نظر منتشر شده
۳
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 184254
چهار اشتباه خطرناک در انتخاب همسر
تاریخ انتشار : شنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۲ ساعت ۱۳:۴۷
هر کس برای ازدواج معیارهایی دارد که به اعتقاد خودش منطقی و اصولی است اما واقعیت این است که حتی منطقی ترین معیارهای ازدواج هم ممکن است با باورهای غلط و تمایلات اشتباهی ترکیب شوند که چشم شما را روی واقعیت ها ببندند. چطور؟

به گزارش جهان، فرض کنید شما با فردی مواجه شده اید که بخشی از خواسته ها و نیازهایتان را برآورده می کند. آدم جالبی است اما شخصیت او تفاوت های عمیقی با شخصیت شما دارد.با این حال تصمیم می گیرید دل به دریا بزنید و زندگی را با او شروع کنید به این امید که در طول زندگی بتوانید او را تغییر دهید یا شاید همین تفاوت ها تبدیل به جذابیت های زندگی شما شود.
 
تصمیم می گیرید با او ازدواج کنید تا با صبوری و محبت نواقص شخصیتی او را که به دلیل محرومیت ها و مشکلات دوران کودکی اش به وجود آمده تغییر دهید.یا او را زیر پر و بال تان بگیرید و بهش اعتماد به نفس دهید و تشویقش کنید تا به راه درست بیاید. اینجاست که شما درگیر یک باور غلط شده اید:تغییر دادن همسر بعد از ازدواج و نادیده گرفتن مشکلات موجود به امید معجزه ای که در آینده رخ دهد و اوضاع را عوض کند!
 
اما باورهای غلط به همین جا ختم نمی شود. شما گاهی خواسته یا ناخواسته جذب افرادی می شوید که در جایگاه قدرت قرار دارند.یا به خاطر موقعیت شغلی شان برجسته اند یا جذابیت ظاهری شان، محبوبیت شان در جمع و سایر ویژگی هایشان آنها را برجسته کرده است.این فرد کسی است که هر فرد دیگری دوست دارد با او ازدواج کند اما واقعیت این است که هر کسی باید با فردی که برای زندگی با او مناسب است، ازدواج کند!
 
تناسب در ازدواج بر هر گرایش و تمایل دیگری ارجحیت دارد و کسی که هر مرد و زن دیگری در آرزوی ازدواج با او باشد، تنها با فردی در حد و اندازه های خودش خوشبخت خواهد بود.
 
اشتباه بعدی وقتی رخ می دهد که شما با کسی ازدواج می کنید که معتقدید خودش خوب است اما شرایط خوبی ندارد، خودش خوب است اما خانواده خوبی ندارد و... یعنی بین فرد مورد نظر با شرایط یا موقعیت واقعی او یک مرز قائل می شوید. در صورتی که هر کدام از ما همان چیزی هستیم که به نظر می رسیم. مردی که خوب است اما شغل ندارد، یا در حال حاضر اعتیاد دارد، همسر مناسبی نیست. زنی که خودش خوب است اما فعلا افسردگی دارد گزینه مناسبی برای ازدواج شما نخواهد بود. یادتان باشد ما ناجی نیستیم.
 
شما ازدواج می کنید تا همراه و همدل و شریک زندگی داشته باشید نه این که کسی را از بدبختی نجات دهید. اعتیادش را درمان کنید، تنهایی اش را پایان دهید یا ضعف هایش را بپوشانید.اگر قرار است چنین نقشی برای فرد مقابل ایفا کنید، شما مددکار او هستید نه همسرش. و بعد از مدت کوتاهی از تلاش برای نجات خسته خواهید شد و زندگی تان را خسته کننده و عذاب آور خواهید دید.
 
باور غلط بعدی را کسانی دارند که معتقدند ازدواج تمام و کمال به قسمت بر می گردد و به همین دلیل دور مشورت و مطالعه و تحقیق را خط می کشند. آنها به جای تحقیق استخاره می کنند و به جای مشورت می گویند: یا نصیب و یا قسمت! و صرفا با توجه به کلیات پیش می روند تا در زندگی مشترک بالاخره راهشان را پیدا کنند. برای این افراد، ازدواج یعنی یک تقدیر از پیش تعیین شده نه یک انتخاب.
 
۱۳۹۲-۰۱-۲۴ ۱۴:۰۱:۳۶
اینگونه که شما تصویر کرده اید باید به همه باید به دنبال همسر ایده آل بگردند که یافت نخواهد شد (1231294) (alef-10)
 
۱۳۹۲-۰۱-۲۴ ۱۴:۵۱:۳۷
منم دختر تحصيلكرده بالاى ٢٥ سال هستم و وضعيت مالى ام بد نيست و موقعيت نسبتأ خوبى دارم. خواستگار هايى كه داشته و دارم اصلأ از لحاظ مالى و فرهنگى و ... در سطح خانواده ام نيستند.
با رد كردن آنها تنها نگران بالا رفتن سن ازدواجم مى شوم وگرنه اگه دست خودم بود هرگز ازدواج نمى كردم. (1231413) (alef-6)
 
مهدی
۱۳۹۲-۰۱-۲۴ ۱۵:۲۴:۰۲
سلام
وقتی شما دقیقا می دانید ایمان چیست و در خودتان ایجاد می کنید و معیار های آن را می شناسید و خروجی هایی مانند تقوا و اخلاق را می فهمید
وقتی می دانید دقیقا اصالت خانوادگی یعنی چه و آن را دارید و به همسانی فرهنگی توجه می کنید
وقتی خانمی را که واسطه کرده اید هم دقیقا از شما و خانواده تان و معیارهایتان فهم درستی دارد
وقتی می دانید یک مرد یعنی چه و یک زن نیز کیست و تفاوت های فکری و روحی و عاطفی آنها چیست
خود را می شناسید، خدا را می شناسید تلاش می کنید و مرد می خواهد مرد باشد و زن نیز می خواهد زن باشد
و یک مشاور مذهبی نیز دارید تا اشتباه نکنید و پیش از تصمیم از اطلاعات او استفاده کنید
آنگاه ازدواج نصیب و قسمت است. شما راه را انتخاب کرده اید و تلاش خود را می کنید اشتباه نکنید و با توکل و توسل به کسی که شما را و شما او را کامل می کنید می رسید. آن کس که خدا برای شما در نظر می گیرد
اما وقتی نابخردانه و بی هدف و از روی ظاهر پسندی و سطحی نگری و بی تدبیری تصمیم خود را بر گردن خدا می اندازید به زودی با خانواده و اخلاق طرف درگیر می شوید
چون به مقصد اول یعنی جسم او رسیده اید و بعدی ها را تازه می بینید که ای بابا اینها هم مهم بود ها!!!
مذهبی و غیر مذهبی ها بدانند که اگر مشکل زوجین چشم و ابرو بود ، این چشم و ابرو که عوض نمی شوند! پس چرا مشکلات ایجاد می شوند؟
مشکل تصمیمات احساسی است، که هر کسی پوششی بر آن می نهد تا بگوید اشتباه نکرده.
غیر مذهبی می گوید انتخاب، مذهبی می گوید خواست خدا.
حال آنکه ازدواج درست و معیاری و با تقدم روح و فکر بر جسم و اندام، انتخاب معیار هاست و قسمت شدن مصداق و فرد.
ما با معیار و مسیر مشترک کم کم علاقمند می شویم چون انسانیم.
ارزش فکر و روح و اعتقادات باعث می شود از زندگی لذت روحانی و جسمانی ببریم و آرامش داشته باشیم.
قسمت و نصیب در مسیر خرد و دیانت ایجاد می شود نه توهم خرد و تصور دیانت.
به امید دقت و صبر جوانان تا رسیدن به آنچه خدا می پسندد و روزی می کند (1231496) (alef-6)