توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 9877
سخنان رهبر انقلاب درباره قيام پانزده خرداد
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۶ ساعت ۱۵:۴۰
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، متن سخنان رهبر انقلاب درباره قیام پانزده خرداد در نماز جمعه  چهاردهم خرداد 1361 تهران را منتشر کرد.  نمازجمعه‌ی تهران به امامت آيت الله خامنه‌ای 14/3/1361 بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم الحمد للَّه ربّ العالمين. الحمد للَّه القاصم الجبارين، مبير الظالمين، مدرك الحاربين، نكال الظالمين، صريخ المستصرخين، موضع حاجات الطالبين و معتمد المؤمنين. و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا و حبيب قلوبنا ابى‌القاسم‌ محمّد و على آله الأطيبين الأطهرين المنتجبين الهداة المهديين المعصومين المكرٌمين، سيّما بقيّة اللَّه فى الأرضين. الّلهم اغفر للمؤمنين و المؤمنات و المسلمين و المسلمات الاحياء منهم و الاموات و اغفر لشهدائنا الابرار الاخيار. الّلهم صلّ على ائمّة المسلمين و حماة المستضعفين و هداة المؤمنين. قال اللَّه الحكيم فى كتابه: «هو الذى ايّدك بنصره و بالمؤمنين، لو انفقت ما فى الأرض جميعاً، ما ألّفت بين قلوبهم و لكن اللَّه ألّف بينهم»(57) و قال تعالى «يا ايّها النّبىّ حسبك اللَّه و من اتّبعك من المؤمنين.»(58) دفعه‌ى گذشته‌اى كه پس از ماه‌ها توفيق شركت در اين اجتماع عظيم الهى و مردمى دست داد، مصادف با آستانه‌ى عيد بود و خداوند آن عيد را با عيدهاى متوالى ديگر، چه در صحنه‌هاى نبرد و چه در ميدان فعاليت‌هاى داخلى همراه كرد. اين دفعه مصادف با سالگرد خاطره‌ى پرشكوه نيمه‌ى خرداد است. نيمه‌ى خرداد هم اگر چه به اعتبارى يك عزاى فراموش نشدنى است، اما به اعتبارى يك عيد فراموش‌ نشدنى و تاريخ‌ساز است. ماه خرداد ماه خاطره‌هاست؛ نيمه‌ى خرداد 1342، نيمه‌ى خرداد 1354 كه حادثه‌ى خونين مدرسه‌ى فيضيه براى دومين بار پيش آمد، و حوادث خرداد سال گذشته كه سرآغاز انقلاب سوم ملت ايران بود؛ كور كردن خط نفاق و التقاط و نفوذ و بيرون‌راندن خيانت‌كارانى كه فرصت‌طلبانه بر اين مردم جفا مى‌كردند. از تصادف‌هاى شگفت‌آور يكى اين است كه قيام ميرزا كوچك‌خان جنگلى در پنجاه سال قبل تقريباً، كه يك قيام اسلامى و مردمى بود، در خرداد واقع شده است. همچنين درگيرى غم‌انگيز ميان اسرائيل و اعراب در سال 1346، كه مصادف با 1967 مسيحى است، در خرداد واقع شد. امسال خرداد ما خاطره‌هاى ديگرى هم دارد. اوّلاً مصادف شد طليعه‌ى خرداد با بزرگترين پيروزي‌هاى جنگ تحميلى عراق عليه ايران و فتح خرمشهر. اين خاطره هم در ليست خاطره‌هاى خرداد ثبت شد. و بالاخره خرداد امسال با سالگرد ولادت حضرت بقية‌اللَّه‌الاعظم حضرت مهدى «روحى‌فداه و عجل‌اللَّه‌فرجه» مقترن و برابر است. همه‌ى اين خاطره‌ها به نحوى به يك‌ديگر مربوط مى‌شود، اما من مايلم درباره‌ى حادثه‌ى 15 خرداد قدرى صحبت كنم، چون از خاطره‌هاى بسيار مهم و تعيين‌كننده‌ى انقلاب ماست و بعد، مطلبى را كه در انقلاب ما و در 15 خرداد به وضوح ديده شده است و قرآن هم به اين مطلب اشاره دارد، براى شما برادران و خواهران عزيز مطرح كنم تا براى خط مشى آينده‌ى ما، ملت و هم دولت، درسى باشد. 15خرداد يك قيام مردمى بود. علت اين قيام هم اين بود كه در روز عاشوراى آن سال كه مصادف با سيزدهم خرداد مى‌شد، امام امت حقايق افشا نشده‌ى تا آن روز را با مردم بى‌واسطه در ميان گذاشتند، كه در باره‌ى اين ارتباط بى‌واسطه‌ى امام و امت حرفى دارم كه عرض مى‌كنم. در اين گفتار، كه توصيه مى‌كنم اگر نوار قابل فهمى و سالمى از آن هست، رسانه‌هاى همگانى آن را پخش كنند تا مردم بفهمند كه نوزده سال قبل امام چه مى‌گفتند، حقايقى را بيان كردند كه اين حقايق، آن‌روز براى خيلى‌ها حتى دست‌اندركاران سياست، قابل فهم نبود. اگر حافظه خطا نكرده باشد، جملات امام این‌ها بود كه «اسرائيل مى‌خواهد در ايران قرآن نباشد. اسرائيل مى‌خواهد در ايران روحانيون نباشند. اسرائيل مى‌خواهد در ايران اسلام نباشد.» آن روز براى خيلى‌ها اين مطلب قابل فهم نبود كه اسرائيل كجا، ايران كجا؟ و اسرائيل چه دشمنى با قرآن و با روحانيت دارد آن هم در ايران؟ حساسيت دستگاه در مقابل اين مطالب به قدرى بود كه شب بعد از اين سخنرانى، يعنى شب نيمه‌ى خرداد كه مصادف با دوازدهم محرم بود، امام را دزدانه، نيمه‌شب از منزلشان در قم ربودند و به تهران آوردند و زندانى كردند. روز نيمه‌ى خرداد مردم به مجرد اين‌ كه فهميدند كه امام دستگير و ربوده شده است، بدون اين ‌كه فرماندهى‌اى، رهبرى‌اى از سوى شخصيتى، از سوى حزبى، گروهى وجود داشته باشد، به خيابان‌ها ريختند. در تهران، در قم، در شيراز، در مشهد، در بعضى شهرهاى ديگر و حتى در بعضى از روستاها در ورامين. و دستگاه جبار كه باور نمى‌كرد نفوذ روحانيت و مرجعيت در اين حد باشد، غافلگير شد و دست به يك عمل تند وحشيانه‌ى حساب نشده زد. مردم را در خيابان‌ها و ميدان‌ها به رگبار بستند و آن روزها رقم پانزده هزار شهيد در زبان‌ها مى‌گشت. اين قيام يك نقطه‌ى عطف شد. اگر چه عده‌اى را مرعوب كرد، اما خط مبارزه را روشن و واضح كرد. از آن روز حركت انقلابى مردم ايران كه از تقريباً نه ماه قبل از آن يا يك سال قبل از آن به تدريج آغاز شده بود، شكل قطعى و جدى گرفت و اين قيام به انقلاب 22 بهمن منتهى شد و در مئال، جمهورى اسلامى را به وجود آورد. گزارش حادثه به اجمال اين است، اما تحليل حادثه بسيار تحليل جالب و شيرينى است كه بايد بنشينند آنها كه در متن واقعه بوده‌اند و با چشم تيزبين حوادث را ديده‌اند، شهادت خود را بنويسند تا تاريخ روى 15 خرداد قضاوت كند. ● در 15 خرداد سه عنصر وجود داشت. يكى عنصر مردم بود، يكى عنصر رهبر و امام بود و سومى عنصر انگيزه‌ى مذهبى و روح شهادت‌طلبى و فداكارى براى خدا بود. نطفه‌ى انقلاب ما با اين سه عنصر بسته شد. وقتى مى‌گوئيم مردم بوده‌اند، معنايش اين است كه هيچ يك از احزاب و گروه‌ها و دسته‌جات سياسى و سردمداران سياسى و مدعيان مبارزه و مقاومت در اين حركت مردمى كوچكترين نقشى نداشتند. در 15 خرداد سه عنصر وجود داشت. يكى عنصر مردم بود، يكى عنصر رهبر و امام بود و سومى عنصر انگيزه‌ى مذهبى و روح شهادت‌طلبى و فداكارى براى خدا بود. نطفه‌ى انقلاب ما با اين سه عنصر بسته شد. وقتى مى‌گوئيم مردم بوده‌اند، معنايش اين است كه هيچ يك از احزاب و گروه‌ها و دسته‌جات سياسى و سردمداران سياسى و مدعيان مبارزه و مقاومت در اين حركت مردمى كوچكترين نقشى نداشتند. نه آن كسانى كه با انگيزه‌ى ملى‌گرايى حركت مى‌كردند و نه آن كسانى كه با انگيزه‌هاى مادى و ماركسيستى راه مى‌رفتند و نه حتى آن گروه‌هايى كه با انگيزه‌هاى مذهبى و اسلامى تشكلى داشتند. هيچ كدام در اين خيزش عمومى خونين پرشكوه كمترين تأثيرى نداشته‌اند. چرا، تأثير منفى بعضى از گروه‌ها داشتند. فرداى 15 خرداد تحليلگران مادى معتقد به انديشه‌هاى خرافى الحادى به كمك دستگاه جبار آن روز رفتند و براى او حادثه را تحليل كردند. حادثه دينى بود، آن را طبقاتى و اقتصادى و از اين قبيل تحليل كردند و در حقيقت آب به آسياب دستگاه جبار ريختند. هيچكس به كمك اين قيام نيامد جز مردم و جز رهبران دينى مردم. شكى در اين نيست كه در حادثه‌ى 15 خرداد و جريان‌هايى كه از آن منشعب مى‌شد، جز علماى اسلام، روحانيون مبارز و كسانى كه آماده‌ى جانبازى براى اسلام بودند، هيچكس نقش گرداننده نداشت. 15 خرداد گذشت، اين سه عنصر در جامعه باقى ماند. حركت انقلابى ما با همين سه عنصر كه نطفه‌ى اصلى انقلاب ايران را تشكيل مى‌دادند، به راه خود ادامه داد. در طول اين مدت بيشترين كسانى كه كار فكرى اسلامى و سياسى مى‌كردند و مردم را براى يك حركت عظيم عمومى آماده مى‌كردند، علماى اسلامى، طلاب جوان، گويندگان مبارز در سطوح مختلف علمى بودند. ديگران هم در بعضى از قشرها كمتر، در بعضى بيشتر، تلاش‌هايى داشتند، اما آن‌چه به تلاش روحانيون يك امتياز مى‌بخشيد، اين بود كه آنها با مردم روبرو مى‌شدند و ذهن مردم را آماده مى‌كردند. اگر اين كار مستمر 15 ساله در شهرها، دهات، دورافتاده‌ترين نقاط كشور نمى‌بود، انقلاب ما در 22 بهمن با پاسخ عمومى ملت روبرو نمى‌شد. مردم بدون اطلاع و شناخت حركتى نمى‌كنند. آن‌ كه به اين مردم اطلاع و شناخت داده بود در طول پانزده سال، همان پيام‌آوران انقلاب و انديشه‌ى انقلابى از حوزه‌ى علميه‌ى مقدسه‌ى قم و بعضى از حوزه‌هاى ديگر بودند. در طول اين مدت امام رهبرى كرد و در طول اين مدت فكر اسلامى به‌وسيله‌ى همين رُسُل انقلاب پخته شد. در 22 بهمن با آمادگي‌هاى سال 56 و 57 اين سه عنصر در حد رشد و كمال، انقلاب را به وجود آوردند. پس انقلاب ما هم يك انقلابى بود كه بر مبناى اسلام، امام و امت استوار بود. چون قيام نخستين، اسلامى و مردمى بود، انقلاب هم اسلامى و مردمى شد. و چون انقلاب، اسلامى و مردمى بود، حكومتى هم كه بر مبناى آن انقلاب به وجود آمد، اسلامى و مردمى شد؛ يعنى جمهورى اسلامى. و چون رهبرىِ عظيمِ بصيرِ هوشمندانه‌ى متوكلانه‌ى امام امت از آغاز با اين انقلاب و قيام همراه بود و او را تغذيه مى‌كرد، در جمهورى اسلامى رهبر آن نقشى را كه همه مى‌دانيد و لمس مى‌كنيد، به خود گرفت. بنابراين حركت طبيعىِ قيام 15 خرداد به آن چيزى رسيد، به آن واقعيتى منتهى شد كه امروز تمام دنياى كفر و الحاد را متوحش كرده است و سردمداران استكبار جهانى را به دفاع از خود واداشته است. ما امروز مرهون قيام 15 خرداديم. امروز جمهورى ما يك جمهورى به معناى واقعى است. يعنى مردمى است. اين را شما مى‌دانيد و لمس مى‌كنيد، اما من همان دانسته‌ى شما را به زبان مى‌آورم. اين برگى از تاريخ است. حقيقتى است كه بايد آيندگان هم آن را لمس كنند. جمع‌بندى كارهاى امروز ملت و دولت اين است كه جمهورى اسلامى امروز از همه جهت مردمى است، داراى جهاد مردمى است. اين جبهه‌هاى جنگ كه پر است از مردم غير موظف، يعنى غير نظاميانى كه به عشق فداكارى، سلاح به دست گرفته‌اند و در خدمت انقلاب مى‌جنگند. انفاق مردمى در پشت جبهه‌ها، مردم هر چه دارند، مى‌دهند. خاطره‌ى آن انگشترها و دست‌بندها و گردن‌بندهاى طلاى زنان جوان ما كه مخلصانه و متواضعانه نثار پاى رزمندگان مى‌شود، فراموش نشدنى است. خاطره‌ى پدران و مادرانى كه فرزندان خود را تقديم انقلاب مى‌كنند و در مقابل اسلام و انقلاب آنها را قربانى مى‌كنند، از ياد نرفتنى است. خاطره‌ى آن مرد آلاسكافروشى كه پسرش را به قربانگاه عشق فرستاده است و بعد از شهادت اين پسر، دو هزار تومان پول باقيمانده‌ى از او را براى رد مظالم به شخص مورد اطمينانش مى‌دهد و وقتى از او مى‌پرسند تو خودت كه مستحقى، مى‌توانى بردارى اين پول را، استنكاف مى‌كند و وقتى مى‌پرسند غير از آلاسكافروشى شغل ديگرى هم دارى؟ مى‌گويد نه، دكان آلاسكافروشى را هم چون خلاف مقررات باز شده بود، بسته‌اند. گله هم نمى‌كند. مى‌گويد دولت امروز سرگرم كارهاى بزرگ است. اگر به كار من نرسد، مهم نيست. خاطره‌ى اين انسان بزرگ و ميليون‌ها انسان بزرگ مانند او از حافظه‌ى تاريخ زدوده نشدنى است. جهاد مردمى، انفاق مردمى، انتخاب مردمى. مردم انتخاب مى‌كنند، هم افراد را براى نمايندگى از خود، براى رياست جمهورى، هم انتخاب مى‌كنند خط مشي‌ها و راه‌ها را. به طورى كه اگر مردم بر اساس تحليلى كه از مجموع اوضاع دارند، به يك نتيجه‌ى سياسى و قضاوت سياسى برسند، مسئولان از آن تصميم سياسى مردم تخطى نمى‌كنند. انتخاب مردمى. اغماض و گذشت مردمى. گرفتاري‌ها را تحمل مى‌كنند، كمبودها را مى‌بينند و تحمل مى‌كنند، زيرا مى‌گويند مسئولان مشغول‌اند و بايد اغماض كرد. حكومت مردمى؛ يعنى مسئولان حكومت در شيوه و روش و منش با مردم يك‌سان‌اند. و اين يكى از افتخارات جمهورى ماست. يعنى امروز مسئولان درجه‌ى يك كشور براى خودشان يك حيثيتى به خاطر اين مسئوليت قائل نيستند. يعنى نخست‌وزير مملكت پهلوى يك كارگر يا يك پيشه‌ور يا يك دانشجوى ساده مى‌نشيند، با هم بحث مى‌كنند. نه او يادش مى‌آيد كه اين نخست‌وزير است و نه خود نخست‌وزير يادش مى‌آيد؛ مثل دو تا برادر، به شكلى كه در هيچ جاى دنيا امروز وجود ندارد با هم برخورد مى‌كنند. این‌ها خاصيت مردمى بودن است. اين مردمى بودن توانسته است جمهورى را تا امروز نگه بدارد. بدانيد برادران و خواهران عزيز من در سرتاسر كشور كه اگر انتخاب شما و جهاد شما و انفاق شما و كمك شما و اغماض شما و حمايت شما و حضور شما در همه‌ى صحنه‌ها نمى‌بود، ما در مقابل دشمن اين قدر احساس قدرت نمى‌كرديم. امروز ما در مقابل قوى‌ترين قدرت‌هاى عالم، يعنى در مقابل امريكا، احساس قدرت مى‌كنيم. علت اين احساس قدرت اين است كه شما هستيد. يعنى يك نيروى لايزال و تمام نشدنى. اگر شما بى‌تفاوت بوديد، اگر به جنگ و صلح و انفاق و آباد كردن و عمران و سازندگى بى‌اعتنا بوديد، قطعاً هيچكس نمى‌توانست از مسئولان ادعا كند كه در مقابل اين تهاجم عظيم همه‌جانبه‌اى كه امروز از طرف قدرت‌هاى بزرگ به ما مى‌شود، قابل تحمل است؛ حضور شماست. ● امروز ما در مقابل قوى‌ترين قدرت‌هاى عالم، يعنى در مقابل امريكا، احساس قدرت مى‌كنيم. علت اين احساس قدرت اين است كه شما هستيد. يعنى يك نيروى لايزال و تمام نشدنى. اگر شما بى‌تفاوت بوديد، اگر به جنگ و صلح و انفاق و آباد كردن و عمران و سازندگى بى‌اعتنا بوديد، قطعاً هيچكس نمى‌توانست از مسئولان ادعا كند كه در مقابل اين تهاجم عظيم همه‌جانبه‌اى كه امروز از طرف قدرت‌هاى بزرگ به ما مى‌شود، قابل تحمل است؛ حضور شماست. يك مثال جنگ امسال و جنگ پارسال را مى‌زنم برايتان. ما از امسال تا پارسال تجهيزات جنگى بيشترى نداريم، مهمات و ابزار و تانك و هواپيماى بيشترى نداريم، چرا ما پارسال در ميدان جنگ در فضاى حزن و اندوه به سر مى‌برديم و امسال همه جاى صحنه‌ى نبرد به ما لبخند مى‌زند؟ چرا؟ چرا پارسال خبر از پيروزي‌ها نبود يا بسيار كم بود؟ چرا پارسال براى ما خرمشهر، خونين‌شهر بود؟ و هويزه و ايستگاه حميد و عين‌خوش و بسيارى از اين مناطق دست‌نيافتنى بود؟ امسال همه‌ى این‌ها زير پاى فرزندان عزيز اين كشور مى‌خندد، چرا؟ علت اين است كه در سال گذشته مسئولان خيانت‌كار، آنهايى كه سررشته‌ى امور در جنگ صد درصد به دست و تدبير آنها بود، حاضر نبودند براى نيروهاى جنگنده‌ى مردمى اعتبارى قائل بشوند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، اين نيروى جان بركف، سال گذشته از طرف آن فرارى نگون‌بخت و همكاران و هم‌فكرانش جدى گرفته نمى‌شد. اين بود كه خود را از يك نيروى عظيم محروم كرده بودند. دشمن به ما ضربه مى‌زد. امسال آنهايى كه تدبير و اداره‌ى اين حركت عظيم را در دست دارند، احساس كردند كه يك نيروى عظيم را بايد وارد كار كنند و كردند. در كنار نيروى ارتش مجهز و فداكار ما، نيروى بزرگ نيرومند سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و بسيج مستضعفان وارد كار شد. پارسال يك گلوله‌ى خمپاره براى سپاه گرفتن، به قدر يك ميدان از دشمن گرفتن زحمت داشت. امسال سپاه و ارتش در كنار يكديگر، با يكديگر، با فرماندهى واحد، دوش به دوش دارند حركت مى‌كنند. وقتى نيروى مردم در جنگ دخالت داده مى‌شود، كه ما سپاه را از نيروهاى مردمى مى‌دانيم چون يك نهاد انقلابى است و همچنين بسيج، وقتى اين وارد ميدان شد، وضع ميدان به اين شكل عوض شد. در همه‌ى صحنه‌هاى سياست داخلى و خارجى ما نقش مردم همين اندازه تعيين كننده است و اين جاست كه ما مى‌رسيم به مضمون آن آيه‌اى كه در طليعه‌ى خطبه تلاوت كردم كه خداى متعال به رسول اكرم مى‌فرمايد: «هو الذى ايّدك بنصره و بالمؤمنين» خداوند تو را با پيروزى خودش، با يارى خودش و با مؤمنان كمك كرد. يعنى پيروزى الهى و نصرت الهى در كنار مؤمنان. مؤمنان این‌ قدر بها داده مى‌شوند در قرآن. «يا ايّها النّبى حسبك اللَّه و من اتّبعك من المؤمنين» خدا و مؤمنان تو را بس. اين حرف كوتاه انقلاب ماست. خلاصه‌ى جمهورى ما اين است؛ خدا و مردم. سياست نه شرقى و نه غربى ما بر روى اين پايه استوار است؛ خدا و مردم. ما اين دو عنصر شريف را كه مى‌توانند حركت انقلاب اسلامى ما را روزبه‌روز گسترش و عمق بيشترى بدهند، نبايد از دست بدهيم. خدا متجلى در نظام الهى و احكام الهى است كه قانون‌گذاران و مجريان بايد آن را مراعات كنند و مردم يعنى همين حضور عظيم مردم از همه‌ى قشرها و طبقات. الآن شما توى اين صحنه‌ى عظيم نماز جمعه نگاه كنيد. ببينيد از همه‌ى قشرهاى مردم در كنار شما هستند. از شهرى، روستايى، عشايرى، پير، جوان، زن، مرد، دانشجو، كارگر، پيشه‌ور، روحانى، كشاورز، از همه‌ى قشرهاى اجتماعى، مستوره و نمونه‌اى در اين عرصه‌ى عظيم جمع‌اند. اين يك چيز استثنايى فوق‌العاده‌اى است كه دنيا نظيرش را نديده است جز در صدر اسلام. صدر اسلام هم پيغمبر اكرم با مردم سر و كار داشت و امام امت اين راز را كشف كرد. شما وقتى در روش و شيوه‌ى مبارزه‌ى امام مطالعه مى‌كنيد، اين را مى‌بينيد. اين جزو الهامات الهى است كه امام از آن برخوردار شد. با مردم كار كرد. از روز اول خطاب امام به مردم بود. تا امروز هم امام خودش را از مردم جدا نمى‌كند. قابل جدايى نيست. امام از مردم است و مردم از امام‌اند. اگر امام مثل سياست‌بازان حرفه‌اى و آنهايى كه همان روز هم اشتباه كردند و مانند آنهايى كه هنوز امروز در دنيا دارند اشتباه مى‌كنند، به سراغ برگزيدگان و زبدگان و سابقه‌داران و مدعيان مى‌رفت، يقيناً شكست مى‌خورد. اما امام اين راز بزرگ الهى تاريخى را كشف كرد. همچنانى كه همه‌ى پيغمبران اين كار را مى‌كردند: «و وضعوا اجنحتهم للمؤمنين و كانوا اقواماً مستضعفين»(59) اميرالمؤمنين در نهج‌البلاغه مى‌فرمايد: «پيغمبران در مقابل مؤمنين خاضع بودند، در حالى كه آن مؤمنين از اقوام مستضعف بودند»؛ مستكبرين و متمكنين نبودند. با همين عامه‌ى مردم و قشرهاى وسيع مردم كه اكثريت افراد يك جامعه را تشكيل مى‌دهند، انبياء سر و كار داشتند. پيغمبر ما هم سر و كار داشت، امام امت هم در اين روزگار سر و كار دارد. و بايد اين رابطه بماند ميان دولت و مسئولان و مردم. بايد اين رابطه ضعيف نشود. رگ اصلى انقلاب ما همين رابطه است. ●و من دو نكته را اين‌جا بگويم كه در حقيقت نتيجه‌گيرى از اين تحليل و نگاه به قيام و انقلاب ماست. نكته‌ى اول اين است كه مسئولان دولتى بايد بدانند، كه البته بحمداللَّه مى‌دانند، كه مشروعيت آنها از مردم است. فلسفه‌ى وجود آنها مردم‌اند. تمام همت خودشان را بايد به كار ببرند براى آسايش مردم و مردم يعنى اكثريت مردم. آنهايى كه احتياج به مراقبت و حمايت دارند. يعنى محرومان، ستمديدگان، از پا افتادگان، محتاجان، این‌ها. ما مستضعف سياسى نداريم، اين را بارها گفته‌ام، اما مستضعف مالى داريم؛ مستضعفان مالى. و من دو نكته را اين‌جا بگويم كه در حقيقت نتيجه‌گيرى از اين تحليل و نگاه به قيام و انقلاب ماست. نكته‌ى اول اين است كه مسئولان دولتى بايد بدانند، كه البته بحمداللَّه مى‌دانند، كه مشروعيت آنها از مردم است. فلسفه‌ى وجود آنها مردم‌اند. تمام همت خودشان را بايد به كار ببرند براى آسايش مردم و مردم يعنى اكثريت مردم. آنهايى كه احتياج به مراقبت و حمايت دارند. يعنى محرومان، ستمديدگان، از پا افتادگان، محتاجان، این‌ها. ما مستضعف سياسى نداريم، اين را بارها گفته‌ام، اما مستضعف مالى داريم؛ مستضعفان مالى. بنابراين اين خط اصلى دولت است. در درجات بالاى دولت اين يك واقعيت است، همان‌طور كه قبلاً اشاره شد، اما در مسئولان دولتى در سراسر كشور، اگر چه باز هم فرهنگ غالب همين است، لكن گاهى تخلف‌هايى ديده مى‌شود. و من اين‌جا به عنوان يك برادر مسلمان و نيز به عنوان يك مسئول در جمهورى اسلامى به كليه‌ى مسئولان ادارات و سازمان‌هاى دولتى و همه‌ى كسانى كه از طريق اقتدار دولتى با مردم به نحوى سر و كار دارند، هشدار مى‌دهم. نبادا مردم را از خودشان برنجانند. نبادا از مراجعه‌ى مردم خسته بشوند. نبادا كار خودشان را بر كار مردم مقدم بدارند. ممكن است مراجعه كننده‌اى كه مراجعه مى‌كند به يك اداره‌اى، در آن حرفى كه مى‌زند، ذى‌حق نباشد. ممكن است تندى كند. ممكن است زيادتر از حقش بخواهد. هيچ كدام از این‌ها نبايد موجب آن بشود كه مسئول، مراجع مردمى را از خودش برنجاند. زيرا اصل مردم‌اند. آن‌ كه نمى‌داند، آن‌ كه بيش از حق مى‌خواهد، بايد او را متوجه و متنبه كرد. مطلب دوم كه بسيار مخصوصاً در اين روزها مهم است، اين است كه دشمن چون مى‌داند كه عنصر مردمى بودن نجات‌بخش اين انقلاب و تضمين كننده‌ى آن است، مى‌خواهد اين را از اين انقلاب بگيرد. حواستان جمع باشد. اين ديگر خطاب به عامه‌ى مردم از همه‌ى قشرها و گروه‌هاست. حضور شما در صحنه‌ى جهاد، در صحنه‌ى انفاق، در صحنه‌ى انتخاب و در همه‌ى صحنه‌هاى ديگر در دشمن اين فكر را به وجود مى‌آورد كه بايد كارى كند كه اين حضور از بين برود. و اين به چند طريق ممكن است. يا شايعه‌پراكنى مى‌كنند؛ فلان مسئول چنين گفت، رئيس جمهور چنين كرد، نخست‌وزير چنين كرد. يا تفرقه‌افكنى مى‌كنند. بين گروهها اختلاف مى‌اندازند. بين قشرها، اصناف، افراد، ادارات، اختلاف مى‌اندازد. بين كارگران و مديران، بين كاركنان سازمان‌هاى دولتى و مسئولان، بين انجمن اسلامى و كاركنان، بين نهادهاى دولتى با هم، بين مردم و نهادهاى دولتى، هر جور بتوانند اختلاف ايجاد مى‌كنند. اين را شما به گوش داشته باشيد. هر حرفى، هر پيشنهادى، هر اقدامى كه در آن بوى تفرقه و اختلاف هست، از سوى دشمن است. چه زننده‌ى آن حرف و دهنده‌ى آن پيشنهاد خودش بداند و چه نداند. تا ديديد چنين چيزى مطرح شد، فوراً هوشيارانه آن را دفع كنيد. نگذاريد اختلاف ايجاد بشود. اختلاف از شيطان است. وحدت ميان مؤمنان از خداست. جند شيطان را از بين ببريد. اگر توانستيد اين وحدتى را كه وجود دارد، حفظ كنيد، مردمى بودن اين انقلاب حفظ خواهد شد. يا به وسيله‌ى تفرقه‌افكنى دشمن سعى مى‌كند مردم را از صحنه خارج كند، يا به وسيله‌ى دل‌سرد كردن مردم. كارى نشده، چه كردند؟ يا به وسيله‌ى شايعه‌پراكنى و اشاعه‌ى دروغ. احياناً بزرگ كردن نقطه‌هاى ضعف كوچك. يا به وسيله‌ى تخريب، ارعاب، توى مسجد بمب‌گذارى كردن، تا مردم بترسند، مسجد نروند. غافل از اين‌كه اين مردم به جبهه مى‌روند، توى مسجد كه ديگر بيشتر از جبهه انفجار نيست. دشمن، يعنى به طور آشكار آمريكا، سلطه‌هاى ضد اسلامى ديگر، عوامل داخلى، گروهك‌ها، منافقين و غيرُهِم همه درصدد اين هستند كه به نحوى اين حضور مردمى را از ما بگيرند. ما بايد در مقابل آنها بايستيم و اين حضور مردمى را حفظ كنيم. مردمى بودن، راز اصلى انقلاب ماست و همه از بالاترين سطوح كشور تا مردم عادى موظفند اين حضور عمومى را حفظ كنند. قال اللَّه الحكيم فى كتابه: بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم. قل هو اللَّه احد. اللَّه الصّمد. لم يلد و لم يولد. و لم يكن له كفواً احد. 57) انفال: 62 و 63 58) انفال: 64 59) نهج‌البلاغه: خطبه، 192
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.