نظر منتشر شده
۱
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 365045
پیشنهاد کتاب/ «درآمدی به علم هرمنوتیک فلسفی»؛ ژان گروندن؛ ترجمه محمدسعید حنایی کاشانی؛ مینوی خرد
جهانروایی هرمنوتیک فلسفی
علی غزالی‌فر*، 1 تیر 1395
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱ تير ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۴۶
«درآمدی به علم هرمنوتیک فلسفی»
نویسنده: ژان گروندن
مترجم: محمدسعید حنایی کاشانی
ناشر: مینوی خرد، چاپ اول ۱۳۹۱
۳۱۸ صفحه، ۱۸۰۰۰ تومان

شما می‌توانید کتاب «درآمدی به علم هرمنوتیک فلسفی» را تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب آنلاین خرید کنید.

****

ترم بهاره سال ۱۹۲۳ میلادی در دانشگاه فرایبورگ استاد جوانی درس‌گفتارهایی ایراد کرد که بعدها عنوان «هرمنوتیک واقع‌بودگی» به آن اطلاق شد. مارتین هایدگر(۱۸۸۹-۱۹۷۶) با مباحثی که مطرح کرد سرآغاز یکی از مهم‌ترین، بزرگترین و غنی‌ترین جریان‌های فلسفی قرن بیستم شد: هرمنوتیک فلسفی. این نوع هرمنوتیک فاصله و گسست جدی و قابل‌توجهی را با سنت و جریان هرمنوتیک پیش از خود نشان می‌دهد. هر چند هایدگر آغازگر این راه بود اما بعدها این اصطلاح با نام شاگرد پرآوازه او هانس گئورگ گادامر(۱۹۰۰-۲۰۰۲) گره خورد، به طوری که وقتی سال‌ها بعد در همین مورد از هایدگر سوال شد، در پاسخ گفت: «فلسفه هرمنوتیک – این کار گادامر است».

ژان گروندَن چندین اثر در مورد هرمنوتیک نگاشته است. در اینجا مسئله این است که هدف او از نوشتن این کتاب چیست؟ او تصریح می‌کند که در این اثر تحقیقی تلاش کرده است که علم هرمنوتیک را از دیدگاه جهانروایی یا کلی‌بودگی توصیف کند؛ یعنی علم هرمنوتیک ناظر به همه انواع فهم است و همه آنها را در بر می‌گیرد. همچنین قصد دارد خواننده را با ساحت فلسفی علم هرمنوتیک آشنا کند. به همین دلیل به سایر اشکال هرمنوتیک همچون هرمنوتیک ادبی، هرمنوتیک الهیاتی، هرمنوتیک تاریخی و هرمنوتیک علوم اجتماعی نمی‌پردازد. دیگر آنکه در این اثر پرداختن به هرمنوتیک فلسفی محور اصلی پژوهش است، هرچند برای تشریح آن نگاهی کلی به تمام سنت تاریخی هرمنوتیک نیز دارد. لذا بحث خود را از روزگار باستان آغاز می‌کند. سپس دوران قرون وسطی و پس از آن، دوره رنسانس و بعد از آن عصر روشنگری و در ادامه رمانتیسیسم و مابقی ماجرا تا پایان قرن نوزدهم نیز به خوبی، اگرچه مختصر، گزارش می‌شود.
کتاب با دیباچه‌ای از هانس گئورگ گادامر آغاز می‌شود که برای ترجمه انگلیسی آن نوشته شده است و اهمیت این اثر را نشان می‌دهد. اصل کتاب به زبان آلمانی است.

در بخش بعدی، پیش‌گفتار، نویسنده هدف خود را پرداختن به جهانشمولی یا کلی‌بودگی علم هرمنوتیک معرفی می‌کند. و مدعای جهانشمولی علم هرمنوتیک را این مطلب می‌داند که گفتار اداشده همواره از آنچه شخص می‌خواهد بگوید یا می‌باید بگوید، عقب می‌افتد و شخص تنها هنگامی می‌تواند آنچه را گفته شده بفهمد که آن را از آنچه در پشت سر آن نهفته است استنباط کند. و البته بهترین صورت این امر در هرمنوتیک فلسفی محقق شده است.

بخش درآمد علاوه بر معرفی علم هرمنوتیک و تعریف کلی و جهانشمول بودن آن، به تفصیل و با جزئیات، سیر کلی تاریخ آن را توضیح می‌دهد و نشان داده می‌شود که حرکت و پیشروی این جریان خطی نبوده و دارای فراز و فرودهایی بوده است به‌طوری که نمی‌توان هرمنوتیک را علمی دانست که دارای طرحی از پیش مشخص بود که در طول تاریخ رو به شکوفایی نهاد تا اینکه در هرمنوتیک فلسفی گادامر به اوج خود رسید. همچنین به برخی اشکالات و انتقاداتی که به جهانشمول بودن هرمنوتیک وارد کرده‌اند پاسخ می‌دهد.

پس از این مباحث مقدماتی هفت فصل کتاب در پی می‌آید که به ترتیب عبارتند از:
۱-درباره پیش تاریخ علم هرمنوتیک
۲-علم هرمنوتیک میان دستور زبان و نقد
۳-علم هرمنوتیک رمانتیک و شلایرماخر
۴-مسائل تاریخی‌نگری
۵-هایدگر: علم هرمنوتیک در مقام تأویل وجود
۶-گادامر و جهان علم هرمنوتیک
۷-علم هرمنوتیک در گفت‌و‌گو

در فصل اول پس از یک سری مباحث در مورد مرزگذاری‌های زبان‌شناختی، معناشناسی کلمه "هرمنیویین" و تاویل رمزی اسطوره، نظریه‌های هرمنوتیکی این اندیشمندان توضیح داده می‌شود: فیلون، اُریگن، آگوستین، لوتر و فلاسیوس.

فصل دوم به نظریات هرمنوتیکی هنجاری که از نوع دستور زبان هستند اختصاص دارد که توسط این شخصیت‌ها مطرح شده است: دانهاوئر، کلادنیوس، مایر، فرانک و رامباخ.

فصل سوم به جریان هرمنوتیک در قرن نوزدهم می‌پردازد. محور اصلی مباحث این فصل دیدگاه‌های رمانتیک‌ها و به‌ویژه شلایرماخر است، اما کسانی همچون آست و شلگل نیز مورد توجه واقع می‌شوند.
رویکرد تاریخی هرمنوتیک در فصل چهارم مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد. در این قسمت آگوست بوک، یوهان گوستاو درویزن و ویلهلم دیلتای هر کدام بخشی را به خود اختصاص داده‌اند.

نویسنده در فصل پنجم به‌طور کامل به هرمنوتیک خاص مارتین هایدگر می‌پردازد. همین شیوه را نیز در مورد گادامر در فصل بعدی به اجرا می‌گذارد. علت پرداختن تفصیلی به این دو فیلسوف آن است که هرمنوتیک فسلفی دستآورد آنان است. فصل آخر کتاب نیز به سه نوع انتقاد مشهوری که امیلیو بتتی، یورگن هابرماس و ژاک دریدا به هرمنوتیک فلسفی گادامر وارد کرده‌اند اختصاص دارد.

آخرین بخش با عنوان «فرجام سخن» آخرین دفاع‌ها از جهانشمول بودن هرمنوتیک فلسفی، رفع برخی ابهام‌ها و پاسخ به بعضی اشکالات در این زمینه را در برمی‌گیرد.

کتابنامه مفصلی نیز به این اثر ملحق شده که از ویژگی‌های ممتاز آن به‌شمار می‌آید و بر ارزش آن می‌افزاید. در این قسمت نه تنها در مورد فیلسوفان و موضوعات متعارف هرمنوتیک منابع مفید و فراوانی ذکر می‌شود، بلکه در باب موارد کمتر شناخته‌شده‌ای همچون حیطه‌های علم هرمنوتیک کاربردی، علم هرمنوتیک خداشناسی، علم هرمنوتیک ادبی، علم هرمنوتیک و فلسفه عملی، علم هرمنوتیک و نظریه درباره علم، علم هرمنوتیک و زبان، علم هرمنوتیک و حقوق، علم هرمنوتیک و تاریخ نیز منابع خوب بسیاری معرفی شده است. متخصصان و پژوهشگران عرصه هرمنوتیک این کتابنامه را راهنمای بسیار سودمند و باارزشی خواهند یافت. همچنین نمایه اصطلاحات و اعلام نیز از قلم نیافتاده است.

نباید معرفی این اثر بدون اشاره‌ای به نویسنده نامدارش به پایان برسد. ژان گروندَن (متولد ۱۹۵۵) فیلسوفی کانادایی بوده که در دانشگاه‌های همین کشور مشغول به فعالیت است. هرمنوتیک یکی از حوزه‌های تخصصی اصلی اوست. او در زمینه هرمنوتیک بیش از همه تحت تاثیر گادامر است به حدی که اولین زندگینامه فکری این فیلسوف را به رشته نگارش درآورد. همچنین علاوه بر اینکه بسیاری از آثار گادامر را ترجمه کرده، خود نیز کتاب‌های بسیار ارزشمندی به رشته تحریر درآورده است که برخی از آنها شهرت جهانی داشته و تبدیل به کتاب‌های مرجع شده‌اند. جالب آنکه او آثار خود را به سه زبان آلمانی، فرانسوی و انگلیسی می‌نویسد. برخی از کتاب‌های او حتی به بیش از دوازده زبان‌ ترجمه شده است. این اثر نیز یکی از نوشته‌های مشهور و خوب اوست. البته در باب آن باید این مطلب را متذکر شویم که هرچند علاقمندان و پژوهشگران هرمنوتیک نباید این کتاب غنی و ارزشمند را از دست بدهند، اما، به دلیل فنی و تخصصی بودن
این اثر، به کسانی که آشنایی قبلی با هرمنوتیک ندارند توصیه نمی‌شود.

نکته آخر اینکه باید اهتمام جدی و زیادی به هرمنوتیک داشته باشیم و غفلت یا بی‌توجهی به آن به هیچ وجه جایز نیست. چرا؟ زیرا علاوه بر اینکه امروزه در همه زمینه‌های علمی و عملی می‌توانیم از هرمنوتیک بسیار بیاموزیم، این دانش می‌تواند به داشتن یک جهان انسانی بهتر کمک زیادی کند که نتیجه آن داشتن یک زندگی انسانی بهتر و برتر خواهد بود. برای تأیید این مطلب، قسمتی از این کتاب را با هم می‌خوانیم:
«اگر در علم هرمنوتیک فلسفی چیزی جهانرواست، محتملا به رسمیت شناختن محدودیت خود شخص است، آگاهی به اینکه گفتار بالفعل کافی نیست تا آن مکالمه درونی به پایان برسد که ما را به سوی فهم می‌راند. گادامر جهانروایی روند هرمنوتیک را به این امر گره می‌زند که فهم وابسته به این مکالمه مستمر است: اینکه مکالمه‌ای رخ می‌دهد، مهم نیست کی یا کجا یا با چه کسی، هر جا چیزی به زبان آید، چه این شخصی دیگر، شیئی یا کلمه‌ای یا شعله‌ای دیگر باشد - این آن چیزی است که جهانروایی تجربه هرمنوتیک را می سازد. تنها در مکالمه، تنها در مواجه با اندیشه شخصی دیگر که امکان خانه کردن در ذهن ما را داشته باشد، می‌توانیم امیدوار به فراتر رفتن از حدود افق کنونی‌مان باشیم. به همین دلیل علم هرمنوتیک فلسفی هیچ اصلی برتر از گفت‌و‌گو را به رسمیت نمی‌شناسد. همچنان که خود گادامر نیز می گوید: این امکان که شخصی دیگر شاید بر حق باشد، جان علم هرمنوتیک است.»

* دکترای فلسفه
 
کلمات کلیدی : نشر مینوی خرد
 
مالکي
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۴-۰۱ ۲۲:۳۹:۲۰
در هرمنوتيک فلسفي به جای تلاش برای روش‌مندسازی شیوهٔ فهم، بحث از ماهیت فهم به میان آمد. فیلسوفان این عصر در صدد اثبات این نکته بودند که چیزی به نام «فهم نهایی» و مؤلفه‌ای تحت عنوان «نیت مؤلف» مطرح نیست. فهم آن چیزی است که در اندیشهٔ مفسر نقش می‌بندد (تکیه بر محوریت مخاطب). فهم هر مفسر ریشه در زمانه، جامعه، فرهنگ و تربیت او دارد و این عوامل، محدودهٔ عملکرد ذهن مفسر را ناخودآگاه در حصار می‌گیرد؛ او نمی‌تواند بیرون از این دایره بیندیشد و بفهمد؛ بنابراین فهم، امری اتفاقی و مسبوق به پیشینهٔ تاریخی مفسر است که به شکل یک رویداد درون ذهن وی شکل می‌گیرد و به هیچ روی قابل کنترل‌کردن و تعریف در قالب روش و راهکار نیست. دریافت و برداشت هر خواننده، منحصر به خود اوست و به تعداد خوانندگان یک متن، فهم‌های متفاوت وجود خواهد داشت.
ضعف عمدهٔ نظریات تأویل‌شناسانه فلسفی این است که در سایه نسبی‌گرایی با نفی روش، هر فهم و استنباطی از اثر را قابل توجیه می‌داند و این امر را طبیعی و ناگزیر قلمداد می‌کند و بدین‌وسیله، راه را بر خوانش‌های متفاوت و بعضاً متضاد از یک اثر می‌گشاید.
دو اثر مشهور این دوران یکی کتاب «هستی و زمان» از هایدگر و دیگری «حقیقت و روش» از گادامر است. (3775154) (alef-11)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.
جهانروایی هرمنوتیک فلسفی