توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 370482
پیشتهاد کتاب/ «گاردن پارتی»؛ کاترین منسفیلد؛ ترجمه نرگس انتخابی؛ ماهی
زندگی و رنج های یک زن
حمیدرضا امیدی سرور، 19 تیر 1395
تاریخ انتشار : شنبه ۱۹ تير ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۲۱
«گاردن پارتی»
نویسنده: کاترین منسفیلد
ترجمه: نرگس انتخابی
ناشر: ماهی، چاپ اول ۱۳۹۵
۲۱۰ صفحه، ۱۶۰۰۰ تومان

شما می‌توانید کتاب «گاردن پارتی» را تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب آنلاین خرید کنید.

****

«مي‌خواهم كار كنم... من يك باغ مي‌خواهم، يك خانه كوچك، چمنزار، حيوانات، كتاب‌ها، نقاشي‌ها، موسيقي. و فراتر از اين‌ها... مي‌خواهم بنويسم... اما گرم، مشتاق و پر از زندگي، مي‌خواهم نوشته‌هايم در زندگي ريشه داشته باشد... اين چيزي است كه مي‌خواهم.» معمولا زندگی آنچه را که می خواهیم به راحتی به ما ارزانی نمی دارد، اما در مورد برخی گویی همه چیز دست به دست هم می دهند تا یک زندگی متعارف نیز از او دریغ شود.

خیلی زود دریافت که می خواهد نویسنده شود، نبوغی که دیگران بعدها در داستانهای او تشخیص دادند، خود او زودتر در وجود خویش دریافته بود. به دنبال یک زندگی آرام بود، فرصتی برای نوشتن اما گویی تقدیر چنین بود که این آرامش از او دریغ شود و تنها در لابلای فرصت های کوچکی که آمیزه ای بودند از درد و اندوه، داستانهایی بنویسد که با وجود همه جذابیت و طراوتی که در آنها نهفته است، بازتاب این رنج و اندوه هستند.

وقتی که در اوج خلاقیت، با مرگی زودهنگام درگذشت، ویرجینیا وولف با اندوهی بسیار نوشت: «دیگر تمایلی به نوشتن ندارم، چون احساس می کنم رقیبی نیست، کاترین نیست که این نوشته ها را بخواند.»

در آغاز قرن بیست و یکم، با وجود همه تغییر و تحول‌هایی که ادبیات پشت سرگذاشته، دوران مدرنیته تمام شده، پست مدرنیته نیز به پایان رسیده و پساپست مدرنیته در جریان است، هنوز با اکراه نویسنده هایی را که رمان ننوشته و فقط داستان کوتاه می نویسند، جدی می گیرند. به قول معروف تا نویسنده ای رمان ننویسد کسی او را جدی نمی گیرد، قریب به صد سال پیش، در آستانه شکل گیری ادبیات مدرن چنین مسئله ای به شکلی  پر رنگ تر از امروز در جریان بود.

کاترین منسفیلد هیچگاه رمان ننوشت، با این حال همان داستانهای کوتاهش باوجود سادگی ظاهری، از چنان عظمتی برخوردار بودند که به واسطه آنها از شهرتی جهانی بهره مند شود.
چند باری کوشید رمان بنویسد، تلاش خود را نیز بکار بست اما هر چه کوشید به نتیجه نرسید، قریحه او در نویسندگی و سبک کارش آنگونه نبود که پاسخگوی او برای نوشتن داستانهای بلند باشد.

کاترین منسفیلد شیفته فرهنگ و ادبیات روس بود؛ فرزند خلف آنتوان چخوف؛ از چخوف و سبک کار او تاثیر زیادی گرفت، البته او هیچگاه مقلد نبود، چه بسا اگر عمرش چنین کوتاه نمی شد، دست یافتن به اعتباری نزدیک به آنتوان چخوف درمورد او ناممکن نبود. جالب اینکه چخوف نیز به عنوان رمان نویس شناخته نمی شد  و او نیز عمری کوتاه تر از حد متعارف داشت که در اثر بیماری سل درگذشت، همین بیماری نیز کاترین منسفیلد را نیز از پای درآورد و متاسفانه در آن سالها این بیماری لاعلاج محسوب می شد. به هر روی ابتلا به سل باعث شده بود او به چخوف احساس نزدیکی بیشتری داشته باشد.

گاهی زندگی واقعا بی رحم می‌شود، حتی اگر نخواهیم از این صفت استفاده کنیم باید بگوییم زندگی روی تلخ خود را به بعضی ها نشان می دهد. کسانی که از یک سو حیات قریحه و ناب و نبوغ داستان نویسی را به ایشان اعطا کرده بود اما از دیگر سو بهای سنگینی را نیز از این بابت از آنها ستانده است.

اما زندگی به او تنهایی، رنج و بیماری هدیه کرده بود. ناکامی در ارتباط با اعضای نزدیک خانواده و تبعیدی خود خاسته به لندن، یک ازدواج نا کام که به جدایی انجامید. ازدواج دیگری که منسفیلد می پنداشت عاشقانه است؛ اما مردی که استعداد منسفیلد را درک می کرد، موقعی که باید در اوج درد و ببماری در کنار او می بود، تنهایش گذاشت. منسفيلد رابطه‌اي طولاني پر تب و تاب با جان ميدلتون موری داشت، مردی اهل ادبیات و قلم اما بسیار خودشیفته، که  این ازدواج نیز به سرانجامی دردناک ختم شد. (يك‌بار كه كاترين شديدا بيمار و تنها بود، جان میدلتون موری به جای رفتن پیش او، نامه ای برایش نوشته و از مشکلات خودش گفت، و كاترين زير تمام «من»‌هاي نامه‌اش خط كشيد!)

ازدواج اولش به خاطر تنهایی و رهایی از آن صورت گرفت مدت زیادی از آمدن او به لندن نمی گذشت که به خاطر تنهایی جذب خانواده معلم موسیقی اش شد که از نیوزلند با آنها آشنایی داشت. نداشتن دلایل محکم برای نخستین ازدواجش و تاثیر تنهایی و دور افتادن از خانواده سبب شد که او  به هر دو پسر این خانواده علاقمند شود. اما سرانجام با جو باودن ازدواج کرد معلم آوازی که شناخت زیادی هم از او نداشت. این نشان می دهد. روحیه حساس کاترین منسفیلد و تنهایی او در انگلستان باعث شده بود که با هر مردی که مختصر آشنایی پیدا می کرد دلبستگی عاطفی پیدا کند. این ازدواج نامناسب سرانجام درستی هم نداشت. ازدواجی که خانواده استقبالی از آن نکرد و تنها دست آوردش یک سقط جنین و البته حذف شدن نام او از وصیت نامه خانوادگی بود. این ازدواج که در سال ۱۹۰۸ انجام شده بود سرانجام در ۱۹۱۸ به جدایی و ازدواج با جان میدلتن ماری انجامید. البته در حد فاصل این سالها او نیز همانند بسیاری سالهای سخت و دشوار جنگ را پشت سر گذاشت؛ اما بدتر از همه اینها اینکه برادرش در جبهه جنگ در گذشت و مرگ او غم جانکاهی را برای کاترین منسفیلد به همراه آورد. کلکسیون این ناکامی ها و رنج های او با از راه رسیدن بیماری سل کامل شد.

کاترین منسفیلد تنها ۳۵ سال زندگی کرد، در ۱۸۸۸ به دنیا آمد و در ۱۹۲۳ در گذشت. در نیوزلند به دنیا آمد، در نوجوانی به انگلستان رفت و در فرانسه با زندگی وداع کرد. با اینکه او در داستانهای گوناگونی از نیوزلند نوشته است اما در مجموع در سنت نویسندگان انگلیسی جای می گیرد، نویسنده ای که نیوزلندی ها دوست دارند افتخار هموطن بودن با او، به ایشان اختصاص داشته باشد.

ننوشتن رمان باعث شد کاترین منسفیلد نتواند شهرتی همپای نویسندگان مطرح آن روزگار کسب کند، اما داستان کوتاه های او بدون شک بهترین در زمان خود بودند، حتی بهتر از ویرجینیا وولف که معتبر ترین نویسنده زن آن زمان محسوب می شد.
داستانهای کاترین منسفیلد آثاری پیشرو و به لحاظ تکنیکی از زمانه خود جلوتر بودند چنانکه خواننده داستانهای او اگر نداند نویسنده در اواخر قرن نوزدهم متولد شده و در اوایل قرن بیستم زیسته، گمان خواهد کرد داستانهایی از یک نویسنده متاخر که آثارش را چند دهه پیش نوشته می خواند.

بسیاری از تکنیک هایی که در دهه های بعد دیگر نویسندگان به استفاده از آنها روی آوردند، منسفیلد در آن فرصت اندک زندگی خود انجام داد. از کاترین منسفیلد داستانهای پراکنده گوناگونی پیش از این به فارسی ترجمه و در جنگ ها نشریات و گزیده داستانها منتشر شده بود. همچنین کتاب آقای کبوتر و بانو با ترجمه شیرین خالقی که به همت نشر چشمه منتشر شده بود.
اما به تازگی نشر ماهی، گزیده ای از داستانهای کاترین منسفیلد را با عنوان گاردن پارتی با ترجمه نرگس انتخابی به بازار فرستاده است. گاردن پارتی نام یکی از معروف ترین داستانهای کاترین منسفیلد است که  پیشتر نیز به فارسی ترجمه شده و در کتاب آقای کبوتر و بانو آمده بود ( این داستان با همین ترجمه به صورت کتابی مستقل نیز منتشر شده).

البته این دو مجموعه داستان که تاکنون از آثار منسفیلد به فارسی در آمده اند، داستانهای مشترک دیگری نیز دارند. از این که بگذریم با تاکید براین نکته که شیرین خالقی نیز ترجمه مقبولی از داستانهای کاترین منسفیلد ارائه کرده بود، باید گفت که در مجموع حاصل کار نرگس انتخابی، شسته و رفته تر به نظر می سد و همچنین شامل داستانهای بیشتری نیز هست.

نرگس انتخاب در ابتدای این کتاب مقدمه ای کوتاه، اما خواندنی درباره زندگی و آثار کاترین منسفیلد ارائه کرده است. محتوای این مقدمه و حال و هوای آن نشان از برقراری یک ارتباط درونی و همدلی با کاترین منسفیلد، زندگی پر از رنج و همچنین آثار اوست که بی گمان در حاصل کار مترجم و انتقال بهتر تاثیر این داستانها می تواند نقشی سازنده داشته باشد.

مترجم همچنین در ابتدای کتاب از ترجمه دیگر آثار منسفیلد در آینده نه چندان دور خبر داده است. کاری که امیدواریم جامعه عمل پوشیده و محقق شود و لااقل بعد از قریب به صد سال مجموعه کامل آثار این نویسنده در اختیار مخاطب فارسی زبان قرار گیرد. کاری که با توجه به محدودیت تعداد آثار داستانی منسفیلد ناممکن به نظر نمی رسد.

سخن آخر اینکه گاردن پارتی مجموعه داستانی به قلم یکی از نوابغ ادبیات داستانی جهان است، داستان‌هایی با طراوت و خواندنی که گذر زمان چیزی از ارزش آنها کم نکرده است. کتابی که هر علاقمند جدی ادبیات داستانی نه تنها باید آنها را خوانده باشد که باید آن را داشته باشد!
۱۳۹۶/۰۳/۱۷ ۰۸:۰۰
 
۱۳۹۶/۰۳/۱۰ ۲۱:۱۰
 
۱۳۹۶/۰۳/۰۶ ۱۵:۴۵
 
۱۳۹۶/۰۲/۲۸ ۰۵:۴۶
 
۱۳۹۶/۰۲/۱۳ ۲۰:۴۸
 
۱۳۹۶/۰۲/۰۴ ۲۲:۵۴
 
۱۳۹۶/۰۱/۲۳ ۱۰:۴۲
 
۱۳۹۵/۱۱/۲۵ ۱۲:۲۶
 
۱۳۹۵/۱۱/۲۳ ۱۲:۵۴
 
۱۳۹۵/۱۱/۰۷ ۲۱:۳۸
 
 
کلمات کلیدی : نشر ماهی
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.
زندگی و رنج های یک زن