يکي بود، يکي نبود، زير گنبد کبود، در آن سال هايي که خيلي دور نبود، آن سال هايي که دزدي ها و اختلاس ها و هديه هاي کلان و ميليوني نبود، در آن سال هايي که از تجملات و تشريفات خيلي خبري نبود، از خانه ها و ويلاهاي آنچناني و پورشه هاي اينچنيني خبري نبود، در آن سال هايي که در خانه ها از مبل ها و پرده هاي چند ميليوني خبري نبود، در آن سال ها که در مجالس عقد و عروسي اين همه بريز و بپاش و منوي غذاي چند ده هزار توماني نبود و از مهريه هاي به تعداد سال تولد سکه طلا و جهيزيه هاي کاميوني و پر از چشم و همچشمي خبري نبود، در آن سال ها که مراسم تعزيه ساده و بي ريا توي مسجدها و حسينيه ها برگزار مي شد و شايد با يک غذاي ساده ختم مي شد و دوربين هاي فيلم برداري تو صورت مردم و رو کفن ميت بنده خدا زوم نمي شد، در آن سال ها که تقريباً همه مردم قانع بودند و اکثر مسئولان هم از مردم قانع تر و ساده زيست تر مثل رجايي و باهنر، آدم هاي شهر و ديار ما ايراني ها خيلي با هم همدل و بي ريا بودند بيشتر به درد همديگر مي خوردند و از هم باخبر بودند.
همسايه از همسايه خبر مي گرفت، حال و احوال همديگر را مي پرسيدند، در شادي ها با هم شريک بودند، در غم ها خيلي بيشتر از اين روزها غمخوار هم بودند، رفت و آمدها هم زياد بود مردم بيشتر اهل گره گشايي بودند، صندوق هاي قرض الحسنه واقعي هم زياد بود گر چه سرمايه هايشان کم بود اما کار مردم را راه مي انداختند. گويا کلاهبرداري و دزدي و دروغ و ريا هم کمتر بود، رشوه و اختلاس و فساد کوچک و بزرگ بانکي و شهرام جزايري و خاوري فراري يا اصلاً نبود يا اگر هم پيدا مي شد خيلي خيلي معدود بود.در آن سال ها که خيلي دور نبود و نيست از اين وعده هاي توخالي و بي مبنا سر زبان مسئولان نبود، آن موقع ها از تهمت و افترا و لجاجت و فرافکني هاي مسئولان همچنين از قهر و آشتي و بگم، بگم و هاله نور دور سر رئيس جمهور هم خبري نبود، آري آن روزها همچنين از بعضي لجبازي هاي خاص و تن به قانون ندادن و حرف هيچ کس را گوش ندادن و اردوکشي خياباني و بعد از چند سال هنوز خود را حق دانستن و عذرخواهي نکردن از مردم و حتي فصل الخطاب ندانستن رهبري خبري نبود.
بله يکي بود، يکي نبود، زير گنبد کبود در آن سال هايي که خيلي هم دور نبود و بازار مکاره تحريم هاي ظالمانه و گراني هاي اينچنيني اين همه داغ نبود، در آن سال ها که ماجراي مشائي و حرف هاي خاص و آنچناني اش نبود، از مرتضوي و ماجراي تلخ کهريزک هم خبري نبود، از دهندگان و گيرندگان پاداش ها و هديه هاي ميليوني بعضي جاها از جمله تأمين اجتماعي خبري نبود، از بابک زنجاني و واسطه شدنش براي فروش ۲۴ ميليون بشکه نفت براي دور زدن تحريم ها و به قول خودش وارد کردن ۱۷ ميليارد دلار پول به کشور (که برخي مي گويند ضرورت داشته) خبري نبود همچنين از بدهي بيش از ۱۰ ميليارد دلاري او و قصه پرداخت ۲ ميليارد و ۶۰ ميليون يورويي اش به قول رئيس کميسيون اصل ۹۰ يعني همان جايي که براي بابک زنجاني پرونده تحقيق گشوده شده است، خبري نبود و تا اين لحظه آنچنان که بايد روشن نشده است که آيا او در جريان تحريم ها با کارهايي که انجام داده از جمله واسطه شدن براي فروش نفت و دور زدن تحريم ها که کار ساده اي نيست خدمتي در خور براي کشور انجام داده است يا از قِبَل تحريم هاي ظالمانه و برخي سوء مديريت ها و بي تدبيري ها، وي توانسته است توشه و باري بسيار بسيار در خور در کيسه خود بيندوزد که اميدواريم اين قصه هر چه زودتر براي افکار عمومي روشن شود.
بله يکي بود يکي نبود، زير گنبد کبود در آن سال ها که چندان دور نبود و آمار ازدواج جوانان بالا و آمار طلاق بسيار پايين و قبح و زشتي طلاق بين مردم خيلي خيلي زياد بود برعکس حالا که گويا اين طلاقي که عرش خدا را مي لرزاند براي برخي قبحي ندارد و متأسفانه به انواع طلاق هاي عاطفي و غيره تقسيم شده که بر اثر زياده خواهي و تنوع طلبي و گاه پيدا نکردن شناخت لازم در ابتداي ازدواج رخ مي دهد و متأسفانه آمار آن فاجعه بار شده است. در آن سال ها که مثل اين روزها برخي خيابان هاي تهران و شهرهاي بزرگ و حتي شهرهاي مذهبي همچون مشهد مقدس به سالن و نمايشگاه انواع و اقسام آرايش ها و بزک هاي تند و زننده و لباس هاي کوتاه و تنگ و چسبان مانکن ها و... تبديل نشده بود و سن ازدواج هم اين همه بالا نرفته بود و بيکاري و گراني نيز اينچنين بيداد نمي کرد که بهانه و بلکه عاملي مهم براي ترس از ازدواج شود در آن سال ها که تبعيض و فاصله طبقاتي کم به چشم مي خورد و رانت و پارتي و رابطه بسيار کم اثر و کم رنگ بود. در آن سال ها که هجمه فرهنگي مثل اين روزها به وسيله فضاي مجازي، اينترنت و انواع کانال هاي ماهواره اي و... تا عمق برخي خانه ها نفوذ نکرده بود.
بله يکي بود، يکي نبود، زير گنبد کبود در آن سال هايي که خيلي دور نبود يک دنيا عاطفه، مسئوليت پذيري، ساده زيستي، بي ريايي، فداکاري، جوانمردي و ايثارگري بود مخصوصاً در سال هايي که وطن عزيزمان مورد هجمه صداميان قرار گرفته بود آن سال ها و حتي چند سالي پس از آن هزار هزار جوان صف مي کشيدند براي بذل جان تا وطنمان، دينمان، انقلابمان و کشورمان بماند جاودان تا بيايد آقايمان صاحب زمان (عج). غير از چمران و صياد شيرازي و همت و باکري و کاوه و جهان آرا و برونسي که از بنايي به واسطه ايثارگري به فرماندهي رسيده بود و آن گاه که از جبهه به مرخصي آمده بود حتي برنتابيد که چند ساعتي فرش هايي را که از سپاه در خانه او براي آمد و رفت ميهمانان آورده بودند پهن بماند و زينت خانه اش باشد و... هزار هزار حسن عليپور داشتيم که وقتي از جبهه ها به مرخصي آمده بود و کتاني هايش چشم يک نوجوان محله شان را گرفته بود بي درنگ کتاني ها را به او هديه داد و دوباره کفش هاي کهنه اش را پوشيد و با اين که در جبهه مسئول تدارکات بود و صدها کفش و ديگر لوازم را کليددار و امانت دار بود تا دوباره نوبتش نشد به برداشتن کفش نو براي خودش حتي فکر هم نکرد.
آري هزار هزار محمدعلي توسلي داشتيم که موقع رفتن به جبهه پيش مادرش التماس مي کرد و زار زار گريه مي کرد و مي گفت برايم دعا کن. تا مادر دست به دعا برداشت محمدعلي گفت مادر برايم دعا کن تا براي قرآن و وطنم شهيد شوم، پيش خدا بروم و مادرش ناگاه دستش به نيمه رسيد و پايين آمد. گفت مادر جان تو بايد عصاي پيري من باشي اما باز هم محمدعلي به مادرش التماس کرد و گفت مادر تو را به خدا از من دل بکن تا بتوانم پرواز کنم آنقدر گفت که مادر با همه آرزوهايش تسليم شد و گفت برو مادر، و محمدعلي رفت همان شب مادر محمدعلي وقتي از حرم امام رضا(ع) به خانه بازگشت شب در خواب عده اي را ديد که در صفي نشسته اند و يکي يکي گويي به عرش پرواز مي کنند.
با محمدعلي خود که در صف نشسته بود و منتظر، گفت وگو کرد تا هنگامي که نوبت به محمدعلي رسيد و پَر کشيد و پس آن گاه مادر در عالم رويا ديد فرشته اي با دو بال که سري شبيه محمدعلي داشت در خانه را مي زند مادر از خواب پريد به کوچه آمد، ۲ ساعت از نيمه شب گذشته بود مادر در کوچه فرياد زد گلم، بلبلم، پسرم، پَر کشيدي؟ پدر شتابان سوي مادر آمد و گفت چه مي گويي. مادر گفت محمدعلي شهيد شد. صبح همان روز همسايه در خانه پدر و مادر محمدعلي را زد و گفت تلفن با شما کار دارد آخر آن زمان آن ها تلفن در خانه نداشتند، صدايي از آن طرف گوشي خبر شهادت محمدعلي را به مادرش داد و...
پدران و مادران زيادي مثل پدر و مادر محمدعلي توسلي و حسن عليپور، غيور جوانانشان را حتي ۲، ۳، ۴ و ۵ فرزند دلبندشان را به جبهه ها فرستادند و شهيد شدند تا خصم درمانده شود و ايران و قرآن و مام ميهن و استقلال و عزت وطن و سرافرازي ملت، تابنده و جاودان بماند و به لطف خدا ماند و خواهد ماند و هر روز سرافرازتر از ديروز به شرط آن که ياد و راه شهيدان و جانبازان و آزادگان پررهرو باشد که هست و هنوز هزاران هزار جوانمرد غيور با کوچکترين اشاره خلف صالح امام(ره) در صورت بروز هر حادثه اي يا تجاوزي آماده جوانمردي و جانفشاني اند و اين ميراث داران آن بزرگ مردان در همه صحنه هاي علمي و فني و تکنولوژيکي و سياسي و فرهنگي ثابت کرده اند که در صحنه اند و با توکل به خدا و پيروي از رهبري به عنوان عمود خيمه نظام به پيش مي تازند و حماسه مي آفرينند در همه عرصه ها، آنچنان که در انتخابات اخير اين مردم و جوانانشان حماسه آفريدند. همان حماسه اي که بار ديگر منطقه و جهان و دوست و دشمن را به شگفتي و تحسين ملت ايران واداشت حماسه اي که ناخداي فرزانه کشتي انقلاب با گفتار و رفتار و مواضع خود نقش اساسي در شکل گيري آن داشتند و به خوبي اين حماسه را پيش بيني کرده بودند.
اين مردم و جوانانشان علي رغم همه فشارهاي سياسي و تحريم هاي اقتصادي و با وجود همه نقص ها و کاستي هاي برخي مسئولان و راه گم کردگان همچنان در بسياري از عرصه ها نشان داده اند که به برکت انقلاب و اسلام و هدايت هاي امام و رهبري و از همه مهمتر لطف خداوند به توانمندي ها و ظرفيت هاي بالقوه و به فعليت در آمده خود و کشورشان باورمندند و با قبول و باور عميق به اين که «ما مي توانيم» به دنيا و تاريخ اثبات کرده اند که قدم هاي قابل توجه در ارتقاء فرهنگ و دينداري خصوصاً جوانان برداشته شده است. اعتکاف سالانه چند صد هزار دانشجو و دانش آموز در مساجد و حرم مطهر امام رضا(ع) و استقبال گسترده از سفرهاي راهيان نور، حضور چند ده ميليوني مردم در اماکن مقدس در شب هاي قدر و حضور آحاد ملت خصوصاً جوانان در دعاي عرفه و نمازهاي عيد قربان و غدير و برگزاري عزاداري هاي چند ده هزار نفري باشکوه در ايام تاسوعا و عاشوراي حسيني، حضور قابل توجه پير و جوان و دختر و پسر در گروه هاي عزيمت کننده به زيارت امام رضا(ع) با پاي پياده بخشي از اين توفيقات است. پيشرفت هاي روز افزون در اکثر عرصه هاي علمي و دفاعي که اصلي ترين عامل پيشرفت و توسعه خوداتکايي کشور است از جمله ديگر توانمندي هاي به فعليت رسيده اين ملت است. تداوم و افزايش عزت ملت در نزد ملت هاي آزادي خواه جهان از ديگر برکات مقاومت و عزت مداري مردم اين سرزمين است.
و اما براي مانايي و جاودانگي و سرافرازي هر چه بيشتر ايران مسئولان نيز بايد همچون امام عزيز سفر کرده و خلف صالحش با توکل به خدا و باور مردم و روحيه انقلابي و عزتمداري همچون رجايي و باهنر و بهشتي و مطهري و ديگران به وظايف و تکاليف سنگين خود در مقابل خداوند و اين ملت عزيز و بزرگوار عمل کنند و با خدا و مردم صادق باشند و هميشه به خاطر داشته باشند که اين انقلاب و کشور به بهاي سنگيني پابرجا مانده و اساساً اين انقلاب با اقتدا به سرور و سالار شهيدان حسين بن علي(ع) شکل گرفته و قرار است در مسيري حرکت کند که اميرمومنان و پيش از او حضرت ختمي مرتبت محمد مصطفي(ص) گام برداشته اند.
در مسير همان امامي که براي حفظ بيت المال در مقابل تقاضاي برادرش عقيل، آهن گداخته به دست او نزديک مي کند و براي انجام برخي امور که شخصي مي داند، شمع بيت المال را خاموش مي کند و شمعي از اموال خود برمي افروزد و در همان ۴ سال و اندي حکومت بي نظيرش در تاريخ با همه فتنه ها و دسيسه هايي که قاسطين و ناکثين و مارقين به پا کردند آنچنان با توکل به خدا و پيروي از سنت پيامبر اعظم نه تنها خود با تقوا پيشگي هميشگي و بي بديلش به داد و عدالت با مردم رفتار کرد بلکه حتي واليان و استانداران خود را نيز به شدت به تقوا و عدالت و رعايت حقوق مردم توصيه مي فرمود. مولاي متقيان در فرازي از سخنان گهربارش درباره دقت در حفظ بيت المال خطاب به کارگزاران حکومت مي فرمايد: قلم هاي خود را نازک بتراشيد و خط هايتان را نزديک به هم بنويسيد تا از اسراف پرهيز شود و حالا اين مسئولان هستند و خون شهيدان و مقتداي مومنان، علي(ع) تا چه بگويند و چگونه عمل کنند و در مقابل خدا و رسول و قرآن و شهيدان و اين مردم چه پاسخي داشته باشند.