نظر منتشر شده
۶۷
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 147344
نقد فرهنگ با هدم فرهنگ تفاوت دارد
میثم مهدیار، 26 اسفند 90
تاریخ انتشار : جمعه ۲۶ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۱۶
میثم مهدیار در پاسخ به مطلب منتشر شده در سایت الف به عنوان  " آيا اسكار فرهادی دستاوردی برای نظام است؟ خطاب به نویسنده آن نوشته است:

دوست عزیز جناب آقای فاتحی زاده!

از مقدماتی که کنار هم چیده اید، نتیجه ای که گرفتید حاصل نمی شود. ساده ترین دلیلش آن است که شما اهدای اسکار را تنها شاهد تجربی بر فرضیه خود یعنی" تصمیم غرب برای تعامل فرهنگی با ایران" گرفته اید که آن هم در یک نگاه جامعه شناسانه و نماد شناسانه و به دور از ساده انگاری دچار چالش می شود.اما برای من دو گزاره در یادداشت شما جالب توجه بود که در ادامه سعی می کنم نکاتی را در مورد آنها متذکر شوم:

اول: آنجایی که فرموده بودید: "اين فيلم مانند بسياري ديگر از فيلمها تصويري خاكستري از ايران ارائه مي‌دهد كه مي‌تواند در رده فيلمهايي قلمداد شود كه ابرقدرتها با تكنيكي قوي به نقد خود در آن مي‌پردازند"

دوم: آنجایی که نوشته بودید: "فيلم جدايي نادر از سيمين ... به هيچ وجه يك تصوير تيره و تاريك از ايران نمايش نمي‌دهد".. در ادامه سعی می کنم توضیحاتی را برای روشن تر شدن بحث خدمتتان ارائه کنم.

احتمالا اشاره شما در گزاره اول به فیلمهایی است که اسمش را می‌توان گذاشت «امریکا علیه امریکا»، و هر وقت در سینمای امریکا مطرح شده، عده‌ای را به تعجب واداشته که چگونه مناسبات سیاسی و امنیتی یک کشور در سینمای همان کشور این‌طور بی‌پروا نقد می‌شود. آیا در سینمای امریکا خط قرمز وجود ندارد؟ آیا این مدلی است که به مخالفین تا حدی اجازه‌ی مخالفت می‌دهد؟

رقصنده با گرگ (کوین کاستنر ـ ۱۹۹۰)، آخرین سامورایی (ادوارد زوییک ـ ۲۰۰۳) و آواتار (جیمز کامرون ـ ۲۰۰۹) را می توان همگی از زمره این جریان نقادانه "آمریکا علیه آمریکا"به حساب آورد. روند هر سه فیلم در نهایت پشیمانی انسان آمریکایی (و در اصل مدرن غربی ) از ظلم هایی است که در حق طبیعت، انسان واقعی و خرده‌فرهنگ‌های دیگر روا داشته است. انسان مدرنی که در ابتدا فکر می‌کرد با از سر راه برداشتن خرده‌فرهنگ‌های مزاحم به خوشبختی می رسد،ولی بعد می‌فهمدخرده‌ فرهنگ مزاحم، خودش است. این تحولی است که در این فیلم‌ها اتفاق می‌افتد: مدلی از اعتراض فرهنگی ـ اجتماعی در مقابل هنجار موجود در نظام امریکا یا همان شیوه‌ی زندگی امریکایی (American Lifestyle).

اما این فیلم‌ها چرا حمایت می‌شوند؟ سیاست اتاق فکر هالیوود چیست که این جریان ادامه دارد؟ آیا صرفاً یک قرص مسکن است که هر وقت از کشتار سرخپوست‌ها و سیاه‌پوست‌ها و خاورمیانه‌ای‌ها دچار عذاب وجدان می‌شوند، آرامشان می‌کند؟ خیر، هدف نهایی این فیلم‌ها بیش از این است: در همه این فیلم ها «منجی در نهایت یک امریکایی است.» این یعنی هیچ‌کدام از خرده‌فرهنگ‌ها که می‌فهمیم اصل فرهنگ‌اند، نمی‌توانند مدافع خودشان باشند، بلکه فقط یک قهرمان امریکایی، با توجه به شایستگی‌های ذاتی انسان امریکایی می‌تواند و باید به این مقام برسد. اوست که می‌تواند پشت اژدهای سرخ بنشیند. اوست که مظهر عدالت و آزادی است.و نهایتاً نبرد امریکایی خوب با امریکایی بد «به نفع امریکایی خوب» تمام می‌شود.چنین است که این فیلم‌ها در بین خطوط قرمزی که در امریکا هم وجود دارد، توجیه‌پذیر و تحمل‌پذیر می‌شوند. در نهایت این فیلم ها یک نقد درون گفتمانی در فرهنگ آمریکایی هستند. وقتی رقصنده با گرگ ساخته شد، مقاله‌ای از شهید آوینی خواندم که پرسیده بود چگونه می‌شود یک امریکایی با فیلمی ظاهراً منتقدانه نسبت به مناسبات اجتماعی امریکا این‌گونه مطرح شود؟ شهید آوینی نتیجه گرفته بودند: گاهی ظاهر یک فیلم انتقاد از مناسبات اجتماعی یک سرزمین است، اما در باطن تأیید آن‌جاست.اما آیا فیلم آقای فرهادی هم آن گونه که شما پنداشته اید مانند هالیوود یک تصویر خاکستری برای نقد شرایط موجود است؟

در اینجا به گزاره دوم شما می رسم که فرموده اید این فیلم به هیچ وجه سیاه نمایی نیست.در این فیلم فرضیه بنیادی قصه از زبان سیمین در ابتدای فیلم این گونه به قاضی بیان می شود:" «من ترجیح می‌دهم که (ترمه) تو این شرایط (ایران) بزرگ نشه».در واقع فرضیه اصلی فیلم بیان کننده آن است که فضای داخل برای تربیت و یا به تعبیری که در ادامه در فیلم خواهیم دید،برای زندگی اخلاقی وی در ایران مناسب نیست و راه حل نیز تنها خروج از ایران است. کارگردان سعی می کند هنرمندانه این فرضیه را در داستانی که در فیلم روایت می‌کند، اثبات کند.

ادامه قصه بر محور عنصر دروغ­گویی همه­ی شخصیت­های فیلم پیش می رود؛ «ترمه» در دادگاه شهادت دروغ می­دهد، «معلم ترمه» هم دروغ می­گوید، «نادر» به دروغ می­گوید از بارداری راضیه بی­خبر بوده است، «حجت» هم راضیه را توصیه به قسم دروغ خوردن می­کند. اما تنها کسی که دروغ نمی گوید سیمین است. البته کارگردان به خوبی می داند که اگر در این قصه سیمین هم دروغ بگوید، فرضیه اصلی فیلم "خود به خود" باطل می شود. بنابراین کارگردان در چند جای فیلم نشان می‌دهد که «سیمین» یعنی صاحب فرضیه خروج از ایران دارای شخصیت اخلاقی است و علی رغم فضای نامساعد جامعه ایران توانسته اخلاقی بماند، و در واقع به کمک هم ذات پنداری که مخاطب با برخورد مثبت با قهرمان فیلم پیدا می‌کند، راه نفوذی برای القاء پیام به مخاطب می‌یابد. حتی در عنوان فیلم(جدایی نادر از سیمین) هم گفته شده است که این «نادر» است که می‌خواهد از «سیمین» جدا شود، یعنی روال طبیعی در شرایط موجود خروج از جامعه ایرانی است و حال که نادر نمی خواهد به این روال منطقی و طبیعی گردن نهد لاجرم از قهرمان فیلم یعنی "سیمین" جدا می شود.

پیام نهایی فیلم این است که : جامعه ایران در وضعیت و شرایطی است که موجه‌ترین طبقات اجتماعی که می‌خواهند اخلاقی زندگی کنند، نمی‌توانند و علی رغم خواست قلبی خود مجبور به دروغ گفتن هستند که دروغ در اینجا تنها یک عمل و فعل غیر اخلاقی نیست، بلکه مهمترین نماد بی اخلاقی جامعه است. یعنی جامعه ایران شرایطی دارد که نه تنها آدم‌های معمول بلکه موجه‌ترین آدم‌های جامعه که می‌خواهند زندگی اخلاقی داشته باشند، نمی‌توانند اخلاقی زندگی کنند. و این امر دامن گیر نسل بعدی (فرزندان آنها) نیز می‌شود. بنابراین برای زندگی اخلاقی راهی جزء خروج از ایران نیست و در نهایت هم سیمین از ایران خارج می شود.

برادر عزیز!

نقد معمولا یک سویه ی اصلاحی دارد و نقاد دغدغه اصلاح دارد و به جنگ مشکلات رفته و سعی می کند راه حلی برای مشکل تدارک ببیند. همه ما می دانیم که زندگی برزخی میان سنت و مدرنیته امروزین ما باعث گسترش انواع دروغ در جامعه ما شده است. اما راه حل چیست؟ ترک کردن ایران! آیا دروغگویی ذاتی فرهنگ و سنت جامعه ایرانی است که برای از بین بردن دروغگویی فقط یا باید آنرا ترک کرد و یا کلا فرهنگ و سنت را کنار گذاشته و فرهنگ جدیدی (مدرن) جایگزین آن کرد؟ آیا فرهنگ و سنت ما ایرانی ها هیچ نقطه مثبت دیگری در کارنامه خود ندارد و به کل باید به کناری گذاشته و ترک شود؟

بر خلاف آن جریان جامعه شناختی ای "آمریکا علیه آمریکا" در هالیوود که در نهایت آمریکایی خوب را در برابر آمریکایی بد می گذارد و او را منجی شرایط تباه شده نشان می دهد ، قهرمان فیلم آقای فرهادی به جای ماندن و جنگیدن و اصلاح کردن، جلای وطن می کند زیرا که کارگردان باور دارد که این جامعه چیزی برای اصلاح ندارد.

دوست عزیز!

البته باید بدانید که آقای فرهادی به تنهایی به این نتیجه نرسیده است. سیری در آثار روشنفکران ما در یکی دو دهه گذشته که به تاسی از نگاههای شرق شناسانه غربی درباره تاریخ،فرهنگ و سنت ایرانی نوشته اند به خوبی نشان خواهد داد که پیش فرض های اصلی فیلم فرهادی کجا تولید شده اند.

همانطور که خود نیز اشاره کرده اید و می دانید پس از پیروزی انقلاب اسلامی و کوتاه شدن دست غرب از منافع استراتژیک خود و تبدیل شدن ایران به تهدید بالقوه ،غرب در صدد تسلط جغرافیایی بر ایران برآمد. در قضیه جنگ تحمیلی وقتی آمریکایی ها با ماهواره های جاسوسی شان ، فرانسوی ها با میراژهایشان ،شوروی ها با تانکهای تی ۷۲شان ، آلمانی ها با سلاح های شیمیایی شان و اعراب با دلارهای نفتی شان به نتایج دلخواه نرسیدند و "فرهنگ غنی ایثار،مقاومت،شجاعت و شهادت" ایرانی مانع از اشغال ایران و سلطه مجدد جغرافیایی غرب بر ایران شد، آنان به این نتیجه رسیدند که باید صحنه جنگ عوض شود و ابتدا این فرهنگ به یغما رود. یکی از این مسیرها تحقیر فرهنگ بومی در چهارچوب نظریات شرق شناسانه بود که در یکی دو دهه گذشته بسیار در ادبیات جامعه روشنفکری ما نیز گسترش یافته است. نگاههایی که در آنها شرقی ها و بالتبع ایرانیان را ملتی اقتدار گرا، تک رو، خشونت طلب، دروغگو ، قضا قدری ،تنبل، دو رو، چاپلوس و... نشان می دهند که هیچ ویژگی مثبت ِقابل توجهی در تاریخ ایران به خصوص بعد از اسلام نداشته اند . غربگرایان به خوبی فهمیده اند که تنها با له کردن و هدم این فرهنگ غنی و ریشه دار است که می شود راه را برای تسلط دوباره فرهنگ غرب بر ایران باز کرد و به اصطلاح "مدرن" شد.از همین روست که پیاده نظام هژمونی غرب در علوم اجتماعی در ایران به راه افتاده و پرچمداری تخریب این فرهنگ را بر دوش گرفته است. عناوینی چون "زوال اندیشه سیاسی،جامعه شناسی خودمانی، خلقیات ما ایرانیان ، فرهنگ و توسعه سیاسی در ایران، استبداد زدگی ما ایرانیان ، توهم توطئه و ..." ازنویسندگانی چون کاتوزیان و بشیریه و طباطبایی وزیبا کلام و... تنها عنوان تعدادی از این کتابها و مقالات هستند که به اصطلاح با روانشناسی اجتماعی ایرانیان هدم فرهنگ و اخلاق ایرانی را در دستور کار خود قرار داده اند تا توجیه لازم برای مدرن شدن ایرانیان از نظر فرهنگی فراهم شود.

البته من منکر وجود و بروز خصلت های منفی در فرهنگ خودمان نیستم اما نقد این وجوه منفی و تلاش هنری برای اصلاح آن را از هدم و ترک کلیت آن جدا می پندارم. نمی دانم داستان فیلم تحسین شده رضا میرکریمی یعنی"زیر نورماه" را به خاطر دارید یا نه؟ در آن فیلم طلبه جوان که برخی از مشکلات اقتصادی و اجتماعی در جامعه ایران را دیده بود در پوشیدن لباس روحانیت تردید داشت.اما در نهایت و در سکانس آخر چاره کار و رفع مشکلات را در پوشیدن لباس دید.جناب میرکریمی تعریف می کرد: هیات داوران یکی از جشنواره های خارجی (الان نامش را به خاطر ندارم) که توجهشان به فیلم جلب شده بود در نهایت حذف سکانس آخر (سکانس تصمیم طلبه برای پوشیدن لباس) را شرط قرار گرفتن در فهرست نامزدهای فیلم های برتر آن جشنواره قرار داده بودند که البته ایشان هم نپذیرفته بود. من تفاوت میرکریمی و فرهادی را تفاوت میان نقد و نفی می دانم.

در آخر اینکه اگر چه ابتکار فرهادی را در معرفی کردن ایرانیان به عنوان دوستداران صلح (البته نه با تعریف آمریکایی صلح) هنگام دریافت جوایز می ستایم اما آموخته ام بیشتر از دهان هنرمند باید به دستانش نگاه کرد.
 
محسن
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۱:۴۱:۴۸
جالب بود بادید همه جانبه گرایانه موضوع را بررسی نموده است . آفرین لذت بردم (709683) (moderator22)
 
محمد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۴:۵۲:۴۰
همه جانبه گرایانه ؟! (709948) (moderator22)
 
علی
۱۳۹۰-۱۲-۲۹ ۱۴:۲۲:۵۹
واژه جدیدیه داداش، آقا محسن کشف کرده :)) (714413) (moderator22)
 
ساسان
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۱:۴۴:۲۸
nدر جامعه ای که شخص دوم آن (رییس جمهور) بی بروا و در ملاعام دروغ میگوید باید شاهد چنین فیلم ها و چونین اشخاصی مثل(سیمین) باشیم که از این مدل زندگی نا امید شده و بی روزنه امید به غربت بناه می برند
آقای مهدیار عزیز شما که به آسونی امثال زیباکلام را زیر سوال میبرید و اول با کمی اجتماعی زندگی کردن شرایط امروز حجامعه بر دروغ ما زا بسنجید
بیشتر به حساب ذخیره ارزی خالی فکر کنید (709685) (moderator22)
 
Norway
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۲:۰۰:۰۴
شما فیلم رو بگذار کنار خدایی ما از صغیر و کبیر آدم های دروغ گویی نیستیم؟ (709707) (moderator22)
 
زهرا
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۴:۴۸:۴۸
شايد صغير و کبير شما دروغ‌گو باشند ولي ما نيستيم. اگر هم بوديم مملکت را رها نمي‌کرديم به امان خدا. خود را اصلاح مي‌کرديم. (709941) (moderator22)
 
علی
United States
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۵:۰۳:۴۱
من نمیدونم چرا بعضی دوستان اصرار دارن که هر طور شده اثبات کنن که ما ایرانی ها به ذات دروغگوییم؟؟
من نیگم که کسی تو ایران دروغ نمیگه اما یه عده دوست دارن سیاه نمایی کنن و ایرنی ها رو کلا درغگو و اونوریها رو راستگو جلوه بدن. (709965) (moderator22)
 
سعید
United States
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۵:۰۸:۱۶
چقدر فیلم زیر نور ماه رو دوست دارم و با تمام احترامی که برای فیلم آقای فرهادی قائلم و فیلم شون رو کار زیبایی میدونم ولی زیرر نور ماه رو بیشتر دوست دارم. (709975) (moderator22)
 
۱۳۹۰-۱۲-۲۸ ۲۱:۵۷:۱۱
عزیزم همه رو با متر خودت اندازه نگیر!!!!!!!!!!!!!!! (713868) (moderator22)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۲:۰۸:۲۷
فکر میکنم این نقدی منصفانه بر فیلم جدایی است.
اینکه جامعه ما مشکلات فرهنگی زیادی دارد و باید زیر ذره بین قرار گیرد درست است و باید از همه هنرمندان که این وظیفه را بر عهده میگیرند تشکر کرد.
اما اینکه در برخورد با مشکلات این راه حل توصیه شود (واقعا شیوه پرداخت به موضوع در فیلم این است)، که باید از کشور فرار کرد حتی با تنها گذاشتن یک پدربزرگ پیر و محتاج مراقبت و با از هم پاشیدن یک خانواده، قدری با وظائف یک هنرمند همخوانی ندارد.

چطور شخصی که دغدغه اخلاق دارد و دروغ را بی اخلاقی میداند، رها شدن یک پدیر بزرگ پیر را توجیه میکند و چگونه از هم پاشیدگی یک خانواده را؟ (709723) (moderator22)
 
مهدی
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۹:۴۸:۳۷
این فیلم هیچ کجا قضاوت نکرد که باید رفت یا ماند. همه هم در آن اشتباه می‌کردند و هرکدام هم برای آن توجیهی داشتند از جنس توجیه‌های هر روزهٔ ما مردم. حتی سیمین وقتی که در آخر فیلم فهمید که شوهرش کاملاً بی‌گناه است سعی کرد موضوع را پنهان کند و دیه را به آن خانواده بپردازد. به نظر من فیلم هیچ گاه ایده‌های سیمین را تایید نکرد و اساسا کسی که اینطور فکر کند فیلم را نفهمیده است چون فیلم اصلاً ادعا نمی‌کند که این زندگی آدم‌ها در ایران است فیلم می‌گوید هرجای دنیا که بی اعتمادی باشد و میان زن و شوهر تعهد و دلبستگی نباشد همین است. خواه آمریکا باشد خواه ایران. (710322) (moderator18)
 
a_rafiei
Canada
۱۳۹۰-۱۲-۲۸ ۰۴:۴۳:۴۸
ميشه بفرماييد چطور به اين نتيجه گيري رسيديد كه : (( فیلم اصلاً ادعا نمی‌کند که این زندگی آدم‌ها در ایران است فیلم می‌گوید __!!!_هرجای دنیا__!!!_ که بی اعتمادی باشد و میان زن و شوهر تعهد و دلبستگی نباشد همین است. خواه آمریکا باشد خواه ایران)). ؟؟؟ (712578) (moderator18)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۲-۲۸ ۱۷:۵۱:۴۹
اتفاقاً در فیلم به موضوع اعتماد بین زن و شوهر به هیچ وجه پرداخته نشده. فکر کنم شما یه فیلم دیگه رو داری تعریف میکنی!
اگر در فیلم پناه بردن به جایی خارج از ایران را برای فرار از دروغ نمی گنجاند، شاید میشد موضوع را به همه جوامع انسانی تعمیم داد (در فیلم مهمه که فقط از ایران بروند تا از دروغ دور شوند اما به کجا معلوم نیست!)
البته با این موضوع موافقم که زمینه هایی که برای دروغگویی در این فیلم پیش می آید اگر هر جای دیگر غیر از ایران هم بودید همین اتفاقات میتوانست بیفتد.
انسانها نوعاً در شرایطی مشابه دروغ را بر صداقت ترجیح میدهند و شاید قهرمان این منازعات خانمی است که از قسم دروغ اجتناب میکنه و شما این صحنه را شاید فقط در ایران ببینید. (713616) (moderator22)
 
تورج
United States
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۲:۴۴:۰۷
آقای برادر
شما که خودت بریدی خودت هم دوختی !!
پیام فیلم اونی نیست که شما برداشت کردی ولی به مخاطبان نظر خودت رو داری القا میکنی
در ضمن برای اینکه سالهای بعد نیز امیدوار به گرفتن چنین جوایز بین المللی مهمی برای کشورمان باشیم بهتره سینمای ایران رو حمایت کنیم نه اینکه از بیخ و بن بزنیمش (709779) (moderator22)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۲-۲۷ ۰۸:۲۹:۳۱
كاملا درسته.
نميدونم چرا نميخواهيم باور كنيم كه ما الان تبديل شديم به ملتي دو رو و دروغگو؟
دروغگويي كه فقط به زبان نيست، همينكه براي گذراندن امورات و معاش زندگي سر هم كلاه بگذاريم و زرنگي كنيم و پارتي بازي و ..... همش دروغه.
قبول كنيد الان و در اين دوران ما به بدترين صورت تاريخي خودمون رسيديم و در فضاي مسمومي كه رئيس جمهور و گروهش ايجاد كردن داريم خفه ميشيم (710960) (moderator18)
 
م.ن.زاده
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۳:۱۴:۰۳
احسنت به نويسنده به خاطر اين نقد شجاعانه و تسليم نشدن به جو غالب

اصولاً فيلم اجتماعي در آمريکا، 90 % انتقاد است از جامعه و سياست و اقتصاد و همه چيز آمريکا. ولي 10% آن را طوري در فيلم جا مي‌دهند که آمريکا آرزوي دست نيافتني همه‌ي دنيا مي‌شود و حلال مشکلات آن. حتي مشکلاتي که خود به وجود آورده.
غير از فيلم‌هايي که نويسنده مثال زد، "الماس خونين " هم اين ويژگي را دارد که در تلوزيون خودمان هم پخش شده. قصه‌ي تاجران آمريکايي الماس در منبع آن يعني آفريقا و اينکه که چه طور مردم آفريقا را به خاطر سود بيشتر قرباني مي‌کنند و تاجري جوان (لئوناردو دي‌کاپريو) که با نامزد خبرنگار آمريکايي خود، متوجه اين ماجرا مي‌شود و مردم آفريقا را با افشاگري‌هاي خود عليه اين ماجرا نجات مي‌دهد و در پايان به خاطر اين، کشته مي‌شود. فيلمي سراسر وازدگي و انفعال. چه نسبت به تاجران خونخوار و چه نسبت به ناجي آمريکايي. مردم آفريقا هم در اين ميان هيچ نقشي ندارندجز سياهي لشگر.

کاش آقاي فرهادي و دوستانش که چهار نعل دارند به سوي فرنگ مي‌تازند، دست کم فيلم اجتماعي ساختن را از آن‌ها ياد مي‌گرفتند و اين طور از جوايز خارجي کله‌تاب نمي‌شدند. (709814) (moderator22)
 
علی
Germany
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۳:۲۳:۲۱
فرضیه ی بنیادی فیلم رو از زبان یکی از کارکتر ها چرا دریافت میکنید؟ برعکس شوهرش مخالف رفتنشون بود که گفت هزار دلیل دارم برای نرفتن. (709831) (moderator22)
 
وحید
Germany
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۵:۵۳:۴۸
بنام خدا

نویسنده محترم فرض بنیادی رو اونطور که خودشون خواستن دریافت کردند! دیالوگ ها به این شکل بودند:

- سیمین به نادر: آینده دخترت برات مهم نیست؟
- قاضی به سیمین: این همه بچه دارن تو این مملکت زندگی میکنند، یعنی هیچکدوم آینده ندارند خانم؟
- سیمین: من ترجیح میدم بچم تو این شرایط بزرگ نشه حاج آقا، بعنوان یه مادر این حق رو دارم
- قاضی: چه شرایطی خانم؟
- سیمین: {سکوت} (710019) (moderator18)
 
مهدی
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۳:۳۱:۲۵
اولین نقد بدون تعصب بود (709839) (moderator22)
 
مهدي
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۳:۳۵:۲۱
چه بخواهيد چه نخواهيد فيلم جدايي نادر از سيمين فيلمي اجتماعي است كه واقعيات جامعه را نشان داده. ما در ايران عادت كرديم كه افتخارات خود را بي ارزش كنيم. از كوروش و داريوش و زرتشت بگير تا سلمان فارسي فردوسي و اميركبير و مصدق و حالا هم اصغر فرهادي. آخر لجبازي و بي فرهنگي اصحاب رسانه تا كجا بايد تاريخ و فرهنگ و هنر اين سرزمين را ناديده بگيرد. (709844) (moderator22)
 
۱۳۹۰-۱۲-۲۸ ۱۵:۴۱:۱۳
اون وطن فروش خائن رو قلم بگیر (713479) (moderator22)
 
یکی
United States
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۳:۴۰:۳۰
خوبه هنوزم فردیدبازی از مد نیافتاده،بشیریه رو میذاری کنار زیباکلام بعد جفتشون میذاری کنار طباطبایی آخر سرم با فرهادی که یکیشون کردی، میرکریمی رو میذاری جلوشون با خودت! چقد خوبه التقاط! همیشه برام جذابیت داشته!
لطفا تحمل این دوتا جمله رو داشته باشین در مقابل اینهمه جملات قصار نویسنده!(قابل توجه دوستان الف) (709850) (moderator22)
 
...
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۲-۲۸ ۱۴:۱۶:۳۴
براي منم جالبه كه تو چطور ياينو چسبوندي فرديد!
تو كه ديگه از التقاط اور دوز كردي!!!! (713356) (moderator22)
 
قاسم آقو
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۳:۴۷:۳۴
اين كه تو جامعه ايران نميشه بدون دروغ زندگي كرد واقعيته (709858) (moderator22)
 
زهرا
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۳:۵۲:۱۸
این قلم حاکی از نویسنده آن دارد که هم اهل دفاع مقدس بوده و هم کتابخوان است و هم روشن اندیش.از این فرد چیزی جز این مقاله وزین انتظار نمی رود. امیدوارم صاحب قلم در اهدافش موفق باشد (709863) (moderator22)
 
محمد
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۳:۵۷:۰۸
سلام
مگر اینطور نیست که با روند حاکم ، اخلاقی زندگی کردن بسیار سخت است ؟؟؟ (709873) (moderator22)
 
علي
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۴:۴۶:۴۶
سخت است و براي همين هم بايد ماند و اصلاح کرد. نه اينکه سنگر را خالي کني. تازه آن ور آب خيلي اخلاق مدارند؟ اخلاق مگر فقط دروغ و راست است؟ (709936) (moderator22)
 
اشکان
۱۳۹۰-۱۲-۲۹ ۲۰:۰۵:۵۶
سیمین بزرگ‌ترین و مخرب‌ترین دروغ را در انتهای فیلم می‌گوید. او با وجود اینکه می‌داند راضیه پول توافق‌شده را شرعی نمی‌داند و قبول نمی‌کند اما به نادر و هیچ‌کس دیگر چیزی از این موضوع نمی‌گوید و برای تمام شدن ماجرا (ولو از یک سو) به خانه‌ی راضیه می‌روند. در حقیقت سیمین ضربه‌ی آخر را به خانواده‌ی متزلزل خودش و خانواده‌ی گرفتار راضیه می‌زند.
جناب نویسنده‌ی مقاله، با پیش‌داوری‌هایی به سراغ فیلم رفته‌ای و بخش‌هایی از فیلم را نادیده گرفته‌ای. این با حقیقت‌طلبی‌ای که یک انسان مذهبی باید داشته باشد در تضاد نیست؟ (714620) (moderator22)
 
علی
United States
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۴:۵۵:۵۶
این روند در هر جایی از دنیا ممکنه حاکم باشه.این شما هستی که میتونی با این روند کنار بیای یا نیای. (709954) (moderator22)
 
عباس
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۴:۲۲:۵۰
آگر میخواهید واقعییت جامعه را ببیند بروید صفحه حوادث روزنامه های خودمان را ببیند و به یاد داشته باشید که همیشه فقط درصدی از جرایم کشف و برملا میشوند و نه همه دروغها و تخلفات ،بعد شما هم در مورد اینکه ایا باید بچه هایت در این جامعه پر از ریا و دروغ بزرگ شوند شک خواهی کرد (709905) (moderator22)
 
سیدجمال
United States
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۵:۱۵:۴۹
جناب عباس خان بهتره بدونید صفحه حوادث روزنامه ها به تقلید از صفحه حوادث روزنامه ها و مجلات غربی در ایران پدید آمده پس اولا بهتر است جنابعالی صفحه حوادث روزنامه های غربی را مشاهده نمایید(حتی میتوانید به آرشیوهایِ 150 ساله این صفحات نگاهی بیاندازید)
دوم، صفحات حوادث عموما نقش کنترلی دربرابر قانون شکنی دارند، بدینگونه که با ارائه یک انگارۀ عمومی از قانون شکنی بدین می انجامد که هرگونه قانون شکنی درپس زمینه چنین انگاره ای در ذهن مردم شکل بگیرد. درنتیجه کلیت قانون شکنی کنترل میگردد، البته تکنیک ها و تاکتیکهای این کنترل بسیار پیچیده تر از بیان کردن آن در یک کامنت است.
سوم، از آنجا که بسیاری از پدیده های غربی بدون درنظر گرفتنِ علت پدیدآوردنده اش، صرفا در ایران تقلید میشود، به ظاهر به جای آنکه صفحات حوادث در زیر دوگانه ی فرد بهنجار و نابهنجار(قانونشکن) تفسیر گردد(همانگونه که درکشورهای غربی چنین کارکردی دارد) در زیر دوگانه انسان غربی(بهنجار) و انسان شرقی(نابهنجار) تفسیر گشته است.
چهارم، از اینکه بنده را نسبت به یکی از سویه ها و تاثیراتِ احتمالیِ این پدیدۀ اجتماعی آگاه کردید سپاسگذارم. (709984) (moderator22)
 
میرزا
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۴:۵۲:۳۹
سعدی:تو بر اوج فلک چه دانى چیست
که ندانى که در سرایت کیست
بهتر است تلسکوپ کشف اوج نقشه های استکباری را برای لحظاتی کنار گذاشته و اندکی به واقعیات تلخ سرای مملکت خود نگاه بیندازید.البته مثالهای مرگ اخلاق در سیاست بسیار است که به جدیدترین اشاره می کنم.همین جلسه دو رکن اصلی نظام ،سوال نمایندگان مجلس ازرییس جمهور،آیا نشانه ای از آن اخلاق و فرهنگ مورد ادعای شما را دارد؟!! (709947) (moderator22)
 
سعید57
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۴:۵۴:۰۷
با سلام
جناب آقای مهدیار
پیشنهاد می کنم در آموخته هایتان تجدید نظر فرمایید و بجای آنکه به دستان هنرمند نگاه کنید به اندیشه و پا های او بنگرید که آیا اندیشه اش بر حق است و پا هایش در راه اندیشه اش استوار است یا نه . (709950) (moderator22)
 
فهیم راشدی
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۵:۰۱:۳۰
متاسفانه نوشته ی فوق به قلم آقای میثم مهدیار مشابه بسیاری از نوشته های جاری در فضای مجازی صرفا براساس اندیشه های خاص نوشته شده است اندیشه هایی که به دوستان این گونه الهام مینماید هر گونه است فقط نقدکنند حتی اگر همچون دوست نویسنده فیلم را ندیده باشند( یا اینکه خوب ندیده باشند) آقای میثم مهدیار در قسمتی از نوشته هایش اینگونه بیان می نماید :
ادامه قصه بر محور عنصر دروغ¬گویی همه¬ی شخصیت¬های فیلم پیش می رود؛ «ترمه» در دادگاه شهادت دروغ می¬دهد، «معلم ترمه» هم دروغ می¬گوید .

دوست عزیز پیشنهاد می نمایم باردیگر فیلم را بدور از حب و بغض ها مشاهده نمایید آیا بار دیگر به این نتیجه خواهید رسید که معلم ترمه دروغ می گوید ؟ ( مشابه این جمله را نیز بارها در بعضی از خبرگزاریها دیده ام ) نمیدانم چرادوستان زیباترین لحظه فیلم و آنهم راستگویی و پایبندی خانم معلم به اخلاقیات را نادیده میگیرند . براستی چرا ؟ آقای میثم مهدیار در انتظار پاسخ حضرت عالی (709960) (moderator22)
 
اسی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۵:۰۶:۵۱
سلام.خسته نباشید.این یکی از بهترین نقدهایی بود که در مورد فیلم جدایی نادر از سیمین خوندم.از ایشون خواهش میکنم که اگر وقت دارن نظراتشون رو درباره ی بقیه ی فیلمهای مهم ایرانی هم در همین سایت عنوان کنن. (709972) (moderator22)
 
شهروز
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۵:۰۷:۳۵
فوق العاده بود. با اینکه دیدگاهی خلاف ایشان داشتم قلم ایشان من را به فکر وادار کرد. بدون توهین، بدون فحاشی و بدون تهمتهای ناروایی که خاص برخی از روزنامه های اقتدارگراست به بهترین شکل نقد کردند. تحسین برانگیز بود. تا به حال به این زاویه از فیلم نگاه نکرده بودم. ممنونم (709974) (moderator22)
 
ناهید
Germany
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۶:۰۰:۱۷
معلم در فیلم دروغ نمیگوید، بلکه به نظر من شخصیتی بسیار مثبت و صادق دارد و زمانی که متوجه اشتباه برداشت خود میشود در صدد تصحیح بد میاید! بنابراین تئوری شما بر فرضی اشتباه بنا شده است. (710029) (moderator18)
 
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۶:۱۷:۲۷
آقا کجا نادر و معلم دروغ گفتند آخر سر هم که اون خانم بخاطر فشار شوهر مجبور به کتمان حقیقت شده بود مثل سکانس اخر زیر نور ماه به قول شما باز هم برگشت و حقیقت رو گفت چرا این همه احترام نادر به پدرش رو به حساب نمیارید که به ارزش از هم پاشیدن زندگیش حاضر به ترک اون نیست < تازه تو فیلمهای امریکایی این همه فساد تو پلیس میذارن بعد یه امریکایی دیگه ناجی میشه همه رو گیر میندازه ولی توفیلمهای ما همیشه باید به دروغ باید نشون بدیم که تو یه کشور زندگی می کنیم که همه عاری از گناه هستند یعنی ما هیچ کارمند و مامور رشوه بگیر نداریم ما ادم دروغگو نداریم روحانی نمای متقلب نداریم مغازه دار متقلب نداریم ؟ خوب همه اینها رو داریم خیلی کارها ی خوب هم داریم حالا اگه تو فیلمها همه رو خوب نشون بدن اون وقت کی دروغگو و غربگراست اونی که هر دو رو نشون میده یا اونی که همه رو مقدس نشون میده ؟؟؟؟؟؟؟ (710047) (moderator18)
 
بنده خدا
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۶:۲۰:۳۳
از نویسنده صمیمانه سپاسگزارم.
بر دستان امثال شما باید بوسه زد. (710048) (moderator18)
 
امیر سام
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۶:۲۶:۴۸
به نظر من جدایی تصویری صحیح و منطقی از جامعه امروز ایران ارائه می داد و هر چند دروغ عملی بد وناپسند است اما متاسفانه در جامعه وجود دارد و اکنون هنگام آن است که مشکل ریشه ای حل شود نه اینکه صورت مساله را پاک کنیم و ارزش فیلم را پایین بیاوریم . (710054) (moderator18)
 
Russian Federation
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۸:۴۸:۱۷
یه مسله جالب برای من شخصا اینه که آدم هایی که از زاویه دید شما به فیلم نگاه می کنند،انگار اصلا کاراکتر اون خانم خدمتکار رو توی فیلم نمی بینند و با ساده انگاری فکر می کنند چون عنوان فارسی فیلم جدایی نادر از سیمین هست حتما جز این دو کاراکتر هیچ کاراکتر دیگه ای توی فیلم وجود نداره.من شخصا فکر می کنم جدایی نادر از سیمین فیلم خوبیه(حالا خیلی ها می گن شاهکاره یا هرچی)ولی من شخصیت اون خانم خدمتکار رو خیلی دوست دارم و برخلاف شما که در نقدتون انصاف رو نسبت به فرهادی رعایت نکردید فکر می کنم اگر فرهادی آدم لامذهب و ضد دینی هم که باشه شخصیت مذهبی یک خانم خدمتکار رو خیلی خیلی منصفانه به تصویر کشیده..من فکر می کنم اگر این اتفاق که برای این خانم افتاد برای یک خانم در هر کشور یا فرهنگ دیگری می افتاد شاید یک در میلیون این کاری که اون خانم انجام می ده رو انجام نمی دادند..چرا این شکوه و عظمت یه شخص مسلمان در اوج تنگدستی در مقابل اون خانواده سیمسن و نادر(به ظاهر سکولار) در شرایطی دارا بودن رو نمی بینید.آره شاید دروغ بگیم یا وضعیت اقتصادی کشورمون مثل غرب نباشه،ولی ما یه چیزایی داریم که سرمون بره،زندگمون اگه بره،خانوادمون اگه بپاشه،پاش وایمیسیم و زیر پا نمی ذاریم.(ما یعنی کسایی که مثل اون خانم خدمتکار فکر می کنند نه سیمین) (710231) (moderator18)
 
علا
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۹:۰۴:۱۲
اینطور که شما نقد کردید شخصیت اصلی فیلم سیمین بوده و چون میخواسته بره غرب راستگو بوده .با این دید شما درست میگید.ولی فیلم خیلی واقعی بود مثل زندگی (710256) (moderator18)
 
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۱۹:۵۸:۳۶
انصافا نقد خوبی بود.ولی ایکاش بیشتر به فیلم و سینمای ایران می پرداختید.واقعا برای من جای سوال است که چرا فیلم خوب قبلی فرهادی "درباره الی" اینقدر مورد تحسین قرار نگرفت؟؟ اگر تمام جوایز را غیر سیاسی و صرفا هنری بدانیم که البته اینطور نیست.نمی توان اسکار را غیر سیاسی دانست.اسکار یک پالس مثبت بود و البته تعمدا در کنار این همه تحریمهای مختلف ایران .
فیلم فرهادی فیلم خوش تکنیکی است و البته مباهات غربیها در همین هست که چقدر خوب این همه تاریکی و سیاهی را قالبی جذاب به تصویر در آورده است.من فیلمهای به اصطلاح برخی جشنواره ای کیارستمی را بیشتر می پسندم چون در بیان و ظاهر و باطن فیلم به تماشاگر حقه نمی زند.
حرفهای فرهادی هنگام دریافت جایزه خوب بود.ولی همان طور که به درستی اشاره کردند چرا در متن فیلم سخنی از مدارا نبود؟؟ (710341) (moderator18)
 
j
Netherlands
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۲۲:۳۲:۴۹
پیشنهاد می کنم حداقل فیلم را ببینید . همان کاری را که راضیه می کند (پنهان کردن حقیقت سقط بچه اش) را سیمین هم در پایان فیلم تکرار می کند و حقیقت را از نادر مخفی می کند . تصویر انسانی یعنی همین ، همه خاکستری هستند . شما به نظرم بر اساس شنیده ها مطلب نوشتید والا این نکته واضح رو توی فیلم می دیدید (710542) (moderator18)
 
خرم شاهي
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۲۲:۳۸:۲۲
چرا عادت داريم آدمها را يا خيلي بالا ببريم يا خيلي پايين ؟
فرهادي ( از نوع مجيدش يا از نوع فرهادش) و گلزار و دايي و پروين و ... اينها همه از جنس خود ما هستن منتهي با نگرش هاي متفاوت .
ما همه هر كداممان مثل نقش هاي رنگارنگ قالي هستيم كه در كنار هم اگر باشيم قالي زيباست وگرنه استفاده از رنگ هاي يكنواخت و ايده هاي تكراري كه هنر نيست
همين آقاي فرهادي را ما اگر جذب كنيم هنر است وگرنه دفع كردن خيلي آسان است (710553) (moderator18)
 
محمدرضا
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۲۳:۱۵:۴۱
جای بسی تقدیر و تشکر از نویسنده مقاله دارد که با قلم شیواو روان خویش باردیگر ثابت کرد ه منطق بر هیاهو پیروز است
اه که چقدر در عرصه سینما نیازمند چنین افراد باسواد هستیم و لی حیف که که این سینما عرصه جولانگاه روشنفرکران غرب زده گشته است (710616) (moderator18)
 
فیاض
United States
۱۳۹۰-۱۲-۲۶ ۲۳:۲۰:۳۲
قلمتون قشنگ و تفکرتون به جا
اما با اتفاقی که مثلا برای میرکریمی افتاده نمیشه در مورد جشنواره ها و مردم خارجی قضاوت کرد

من نمیدونم چرا اینایی که حرف دهنشون فقط سیاه نمایی هست ، چرا نمیرن یه نگاه به اون همه مقاله ای که تو سایت های مختلف راجب این فیلم ذکر شده رو بخونن

در ضمن جناب آقای نویسنده ، تو یکی از دانشگاه های مصر برخی جوان های افراطی سنی جلوی پخش فیلم رو گرفتن و اعتقاد داشتن که این فیلم داره مذهب تشیع رو ترویج میکنه


(710621) (moderator18)
 
مهدی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۲-۲۷ ۱۱:۳۸:۲۲
پیشنهاد می کنم نامه رئیس هیت برگزار کننده جشنوراه مونترال به فرزاد مئتمن در مورد فیلم شب های روشن رو هم بخونید تا بتونید بهتر در مورد جشنواره های خارجی تصمیم بگیرید. (711345) (moderator18)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۲-۲۹ ۱۵:۱۸:۰۴
این نامه رو کجا میشه خوند؟ (714452) (moderator22)
 
جواد
United Kingdom
۱۳۹۰-۱۲-۲۷ ۰۰:۰۶:۰۵
جناب مهدیار برای اثبات گفته هایتان فقط یک مورد ادعائیتان را به ما ثابت کنید.درکجای این فیلم معلم ترمه شهادت دروغ می دهد!!!
معلم ترمه ابتدا برداشتش این بوده که نادر به دلیل اینکه در آشپزخانه بوده صحبت های آنهارا نشنیده.ولی به محض اینکه نادر با وی تماس گرفته وشماره تلفن دکتر زن خدمتکار را می خواهد متوجه می شود آن روز نادر حرف هایشان را شنیده.به محض فهمیدن این مطلب به دادگاه می رود وشهادتش را پس می گیرد.
دراین فیلم نماینده قشر مذهبی سنتی جامعه یعنی راضیه در انتها حتی در بدترین شرایط اقتصادی به نشانه شرافتمندی یک ایرانی مذهبی به دلیل پافشاری بر صداقت قید پانزده میلیون را می زند.
به نظر بنده اینکه این فیلم مردم ایران را یک مشت دروغگو نشان می دهد فقط وفقط ساخته وپرداخته ذهن شماهاست.
این فیلم مشکلات کشور من و درکنارش شرافتمندی مردم ایران را برای بیان صداقت در اوج فشارها نشان می دهد. (710672) (moderator18)
 
سلام
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۲-۲۷ ۰۰:۵۳:۱۶
با سلام و تشکر از نقد بسیار غنی فیلم اما نکات ذیل از نظر بنده حائز اهمیت است:
- 1- اینکه شما می گویید فرضیه اصلی فیلم این است که ایران محیطی برای زندگی اخلاقی نیست برداشت جنابعالی است. می توان برداشت فراگیر تری از فیلم داشت که یک مانیفست برای انسان مطرح کرده که فراتر از ایران و ایرانی است. فیلم انسانهایی را به تصویر کشیده که در چنبره غرور، پول، تعصب، .... و از همه مهمتر مذهب گرفتارند. باید این توضیح داده شود که مذهب هدف نیست و وسیله است (مذهب به معنای محل رفتن است و برخی انسانها به مضنون از حرف شریعتی آنقدر در گیر دار مسائل مذهبند که هدف یاددشان می رود)
2- وظیفه هنرمند بیان معضلات جامعه است و در جامعه ایرانی دروغ یکی از مواردی است که نهادینه شده و قبح آن از بین رفته است. آیا انکار این قضیه به معنی نبودن این معضل در جامعه است؟ تمرکز این فیلم روی یکی از نقاط ضعف حساس جامعه ایرانی (دروغ) است البته بازگویی آن دردناک است ولی حقیقت است.
3- شخصیت سیمین در داستان فیلم یک شخصیت وارسته و آزاد نیست او نیز اسیر مدرنیسم، بی ملاحظگی (نسبت به خانواده اش و دیگران)، مصالحه گری، تسلیم در برابر خواسته دیگران بدون حتی کوچکترین اعتراضی است. به هر حال قهرمان نیست. اصولا" در این فیلم قهرمان وجود ندارد.
4- اگر این فیلم بتواند فکر حاکمان، متفکران، جامعه شناسان و اندیشمندان جامعه را به معضل دروع به خود مشغول دارد تا بیاندیشند و راه حل پیدا کنند بسیار ارزشمند خواهد بود. فیلمی که معضلی را مطرح و کارگردان خودش آن را حل کند آیا کمکی به حل معضلات فرهنگی خواهد کرد؟ به نظر بنده پاسخ منفی است که اگر این طور بود با فیلمهای کلیشه ای که ساخته شده و مطلوب جنابعالی است تمامی مشکلات فرهنگی تا به حال حل شده بود.
5- من منکر حصلتهای مثبت فرهنگی ایران نیستم ولی تا کی می خواهیم بگوییم فرهنگ ایرانی غنی است و از خصیصه های منفی این فرهنگ که نمود آن را در رفتارهای منفی از جمله رانندگیها، قانون گریزی، دروغ، ریا، غیبت، حسادت، چشم هم چشمی به عینه می بینیم.
در پایان مجددا" از نقد متفکرانه جنابعالی تشکر می کنم. (710741) (moderator18)
 
United States
۱۳۹۰-۱۲-۲۷ ۱۶:۴۷:۰۶
دوست گرامي كجاي اين نوشته « نقد غني» بود؟ آيا شما اسم اين نوشته را نقد مي‌‌‌گذاريد؟
براي نوشتن نقد بايد اولا فيلم را خوب ديد. ثانيا سررشته‌اي از سينما و نقد ان داشت. ثالثا بي‌طرف و بدون حب و بغض(تا حد ممكن) بود و ...
آنچه نوشته‌اند نشان مي‌دهد يا فيلم را نديده‌اند يا خوب نديده‌اند. برداشتي هم كه از مضمون فيلم داشته‌اند در ادامه هم سياست را با اقتصاد و فرهنگ و سينما با هم قاطي كرده‌اند كه بايد گفت جل‌الخالق از اين نويسند‌گان همه چيز دان كه سررشته در علوم مختلف دارند و تازه از جامعه‌شناسي و سياست يك جامعه ديگر خبر دقيق دارند.
(711903) (moderator18)
 
Canada
۱۳۹۰-۱۲-۲۷ ۰۵:۰۷:۲۱
فکر میکنم از بس که صدا سیما کشورمون فیلم هالیوودی پخش کرده (البته انشاالله که بعد از خریداری پخش کرده)، نویسنده محترم فرض کردند که فیلمهای آمریکایی وظیفه دارند تا مخاطبین از هر ملیتی رو راضی کنند! فرمودید "فقط یک قهرمان امریکایی، با توجه به شایستگی‌های ذاتی انسان امریکایی" همیشه قهرمان فیلمهای هالیوودی است ... میشه فقط یک فیلم ایرانی نام ببرید که قهرمانش ملیتی غیر ایرانی داره، که بعد از فیلمهای آمریکایی همچین توقعی دارید؟؟؟
بیایید جایزه آقای فرهادی رو بعنوان همون چیزی که هست قبول کنیم نه اون چیزی که میخواهیم باشه. باز هم تبریک به افتخار سینمای ایران و همینطور مردم ایران. (710839) (moderator18)
 
رضا
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۲-۲۷ ۰۷:۵۸:۰۰
اونهایی که میگن ما دروغگو نیستیم و مقداری تفکر کنن ما از اول تاریخ از این مصیبت می نالیم هنگامیکه کوروش گفت خداوند کشور را از دشمن خشکسالی و دروغ محفوظ دارد این مصیبت دو روزه نیست این بلاها از اول تاریخ با ما بوده و هست (710896) (moderator18)
 
۱۳۹۰-۱۲-۲۸ ۱۵:۴۷:۲۲
داریوش اینو گفت (713487) (moderator22)
 
علی
۱۳۹۰-۱۲-۲۷ ۰۸:۰۹:۰۹
آقای مهدیار حضرتعالی نقد کردین درست . اما تو فیلم دوروغ نگن و دعوا نکن و حرف نزن و غیره ... پس بگید یه نفر بیاد دو ساعت سخنرانی در باب اینکه ما ایرانیا چقدر ادمای خوبی هستیم و هیچ مشکلی هم نداریم و هر کی بخواد از اینجا خارج بشه مصداق همدست دشمنان خارجی هست و هر کی تو فیلمش به همچین چیزی اشاره بکنه فریب خورده (710911) (moderator18)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۲-۲۷ ۰۸:۱۰:۰۸
اينا همش واقعيته كه الان اخلاقي زندگي كردن سخت شده دروغ نگفتن سخت شده و بازهم واقعيته كه افرادي هستن مثل سيمين كه شرايط رو براي بزرگ كردن بچه هاشون مناسب نمي دونن و افرادي هم هستن مثل نادر كه باز هم ميخوان بمونن (710913) (moderator18)
 
سینا
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۲-۲۷ ۰۹:۰۷:۰۸
بسیار نقد جالبی بود یکی از نیاز های مهم جامعه ما همین فرهنگ نقد است اما از این حرف ها گذشته فیلم جدایی فیلم خوبیه ولی به نظر من فیلم های خوبتری هم داشتیم (711034) (moderator18)
 
ایراندوست
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۲-۲۷ ۱۱:۲۵:۲۲
دوست عزیز منتقد
اعلام می کنی که تمام شخصیت های فیلم دروغ می گویند بجز سیمین. شما را به یاد صحنه ای می اندازم که در آن راضیه سراغ سیمین می رود و می گوید که شک دارد نادر بچه اش را کشته و آنها پول را نباید بدهند. ولی در ادامه می بینیم که سیمین هم به خاطر ختم ماجرا و حفظ آرامش فرزندش این مساله را به شوهرش نمی گوید و در پایان آن می شود که دیدیم.
دوست عزیز آنچه که این فیلم را برجسته ساخته همین شخصیت های خاکستری و چند بعدی است و مانند دنیای واقعی اطرافمان تصمیم اشخاص را با توجه به شرایط موجود در آن نشان می دهد. به همین خاطر است که من اعتقاد دارم نگاه کارگردان متمایل به نادر است و شما آرمان او را در مهاجرت می بینی و ممکن است شخص دیگری نظر دیگری داشته باشد. (711328) (moderator18)
 
عليرضا
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۲-۲۷ ۱۳:۴۶:۰۸
يكي از بهترين نوشته هاي اخير درباره جدايي و جايزه اسكار را خواندم البته كه ميشد كمي كوتاه تر نيز بيان شود. لذت بردم... (711595) (moderator22)
 
ترک مغان
۱۳۹۰-۱۲-۲۷ ۱۷:۵۵:۲۴
متاسفم برای آنهایی که سعی میکنند مردم ایران را دروغ گو نشان دهند و همه را به کیش خود می بینند . (712005) (moderator18)
 
تبريزي
۱۳۹۰-۱۲-۲۸ ۱۴:۰۵:۲۱
بهتره خودمون رو گول نزنيم
اونها اين جايزه ( مخصوصا اسكار فيلمهاي غير انگليسي زبان ) رو به فيلمي ميدن كه از نظر سياست خودشون به نفع اونها باشه
اونها اسكار دادن چون اون خانم ميگه اينجا ديگه جاي موندن نيست و اصرار ميكنه كه از ايران فرار كنه. بنده شخصا از منتقدين سرسخت احمدي نژادم ولي ما هم بايد فرار كنيم؟
در ضمن كاخ سفيد اگه امريكا رو ميگردونه ، هاليوود دنيا رو ميگردونه
احساس ميكنم برداشت دوستان از هاليوود ناقصه
(713343) (moderator22)
 
محمد علی حاجی حیدری
۱۳۹۰-۱۲-۲۸ ۲۳:۴۸:۵۳
با سلام
من هم اعتقاد دارم که فضای فیلم تا اندازه ای منفی است اما فیلم با یکی از شخصییت هایش یعنی زنی که برای کار به خانه نادر و سیمین می آید به شدت از مذهب وشخصییت مذهبی دفاع می کند
او یک زن مذهبی واقعی است که هنوز روحانیت و فقه در ذهنش جایگاه ویژه ای دارد
او تنها کسی است که حتی در بدترین شرائط زندگی که سایرین برای نجات خود دروغ
می گویند دروغ نمی گوید وتابع مذهب شرع و اخلاقییات است هرچند که در سراسر فیلم هیچ کس به او و به افکارش اهمیت نمی دهد
به عقیده من این قویترین دفاع فیلم از انسان مذهبی وتربیت اسلامی است (714011) (moderator22)
 
علی
United States
۱۳۹۰-۱۲-۲۹ ۰۲:۳۶:۱۰
من با این زوش نقد موافق نیستم،هرچند این نوع نگاه بسیار آشناست .
در این نگاه ما به دنبال درک کلیت انچه افریننده اثر ایجاد نموده است نیستیم بلکه به نظر میرسد چون آفریننده اثر از خود ما نیست به او سوظن داریم لذا دنبال آن میگردیم که در اثر او چیزی پیدا کنیم و او را متهم به سیاه نمایی ودر نهایت مخالفت با سیستم و غیره بکنیم.حالا بیایید چور دیگر به موضوع نگاه کنیم،خانمی از طبقه متوسط ما از زندگی در شرایط موجود خسته شده و مشکل نگهداری پدر شوهر مریض هم آن را تشدید کرده است آیا این یک امر محال است یا مشابه آن در اطراف ما اتفاق میافتد.شوهر او زیر بار نمیرود و وابستگیس به در و محیط زندگی مانع از موافقت با خانمش است،آیا این امر محال است و یا مشابه آن را دیده ایم همینطور یکی یکی شخصیتها را تحلیل کنید و ببینید که کارگردان دارد شما را در مقابل شخصیتهایی قرار میدهد که علیرغم حضور در یک محیط تصمیمات متفاوتی میگیرند ایا میتوانید با این نگاه موضوع را ببینید؟ (714113) (moderator22)
 
محمد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۰-۱۲-۲۹ ۰۸:۳۵:۱۶
خود شما كه اين حرف ها را مي زنيد هم حتما نفعي مي بريد كه حاضريد درؤغ بكييد (714191) (moderator22)
 
علی
۱۳۹۰-۱۲-۲۹ ۱۶:۰۶:۳۵
اوج این نقد:

"در قضیه جنگ تحمیلی وقتی آمریکایی ها با ماهواره های جاسوسی شان ، فرانسوی ها با میراژهایشان ،شوروی ها با تانکهای تی ۷۲شان ، آلمانی ها با سلاح های شیمیایی شان و اعراب با دلارهای نفتی شان به نتایج دلخواه نرسیدند و "فرهنگ غنی ایثار،مقاومت،شجاعت و شهادت" ایرانی مانع از اشغال ایران و سلطه مجدد جغرافیایی غرب بر ایران شد، آنان به این نتیجه رسیدند که باید صحنه جنگ عوض شود و ابتدا این فرهنگ به یغما رود."

و:

"نمی دانم داستان فیلم تحسین شده رضا میرکریمی یعنی"زیر نورماه" را به خاطر دارید یا نه؟ در آن فیلم طلبه جوان که برخی از مشکلات اقتصادی و اجتماعی در جامعه ایران را دیده بود در پوشیدن لباس روحانیت تردید داشت.اما در نهایت و در سکانس آخر چاره کار و رفع مشکلات را در پوشیدن لباس دید.جناب میرکریمی تعریف می کرد: هیات داوران یکی از جشنواره های خارجی (الان نامش را به خاطر ندارم) که توجهشان به فیلم جلب شده بود در نهایت حذف سکانس آخر (سکانس تصمیم طلبه برای پوشیدن لباس) را شرط قرار گرفتن در فهرست نامزدهای فیلم های برتر آن جشنواره قرار داده بودند که البته ایشان هم نپذیرفته بود. من تفاوت میرکریمی و فرهادی را تفاوت میان نقد و نفی می دانم." (714487) (moderator22)
 
میثم
۱۳۹۰-۱۲-۲۹ ۱۶:۱۱:۴۵
من از همه دوستان به اصطلاح نقاد خواهشمندم فیلم را حداقل دو بار به جزئیات ببینند و اینقدر یک سویه قضاوت نکنند
اولا سیمین در دادگاه به همسرش می گوید پدرت که تو را نمی شناسد، (حرف غیر اخلاقی) و همسرش حرفی کاملا زیبا می زند: " من که او را می شناسم"
ثانیا: در همان صحنه ای که در خانه پدر سیمین جوان دارد ماهواره تنظیم می کند پدر سیمین دارد نماز خود را نشسته می خواند
ثالثا :خیلی زیباست که یک زن تحصیلکرده ومتمول در برابر قرآن قسم دروغ می خورد، و یک زن فقیر با شرافت حاضر نمی شود حتی برای رهایی از دست طلبکاران مال حرام در خانه اش بیاید
رابعا: عاقبت بیشتر حرف های دروغ در طول فیلم به راحتی نمایانده می شود و نتیجه آن مشخص می شود
به نظر بنده این فیلم واقعا یک فیلم اخلاق محور و دینی است
فرهای واقعا در پرداختن به جزئیات معرکه است
هنوز خیلی کار دارد تا قدر این فیلم دانسته شود و مسائل مربوط به عدم اخلاق گرایی و معرفت فیلم شناخته شود (714490) (moderator22)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.