غیبی هم کار ساز نخواهد بود . مگر اینکه خود نقشه محو خود را ترسیم کرده باشیم . که البته این بحث دیگری است . (45150)
 
سهراب
۱۳۸۶-۰۹-۱۰ ۱۷:۱۶:۳۴
جناب آقاي شهبازي :

فرض را بر اين ميگيرم كه تمام گفته هاي شما صددر صد درست باشد.

چند تناقض خيلي ساده در گفته هاي شما وجود دارد.

اول -- با وجود دستيابي آمريكاييها به انرژي هسته اي و بي نيازي از انرژي هاي فسيلي چه نيازي به اين همه برنامه ريزي است.انرژي هسته اي كه ايران براي دستيابي به آن اين همه در كش و قوس است.

دوم -- مگر در حال حاضر و با همين حكومتهاي موجود در خاورميانه ، حكومتهاي خاورميانه جز اين است كه به عنوان انباردار نفت و گاز و كشورها هم به عنوان انبار انرژي هاي فسيلي ( نفت و گاز) هستند و تمام فراوري هاي صورت گرفته توسط خود آنهاست.پس چه لزومي دارد كه به تركيب آن دست زد.

سوم -- بيا فرض كنيم كه آمريكا در يك كره ديگر است و خاورميانه در كره اي ديگر،آمريكا اسلحه توليد مي كند و به كره خاورميانه مي فرستد.در عوض از كره خاورميانه چه ميگيرد.نفت و گاز.تا زمانيكه امنيت داخلي كره آمريكا از جانب كره خاورميانه به خطر نيافتد اين حالت پايدار است.ولي چه چيزي باعث مي شود كه اين حالت مختل شود.دو حالت است
الف -- يا اينكه كره خاورميانه به اسلحه نياز نداشته باشد.
ب -- خاورميانه نفت را خودش فراوري كند و نفت خام نفروشد.
ما مي دانيم كه هيچ كدام از حالتهاي الف و ب اتفاق نيافتاده است.چون كشورهاي منطقه هنوز به سطحي از فكر و شعور نرسيده اند كه همديگر را تهديدي براي خود ندانند و به هر حال هميشه انبارهاي اسلحه شان پر است.(بدون توجه به القائات آمريكا) و از طرفي از لحاظ تكنولوژي هم به سطح فراوري نفت نرسيده اند.

فقط و فقط يك نكته هست و آن اينكه آمريكا و خاورميانه در دو كره مجزا نيستند و امنيت آمريكا در خطر است.و فقط به اين خاطر است كه آمريكا بايد به تركيب اين تيم برنده( از لحاظ اقتصادي براي آمريكا) دست بزند. و آن امنيت است.

و الا اگر مساله امنيت براي آمريكا نبود ، هيچ نيازي به تيكه تيكه كردن خاورميانه با توجه به حكومتهاي موجود نبود.

چهارم -- شما گفته ايد كه وجود احمدي نژاد ربطي به سياستهاي آنها ندارد.اتفاقا نظر من هم همين است ولي خوب احمدي نژاد به آنها خيلي كمك كرد .در راستاي منزوي كردن ايران و آماده كردن افكار عمومي براي جنگ با ايران.
احمدي نژاد با كارها خود ( مثلا مساله هلوكاست) عملا در راستاي خواست آنها حركت كرد.به عبارتي مي توان گفت احمدي نژاد براي هدف آنها بهترين گزينه بود. (45153)
 
محمد
۱۳۸۶-۰۹-۱۰ ۱۷:۴۵:۴۰
من نظرات دنیس کوینچ و ران پاول را اغلب دنبال میکنم بسیار انسانهای مطلع و شریفی هستند این دو کاندیدا انگار که در ان سیستم پرورش نیافته اند . شانسی ندارند ولی خدا خیرشان دهد . نمونه نظرات ران پاول در ضمیمه این مقاله را بخوانید حرف مرا تصدیق خواهید کرد (45159)
 
م
۱۳۸۶-۰۹-۱۰ ۲۰:۴۱:۲۵
منزوی تر شدن کشور در زمان دولت فعلی قابل انکار نیست به علاوه باید توجه کرد که در دنیا ی امروز صرف برحق بودن مواضع ما کافی نیست .باید دشمن را مدیریت کرد همانطور که دکتر جواد لاریجانی می گفتند اما الان فکر می کنند با بی اعتبار خواندن قطعنامه های شورای امنیت-که البته بی اعتبار است- می شود مشکل را حل کرد. (45184)
 
۱۳۸۶-۰۹-۱۱ ۱۲:۲۲:۳۴
شهيد سيد مرتضي آويني:
جنگ برپا شد تا صف احرار را از اغيار جدا کند، و عاشورائيان را برگزيند و اگر اين آزمون کربلايي نباشد، چگونه خطيب از خبيث جدا شود. (45254)
 
خلیل الله زحمتکش
۱۳۸۶-۰۹-۱۱ ۱۷:۱۹:۰۶
دوست گرانمایه : اقای محمد
با سلام و سپاس ، با نظر شما موافقم که عملکردهای بسیار غلط در ابعاد اقتصادی و نوع برخورد اجتماعی را، پاشنه ی اشیل کشور دانسته ایدو اگر عنایت فرمایید،من هم به طور گذرا ،به این نکته اشاره داشته ام که،هدف ارمانی انقلاب اسلامی در ایران ، ساختن کشور، بر اساس اندیشه ی نوین و نوپایی تحت عنوان ،مردمسالاری دینی بوده و امپریالیزم ، بیش از همه ی دلایل و انگیزه های خود، برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران ،در صدد ناکارامد جلوه دادن این نوع اندیشه ی کشور داریست ، تا ثابت کند که لیبرالیسم ، اخرین و کاملترین اندیشه ی سیاسی می باشد. با این وصف ، امپریالیزم به طور طبیعی ، از هیچ کوشش و ترفند ی برای ایجاد تنش و کارشکنی فروگذارنمی کند ، تا ثابت نماید که اندیشه ی جمهوری اسلامی ، یک تئوری ناکارامد است و متقابلا مسئولان ما می توانند و باید ،امور اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و امنیتی جامعه را، به گونه ای سامان دهند ، که بیانگر کارامدی ان اندیشه ی سیاسی باشدو این امر محقق نمی شود ، مگر ان که حداقل خود مسئولان ما ،به افزایش تنش کمک نکنند .
به نظرم مهمترین مشکل در دولت کنونی ما این است که برخی مسئولان اجرایی ، تفاوت بین دیپلماسی و گفتمان داخلی را رعایت نمی کنند و با طرح شعارهای جنجالی و تهدید های غیر ضروری ، امکان ساختن کشور و رفع مشکلات مردم را به تاخیر انداخته و فرصت های طلایی و غیر قابل بازگشت سازندگی را از دست می دهند و مشکل دیگری که از گذشته نیز و جود داشته ، ان است که روسای جمهور ما ،بیش از ان که در مقام اجرایی سخن بگویند ، اغلب مایلند تا در نقش ایدئولوگ و تئوریسین ظاهر شوند و هزینه ی برخی گزافه گویی های ان ها را ،مردم و رهبری می پردازند . (45278)
 
۱۳۸۶-۰۹-۱۱ ۱۸:۴۱:۲۵
شهيد سيد مرتضي آويني:
جنگ برپا شد تا صف احرار را از اغيار جدا کند، و عاشورائيان را برگزيند و اگر اين آزمون کربلايي نباشد، چگونه خطيب از خبيث جدا شود.


اگر منطق داشته باشیم . دنبال جنگ نخواهیم بود . راههای کم هزینه تری برای رسیدن به آنچه شهید بزرگوار در بالا گفته اند وجود دارد . (45287)
 
۱۳۸۶-۰۹-۱۲ ۰۷:۴۲:۲۷
اگر امام حسین شخصیتی استثنایی و فرهیخته بوده که بوده چرا فقط عاشورا و محرم او را چسبیده ایم ؟ مقاومت تا اخرین قطره خون در جای خود و بوقتش . ایا راه امام حسین در بحث عدالت اجتماعی ( اعم از دولتیان و مردم عادی ) و پرهیز از فرصت سوزیها ، عدم تبعیض ،توجه به شایسته سالاری ، توجه کافی و وافی نسبت به حق مردم در حوزه قضا و هزاران نکته دیگر را تا چه حد رعایت کرده ایم ؟ از راه امام حسین فقط مقاومت 72 تن در مقابل فوج عظیم شیاطین مطرح است ؟
اگر ان مقدمات را رعایت نکرده باشیم ایا در این قسمت هم شعار گونه صحبت نمی کنیم ؟ فرهنگ ذکر شده توسط شهید عالیقدر اوینی بسیار محترم و ارزشمند است . پیشنیازها را رغایت کنیم . ضمنا در صورت در گیری ایران و امریکا نابرابری نیرو در حد واقعه کربلا نیست و انها سالم در نخواهند رفت مگر از سلاحهای غیر متعارف استفاده کنند که در انصورت هم باز بشکل دیگری دچار تبعات ان خواهند شد . (45314)
 
عليرضا
۱۳۸۶-۰۹-۱۱ ۲۳:۵۸:۲۴
به نظر نمي رسد واقعيت با فرمولي كه آقاي شهازي ارائه داده اند مطابقت داشته باشد. اولا اگر فرض كنيم نقشه بزرگي در ذهن سران امپرياليسم و صهيونيسم و به اصطلاح ايشان زرسالاران يهود است، فرصتهايي كه براي اجراي منويات آنها ايجاد مي شود كاملا تحت كنترل آنها نيست. ايشان يك فرض نه چندان منطقي دارند كه دنيا و همه كشورها ملعبه دست سران آمريكا و صهيونيسم هستند. اشكال فرمول تحليل ايشان هم همينجا است كه در معادله مذكور سهم جهان بي طرف يا حداقل غير مغرض ناديده گرفته شده است. اگر ما به گونه اي رفتار كنيم كه بي طرفها با ما از در دوستي وارد شوند و مغرضين هم بي طرف، آن نقشه بزرگ هيچگاه عملي نخواهد شد. اصلا لازم نيست نقشه اي مخوف در كار باشد، اگر با كج سليقگي براي خود دشمن سازي كنيم بايد روزي منتظر واكنش خصمانه عليه خود باشيم. من ادله و سوابقي براي بدبيني نسبي كشورها به خودمان دارم كه مصلحت نيست از آنها سخن به ميان آورم. به هر حال تحليل شما همه جهان را و حتي ايران را موجودي زبان بسته و طعمه آمريكا و «زرسالاران يهود» قلمداد مي كند. خيلي جاي بحث دارد.
دوم اينكه استنادهاي ايشان براي توجيه وقوع حتمي جنگ حتي در صورت كنار تسليم شدن، بسيار ضعيف است. نكته اول توجه به اصول جنگ رواني در مناسبات بين المللي است. مرعوب اين جنگ رواني شدن با استناد به سخناني كه بدانها اشاره شده حاكي از چيست؟ نكته دوم بحث هزينه- منفعت براي حمله به ايران است. به نظر نمي رسد با مشكلات عراق و افغانستان فرضهاي ايشان اساس محكمي داشته باشد. وقعيات منطقه مه من در اين مجال نمي توانم بدانها اشاره كنم و جنگ سي و سه روزه دلاوران حزب الله، فرضهاي شما را به شدت ضعيف مي كند.
نكته جالب اينكه آقاي شهبازي گريزي هم به منش سياسي آقاي احمدي نژاد زده اند! كه منتقدان ايشان يا جاهل اند يا مغرض! جل الخالق! شما رفتار كسي را كه از ترس مرگ خودكشي مي كند را چگونه توجيه مي كنيد؟ اگر به قول شما به ايران حمله شود، زمينه هايي بايد فراهم شود، چرا ما خود اين زمينه ها را فراهم كنيم؟ چرا به طرف سگ هار سنگ پرتاب كنيم؟ چرا بطور غيرمنطقي بر روي سرمايه انساني جهان اسلام حساب باز كنيم و نهراسيم از روزي كه دوستان ما هم رفتار ما را مشكوك و بدانديشانه بدانند؟ جدا از اينكه در يك تحليل درست بايد از چنين گريزهايي و چنين انگ زدنهايي پرهيز كرد. (45304)
 
۱۳۸۶-۰۹-۱۲ ۱۵:۰۶:۳۸
با سلام. نظرات جناب شهبازی بخشی از واقعیت های موجود را نشان می دهد و تاریخ معاصر خاورمیانه ان را تایید می کند ولی روی دیگر سکه نشان داده نمی شود.روی دیگر سکه رفتار ما در ایران است که سنجیده به نظر نمی رسد و رنگ و بوی ا یدیو لوزیک دارد و حتی سطحی.یکی از نمونه های ان سفر رییس جمهور به قطر وشرکت در نشست سران شورای همکاری خلیج فارس است.به نظر شما شرکت رییس جمهور در نشستی که منکر حقوق و حاکمیت ایران است درست است؟ایا حضور رییس جمهور به معنای رسمیت دادن به ادعاهای جعلی اعراب و قبول کردن عنوان ضد ایرانی خلیج عربی نیست؟ (45398)
 
۱۳۸۶-۰۹-۱۳ ۱۲:۳۷:۰۹
اعراب برادران ما هستند . مقداری سو تفاهم ، مقداری ترس و وابستگی ، مقداری کج فهمی و غفلت وضعیت را اینگونه ساخته است . من بر عکس شما فکر میکنم این ارتباطات بنفع منطقه است و اگر روابط را اصلاح نکند حداقل رو به وخامت نمی برد . سیاست خارجی ما بایستی فعال تر از اینها هم باشد . خودمان را کنار بکشیم به همان چیزی که امریکا میخواهد عمل کرده ایم . بالاخره در هر غائله ای یک طرف بایستی اول جلو بیاید . خدا وکیلی وقتی به چهره اینها نگاه میکنم احساس نفرتی ندارم و فقط قلبم مالامال از تاسف و درد میشود که چرا میان ما برادرانی که خدا ، رسول و قبله مان یکی است اینقدر فاصله افتاده است . از کم لطفی های گذشته اعراب هم مطلع هستم . ولی اعتقاد دارم به اینکه اینگونه ارتباطات و تماسها بایستی بسیار بیشتر شوند .
قدرت ما در عمل درست توام با تعامل است . با دور ایستادن و
تکبر فروختن چیزی حل نمی شود . ایران در دهه های گذشته
در منزوی ساختن خود بسیار موفق عمل کرده حال بایستی جبران کنیم . این حرف را با در نظر گرفتن تمامی بلایایی که بر سر مان رفته عرض میکنم . تحولات اساسی را انسانها و جریانات دریادل و با گذشت ایجاد میکنند . (45553)
 
باقر
۱۳۸۶-۰۹-۱۳ ۱۳:۲۳:۴۶
بسمه تعالي
دنباله مطلب در باره پس چه بايد كرد : همين نترسيدن با بي اعتنايي عامدانه و هوشمندانه مردم و مسئولان ايراني ، يعني جا نخوردن در قبال جنگ رواني . دوم :اعتماد به خدا و مردم خوب ايران و ايجاد زمينه هاي مشاركت هر چه بيشتر مردم در كارها و نهايتا توجه به اتحاد ملي . سوم : توجه جدي به سبك هاي نوين و ابداعي دفاعي همچون ماجراي جنگ 33 روزه ، كه بحمدالله ، نشانه هاي هوشياري كاملا هويداست . چهارم : روشنگري منطقه اي و توجه كامل به انسجام اسلامي ، همانند رويكرد صميمانه به كشورهاي همسايه كه از دولت آقاي خاتمي آغاز شده و ديروز در شركت در اجلاس سران خليج فارس و چندي پيش در اجلاس درياي خزر ، انجام شد . پنجم : توجه بيشتر به امكانات خدا دادي ايران در راه اندازي كريدور جنوب به شمال و بالعكس ، صدور گاز به اروپا و شبه قاره آسيا و نفت به چين و مشاركت بهتر در اجلاس هاي منطقه اي مانند شانگهاي و فعال شدن در اجلاس هاي جهاني و موضعگيري هاي درست همانند آنچه كه انجام شد در مورد آناپوليس . ششم : رفع مشكلات گوناگون مردم با رعايت توجه به زير ساختها و اصلاح مديريت ها ، نه به سبك آموزش و پرورش كه اگر درست هم بوده باشد ، با اين سبك توجيه ندارد .
باز هم سخن سابق را ياد آوري مي كنم كه اينها تلاش ها و اقدامات ممكن است كه انجام گرفته و مي گيرد اما مهمتر از همه اخلاق و اعتقادات اسلامي فردي و جمعي است كه بدون آنها ، آمريكا و ژاپن شدن هم ، صرفه و فائده معقول ندارد چرا كه اولي جهان بر هم زني و آشفتگي سازي احمقانه ، حيواني و غير انساني را به دنبال دارد و ديگري ذلت و خفت گوش به فرماني اولي را مانند تابعيت بانكي از آمريكا در اقتصاد ، سياست و فرهنگ . هيتلر و استالين نيز گورشان كنده شد و با امكانات امروزه جهاني و گسترش معنويت انقلاب اسلامي ، خيلي خيلي زودتر ، بساط امثال بوش و پشتيبانان صهيونيست و كارتل هاي گوناگون ، در طرح احمقانه نقشه جديد خاورميانه آنها ، انشاء الله از بين خواهد رفت ، همانگونه كه كسي ديگر نمي تواند در انديشه و ترس از صدام و حاميان منطقه اي و جهاني او باشد . (45569)
 
محمد مهدی سالاری
۱۳۸۶-۰۹-۱۳ ۱۶:۴۵:۵۴
بسمه تعالی
با تشکر از استاد گرانمایه عبدالله شهبازی و همه کسانی که اظهار نظر کرده اند چه موافق و چه منتقد.
این مسئله رو نباید فراموش کرد که درگیری ما با نظام سلطه جهانی اجتناب ناپذیره! چون هردوی ما تمامیت خواه هستیم و به چیزی کمتر از فتح کل دنیا فکر نمی کنیم. تا اینجا شاید یکی بگه که این درگیری لزوما از جنس سخت نیست و می تونه از جنس نرم باشه. اما به این سادگی نیست. چون ما درگیریمون در حد یک رقابت ساده مثلا از جنس اونی که چین و امریکا با هم دارن نیست! ما با هم رقابت نداریم بلکه تضاد ذاتی داریم. ما نظم موجود جهانی رو کاملا به هم ریختیم و ناچاریم . چونکه می خوایم یه نظم دیگه ای رو جایگزین کنیم. پس چون می خوایم ساختارشکنی کنیم مطمئنا یه جاهایی هم درگیری از جنس سختش اجتناب ناپذیره. حالا مهم اینه که این درگیری رو کی اول شروع کنه و از کجا. کار به مقدورات فعلی خودمون ندارم. اما به نظر من مواضع احمدی نژاد بسیار هوشمندانه بوده است! در مقابل کسی که داره به تو مشت میزنه و مطمئنی که می خواد اینقدر تو رو بزنه که از پا درت بیاره کار درست این نیست که دستتو بگیری جلو صورتت تا دفاع کنی! بلکه کار درست اینه که تو هم یه لگد جانانه بزنی! البته باید مواظب صورتت هم باشی و صد البته اگه بدن سالمی هم داشته باشی و مریض نباشی خیلی موفق تری اما همه‌ی اینها میتونه باعث این بشه که از لگد زدن و داد و بیداد کردن علیه حریفت دست بکشی؟
من تعجب می کنم از اونایی که کاملا موضع انفعالی رو پذیرفتن و از همین الان موفقیت امریکا رو قطعی فرض کردن و فقط می خوان که به دنبال تلفات کمتری باشن. آقاجون بدون زحمت و هزینه که نمی شه به اهدافمون برسیم. باید زحمت کشید! (45600)
 
حميدي
۱۳۸۶-۰۹-۱۴ ۰۰:۱۹:۲۳
با سلام
برخي از دوستان ناشناخته به خوبي به نقاط ضعف تحليل آقاي شهبازي اشاره كرده اند، اگرچه مختصر- چاره اي هم نيست.
رويكرد آقاي شهبازي به شدت ايدئولوژيك است و ارزش آن هم در همين حد است. افرادي همچون آقاي پرفسور مولانا كه ساليان دراز است در آمريكا زندگي و تدريس مي كنند نيز -به هر دليل - چنين رويكردي به مسايل جهان دارند كه البته با پيشينه آنها جور در نمي آيد. آنان با قطب بندي خاصي كه قايل هستند، سعي در ايجاد نوعي رويارويي آمريكا و غرب با مسلمانها دارند و اين موضع در داخل براي عده اي خوشايند است. اين رويارويي را ايدئولوژيك كردن ممكن است خوشايند باشد اما نه واقعي است و نه به صلاح ما. واقعيتهاي جهان آنگونه كه ايشان ديده اند سياه يا سفيد نيست. همه دغدغه آنها نابودي ما نيست. اين امر كاملا نسبي است. من بر اين باورم كه قدرت واقعي اكنون در دست آمريكا و اسراييل نيست كه بتوانند هر نوع آتش افروزي كه بخواهند بكنند. (45631)
 
صمد
۱۳۹۳-۰۴-۱۰ ۱۲:۴۸:۰۷
به نظر من عصبانی شدن چاره کار نیست وسران ارشد نظام به نحوی باید مدیریت کنند که قومیت ها ی مختلف برای داشتن تابعیت ایرانی جلوی سفارتخانه های ایران صف بایستند واز داشتن پاسپورت ایرانی افتخار کنند مثل تابعیت آمریکایی یا کانادایی یا استرالیایی ودر این صورت همه قومیت های همسایه آرزوی چسبیدن به ایران را دارند که دیگر تجزیه درباره ایران مفهومی نخواهد داشت. (2232041) (alef-1)
 
امير حسين گودرزي
۱۳۹۳-۰۵-۱۸ ۱۷:۲۷:۳۸
يعني ما از ويتنامي ها كمتريم كه نتونيم آمريكارو شكست بديم (2296081) (alef-10)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.