توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 250520
حزب‌الله لبنان چگونه شکل گرفت
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۲۲:۱۰
سال ۱۹۷۵ بود که جنگ‌های داخلی لبنان راه ‌افتاد. همه، از هر دین و کیش و قبیله‌ای به‌جان هم افتادند. اعراب که عروس‌شان تکه‌پاره شده‌بود از یک کشور بی‌طرف خواستند که حتی با زور اسلحه هم که‌شده، آرامش را به لبنان برگرداند. این کشور بی‌طرف، البته سوریه بود که سه‌تا جنگ با اسراییل، همسایه دیگر لبنان را تجربه کرده ‌بود. نظامان سوری به دعوت رسمی اتحادیه عرب در ۱۹۷۶ وارد لبنان شدند .

اسراییل که سوریه را در لبنان تحمل نمی‌کرد به بهانه بیرون‌کردن چریک‌های فلسطینی، دوبار به لبنان حمله کرد اما این بار هدفش اخراج سوری‌ها از لبنان بود.

دومین حمله سال ۱۹۸۲ بود. ارتش رژیم صهیونیستی به جنوب بیروت، جایی به اسم خلده رسیده‌بود که یک گروه کوچک از جوانان شیعه، با اسلحه سبک راه را رویشان بستند. مقاومت آن‌ها به‌جایی رسید که اشغالگران از تصرف حاشیه جنوبی بیروت که به « ضاحیه » معروف است، صرف‌نظر کردند. این گروه کوچک که رهبرشان سیدعباس موسوی، ۲۶ساله، بود، هسته اولیه تشکیلاتی شد که «مقاومت اسلامی لبنان، حزب‌الله» نام گرفت.

بهار ۱۹۹۲، هلی‌کوپترهای رژیم صهیونیستی، دبیرکل حزب الله، سیدعباس موسوی را در ماشینش، موقعی که از سخنرانی‌اش در جبشیت به خانه برمی‌گشت، زدند. سیدعباس، همسر و فرزندش در ماشین سوختند. اما از این خاکستر، ققنوسی دیگر برخاست؛ «سیدحسن نصرالله».
سال ۲۰۰۰ اسراییل بعد از هیجده سال جنگ، با شکست از لبنان خارج شد. مردم لبنان این پیروزی را دستاورد رزمندگان حزب‌الله می دانستند. به‌این‌ترتیب، دو موضوع حل‌نشده مانده‌بود؛ مزارع شبعا که مقاومت اسلامی، می‌خواست نظامیان صهیونیست از این آخرین قطعه لبنان بیرون بروند و تبادل اسرا. سال ۲۰۰۴ این مبادله انجام شد، اما بلافاصله مشخص شد سه تن از افراد لیست حزب‌الله در میان آزادشده‌ها نیستند؛ سمیر قنطار، نسیم نسر و یحیی سکاف. مدارک زنده بودن سمیر قنطارو سمیر نسر قطعی بودند.

حزب‌الله برای آزادی این دو، هیچ اهرمی نداشت. سمیر قنطار شیعه نبود. او جزو کمونیست‌های جمعیت خلق برای آزادی فلسطین بود و سیدحسن به او لقب عمیدالاسرا داده‌بود که به معنی سرتیپ و سرسلسله اسراست. این اقدام حزب‌الله نشان داد مقاومت اسلامی نه مختص گروهی شیعه، که متعلق به تمام لبنان و یک مقاومت ملی است.

در تابستان ۲۰۰۶، اسارت دو سرباز اسراییلی، فرصت جدیدی برای حزب‌الله فراهم کرد تا قضیه مبادله اسرا جدی شود. اما اسراییل درعوض، به لبنان حمله کرد. سیدحسن نصرالله که بنا به اعتراف رسانه‌های صهیونیستی هیچ‌گاه حرفی نزده که بر انجامش ناتوان باشد، دوسال قبل گفته‌بود که آرزو دارد که اسرائیل حماقت کند و به جنوب لبنان حمله کند: «شارون خواب آن‌چه را هم که ما برایش آماده کرده‌ایم، نمی‌بیند». ۳۳روز جنگ واقعیت حرف سیدحسن را نشان داد؛ «خانه اسراییل بسیار سست‌تر از خانه عنکبوت است.»

اسراییل بدجوری زخم خورده‌بود و مغز متفکر عملیاتی حزب‌الله، عماد مغنیه، سال‌ها بود که طراح برنامه‌های حزب‌الله برای خوارکردن اسراییل بود. تا بالاخره باز هم یکی دیگر از فرزندان رشید ملت لبنان در خون غلطید. اسراییل البته خیلی شادی‌اش را بروز نداده‌است چون هنوز نمی‌داند که اگر از خون سیدعباس، سیدحسن بلند شد، از خون حاج رضوان چه‌خواهد رویید.
منبع: روزنامه همشهری ۸ اسفند ۱۳۸۶
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.