نظر منتشر شده
۲۹
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 100535
آیت الله علیه ماسون‌ها
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۰ ساعت ۰۹:۴۶
پیام فضلی‌نژاد

 

سخنراني آيت‌الله «محمد تقي مصباح يزدي»را پيرامون بازتوليد تشكيلات فراماسونري در ايران كه روز 24 فروردين 1390 در جمع مسئولان «شوراي عالي زنان» ايراد شد، بايد يكي از مهمترين سخنراني‌های  تاريخ سياسي معاصر دانست؛ چه اينكه نمادها و نشانه‌هاي معرفتي- سياسي دو دهه گذشته حكايت از ظهور پديده‌اي به نام «كودتاي ايدئولوژيك ماسون‌ها» در ايران دارد كه در تحليل‌هاي امنيتي، موفقيت چنين كودتايي را «شرط لازم» براي «سقوط فيزيكال» يك نظام سياسي مي‌دانند. هر چند دو ماه پيش ‌نیز يكي از نزديكان آيت‌الله مصباح يزدي در گفتگويي خبر از نقطه نظرات ايشان پيرامون «افزايش نفوذ جريان فرهنگي فراماسونري در بدنه دولت» داده بود، اما اين‌بار اشارات صريح رييس «موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)» به شاخص‌هاي اين فرقه نفوذي و مقايسه تطبيقي آن با رويكردهاي شبه‌معرفتي مانند «مكتب ايراني» و «ملي‌گرايي» سبب شد تا دوباره حساسيت پيرامون كاركرد فراماسونري در ايران از حاشيه بحث‌هاي تئوريك به متن مسائل سياسي كشور بيايد.



گويي تاريخ هم براي «آيت‌الله» - كه نه تنها «فقيه» بلكه «فيلسوفي الهي» است – و هم براي ما تكرار مي‌شود. او يكبار پيش‌تر در پايان دهه 1370 با ارائه سلسله گفتارهاي انتقادي خود پيش از خطبه‌هاي نماز جمعه تهران عليه گفتمان ماسوني اصلاح‌طلبان شوريده بود و اكنون نيز در روزهاي آغازين دهه 1390 بار ديگر با اتخاذ موضعي به‌هنگام عليه بازتوليد ايدئولوژي و تشكيلات فراماسونري در ايران به ميدان آمده است. با اين تفاوت كه يك دهه پيش، آيت‌الله «مصباح يزدي» به «خودي‌ها» پيرامون نفوذ «غيرخودي‌ها» هشدار داد، اما نگراني امروز او از «نفوذ ماسون‌ها در جريان خودي» است؛ هر چند محور هر دو هشدار آيت‌الله به فاصله يك دهه، ظهور قرائت‌هاي التقاطي ديني از «اسلام سكولار» و «نسبي‌گرايي» تا «مكتب ]اسلام[ ايراني» و «ملي‌گرايي» است. هشدار آيت‌الله روشن است: نزاع ميان «اسلام آمريكايي» با «اسلام ناب محمدي(ص)» با صورتي نوين و ماهيتي ثابت براي «تجزيه دين» - این بار توسط فرقه مشائیه- ادامه دارد و بنابر آموزه‌هاي امام خميني(ره) نباید از اين دشوارترين «جنگ عقيدتي» ميان حق و باطل غافل بود. براي همين آيت‌الله مصباح يزدي مي‌گويد: «خطري كه من احساس مي‌كنم شديدترين خطري است كه تاكنون اسلام را تهديد كرده است و آن هم از سوي نفوذي‌هايي است كه در بين خودي‌ها در حال رشد هستند.»



 



فراماسونري؛ از لندن تا تهران



ظهور لژهاي سري فراماسونري را در جهان بايد در دهه‌هاي 1650 و 1660 ميلادي در «دانشگاه آكسفورد» انگلستان جستجو كرد؛ دانشگاهي كه هفته‌ گذشته نيز نامش به سبب حمايت از «مهدي هاشمي» در صدر اخبار جنجالي قرار گرفت. دانشمنداني مانند «اسحاق نيوتن» و فلاسفه تجربه‌گرا مانند «جان لاك» - كه تئوري «جامعه مدني» او در نيمه دهه 1370 به شعار اصلاح‌طلبان و دولت «سيدمحمد خاتمي» بدل گشت - از نخستين كساني بودند كه با تاسيس انجمن‌هاي مخفي زمينه‌هاي رشد فراماسونري را فراهم ساختند و با توليد «مباني نظري سرمايه‌داري» به تدوين ايدئولوژي ماسوني كمك كردند. فراماسونري در اروپاي قرن هفدهم، از يك سو مبنايي ايدئولوژيك و زيربنايي معرفتي يافت كه پروتستان‌هاي مسيحي آن را بر شاخص‌هاي «ليبراليسم كلاسيك» (با تكيه بر مالكيت خصوصي و مشروعيت سرمايه‌داري) و «اومانيسم الحادي» (با تكيه بر انسان‌محوري و انكار فطرت الهي) بنا كردند؛ پيشروان آن شعار «عشق به انسان» و واژگان سه‌گانه «آزادي، برابري، برادري» را با نوعي از «معنويت يهودي» (كاباليستي/ صهيونيستي) و «تساهل مذهبي« درآميختند و سرانجام از دل رواج اين مباني تئوريك، در دهه 1680 يك تجديدنظرطلبي بزرگ و سپس كودتايي ايدئولوژيك عليه آئين مسيحيت آغاز گشت كه به تحولات موسوم به «انقلاب باشكوه» 1688.م انگلستان رسيد؛ اين اولين «انقلاب مدرن» به روايت اصلاح‌طلبان سكولار، اما در واقع نخستين «كودتاي ماسوني» در جهان بود و از قضاء توسط «حزب سبزهاي انگلستان» (حزب ويگ‌ها) و سرمايه‌داران يهودي به وقوع پيوست و نخستين حلقه از كودتاهايي بود كه موج آن به فرانسه و سپس آمريكا در سال 1789.م رسيد.



 



دين و فراماسونري در ايران معاصر



اگرچه موج ترويج ايدئولوژي ماسوني با دستور «جرج سوم» پادشاه انگلستان به «سر گوراوزلي» (سفير وقت بريتانيا در تهران) به ايران نیز رسيد، اما تاسيس «انجمن مخفي فراموشخانه» توسط «ميرزا ملكم خان ارمني» را در سال 1275ه‍.ق  نخستين تكاپوي رسمي- تشكيلاتي فراماسونرها مي‌دانند كه براي ساخت طبقه روشنفكران سكولار (غيرديني/ عرفي) و گسترش فلسفه اومانيستي پديد آمد تا به روايت ملكم‌خان، اين روشنفكران از دل قرآن و با استفاده ابزاري از اسلام به صورتبندي گفتمان ليبراليستي بپردازند؛ گفتماني التقاطي كه با شعار «رنساس اسلامي» به پيدايش «اسلام ليبرال» انجاميد و در تحولات منتهي به «انقلاب مشروطه» نيز نقش‌آفرين بود. يكي از كليدي‌ترين بخش‌هاي سخنراني آيت‌الله مصباح يزدي معطوف به همين بازه زماني و شيوه عمل ماسون‌ها است، چنانكه اين فيلسوفِ متأله معاصر از رهگذر مقايسه تطبيقي ميان دوران مشروطه با عصر پس از انقلاب اسلامي مي‌گويد: «امروزه در درون جامعه ما تشكيلات فراماسونري در حال شكل گرفتن است و همانطور كه در دوران مشروطه، فراماسونري با شعار قرآن و اسلام پيش آمد، امروز نيز فراماسونري با شعارهاي اسلام و انقلاب جلوه مي‌كند و تحت پوشش آن حرف خود را بيان مي‌كند، يعني قالب را حفظ و محتوا را عوض مي‌كند.»



ماسون‌هاي ايران هيچ‌گاه از روش ميرزا ملكم‌خان براي «استفاده ابزاري از دين» عدول نكردند و در طول سه دهه تاريخ انقلاب اسلامي كوشيدند تا اصول موضوعه گفتمان ليبرال سرمايه‌داري را از دل اسلام استخراج و استنتاج كنند و تئوري‌هاي ماسوني را با مستندات قرآني درآميزند تا تجديدنظرطلبي ايدئولوژيك خود را به نام «اصلاح‌طلبي ديني» پيش ببرند، چرا كه به روايت «مصطفي ملكيان» (ايدئولوگ جريان موسوم به روشنفكري ديني) هيچ گفتماني در ايران بدون اتكاء به ادبيات ديني رشد نخواهد كرد و حتي لائيك‌ها نيز براي گسترش آراء خود راهي جز استفاده از ادبيات مذهبي ندارند. اين همان روشي بود كه «عبدالكريم سروش» و «محمد مجتهد شبستري» براي صورتبندي تئوري‌ »دين سكولار» از پايان دهه 1360 در حلقه ماهنامه «كيهان فرهنگي» پيش گرفتند. سروش از ارديبهشت 1367 تا هنگام توقف انتشار «كيهان فرهنگي» در زمستان 1369 به انتشار سلسله گفتارهای «قبض و بسط تئوريك شريعت» پرداخت كه در آن تمام اركان ايدئولوژي ماسوني، از هرمنوتيك متن قدسي تا نسبي‌گرايي ديني تحت عنوان «قرائت رحماني از اسلام» جمع شده بود و ديري نپائيد كه در پائيز 1370 با انتشار ماهنامه «كيان» كوشش مستمر براي گسترش تفسير سكولار از اسلام انسجام و صورت تازه‌اي يافت. حلقه كيان، در نيمه اول دهه 1370، از يك سو با مشاركت مروجان فراماسونري (مانند رامين جهانبگلو) به نهادينه ساختن تئوري جامعه مدنيِ «جان لاك» (از نخستین  فلاسفه فراماسون) پرداخت و از سوي ديگر، با انتشار آراء جناح موسوم به «روشنفكران ديني» مانند «عبدالكريم سروش»، «محمد مجتهد شبستري»، «محسن كديور»، «محمدتقي فاضل ميبدي» و... به قرائت‌سازي از متن قدسي قرآن روي آورد.



گفتمان «اسلام سكولار» يك «كودتاي ايدئولوژيك» عليه فلسفه انقلاب اسلامي بود و نزاع ميان «اسلام آمريكايي» و «اسلام ناب محمدي(ص)» را كليد زد؛ نزاعي سرنوشت‌ساز كه امام خميني(ره) آن را پيچيده‌ترين و دشوارترين «جنگ عقيدتي» در جبهه حق و باطل دانسته‌اند. رهبران فكري «اسلام آمريكايي» (دين سكولار) در ايران صرفاً مترجماني دست سوم به شمار مي‌رفتند كه با كپي‌برداري از تئوري‌های  فيلسوفان يهودي مانند «هانا آرنت»، «سر كارل پوپر»، «سر آيزايا برلين»، «ريمون آرون» مي‌خواستند «تئوري ماسوني علم» را از محافل آكادميك به عرصه عمومي بكشند. كار به جايي رسيد كه «سيدمحمد خاتمي» نيز سال 1373 در كتاب «از دنياي شهر تا شهر دنيا» فلاسفه فراماسون از «جان لاك» تا «دني ديدرو» (سردبير دايره‌المعارف فرانسه، ارگان فكري فراماسونري فرانسه) را آزاديخواه و دين‌دار معرفي كرد و شعار «جامعه مدني» را به عنوان اصلي‌ترين ركن تبليغات انتخاباتي خود در انتخابات رياست‌جمهوري دوم خرداد 1376 برگزيد. پيروزي اصلاح‌طلبان در دوم خرداد 1376 از سوي سروش به «پيروزي روشنفكران ديني» تعبير گشت، اما هيچ‌گاه عصر اقتدار سياسي ماسون‌ها در ايران فرا نرسيد؛ حتي اهداء «جايزه اراسموس» در سال 1383 از سوي «كلوپ سري بيلدربرگ» (مجمع عالي فراماسونري جهاني) و توسط «پرنس برنهارد» (وليعهد هلند) به «عبدالكريم سروش» نيز بر دايره نفوذ اين نحله سياسي در كشور نيافزود. سروش در دهه 1380 از سوي بيلدربرگي‌ها به لقب «پرنس اومانيست‌ها» ملقب شد، اما اکنون چه کسی گزینه ماسون‌ها برای دریافت پنهان یا آشکار این لقب درایران است؟!



 



اسلام آمريكايي؛ از دين سكولار تا مكتب ايراني



مرگ گفتمان اصلاحات در ايران، اما پايان تكاپوهاي ماسون‌ها براي كودتاي ايدئولوژيك عليه انقلاب اسلامي نبود و صورتبندي «اسلام آمريكايي» در چهره‌اي ديگر پديدار گشت. سال 1386، به پیشنهاد «مايكل لدين» (كارشناس ارشد CIA و نظريه‌پرداز يهودي موسسه امريكن اينترپرايز) چاپ قرآن سکولار در دستور كار «پنتاگون» قرار گرفت. يكسال بعد «عبدالكريم سروش» نيز از كنار كاخ سفيد، برای مخدوش ساختن اصالت متن و مرجعيت قرآن، وحي را به الهام و پيامبر را به شاعر تشبيه کرد و همان هنگام «اكبر گنجي» با انتشار رساله «قرآن محمدي» در «راديو زمانه» به ارائه تفسيري اومانيستي از اسلام پرداخت، اما ناگهان در ايران نيز از درون دولت اصول‌گرا يك فرقه انحرافي موسوم به «فرقه مشائيه» ظهور كرد كه با اتكاء آشكار به تئوري‌هاي «ريچارد فراي» (ايران‌شناس فراماسون و عضو رسمي سازمان اطلاعات نظامي ايالات متحده) از تريبون‌هاي رسمي به ترويج يك «قرائت» جديد از «اسلام» دست زد: «اسلام ايراني» و «مكتب ايراني»، همان تفكري كه در كتاب «عصر طلايي فرهنگ ايران» به عنوان «قرائتي رحماني از اسلام در ايران» ستايش شده و روی دیگر سکه «تجدیدنظرطلبی اسلامی» و «تجزیه‌طلبی دینی» است.



تنها عملكرد سياسي «فرقه مشائیه» محل نقد و تأمل نيست؛ وقتي سال 1388 عنصر اصلي اين فرقه در دولت بر اهداء جايزه «حکمتانه بوعلي سينا» به «سيدحسين نصر» - كه از مبلغان اسلام آمريكايي و تصوف انحرافي در دانشگاه آمريكايي «جرج واشنگتن» است- اصرار مي‌كند و سرانجام رييس دفتر «فرح پهلوي» در دهه 1350 به واسطه کوشش  اين دولتمرد دل ربوده از رياست محترم جمهوري «براي فعاليتهاي برجسته همبستگي‌ساز دانش و معنويت در ارتقا کيفيت زندگي» ستوده مي‌شود، بايد از سطح يك بحث سياسي به درون يك مساله معرفتي رفت. تبليغات «فرقه مشائيه» عین تفكر اومانیستي برخاسته از غرب سکولار است؛ چنانكه اصلي‌ترين عنصر اين جريان حاشيه‌ساز در سخنراني‌هاي خود گفت «تعظيم به انسان برابر تعظيم به خداوند است» و وعده «خداشدن انسان» را داد؛ وعده‌اي كه چهار قرن پيش در عصر موسوم به «روشنگري» فراماسونرهايي مانند اصحاب دايره‌المعارف فرانسه دادند و نتيجه آن جز فروپاشي اركان پروژه مدرنيته نبود.



فرجام فروپاشي مدرن‌ها به آنجا رسيد كه سال 2005 «ريچارد رورتي« (بزرگترين فيلسوف آمريكا) با اعلام «مرگ فلسفه غرب سكولار» از «تراژدي غرب مدرن» گفت و حالا، هنگامي كه مرگ ايدئولوژيك ايالات متحده آمريكا رقم خورده و بيداري اسلامي خاورميانه تحقق يافته است، «فرقه مشائيه» در پوشش ادبيات مذهبي بر ترويج «مكتب ايراني» (قرائت ايراني از تشيع) اصرار مي‌ورزد. اصلي‌ترين گزاره‌ اين فرقه، يعني شعار «خدا شدن انسان» (اومانيسم اسلامي) كه هر از گاهی با عبارات «سلام بر انسان» و «عشق به انسان» در هم می‌آمیزد، ترجمه دست چندم و كپي‌برداري كهنه‌اي از تئوري «اسلام آمريكايي» براي «تجزيه دين» است. این گزاره لاجرم به «همسان‌پنداری» و چه بسا «همذات‌پنداری» انسان و خدا می انجامد و از حيث معرفتي مغایر با اندیشه «فقر ذاتی انسان» است که در مکتب اسلام ناب امام خمینی(ره) متجلی است. این فرقه که می‌کوشد خود را با عرفان و معنویت اسلامی گره بزند، رودررو با حقیقت عرفان و سلوک «عارفان مبارزه جو» است که در آن حضرت روح‌الله می‌فرمایند: «ما همه هیچیم و هرچه هست از او و به سوی اوست.»



شعارهای تبليغاتي «فرقه مشائیه» نه تنها یادآور نقطه آغازین فلسفه اومانیستی و مشرب لیبرال سرمایه‌داری در غرب، بلكه تداعي‌گر يك گفتمان ناقص‌الخلقه ماسوني است. اين فرقه نوظهور اگرچه نه خاستگاه اصیل فلسفي و نه پتانسيل عمیق اجتماعي دارد، اما نبايد مواجهه انتقادي با آن را صرفاً به سطح يك جدال سياسي تنزل داد و از خطر معرفتي آن براي «اسلام ناب محمدي» غفلت كرد. اين هشدار تاريخي آيت‌الله «محمدتقي مصباح يزدی» به ما و دکتر «محمود احمدی‌نژاد» است؛ رییس جمهوری که حضرت استاد، مهمترین نقش را در دفاع از وی در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری داشته است و اکنون نیز ایشان درباره خطر نفوذی‌ها در دولت اصولگرا مي‌گويند: «خطري كه من احساس مي‌كنم شديدترين خطري است كه تاكنون اسلام را تهديد كرده است.»



منبع: هفته نامه 9 دی

 

 
 
خسرو
۱۳۹۰-۰۱-۲۸ ۱۰:۲۷:۳۶
باسلام وخسته نباشيد.
خداوند سايه پرخير مطهري زمان رابر سرما حفظ نمايد.
هشدارها وفرمايشات ايشان را بايد جدي گرفت خاصه جوانان عزيز چرا كه رهبر عزيز انقلاب فرموده اند ايشان خلا شهيد مطهري وعلامه طباطبايي رابراي جوانان امروز پر مي نمايند. (430364)
 
۱۳۹۰-۰۱-۲۸ ۱۳:۳۳:۵۹
ببین کار به کجا رسیده که آیت الله مصباح دارد بر علیه این جریان حرف می زند (430418)
 
۱۳۹۰-۰۱-۲۸ ۱۳:۴۲:۵۶
اگر مرد هستید این اظهار نظر را منعکس کنید و جوابی هم به آن بدهید.احمدی نژاد با این اوصاف و تفاسیر و تعابیر چگونه و آنهم در دو دوره کاندیدای اصلح همین آقایان برای ریاست جمهوری بوده است؟ (430438)
 
مهدی خ.م
۱۳۹۰-۰۱-۲۸ ۲۱:۳۳:۳۵
به نام حق
آقاي ناشناس !
بعد از اين همه مدت ، جان هر كي دوست داريد از اين حرف هاي خنده دار نگيد

آخه چه ربطي داره كه آقاي مصباح از احمدي نژاد دفاع كرده پس همه حركات ايشون رو هم تائيد كنند ؟
بابا ، چند بار بايد گفت ، عاقلان حق رو ملاك قرار مي دن و نه اشخاص رو . . .

حالا چرا فكر كرديد نظر شما منتشر نميشه ؟ فكر كرده بودي يه حرف خيلي شاخي زدي و الان خيلي ها توي فكر فرو مي رند ؟

توي زندگيم با آدم هايي مثل شما زياد برخورد كردم​، آدم هايي كه به خطار مطلق دوستن همه چيز ، هميشه به خطا رفتن .

آدم هايي كه وقتي طرفدار خاتمي بودند ، ديگه هيچ بديشو نديدن و از اين طرف هم آدم هايي كه وقتي طرفدار احمدي نژاد هستند ديگه هيچ بدي در كارش نمي بينن !

و همينطور در مورد بد اومدن ها و خوش اومدن هاي ديگه !

الله اكبر از اينهمه كوته فكري كه هنوز بعد از اين همه بالا رفتن تحصيلات​! گريبان خيلي هارو گرفته

زنده باد مردان حق (430611)
 
رضا ح-آ
۱۳۹۰-۰۱-۲۹ ۰۱:۴۴:۲۴
این نشان دهنده پایین بودن سطح باقی کاندیدها هستش همانطور که خودتون میگید احمدی نژاد اصلح بوده بین عده ای که کاندید شدند (430693)
 
امیر
۱۳۹۰-۰۱-۲۸ ۱۶:۱۷:۲۰
زبان آیت الله مصباح همواره حق گفته است
دکتر احمدی نژاد باید این هشدار را خیلی جدی بگیرد وگرنه ممکن اسن به ورطه های نامعلومی بیفتد (430481)
 
ع. ع.
۱۳۹۰-۰۱-۳۰ ۰۹:۱۸:۱۹
آقای احمدی نژاد و دار و دسته آو ممدت ها است در ورطه نامعلوم هستند اما ایشان و شماها تازه متوجه چشمه ای از کارهای او شده اید.
... (431129)
 
۱۳۹۰-۰۱-۲۸ ۱۶:۵۶:۳۰
جالب داستان این است که ما فکر می کنیم هر چیزی در سیاست گفته می شود حقیقت داشته و به آن عمل می شود (430502)
 
۱۳۹۰-۰۱-۲۸ ۱۷:۲۴:۰۰
امیدواریم که گوش شنوایی هم باشد (430539)
 
من
۱۳۹۰-۰۱-۲۸ ۱۷:۲۴:۵۵
به نظر من همواره باید به این هشدارها توجه کرد خلاصه تجربه هم این مسئله را تایید می کند و همچنین تاکید! (430540)
 
میلاد
۱۳۹۰-۰۱-۲۸ ۱۷:۳۲:۱۳
فقط می توان گفت که خداوند آخر و عاقبت همه مارو ختم به خیر کنه...انشاالله. (430547)
 
قاسم
۱۳۹۰-۰۱-۲۸ ۱۸:۰۵:۱۷
ازآقای پیام فضلی نژاد بخاطر روشنگری معرفتی-تاریخی از فرقه خطرناکی که میرودبه مانعی بزرگ در برابر حرکت رو به تعالی انقلاب تبدیل شود تشکر میکنم.
تقی زاده ها وفروغی های امروزی دهها وبلاگنویس را اجیر کرده و با نوشتن مطالب سطحی و سراپا افتراءو توهین به دلسوزان واقعی نظام و ريیس جمهور مشغول ترور شخصیت سنگربانان فکری انقلاب میباشندو باتوسل به \"مطلب مرتبط\" کاربران را به یکدیگر پاس میدهند و فضای مجازی را مشوش می کنند. (430554)
 
یوسف حزبا
۱۳۹۰-۰۱-۲۸ ۱۸:۱۵:۵۵
سوال اینجاست چرا برخی مسایل درجه چندم عالم سیاست را عمده ترین مسایل کشور معرفی و از مسایلی که از نظر اهمیت در مرتبه بسیار بالاتر از حرفهای مشایی است چشم می پوشند؟ (430557)
 
حسن فاتحی
۱۳۹۰-۰۱-۲۸ ۱۹:۱۳:۱۰
روشن گریهای آیت اله.. مصباح جای بسی قدردانی دارد ولی حالا چرا؟!
مگر بدون حمایتهای دکتر احمدی نژاد از مشائی امکان ایده پردازی برای وی می تواند وجودداشته باشد؟

مگر خود دکتر اولین باز واژه ولایت واسلام ایرانی را مطرح نکردند ؟!

حالا چرا بجای نقدریاست جمهوری و.... باید از شخصیتهای دوم وسوم حرف بزنیم؟!

من باورم این است که مکتب ایرانی واخیرا\" اسلام ایرانی درجهت رودررو قرار دادن حاکمیت اسلامی با جهان اسلام طراحی شده است چهخ بدون انگیزه قبلی باشد وچه اینکه بابرنامه قبلی باشد.

وقتی می گوئیم اسلام ایرانی ، یعنی اینکه اسلام ماایرانیان با عربها وتاجیکها وپاکستان و.... متفاوت است و....

ریشه اسلام ایرانی از تفکرات متفکران یهود سرچشمه می گیرد که هدف آنها ازاین طرح وحدت شکنی دربین امت جهان اسلام بوده ومی باشد. (430576)
 
۱۳۹۰-۰۱-۲۸ ۲۱:۴۱:۵۰
میشه بفرمائید این اتحاد کجا بود که ماندیدیم یاد شما رقته است یا اینکه خیلی جوان هستید که فراموش کردید در ارتش عراق همه نوع عربی بود از کویتی گرفته تا فلسطینی و اردنی و ...
تا انجائی که من دارم میبینم این عربها اصلا مارا مسلمان نمیدانند اگر میخواهید اتحاد جهان اسلام داشته باشید خیلی کارهاست که باید بکنیم که غیرممکن تر از اسلام ایرانی است (430614)
 
۱۳۹۰-۰۱-۲۸ ۲۰:۳۸:۱۱
قای فضلی نژاد آسمان به ریسمان بافته اند. ایشان می‌گویند همان دانشگاهی که مهدی هاشمی‌ در انگلستان در آن پذیرش گرفت همان دانشگاهی است که جان لاک در قرن نوزدهم در آن تئوری جامعه مدنی را ارائه کرده.

این تازه اول کار است، سطح استدلال ایشان بعد از آن جالب تر هم میشود، برای نمونه ایشان می‌گویند انقلاب ۱۶۸۸ در انگلستان نتیجه کار فراماسون‌ها و در ادامه انجمن‌های مخفی‌ بود که جان لاک و نیوتن را اندازی کرده بودند. جالب این است که جان لاک بیش از بیست سال بعد از انقلاب ۱۶۸۸ به دنیا آمده است. تازه ایشان می‌گوید انقلاب ۱۶۸۸ توسط حزب سبز‌های انگلستان انجام شد! یعنی‌ چی‌؟ حزب سبز انگلستان دیگر چه صیغه‌ای است؟ همین طوری ایشان در طول مقاله از خودشان \"فکت\" اختراع کرده اند. حداقل محض رضای خدا دو تا رفرنس هم نداده که ما دلمان خوش باشه.

خطاب به سردبیری الف :

قرار نیست هر مقاله‌ی که باعث شد خوشحال شویم و دلمان خنک شود را منتشر کنیم. میتوانستید یه سرچ تو اینترنت بکنید ببینید آیا این مقاله حاوی حقیقت‌های مستند هست یا یه سری داستان بافی‌های کودکانه. یادم هست چند وقت پیش چند تا مقاله در الف منتشر شد که من خیلی‌ ازشان خوشم آمد چون پر از رفرنس و مرجع بود. خوب بود به همان روش ادامه میدادید. لطفا این مقاله را هم بردارید تا بیشتر از این آبرو ریزی نشده است. (430594)
 
۱۳۹۰-۰۱-۲۸ ۲۳:۰۹:۴۲
یه بنده خدایی یک سال و نیم پیش می گفت مخالفت با احمدی نژاد مخالفت با رهبری است. (430638)
 
پاشا
۱۳۹۰-۰۱-۲۸ ۲۳:۵۷:۴۵
می بینم که پروژه برچسب سازی برای آقای مشایی کلید خورده است. نکنه میخواهید باور کینم که کلمه مشاییه ربطی به موضوع عدم تفاهم برخی در حاکمیت با آقای مشایی ندارد (430651)
 
پاشا
۱۳۹۰-۰۱-۲۹ ۰۰:۰۴:۵۸
این قصه دیگه تکراری شده. حداقل برای قشر تحصیل کرده و آگاه تر جامعه.
قصه ای که در آن هر که با ما و عقاید ما نیست، گمراه است، ماسون است، منافق است، کمونیست گمراه است، فریب خورده خارج است، دشمن خدا است. (430657)
 
۱۳۹۰-۰۱-۲۹ ۰۰:۱۴:۳۳
توجه کردید که حاکمیت تمام رییس دولت ها را به طریقی در آخر سرخورده می کند و به کناری پرت میکند؟ اصلاح طلب و احمدی نژاد فرقی ندارد. به نظر شما اگر تضمین بقای سیاسی امثال آقای احمدی نژاد و آقای مشایی داده میشد، آنگاه آقای مشایی اینگونه به صرافت میافتد تا با یک نوع تفکر دیگر برای خود پایگاه سیاسی در میان مردم مهیا کند؟ (430666)
 
ناشناس2
۱۳۹۰-۰۱-۲۹ ۰۱:۱۸:۲۲
اگر این جمله از گفته های استاد است :
«خطري كه من احساس مي‌كنم شديدترين خطري است كه تاكنون اسلام را تهديد كرده است.»

استاد باید با همان شجاعتی که رودروی دولت اصلاحات ایستاد امروز هم شجاعانه جلوی این دولت بایستد و اعلام کند همکاری با دولتی که فراموسونرها در ان نفوذ کرده و کلیدی ترین پست کشور را در اختیار دارد به لحاظ شرعی و قانونی دارای اشکال است

چرا که حفظ اسلام از اوجب واجبات است
دولت هایی که در جمهوری اسلامی بر مسند قدرت هستند برای حفظ اسلام روی کار امده اند نه این که اسلام باید برای حفظ دولت های جمهوری اسلامی از خود مایه بگذارد . متاسفانه چیزی که الان داریم می بینیم مایه گذاشتن از اسلام برای حفظ ادم های منحرفی که در دولت اسلامی جا خوش کرده اند می باشد. (430690)
 
۱۳۹۰-۰۱-۲۹ ۰۱:۳۳:۰۳
تعجب میکنم از انسان متفکری مانند جناب آقای مصباح گویی فراموش کرده اند که اقای احمدی نژاد دست پخت ایشان وصدها نفر از شاگردان ایشان است و باز حتما حمایتهای بی دریغ ریاست محترم جمهور ازجناب مشایی را به خاطر دارید آیا شما میتوانید حساب یک روح در دو بدن را از هم جدا کنید؟! شما صد البته به مسائل دینی بیش از ما واقفید .تاثیرگذارانی که در انتخاب ایشان و مسائل بعد از ان شرکت داشتند با توجه به مشکلاتی که برای مردم بوجود آمد در برابر خداوند چه پاسخی خواهند داد؟. شاید بتوان در این دنیا برای رهایی از عذاب وجدان توجيهی پیدا کرد اما در دادگاه الهی چه؟پناه بر خدا (430691)
 
محمد
۱۳۹۰-۰۱-۲۹ ۰۹:۱۷:۱۷
به نظر من تئوری مکتب ایرانی نوعی جریان فراماسونری با نقاب وچهره جدید است متأسفانه نمیدانم این قدرت چیست که در دوران اصلاحات از ان سوی بام ضربه خوردیم وبا تدبیر رهبری معظم از سقوط رها شدیم وبا زمینه سازی فقیهانی چون مصباح راه را گم نکردیم واکنون از این سوی بام ... ولی منصافه باید گفت حمایتهای مستمر ومداوم وگاهی افراطی بعضی رابیش از حد ازخود بیخود کرد ه که حالا زاویه ایجاد شده رابا مشکل میتوان اصلاح کرد همه بزرگان مقصرند چون بسیار مداومت کردند باید روشنگری میکردند ومحافظه کاری را کنار میگذاشتند تا ... هنوز هم دیر نشده مردم عامه خلوص دارند وصادق پس جبران کنید تا باورهای ایجاد شده خدشه دار نشود وخوارج جدیدی تشکیل نشود راه رهبری معظم را به همه تبیین کنید ........ (430738)
 
علي
۱۳۹۰-۰۱-۲۹ ۱۰:۲۲:۳۴
بد نيست دوستان به يادداشت اعتراضي يكي از شاگردان آقاي مصباح ( مهدي پورحسين ) به نقل از روزنامه جمهوري اسلامي نگاهي فرمايند:
*در خبرها آمده است که آیت‌الله مصباح یزدی در روزهای اخیر مواضع تندی را علیه گروهی که به نام جریان \"فتنه جدید\" خوانده می‌شوند، اتخاذ کرده و آنان را \"بزرگترین تهدید علیه اسلام\" دانسته است.

* بنده یکی از دانش آموختگان مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(قدس) و از علاقه مندان به شخص ایشان هستم. علاقه نه بخاطر تفکرات خاص جناب ایشان یا مواضع سیاسی اجتماعی و یا عملکرد مؤسسه تحت مدیریت وی؛ بلکه بخاطر اعتقاد راسخ ایشان به دین، ابراز صریح و بی‌پرده باورهای خود و نیز منش فردی و شخصیت اخلاقی ایشان است. در عین حال، ارتباط با مؤسسه امام خمینی (قدس) موجب شده است که طی دو دهه اخیر، از نزدیک شاهد فعالیت¬های سیاسی حضرت ایشان، دانش پژوهان و دست¬اندرکاران این موسسه باشم. از این رو تردید ندارم که شخص آیت‌الله مصباح و مجموعه مؤسسه امام خمینی از عوامل بلکه بانیان اصلی به وجود آمدن شرایط موجود کشور هستند.

* صرفنظر از مواضع ایشان و عملکرد برخی دانش پژوهان مؤسسه امام خمینی در دوره اصلاحات، حضرت استاد با مشاهده اوضاع آن زمان به این نتیجه رسیده بودند که انقلاب و نظام از مسیر اولیه خود دور شده، ارزش¬ها به ضد ارزش و ضد ارزش¬ها به ارزش تبدیل شده است. به اعتقاد ایشان \"کار به جایی رسیده بود که چادری¬ها را مسخره می‌کردند، همه هنر پیشه¬های زمان شاه دوباره سرکار آمده بودند و تجدید شخصیت می‌شدند؛ کمبودها! را هم از جاهای دیگر تأمین می‌کردند: از ارمنستان رقاص می‌آوردند\". و بالاخره عرصه آنچنان تنگ شده بود که \"مؤمنان خون دل می‌خوردند، شب و نیمه شب پیش خدا اشک می‌ریختند و می‌نالیدند که ما شهید دادیم برای اینها؟\"

*با این باور، طبیعی بود حضرت ایشان تصمیم بگیرند شخصاً وارد میدان شده، برای تغییر اوضاع به نفع دین و انقلاب، پیاده کردن ارزش¬های اسلامی و تنگ کردن عرصه بر رقاصان و نوازندگان داخلی و خارجی، تلاش نمایند. لذا همگان شاهد بودیم که در هنگامه انتخابات ریاست جمهوری 84، با تمام امکانات موجود قیام کرده، با سفرهای پرتعداد به اقصی نقاط کشور در صدد جایگزینی قدرت در رأس هرم اجرایی کشور بر آمدند. در این راستا جناب ایشان، نه تنها با بیان محسنات و کرامات طیف مورد حمایت خود بلکه با پرداختن به معایب و کاستی¬های مورد ادعا در اشخاص و جریانات مقابل تلاش کردند دیدگاه خاص خود را به کرسی نشانده، شرایط مطلوب را ایجاد نمایند. بالاخره پیروزی حاصل شد و شرایط مورد نظر مهیا گردید.

*نیاز به یاد آوری نیست که نشریه متعلق به مؤسسه آیت‌الله مصباح، کراراً تبلیغ می‌کرد و هنوز هم بر آن افتخار می‌کند که جمعی از خواهران متدینه با فروختن طلاهای خود هزینه تبلیغاتی برای پیروزی فرد و جریان مورد نظر را فراهم آورده¬¬اند.

* به تعبیر خود استاد \"در اثر نذر و نیازها و گریه¬های خانواده¬های شهدا و مردم متدین، خدای متعال دوباره همان خانواده¬های شهدا و متدینان را پیروز کرد و قدرت دست کسانی آمد که گمنام بودند، و کسی به آنها اعتنایی نمی‌کرد.

*از نگاه آیت‌الله مصباح، دستاورد تلاش ایشان و شرایط نوپدید، نه تنها برگشت به ارزش¬های اول انقلاب بلکه \"نفخه الهی\"، از \"عنایات ولی عصر\"، \"مرتبه¬ای از مراتب چیزی که در زمان پیامبر اسلام تحقق پیدا کرد\" و از \"کرامات و معجزات\" بوده است. *ایشان تنها چند روز پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 84، در دیدار با رئیس جمهور منتخب می‌فرمایند: \"خدای متعال را شاکریم که زمینه انتخاب چنین شخصیتی برای این دوره خاص از انقلاب را فراهم کرد و آیندگان به این نتیجه خواهند رسید که این انتخاب، مشحون به کرامات و معجزات بود و از این رو توفیق شکر این نعمت را از خداوند خواستاریم. عنایات حضرت ولی عصر یار ملت ایران بود که به چنین موفقیتی دست یافت و تلقی ما این است که این نفخه الهی که در این زمان در جامعه ما دمیده شده و آثارش در علاقه بیشتر مردم به دین و اندیشه های اسلامی ظهور یافته، مرتبه¬ای از مراتب چیزی است که در زمان پیامبر اسلام تحقق پیدا کرد و ان شاء‌الله مرتبه کاملش در زمان ظهور حضرت ولی عصر تحقق خواهد یافت.\"

* چه چیزی در مدت کوتاه، این همه عوض شده است؟ اگر چیزی عوض شده آیا به یکباره اتفاق افتاد یا زمینه‌های آن وجود داشته و علایم¬اش بروز کرده بود؟ چگونه ممکن است یک دفعه خطری پدید بیاید که تا کنون چنین خطری اسلام را تهدید نکرده است؟ آیا این همان نیست که سال¬ها پیش برخی از پختگان سیاست بیان می‌داشتند و الآن در کنج خانه نشسته¬اند؟ عجیب آن که، طی شش سال گذشته نه تنها انتقاد علنی و آشکار چندانی از روشنترین اشتباهات و برخی انحرافات جریان نوظهور از استاد سراغ نداریم بلکه علی الظاهر - حداقل از جانب موسسه و نشریه آن - از هیچ حمایتی نیز فروگذار نگردیده است. و عجیب¬تر آن که، دلسوزانی که به انحرافات پیدا و پنهان این جریان خاص اشاره می‌کردند با انواع هجمه¬ها مواجه شده به ضدیت با نظام، ولایت و توطئه چینی علیه دولت انقلابی متهم می‌شده و هنوز که هنوز است حتی پرسابقه¬دارترین افراد در انقلاب و نظام که این روزها را از قبل پیش‌بینی می‌کردند؛ از این هجمه¬ها مصون نیستند.

*عنوان یک شاگرد حق دارم که بپرسم چرا حضرت استاد پس از شش سال هزینه‌های سنگین و غیر قابل جبران، الآن می‌فرمایند: \"امروزه در درون جامعه ما تشکیلاتی فراماسونری در حال شکل گرفتن است، و همان‌طور که در دوران مشروطه، فراماسونری با شعار قرآن و اسلام پیش آمد، امروز نیز فراماسونری با شعارهای انقلاب و اسلام جلوه می‌کند و تحت پوشش آن حرف خود را بیان می‌کند، یعنی قالب را حفظ و محتوا را عوض می‌کند.چگونه کسی که در عمرش با عالمی ارتباط نداشته و علاوه بر آن هر روز ضربه‌ای به اسلام می‌زند، می‌تواند برای اسلام مفید باشد، و معلوم نیست چه شده که برخی نیز به آن‌ها دل بسته‌اند.اگر تنبلی کنیم زمانی از خواب غفلت بیدار می‌شویم که تیرگی فتنه همه جا را فراگرفته است و می‌بینیم همان کسانی فتنه را آغاز کرده‌اند که خود پرورش داده‌ایم. این عزل و نصب‌ها از کجا در می‌آید؟ این حرف‌های ملی‌گرایانه و مکتب ایرانی، آن هم در زمانی که نهضت اسلامی در جهان اسلام در حال شکل‌گیری است، برای چیست؟ \"

*اینان چه کسانی هستند؟ و به چه قیمتی به این مرحله رسیدند؟ البته آیت‌الله مصباح با همان صراحت لهجه¬ای که از ایشان سراغ داریم تکلیف را مشخص کردند: \"همان کسانی فتنه را آغاز کرده‌اند که خود پرورش داده‌ایم.\" بله همان کسان که خود پرورش داده و بخاطر آنان هزینه¬های گرانی را بر نظام اسلامی تحمیل کردیم. و بسیاری از کسانی که قبلا اینان را می‌شناختند و سال¬ها پیش حرف الآن ما را می‌زدند رنجاندیم و طرد کردیم. به راستی چه کسی می‌تواند این همه حیثیت¬های بر باد رفته را بر گرداند؟! بله آب رفته را نمی‌توان به جوی باز گرداند اما هیچ وقت برای حداقل جبران دیر نیست. (430761)
 
جبهه هنرهای زیبا - قرارگاه فجر
۱۳۹۰-۰۱-۲۹ ۱۱:۱۰:۰۳
باسمه تعالی شانه
با سلام و احترام

ضمن عرض تسلیت به مناسبت ایام فاطمیه،اگر آقای مشایی پا را فراتر قرار داده و دارد تبدیل به فرقه مشائیه می شود وظیفه نداریم که زودتر اقدام و حرکتی انجام دهیم و اگر این جمله از گفته های استاد است :
«خطري كه من احساس مي‌كنم شديدترين خطري است كه تاكنون اسلام را تهديد كرده است.»
وظیفه ما چه می شود.
استاد باید با همان شجاعتی که رودروی دولت اصلاحات ایستاد امروز هم شجاعانه جلوی این دولت بایستد و اعلام کند همکاری با دولتی که فراموسونرها در ان نفوذ کرده و کلیدی ترین پست کشور را در اختیار دارد به لحاظ شرعی و قانونی دارای اشکال است

چرا که حفظ اسلام از اوجب واجبات است
دولت هایی که در جمهوری اسلامی بر مسند قدرت هستند برای حفظ اسلام روی کار امده اند نه این که اسلام باید برای حفظ دولت های جمهوری اسلامی از خود مایه بگذارد . متاسفانه چیزی که الان داریم می بینیم مایه گذاشتن از اسلام برای حفظ ادم های منحرفی که در دولت اسلامی جا خوش کرده اند می باشد.
هر چند لازم به ذکر است که تا این انقلاب زیر سایه حضرت مهدی فاطمه علیهما السلام و پرچمداری امام خامنه ای دام عزه هست که هست و تا مردم عزیز و فهیم ایران و جهان معتقد به ولایت فقیه باشند قطعا آسیبی نخواهد رسید.

با تشکر و آرزوی توفیق
جبهه هنرهای زیبا
قرارگاه فجر (430783)
 
hoseyni
۱۳۹۰-۰۱-۲۹ ۱۲:۴۵:۰۸
سلام. با تشکر از روشنگری های استاد. باید توجه داشت که شبکه فراموسونری پس از پیروزی انقلاب اسلامی دست نخورده باقی ماند. گر چه برخی عوامل و سران منفور شاه نابود شده یا فراری شدند . سخنان استاد ممکن است افراد کم اطلاع را دچار توهم حرکت جدید فراماسونری در ایران کند. در حالی که نگاه به تاریخچه غیر این خواهد بود. امیدوارم اهل تحقیق ماهیت و سوابق جنایتکارانه فراماسونرها در ایران _ قبل از انقلاب تا کنون را_ به درستی در اختیار جوانان عزیز قرار دهند. (430865)
 
حوزوی
۱۳۹۰-۰۱-۲۹ ۱۵:۰۴:۲۸
نه ما وشما ونه آقای مصباح هیچ یک خدا نیستیم

در دوره اول آقای احمدی نژاد به هیچ وجه مبحث مکتب ایرانی رابه این شدت و حدت طرح و حمایت نکرده بودند حالا که این بحثهارا هر روز پررنگتر و جدی تر به اجتماع پمپاژ گشته و به عنوان یک نظریه پردازش وحمایت شده است دیگر شخصیت رییس جمهور متفاوت گشته است
البته مخالفت آقای مصباح از دوره اول با مشایی وجود داشت ودر یک جلسه خصوصی به دکتر گوشزد شده بود که ایشان پاسخ داده بودند شناخت شما از مشایی کامل نیست وگرنه شما از ایشان به عنوان یک متفکر در موسسه خود نیز استفاده میکردید
حال که هم مشایی گستاختر شده وبی پروا اسلام التقاطی را مطرح میکند وهم احمدی نژاد سکوت کرده وبلکه از او حمایت بی حدومرز میکندطبیعی است که استاد مصباح وسایر علمانیز مخالفت خود را علنی کرده و بلکه آنرا فریاد کنند
به عنوان یک طلبه قمی میگویم که جایگاه دولت وشخص رییس جمهور در قم در نزد بدنه حوزه ودر میان علما قابل مقایسه با سال 88 نیست و با این روند کم کم مخالفتها بادولت دهم به سطح مخالفت با دولت اصلاحات خواهد رسید
مگر اینکه رییس جمهور نزدیکان خود را از طرح اسلام التقاطی شدیدا منع کرده و آنها را از هزینه کردن مهدویت وسایر مقدسات برای اغراض خود که شکل عریان و عجیب آنرا در سی دی معروف ... مشاهده کردیم باز دارند
/nasimesharq.blogfa.com (430952)
 
حامد
۱۳۹۰-۰۱-۳۰ ۰۱:۲۱:۰۸
کمتر کسی یافت می شود که در نیت صادقانه آقای احمدی نژاد شک کند . رئیس جمهوری مردمی که در پی حرف نیست در پی عمل است . احمدی نژاد تئوریسن یا واعظ نیست ولی انسانی ست دردمند و از جنس مردم که بیشتر باید به عملکردش نگاه کرد . در باب مشایی نیز نباید غلو کرد به هر حال دولت یکدست است و امور مملکت می چرخد و من معتقدم بعضی سخنان آقای مشایی بد منعکس می شود حتما منظور او از مکتب ایرانی شیعه می باشد چون مکتب دیگری در ایران نداریم و.. من فکر می کنم جناب آقای مصباح یزدی بهتر است مثل سابق به رئیس جمهور مکتبی کمک کند و سخنان مغرضین و اطرافیان ناآکاهش را نادیده بگیرد باشد که به سر منزل مقصود رسیم (431112)
 
عماد
۱۳۹۰-۰۱-۳۰ ۱۲:۴۱:۱۲
آقای حامد
-صحبت شک نیست ، یقین حاصل شده
-مشکل ادعاهایشان نیست ، عملکردشان است
-غلو نباید کرد ، اما دشمن را دست کم نگیرید
-صرف نظر از ادعا ها ،کجای رفتار ایشان مکتبیست؟
-خودتان را به کری نزنید ایشان شیفته اوشان میباشند.
-در باغ سبز نشان میدهید؟ سالی که نکوست از بهارش پیداست. (431226)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.