توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 143529
توکل بر خدا و اطمینان خاطر به حل مشکلات
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۱۳:۱۶
امام صادق (ع) فرمودند: « خداوند به داود وحی فرستاد که: هیچ یک از بندگانم بدون توجه به احدی از مخلوقاتم به من پناهنده نشود که من بدانم نیت و قصد او همین است، پس آسمانها و زمین و هر که در آن است با او نیرنگ بازند مگر آنکه راه چاره را از بین آنها برایش بگشایم و هیچ یک از بندگانم به یکی از مخلوقاتم پناه نبرد که بدانم قصدش همانست جز آنکه اسباب آسمانها و زمین را از دستش بگیرم و زمین زیر پایش را فرو برم وبه هر وادی هلاکتی افتاد باک ندارم

توکل از جمله موضوعاتی است که در قرآن کریم و روایات اهل بیت درباره آن زیاد سخن به میان آمده و بدان سفارش شده است. در برخی از آیات از خصلت‎های والای مؤمنان شمرده شده، « الَّذِینَ صَبَرُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ» [۱]« کسانی هستند که صبر می کنند و بر پروردگارشان توکل دارند » و در مواردی نیز بدان امر شده است . «وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»‌ [۲]«و مؤمنان باید بر خداوند توکل نمایند » و متوکلین از محبوبین خداوند متعال معرفی شده اند. «فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ»[۳] بنابراین انسان باید در همه امور اعم از مادی و معنوی بر خدای تعالی تکیه داشته باشد و تأثیر اسباب و علل را از او بداند و معتقد و پایبند به اصل «لامؤثر فی الوجود الا الله» ‌باشد.

روایات نیز در این زمینه فراوان است از جمله:
۱ـ علی بن سوید می گوید : از امام کاظم (ع) در مورد این آیه شریفه سؤال کردم: « وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»‌[۴] پس فرمودند: توکل بر خدا را درجاتی است ازآنها این است که توکل کنی برخدا در کارهای خودت، تمام آنها پس آنچه در حق تو انجام داد از او راضی باشی. بدان که او غیر از خیر و فضل برای تو چیزی نمی خواهد و بدانی که حکم از آن خداست، پس توکل کن بر خدا به واگذاری امور به او و اعتماد کن به خدا در آنها و غیر آنها. [۵]

۲ـ امام صادق (ع) فرمودند: « خداوند به داود وحی فرستاد که: هیچ یک از بندگانم بدون توجه به احدی از مخلوقاتم به من پناهنده نشود که من بدانم نیت و قصد او همین است، پس آسمانها و زمین و هر که در آن است با او نیرنگ بازند مگر آنکه راه چاره را از بین آنها برایش بگشایم و هیچ یک از بندگانم به یکی از مخلوقاتم پناه نبرد که بدانم قصدش همانست جز آنکه اسباب آسمانها و زمین را از دستش بگیرم و زمین زیر پایش را فرو برم وبه هر وادی هلاکتی افتاد باک ندارم.[۶]

البته واضح است که مفهوم توکل به خداوند این نیست که انسان همه کارها را به امید خدا رها کند و خود حتی دنبال اسباب هم نرود بلکه همواره انسان باید به تکلیف خود عمل کرده و از زیر بار وظیفه و انجام امور از راه اسباب آن به بهانه توکل بر خدا شانه خالی نکند که «ای الله أن یجری الاشیاء الا بالاسباب».[۷]-[۸]

توکل در کلام بزرگان : حضرت امام خمینی(ره): «... در همه کارها اتکال به خدا کنید، قدرت‎ها در مقابل قدرت خدا هیچ است، قوه‎ها در مقابل قوه الهی نابود است. اتکال به خدا کنید غلبه به هر چیزی می کنید و پیغمبر اسلام با آنکه یک نفر بود در مقابل همه دشمن ها با اتکال به خدا غلبه کرد... نور توحید و پرچم توحید را بر همه ممالک اسلام سایه افکن کرد. برای اینکه اتکالش به خدا بود جبرئیل امین هم پشت سرش بود . شما هم اتکال به خدا کنید تا جبرئیل امین پشت سر شما با شما همراه باشد فرشتگان با شما همراه باشند...» [۹]‎ « لازم است با این دو خصیصه، اتکال به خدای تبارک و تعالی، اطمینان به نفس، با این دو خصیصه پیش بروید و بعد از مدّت کوتاهی خواهید دید که راههای سعادت بر شما باز می شود.[۱۰]

حاج شیخ محمد بهاری همدانی(ره): در نامه‎ای به یکی از اهل معرفت ضمن بر شمردن اموری که بر سالک لازم است، می نویسد:« السابع، این که در هیچ امری، متکل به حول و قوه خود نباشد «بل یکون فی جمیع الاحوال، متکلا علی صانعه و خالقه، جلّ شأنه»‌[۱۱]

شهید ثانی(ره): « آنچه بر معلم و شاگرد ـ پس از پاک سازی و تصفیه باطن از رذائل اخلاقی و به کار گرفتن علم ـ لازم و ضروری است این است که سراپای وجودش را از درون و برون متوجه خدا ساخته و در تمام شؤون زندگانی خویش به او متکی باشد و فیض و بهره ‎ها را از پیشگاه الهی، در خواست و دریافت کند؛ زیرا دانش ـ همان گونه که از بیان امام صادق(ع) نقل کردیم ـ از رهگذر تعلیم و تعلم بدست نمی آید، بلکه علم عبارت از نوری است که خداوند در دل و جان کسی می افکند که خواهان هدایت اوست و او نیز متوکل به خدا بوده و امور خویش را به وی واگذار نموده و بر علل و اسباب طبیعی تکیه نکند. اگر این عالم دانشمند در شؤون مختلف زندگانی، صرفاً به علل و اسباب متکی باشد و امور زندگانی خود را به همانها واگذار نماید همین علل واسباب به صورت بارگران و کمرشکن بر دوش او سنگینی می کند و موجب انحطاط شخصیت وی می گردد. [۱۲]

عالم ربانی مرحوم ملا احمد نراقی(ره): « ...( خداوند ) تعهد کفایت اهل توکل را نموده و ضامن مطلب ایشان در کتاب کریم خود گردیده و بندگان ضعیف را امر به واگذاردن امور خود به او کرده، آیا دیگر امکان دارد که کسی که امر خود را به او محول کند و او را وکیل در مهمات خود سازد و از حول و قوه خود و دیگران بری و بیزار و به حول و قوه او پناه جوید او را ضایع و محمل گذارد و کفایت امر او را نکند و او را به مطلوب خودش نرساند، محالست...» [۱۳]

توکل و اطمینان در سیره‎ عملی بزرگان
حضرت امام خمینی(ره)
آقای انصاری از اعضاء دفتر حضرت امام(ره) پیرامون مقام یقین و توکل حضرت امام اینطور نگاشته اند: « یکی از بارزترین صفات روحی امام اطمینان خاطر است و همه کسانی که امام را درک کرده اند می دانند که در تمام فراز و نشیبها و سختیهای زندگی خود، حتی یک لحظه دچار اضطراب و تزلزل نگردیده است.و خود را در هیچ حادثه‎ای به قول معروف نباخته است ... در هر پیشامد ناگواری که آثار سوء اضطراب در چهره همگان و بدون استثنا از مسئولین تا مردم نمودار بوده است امام همانند کوهی استوار، نه تنها ذره‎ای مضطرب نبوده ، بلکه خود این حالت باعث سکون خاطر و اطمینان سایرین گردیده است...

امام را در (عصر طاغوت) می خواهند به سوی تهران حرکت دهند یاران در کنار ماشین گریه می کنند ولی آنان را دعوت به صبر می کند. این سخن خودشان است که : در بین راه قم و تهران ناگهان ماشین از جاده اصلی منحرف شد به خاکی و من یقین کردم که می‎خواهند مرا بکشند. ولی مجدداً به جاده اصلی بازگشت در خود مراجعه کردم و دیدم هیچ تغییری در من حاصل نشده است. یا در جریان حمله بسیار حساب شده عراق به ایران ... امام ناگهان بر دریائی از شعله‎ها و احساسات و تزلزلها آب اطمینان و صبر می باشد و به آرامی می گوید: « دزدی آمد و سنگی انداخت و رفت»...[۱۴]

« ... درجریان اشغال لانه جاسوسی، اکثر مسئولین مخالف بودند هر روز مسأله تازه ای مطرح می کردند: یکی می گفت با آمریکایی نمی شود جنگید. دیگری می گفت: آمریکا در منطقه نیرو پیاده کرده، یکی اظهار می کرد: ناوگان چندم آمریکا آمده است. ولی تنها امام بود که می‎فرمود: آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند. روزی یکی از شخصیتهای انقلابی از توطئه‎ها پیش امام گله کرد که ایشان به آرامی دست به سینه‎اش زده فرمود: تو چرا می ترسی. هیچ طور نمی شود...» [۱۵]

آیت الله قاضی(ره)
« مرحوم آیت الله قاضی از نقطه نظر عمل آیتی عجیب بود. اهل نجف و بالاخص اهل علم از او داستانهائی دارند. در نهایت تهیدستی زندگی می نمود. با عائله‎ سنگین و چنان غرق توکل و تسلیم و تفویض وتوحید بود که این عائله به قدر ذره‎ای او را از مسیر خارج نمی کرد. [۱۶] جناب حاج احمد انصاری ـ فرزند آیت الله میرزا جواد آقا انصاری (ره) ـ نقل می کردند که جناب آیت الله سید عباس قوچانی وصی مرحوم آیت الله علی آقا قاضی برای اینجانب نقل کرد که مرحوم علی آقا قاضی معمولاً در حال تردد بین نجف و کوفه بودند و من مطمئن بودم که ایشان پولی در بساط ندارد و برایم همیشه جای سؤال بود که مخارج این رفت و آمد بین نجف و کوفه چگونه تأ مین می شود تا اینکه یک روز که ایشان عزم کوفه را داشت از خانه خارج شدند ومن مخفیانه پشت سر ایشان راه افتادم ... ایشان از میان بازار عبور کرد تا به ترمینال رسید و مستقیم رفت که سوار ماشین شود، ناگهان دیدم که درست هنگامی که مرحوم قاضی پایش را روی پله ماشین گذاشت سیدی به سرعت آمد و مقداری پول به قاضی داد. ایشان برگشت نگاهی به پشت سر کرد لبخندی زد و به من فهماند اگر انسان صبر کند و توکل نماید، خداوند اینگونه می رساند.»[۱۷]

آیت الله شهید دستغیب(ره)
آیت الله نجابت شیرازی درمورد ایشان فرمودند: « اما جهت دیگری که باز در ایشان ممتاز بود و بیشتر در آن استوار شده بودند و اهلیت پیدا کرده بودند بر خداوند جلیل و متعال بود، یعنی روز به روز ایشا ن این معنی را کاملتر فهمیدند که اسباب با لذات مؤثر نیستند. وسائط محترمند لکن با لذات مؤثر نیستند، چند سال اخیر از عمر ایشان، این معنی بسیار برای ایشان واضح شده بود. معنی «لاحول ولا قوه الاّ بالله» و معنی این که همه کارها دست خداست، برای ایشان واضح شده بود.»[۱۸]

پی نوشت:

[۱] . نحل/ ۴۲.

[۲] . در هشت آیه از قرآن این عبارت ذکر شده است از جمله: توبه/ ۵۱ـ مائده/ ۱۱ و آل عمران ۱۲۲.

[۳] . آل عمران / ۱۵۹.

[۴] . طلاق/ ۶۵.

[۵] . اصول کافی، ( ۴جلدی، باترجمه فارسی)، ج۳/ ص۱۰۶، کتاب ایمان و کفر، باب التفو یض الی الله و التوکل علیه ، ح ۵، مرحوم کلینی ترجمه: سید جواد مصطفوی، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت(ع)، تهران(بی تا).

[۶] . همان، ص۱۰۳و۱۰۴، ح۱ همان باب.

[۷] . بحارالانوار، ج۲، ص۹۰،ح۱۴و۱۵، علامه مجلسی، دار احیا التراث العربی/ ۱۴۰۳ هـ ق .

[۸] . برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به، شرح چهل حدیث، ص۲۱۳-۲۱۹، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) اول، ۱۳۷۱و معراج السعاده، ص۶۱۵-۶۲۲ ملا احمد نراقی ـ انتشارات دهقان / تهران/ (بی تا).

[۹] . صحیفه نور (۲۲جلدی)- ج ۲۲- ص۱۹۷- ۸/ ۶/ ۶۷ـ سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی / ۱۳۶۹.

[۱۰] . همان- ج ۱۸ ص۱۴۶ـ ۱/ ۸/ ۶۲.

[۱۱] . تذکرهالمتقین ص۱۲۰ـ شیخ محمد بهاری همدانی(ره) انتشارات نهاوند ی ـ چاپ دوم/ ۱۳۷۶.

[۱۲] . آداب تعلیم و تعلم در اسلام ـ ( ترجمه منیه المرید نوشته شهید ثانی (ره))ـ ص۱۶۴و۱۶۵ـ سید محمد باقر حجتی چاپ اول/ ۱۳۵۹ـ هـ ق / دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

[۱۳] . معراج السعاده ـ ص۶۲۲( همان).

[۱۴] . ویژگی هایی از زندگی امام خمینی ص ۱۲۰-۱۲۷، انصاری کرمانی، چ ۲، تهران نشر سبحان ۱۳۶۲ هـ . ش

[۱۵] . « فراز هائی از ابعاد روحی اخلاقی ، عرفانی امام خمینی» ص ۲۴ تهیه و تدوین= عـ زـ گـ ـ با مقدمه: انصاری کرمان ـ تهران ـ نشر هادی/ ۱۳۶۱.

[۱۶] . اسوه عارفان ـ گفته ها و ناگفته ها درباره مرحوم قاضی ره ـ ص۶۴ صادق حسن زاده ـ محمود طیار مراغی‌ ـ چاپ اول/ ۷۸ـ انتشارات مؤمنین ـ قم.

[۱۷]. همان ص۸۱.

[۱۸] . ناگفته های عارفان ـ ص۷۸ ـ محمد جواد نور محمدی ـ انتشارات مهر خوبان ـ چاپ دوم/ ۸۱.

منبع :پایگاه اسلام شیعه
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.