کد مطلب: 243301
«بلاتکلیفی» در بایکوت
بخش تعاملی الف - سیده آزاده امامی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : يکشنبه ۶ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۱۴
یک سال از آغاز به کار دولت یازدهم می گذرد و نامعقول نیست اگر انتظار داشته باشیم لااقل یک چهارم از وعده های انتخاباتی رئیس جمهور محقق شده باشند، آنچنان که خود ایشان هم در آستانه یک سالگی دولت چنین مطالب های را از اعضاء دولت داشتند و وزرا را به بررسی این امر فراخواندند. در این مجال هم بنای پرداختن به همه آنچه آقای روحانی پیش از انتخابات وعده داد را نداریم، بلکه مقصود صرفاً بازنمائی اصلی ترین وعده ایشان و تحقق یا عدم تحقق و توفیق یا عدم توفیق آن است.
شکی نیست که دولت و مشخصاً خود آقای رئیس جمهور با وعده حل مشکلات کشور در سایه برقراری تعامل گسترده با همه دنیا و به ویژه آن کشورهایی به میدان آمد که به زعم ایشان شأن «کدخدایی» دارد و گشایش یا عدم گشایش معضلات ما هم بسته به اراده اوست! این بود که به محض تشکیل دولت دستگاه دیپلماسی مأمور ایجاد تغییرات در این حوزه شد و تنها «کلید» روحانی را به دست گرفت بدان «امید» که این «تدبیر» کارگر افتد و گره از کار فروبسته ملت بگشاید.
تحولات در عرصه روابط خارجی با سرعت هرچه تمامتر آغاز شد، با این تصور که با همان سرعت هم به سرانجام خواهد رسید و به اعتبار عزم راسخ دولت در این خصوص میتوان حتی تلکیف پرونده های پیچیده چندین و چند ساله را نیز در اندک زمانی مشخص کرد! از این رو حتی خود رئیس جمهور نیز به یاری دستگاه دیپلماسی شتافت و مهمترین و بلندترین گام را در این مسیر پرخطر برداشت و راه را برای حرکت رو به جلو دیپلمات هایش هموار ساخت، یعنی گام نهادن در منطقه ممنوعه رابطه با شیطان بزرگ و گفتگوی تلفنی با اوباما، امری که رهبری معظم انقلاب آنرا «بجا» ندانستند. بلافاصله ظریف هم با جان کری دست داد و با سرعتی باورنکردنی مقدمات شکلگیری توافقی را فراهم آورد که به دلیل بیتوجهی- یا لااقل کم توجهی- به هشدارهای مشفقانه و شتابزدگی ناشی از خوش بینی مفرط به دشمن امروز خود به چالشی اساسی فراروی دولت بدل شده است. اما موضوع این جستار حتی «توافق نامتوازن ژنو» و «امتیازهای نقد داده شده» و «وعده های نسیه حتی ستانده نشده» آن هم نیست، و حتی اینکه علیرغم به آب و آتش زدن مردان دیپلماسی لبخند در رفع تحریم ها هنوز آب هم از آب تکان نخورده و تحریم ها همچنان به قوت خود برقرار و بلکه به آن افزوده نیز شده است.
موضوع اصلی موردی است که حدود یکسال است شبیه موضوعات دیگری تحتالشعاع حاشیه هایی که اغلب خود دولت مسبب آن بوده قرار گرفته و مغفول واقع شده است. درواقع متأسفانه دولت هر از گاهی حاشیه ای به راه می اندازد که برای مدتی افکار عمومی جامعه را مشغول فضای متشنج ایجاد شده بعد از آن هیاهو نموده و از پرسش گری و مطالبه گری در خصوص موضوعات اصلی بازدارد؛ «سخنرانی ها و تعابیر جنجالی» گاه و بیگاه مقامات دولتی و طرح و بزرگنمائی بحث های انحرافی مصادیق سیاست فرار به جلو دولت هستند که به لطف همراهی رسانه های نزدیک به دولت به خوبی توانسته در سطحی از جامعه غفلت از موضوعاتی حیاتی شبیه «حکم پرونده کرسنت»، «ناکامی دولت در تحقق برخی وعده ها» و... را رقم بزند، که البته «توافق ژنو» از این بابت خوش شانس بوده و از حاشیهسازی های دولتی جان به در برده است!
موضوع اصلی این یادداشت سؤال از سرنوشت «نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل متحد» است که با وجود گذشت بیش از یکسال از فعالیت دولت همچنان «بلاتکلیف» است؟! در این مجال همچنین بنای آن نداریم که از دولتی که مدعی «بازگرداندن احترام به پاسپورت ایرانی» بود سؤال کنیم آیا رفتار بی سابقه سازمان ملل در نپذیرفتن سفیر جمهوری اسلامی در این سازمان مصداق تحقق این وعده بود، و آیا مابه ازاء گفتگوی مستقیم با شیطان بزرگ و پاسخ حسن نیت بیش از اندازه به دشمن این بود یا خیر؟ سؤال از فعالیت دستگاه دیپلماسی کشور به مثابه پرتحرکترین بخش دولت یازدهم است که پس از یکسال برای این موضوع چه «تدبیر»ی اندیشیده است؟ متأسفانه گذشته از آنکه به نظر می رسد به نوعی همه نگاه ها در دولت معطوف به ظریف است و غیر از پیشرفت های محسوس و قابل تحسین در حوزه بهداشت و درمان، تحرک قابل ذکری در سایر بخش ها صورت نگرفته و گویی همه منتظرند ببینند ظریف چه می کند، ظاهراً در خود دستگاه دیپلماسی نیز همه نیروها بر حل پرونده هسته ای و مذاکرات با ۱+۵ متمرکز شده است و از سایر ظرفیت ها و نیز وظایف این بخش غفلت شده است!
در شرایطی که در دنیای امروز نقش آفرینی سازمان های مهم بین المللی در عرصه سیاست جهانی یک اصل غیرقابل انکار است و بر این اساس دولتها به دنبال کسب جایگاه، تثبیت و ارتقاء جایگاه خود در این سازمان ها میباشند، متأسفانه در سایه «بی» تدبیری های صورت گرفته حدود یکسال است که جایگاه جمهوری اسلامی در مهمترین سازمان بین المللی- یعنی سازمان ملل- متزلزل شده و ایفای نقش نظام اسلامی طی یکسال گذشته در جایگاه فوق کاهش محسوسی داشته است. در واقع از آنجا که اثرگذاری در نظام بین الملل منوط به حضور فعال در نهادهای تصمیم گیر و مهم بینالمللی است، «بلاتکلیفی» نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل متحد قطعاً از کنش گری مؤثر جمهوری اسلامی در عرصه بین الملل کاسته و فرصت های زیادی را از نظام سلب کرده است. در شرایطی که طی یکسال گذشته و به ویژه ماه های اخیر جهان و خصوصاً منطقه خاورمیانه درگیر مسائلی بوده است که حضور مؤثر جمهوری اسلامی می توانست معادلات منطقه ای و فرامنطقه ای را بیش از پیش به نفع ما رقم بزند، اما متأسفانه اینگونه نشد و حتی بسیاری از فرصت هایی که در این بازه زمانی خاص پیش روی نظام اسلامی بود با برخی «سوء»تدبیرها از بین رفت.
به عنوان مثال بهره گیری صحیح از فرصت کم نظیر ریاست ایران بر جنبش عدم تعهد و ایجاد انسجام لازم بین کشورهای عضو این جنبش در جریان جنگ اخیر غزه این امکان را به وجود می آورد که همراستا با موج محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی در بین ملت ها و افکار عمومی کشورها، فشار سازمان یافته ای هم از سوی اعضاء این جنبش- به عنوان بزرگترین تشکل بینالمللی- به منظور محکومیت رسمی و حقوقی جنایات رژیم کودک کش به سازمان ملل وارد شود و اگرچه احتمال محکومیت این جنایات در شورای امنیت به دلیل حضور حامیان بی چون و چرای صهیونیست ها تقریباً نزدیک صفر است، اما این امکان وجود داشت که با نقش آفرینی مؤثر جمهوری اسلامی این فاجعه لااقل در سطح مجمع عمومی محکوم شود که البته هرچند در آن صورت بیانیه ای غیرالزام آور می شد، با اینحال نمی توان از بار حقوقی و سیاسی آن چشم پوشید.
مورد دوم اعتراضات گسترده و دامنه دار ضد نژادپرستی در شهر فرگوسن آمریکاست که قابلیت بهره گیری حقوقی و تبلیغاتی فراوانی برای جمهوری اسلامی داشت ولی متأسفانه آنچنان که باید و شاید از آن بهره گرفته نشده است؛ در شرایطی که مقوله «حقوق بشر» از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز به عنوان چالشی در رابطه نظام اسلامی با نظام سلطه وجود داشته و دنیای استکبار به کمک امپراتوری رسانه ای وابسته به خود با برخوردی دوگانه و فریبکارانه با این موضوع سعی داشته نظام اسلامی را در موضع اتهام و انفعال قرار داده و خود از موضعی طلبکارانه و مطالبه گر همواره مدعی نظام باشد و حتی تبعات حقوقی و سیاسی و اقتصادی گزافی را نیز متوجه نظام نماید، وقایع رخ داده در ایالت میسوری و شهر فرگوسن به خوبی این امکان را به نظام اسلامی می داد که همان چماقی را بر سر مدعیان حقوق بشر بزند که سال هاست بالای سر جمهوری اسلامی گرفته اند و آن را به ابزاری برای فشار بر ما بدل کرده اند.
و... .
لیکن با کمال تأسف سوءتدبیرهای صورت گرفته فرصتی را که می توانست به بهترین نحوی در اختیار ما باشد از بین برد. متأسفانه دولت با چهرهای که از خود برای دیگران و به ویژه دشمنان نظام ترسیم کرده است این تصور خام را در ذهن آنان پدید آورده که گویی همواره اوست که باید در موضع ضعف و پاسخگویی قرار داشته باشد و همواره اوست که باید نخستین گام های اعتمادساز را بردارد، و نه تنها این، که حتی در برابر زیاده خواهی ها و افزون طلبی های دشمن نیز چاره ای جز تسلیم و پذیرش نداشته باشد- آنچنانی که در ماجرای وضع تحریم های جدید پس از توافق ژنو پیش آمد و دولت بدون هیچ واکنش خاص و اقدام متقابلی در برابر عهدشکنی های مکرر آمریکائی ها به اعتراضی لفظی بسنده کرده و همچنان بر انجام تعهدات خود در این قضیه پای می فشارد!- در واقع تغییر تاکتیک سیاست خارجی از حالت تهاجمی و فعالانه به رویکرد انفعالی و پاسخگویانه سبب تحمیل بدعت های بی سابقه و غیرقانونی و اوجگیری مطالبات زیادهخواهانه دشمن بوده است.
این نتیجه طبیعی باور دولتمردان فعلی به سیاست «تنش زدایی» می باشد که اجازه رفتاری به مثابه یک «استثناء» با ما را به دشمنانمان داده است. و همچنین طبیعی است مادامی که دولت سودای رفع تنش از دشمنان مسلّم نظام را داشته باشد، این داستان همچنان ادامه خواهد داشت، چراکه اساس چالش نظام سلطه با نظام اسلامی بر سر موضوع دیگری است و این چالش زایل شدنی نیست مگر به تغییر ماهیت یکی از طرفین!
با این حال آیا زمان آن نرسیده است که دولت محترم در این خصوص پاسخگو باشد و در برابر افکار عمومی به تشریح همه تبعات حقوقی و سیاسی این موضوع- بلاتکلیفی نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل متحد- بپردازد؟ آیا مسکوت گذاشتن موضوع کمکی به حل آن می کند یا همچنان که تاکنون پیش آمده تنها فرصت های بیشتر و بیشتری را از کف نظام خارج می کند؟ آیا دولت بر موضع اصولی و قانونی خود پای می فشارد و مجدانه پیگیر استیفای حقوق نظام می شود، یا اینکه تسلیم این بدعت بی سابقه غیرقانونی و زیاده خواهانه نظام سلطه شده و به خواست او تن خواهد داد؟ آیا...؟
به نظر می رسد وقت آن رسیده است که دولت محترم این سکوت سؤالبرانگیز را بشکند و در مورد برنامه خود برای این موضوع اطلاع رسانی کند. فراموش نکنیم شصت و نهمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد برگزار خواهد شد، آیا دولتمردان در حالی در این مجمع شرکت می کنند که کرسی نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد خالی است؟
کلمات کلیدی : سیده آزاده امامی