توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 218508
لزوم حذف جاذبه شهرهای بزرگ
بخش تعاملی الف - امیراسد حسینی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۰۷:۴۴
بخوبی به خاطر داریم که یکی از دغدغه های انقلابیون سال ۵۷ این بود که چرا رژیم شاه با بها دادن به شهرهای بزرگ و ایجاد جاذبه های مخرب در آن باعث مهاجرت بی رویه و خارج از عرف مردم دیگر مناطق کشور به شهرهای بزرگ شده است و انگیزه سرمایه گذاری و تولید در دیگر مناطق مملکت را از بین برده است و در اثر این مهاجرت ها، روستاها و شهرهای کوچک در حال تبدیل شدن به متروکه و ویرانی هستند. این مهاجرت ها باعث شده است هم اقتصاد و هم فرهنگ مورد هجمه جدی قرار گیرد. سخنان سردمداران حکومتی در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در این خصوص، بیشتر بر طراحی راهکارهایی دور می زد که با آن بتوان، حداقل روند مهاجرت را کند کرد و آن را تابع قانونی قرار داد که خسارت های اقتصادی - اجتماعی آن به کمترین میزان ممکن برسد.

اما چه شد که همه آن اندیشه ها، سخنان و تدابیر بعد از ۳۵ سال نتیجه اش این وضعیتی شد که می بینیم؟
طبق آمار جمعیتی اخذ شده در سالهای ۵۶-۱۳۵۵ نسبت جمعیتی شهرهای بزرگ به دیگر نقاط کشور تقریبا ۳۰ به ۷۰ بوده است اما با نهایت تاسف بعد از گذشت ۳۳ سال، آمار جمعیتی سال ۱۳۹۰ حاکی از آن است که، این نسبت حالا تقریبا برعکس شده و ۷۰ به ۳۰ است. بصورتی که در حال حاضر، اگر کرج را نیز همچنان حومه تهران بدانیم، جمعیتی بالغ بر بیش از ۱۵ میلیون نفر، یعنی بیش از یک پنجم جمعیت کل کشوری به پهناوری ایران اسلامی عزیز در یک شهر و حومه آن تجمع کرده اند. و متاسفانه مباح ترین و قابل دفاع ترین (اگر بتوان اینگونه اعتقاد داشت) حرفه ای که عمدتا به آن مشغولند، همانا خرید و فروش کالاهای تولید شده، یا داخلی و اکثرا وارداتی است که نام آن را کسب و کار و Business گذاشته اند و عده ای بخصوص طی سال های اخیر با پرداخت همه گونه حقوق قانونی و غیر قانونی (جریمه ها)! به شهرداری ها با شدت و حدت تمام مشغول کسب معاش از پیکره پول ساز شهرهای بزرگ بخصوص تهران، به بهانه خانه سازی و ایجاد مسکن ! هستند.

با پرسه زدن در شهر بی دفاع تهران و کوچه پس کوچه های آن، هر روزه شاهد تبدیل این کوچه ها به دره هایی با دیواره های سخره ای که دیگر اجازه نمی دهند کف آنها رنگ آفتاب را تا ابد به خود ببینند، هستیم. این جاذبه مخرب تا حدی است که اخیرا شنیده می شود حتی اجازه نمی دهند سن بناها از ۱۵ سال در بعضی موارد خاص فراتر رود و به امید سود بیشتر و کسب درآمد و منفعت! دوباره آنها را تخریب کرده و بناهایی با آپارتمانهای کوچکتر و البته گرانتر به جای آنها می سازند.

البته اگر بخواهیم در هر مقطع زمانی و تحت هر شرایطی که هستیم از آنچه باید انجام دهیم عقب نیافتیم و این ارابه را که دارد با سرعت تمام به بیراهه می رود را به مسیر درست برگردانیم، نمیتوانیم حسرت زمان از دست رفته و راه غلط طی شده را بخوریم، باید بر اساس شرایط موجود تدبیر کنیم و راه کار بدهیم.

اساسی ترین و چاره گشا ترین راهکار در حال حاضر ، از بین بردن "جاذبه های مخرب" شهر های بزرگ، بخصوص تهران است.

اگر معتقدیم، مناطق محروم باید مورد توجه قرار گیرند، اگر معتقدیم، این توسعه در مناطق محروم باید حدالمقدور باری بر دوش بیت المال که متولی آن دولت است نداشته باشد، اگر معتقدیم وظیفه اصلی دولت ها در بخش اقتصادی همانا "هدایت سرمایه ها" به مسیر های صحیح و حمایت های بجا و به موقع است، اگر معتقدیم باید مشکل ریشه ای حل شود، و اگر معتقدیم توسعه در کشور می بایست همگون و یکنواخت و هزینه کردن سرمایه ها عادلانه و به صلاح کل کشور و در راستای تعالی اقتصادی، علمی و اجتماعی جامعه ایرانی باشد و چندین اگر دیگر....، باید بپذیریم و اعتقاد داشته باشیم که "بشیرا" همراه "نذیرا" است، یعنی چه؟ یعنی برای هدایت آبهای سطحی در بستر یک دشت، اگر شما صرفا و فقط مقصد مورد دلخواتان را که دوست دارید این آبها به آنجا بروند، بسازید، اما برای آن آبهای سطحی در حال حرکت، و در دور و اطراف آن موانعی و دیواره هایی ایجاد نکنید تا این آب در مسیر دلخواه تان حرکت کند و به آن محل دلخواه برسد، هم وقت و هم سرمایه های خود را تلف کرده اید. و این مضحک خواهد بود که بگوییم، "ما مزاحم این آبها نمی شویم و در کار آنها دخالت نمی کنیم! هر طرفی که دلشان خواست بروند و فقط از آنها تقاضا! می کنیم که "لطفا" به آن سمتی که ما می خواهیم بروند!" . بدانیم قانونمندی به نفع کل جامعه است.

پس برای هدایت سرمایه ها به دیگر نقاط این مرز و بوم و ایجاد یک توسعه عادلانه و پایدار و رونق واقعی اقتصاد در همه نقاط و حداقل کردن بار مالی بر دوش بیت المال، اولین و کارآ ترین و "کم هزینه ترین" راهکار، "از بین بردن جاذبه های مخرب شهرهای بزرگ " است. قوی ترین این جاذبه ها در شهری مانند تهران "ملک" و مسکن است. که می بایست با اتخاذ تدابیر درست و بموقع و قبل از این که دیر شود جلوی این جاذبه واقعا مخرب گرفته شود و ملک در تهران و در صورت لزوم، دیگر شهرهای بزرگ از حالت بورس بودن و کالای تجاری بودن خارج گردد و گرایش به سوداگری در آن به حداقل برسد. متاسفانه در این معرکه بعضی افراد به ظاهر مسئول ولی واقعا غیر مسئول بجای حرکت در این راستا، آتش بیار معرکه می شوند و به این تب زراندوزی از این راه ها و جاذبه های مخرب دامن می زنند. چند روز پیش در یک "برنامه رادیویی" یکی از همین آقایان که متعلق به یکی از همین مراکز آتش بیاری بود، علنا مردم را به این جاذبه های مخرب تشویق و ترغیب می نمود.

عین کلام ایشان را که با گوش خود شنیدم : " بازار مسکن انشاالله راه می افتد! قیمت ها بالا می رود، مسکن در سال ۹۳ گران می شود! حتی اگر نیازی به مسکن هم ندارید، بیایید پول هایتان را بیاورید و در امر مسکن در شهر تهران "سرمایه گذاری کنید!"

در آخر ضمن عرض خسته نباشد به همه زحمت کشان و مثبت اندیشان در دولت، مجلس محترم شورای اسلامی (بخصوص نمایندگان محترم شهر تهران)، و سایر مراکز حکومتی موثر در این راستا، انتظار می رود، اندیشه زمین گذاشته شده از ابتدای انقلاب را تازه نموده و به تعالی رهنمون شوند.
 
کلمات کلیدی : امیراسد حسینی