نظر منتشر شده
۱۲۵
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 56183
حاشيه‏هاي ديدار نخبگان و رهبري از نگاه يک شريفي
تاریخ انتشار : شنبه ۹ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۰۷


از روز شنبه بعدظهر که دکتر فخرایی - دبیر همایش سوم نخبگان جوان - به من گفت صحبت‏هایم را برای دیدار رهبری آماده کنم، شروع کردم به فکر و مشورت. تصمیم داشتم صحبت را به دو بخش تقسیم کنم. چرا که از یک طرف به نظر می‏آمد بالاخره یک‏جا باید به حرف آمده و با زبان بی‏زبانی می‏گفتم که نباید فکر کرد اکثر یا همه فرزندان شهدا معترض به نظام هستند؛ بلکه بسیاری از آن‏ها حاضرند جانشان را در راه دفاع از انقلاب و ولایت فقیه بدهند. از طرف دیگر هم به نظرم می‏رسید که باید حرف‏هایی را که دیگران نمی‏زنند می‏زدم. به قول دوستی حرف‏های طیف ما از دانشجوها که انگار در بسیاری از این دیدارها جایی ندارد!

 تنظیم یک سخنرانی، آن‏هم در محضر رهبر انقلاب از آن‏چه گمان می‏رفت سخت‏تر بود. بالاخره مجبور شدم سه‏شنبه را در خانه نشسته و روی متن کار کنم. تقریبا 70 درصدش را نوشته و ویرایش نهایی کرده بودم که خبر دادند بنا به مصالحی _ این مصالح را به من گفتند. اما به علت شخصی بودن امکان بازگویی نیست. _ ترجیح داده شد که شما صحبت نکنید. البته احساسم، بیشتر این بود که مصلحتی در کار نیست و دوستان بیشتر به دنبال بهانه‏ای برای پیچاندن هستند. خب به طور طبیعی افراد زیادی دوست دارند در محضر ایشان صحبت کرده و مسئولین بنیاد مجبور به انتخاب هستند.

از جهتی ناراحت شده و از جهت دیگری هم خوشحال شدم. ناراحت شده چون فکر می‏کردم خیلی خوب بود اگر آن حرف‏ها زده می‏شد. مخصوصا که هنوز جلسه پارسال و سخنان نخبگان را یادم نرفته بود و خوشحال شده، چون از دست این بار سنگین راحت شده بودم. البته باید اعتراف کرد دوست داشتم که می‏شد از نزدیک به محضر ایشان عرض ارادت کرده. اما سلب توفیق شد...

به هر حال صبح زود چهارشنبه آمدیم به سالن اجلاس سران تا از آن‏جا به سمت بیت حرکت کنیم. پس از صبحانه که الحق و الانصاف نسبت به سال قبل ساده‏تر شده بود و پیدا کردن دوستان سوار اتوبوس شده و حرکت کردیم.

وقتی به بیت رسیدیم، تقریبا تا ورود اکثر افراد بیرون ایستادم. بنابراین طبیعی بود که جای خیلی خوبی گیر نیاید؛ اما پس از ورود به جمع تشکیل شده توسط دوستان رفتم که هرچند به خاطر تراکم بچه‏ها جا کم بود، ولی در قسمت مناسبی از حسینیه بود.

پس از گذشت چند دقیقه رهبری وارد شدند و با شعارهای دانشجویان مورد استقبال قرار گرفتند. بچه‏ها می‏گفتند « صل علی محمد، نائب مهدی آمد »، « ما همه سرباز توئیم خامنه‏ای، گوش به فرمان توئیم خامنه‏ای »و « خونی که در رگ ماست، هدیه‏ای به رهبر ماست »

قرآن تلاوت شد و پس از گزارش رئیس بنیاد، نخبگان یک به یک می‏آمدند تا چند دقیقه‏ای صحبت‏هایشان را بگویند. انصافا سطح صحبت‏ها نسبت به سال قبل رشد زیادی کرده بود. اکثرا حرف‏های حسابی و به دردبخور زده می‏شد و این را با دقت در سیمای رهبری هم می‏شد فهمید که به نظر راضی‏تر از همیشه‏اند. هرچند که این دقت لازم نبود و چند دقیقه بعد خودشان به این نکته اشاره کردند.

چند نفری که سخن گفتند مجری خطاب به رهبر انقلاب گفت که اگر صلاح دانسته ما را از سخنانشان مستفیض کنند. ایشان پرسیدند که «از دوستانی كه قرار بوده صحبت كنند، كسی باقی ماند؟» که مجری پاسخ می‏دهد «اگر شما اجازه بدهید، همه‌ی جمع هزار نفره‌ای كه این‌جا هستند، دوست دارند صحبت كنند...» یکی از بچه‏ها انگار خودش را برای صحبت آماده کرده، بلند می‏شود تا بگوید که می‏خواهد صحبت کند. او را می‏شناختم. محمود وحیدنیا از بچه‏های 87 دانشگاه بود. هرچند با هم اختلافات اساسی در فکر و مباحث سیاسی داشتیم، اما او را فردی مودب و منطقی یافته و می‏دانستم که به هیچ گروهی در دانشگاه وابسته نیست. نگران بودم که چه اتفاقی خواهد افتاد؟ انگار دیگران هم چنین بودند، چون کسی پیراهن او را از آستین گرفته و مشغول کشیدن بود تا شاید موفق به نشاندن او شود. در این کشاکش بالاخره محمود شکست خورد و نشست. اما انگار قسمت جور دیگری نوشته شده بود، چرا که رهبری این صحنه را دیده بود و پس از چند لحظه فرمود «آن آقایی كه ایستاده بودند و نشاندن‌شان! شما بفرمائید...»

چون صدای محمود نمی‏آمد پشت تریبون رفته و شروع به صحبت نمود. با شروع حرف‏هایش نگرانی ما بیشتر شد. گویا آمده بود که انتقادهای تند و تیزی بکند. از صداوسیما شروع کرد و گفت که غیرمنصفانه، یک‏طرفه و خلاف واقع برنامه پخش می‏کند. انتقاد دومش این بود که چرا در فضای عمومی و به خصوص در مطبوعات و مجلس خبرگان نقدی نسبت به رهبری دیده نمی‏شود؟ می‏گفت که اگر این نقدها صورت نگیرد موجب به وجود آمدن نفاق و کینه می‏شود.

چند دقیقه‏ای می‏شد که سخن می‏گفت. بنابراین با کاغذی وقت را به او تذکر دادند و او با اشاره به اتمام وقت از رهبری خواست صحبتش را ادامه دهد که پاسخ شنید: «من موافقم كه شما ادامه بدهید. وقت از اول هم تمام شده بود، ولی شما ادامه بدهید...»

مدام به خودم و بچه‏ها می‏گفتم که این اتفاق، بسیار برای نظام مفید است، از مظلومیت آن خواهد کاست و حق را بیش از پیش نزد حق‏طلبان روشن خواهد کرد. ته دلم روشن بود. دوستان می‏گفتند به خاطر ماجرای صحبت نکردن من، باید بلند شده و اجازه صحبت می‏خواستم. گفتم رهبری اجازه نمی‏دهد؛ اما می‏گفتند همین بلند شدن و گفتن حرفی، اثر خودش را می‏گذارد. چرا که حداقل می‏گویی قرار بوده صحبت کنی و به تو هم اجازه ندادند. قبول کرده و شروع کردم به شکل‏دهی چند جمله‏ای که باید می‏گفتم.

در انتقاد سوم به برخورد خشن با مردم اشاره کرد و پرسید که آیا نمی‏شد اقناعی‏تر با مردم برخورد کرد؟ بعد از آن، از فرصتی که رهبری برای گفتن سخنانش به او داده بود تشکر کرد و گفت من، بسیار نسبت به آینده جامعه‏مان امیدوارم. از شنیدن این جمله آخر بیش از قبل متعجب شده و به نظرات قبلی‏ام نسبت به محمود ایمان آوردم. این‏جور مواقع انسان حکمت آن جمله را می‏فهمد که شخصیت هر کس پشت زبانش پنهان است.

وقتی صحبت وحیدنیا تمام شد بلند شدم که سخن بگویم. مردی آستین مرا هم گرفت تا وادار به نشستنم کند؛ اما طبیعتا زورش نرسید و مرا به حال خودم رها کرد.پیش از آن‏که بتوانم چیزی بگویم یکی لب به سخن گشود و درخواست کرد برای ابراز ارادت و گرفتن چفیه خدمت ایشان برسد. به گمانم این کار را کرده بود تا بگوید که نخبگان به شما ارادتی ویژه دارند. رهبری پاسخ دادند که من به شما چفیه را خواهم داد. به محض اتمام جمله ایشان شرو ع کرده و گفتم که همین حرف‌های ایشان نشان می‌دهد فضای نقد وجود دارد. گفتم که ما هم احساس می‏کردیم نقد به جاهای دیگری بیشتر وارد است و می‌خواستیم حرف بزنیم، اما به ما هم اجازه ندادند و فرصت نشد...

همان‏طور که فکر می‏کردم رهبری صلاح نداستند صحبت کنم و فرمودند «این را به حساب كم بودن وقت‌ها بگذارید و تحمل بفرمائید. ان‌شاءالله خدای متعال شرح صدر خواهد داد به همه‌ی‌ ما كه درست بفهمیم، درست ببینیم و درست بیان كنیم.»

می‏دانستم که آن دل روشن به خاطر اعتمادم به رهبری بود. ایشان سخنانش را شروع کرد و در میان بحث‏هایی متناسب با جلسه، به سوالات محمود نیز اشارات کرده و پاسخ می‏دادند.

رهبری از صدا و سیما گفتند كه ایشان هم به بخشی از عملكرد این دستگاه انتقاد دارند. اما مثل همیشه انصاف را یكی از شروط نقد سالم عنوان كردند: «در انتقاد از بى‌انصافىِ یك دستگاه یا یك كس، خود ما باید دچار بى‌انصافى نشویم؛ به این توجه كنیم.» این نوع نگاه رهبری به مساله نقد خیلی جالب و حقیقتا خلا امروز جامعه در هر دو جناح است.

رهبر انقلاب نسبت به صدا و سیما دو انتقاد عمده را وارد دانسته و گفتند: «خیال نكنید آن حرف‌هائى كه صدا و سیما می‌زند، این، همه‌ى حرف‌هاست؛ نه، خیلى مطلب هست. "یك سینه حرف موج زند در دهان ما". این‌جور نیست كه هر چه كه انسان احساس می‌كند، این را گفته باشد یا بتواند بگوید. خیلى حرف‌هاى زیادى هست. شما جوان‌ها الحمدللَّه باهوشید، بااستعدادید، به‌تدریج خیلى از حقائق براى شماها روشن خواهد شد.»

 «آیا صدا و سیما وضعیت واقعى كشور را نشان می‌دهد؟ نه، ناقص نشان می‌دهد. خیلى پیشرفت‌هاى برجسته و بزرگ هست كه صدا و سیما نشان نمی‌دهد. دلیلش هم این است كه شما مجموعه‌ى مرتبط با حوادث گوناگون، از خیلى از حقائق كشور و پیشرفت‌هاى كشور مطلع نیستید؛ نقص صدا و سیماى ماست. والّا اگر صدا و سیما می‌توانست همان‌جور كه تلویزیون فلان كشور غربى با یك سابقه و تجربه‌ى فراوان و با استفاده‌هاى هنرى دروغ‌هاى خودش را راست جلوه می‌دهد، واقعیات موجود كشور را درست منعكس كند، شما بدانید امروز امید نسل جوان، دلبستگى نسل جوان به كشورش، به دینش، به نظام جمهورى اسلامى‌اش، به‌مراتب بیشتر از حالا بود.»

بعد شروع کردند به توضیح نظراتشان راجع به بحث نقد رهبری و گفتند که «بنده توى جلساتِ دانشجوئى، دانشگاهى كه این‌جا هستند، گاهى كه ببینم حالا بعضى‌ها روى ملاحظه، روى احترام، روى هرچه، بعضى از این حرف‌ها را كه خیال می‌كنند من خوشم نمى‌آید، نمی‌زنند؛ از نگفتنش ناراحت می‌شوم؛ از گفتنش مطلقاً ناراحت نمی‌شوم. اى كاش مجال بود تا گفته می‌شد، تا آن‌وقت انسان می‌توانست آن برگ‌هاى بر روى هم گذاشته‌ى كتاب حرف را، باز كند تا خیلى از حقائق روشن بشود. آینده، البته این كارها خواهد شد.»

اواخر سخنرانی انتظار كسانی كه هنوز نظر رهبرشان را در واکنش به آن جوان دانشجو درباره «انتقاد از رهبری» نفهمیده بودند به سر آمد و ایشان گفتند:

«ما كه نگفتیم از ما كسى انتقاد نكند؛ ما كه حرفى نداریم. من از انتقاد استقبال می‌كنم؛ از انتقاد استقبال می‌كنم. البته انتقاد هم می‌كنند. دیگر حالا جاى توضیحش نیست؛ انتقاد هم هست، فراوان هست، كم هم نیست؛ بنده هم می‌گیرم، دریافت می‌كنم و انتقادها را می‌فهمم.»

رهبری جملات آخر را گفته، دعا نموده و بلند شدند تا بروند. جالب این‏است که یادشان نرفت چفیه را به آن دانشجو داده و گفتند آن جوان بیاید و چفیه را بگیرد.

وقتی به آن‏چه گذشته بود می‏اندیشیم به یاد اوامر حضرت امیر به مالک افتاده که می‏فرمودند: « براى مراجعان خود وقتى مقرر كن كه به نياز آن‏ها شخصا رسيدگى كنى، مجلس عمومى و همگانى براى آنها تشكيل ده و درهاى آنرا به روى هيچكس نبند... تا هر كس با صراحت و بدون ترس و لكنت سخنان خود را با تو بگويد. زيرا من بارها از رسول خدا اين سخن را شنيدم: ملتى كه حق ضعيفان را از زورمندان با صراحت نگيرد هرگز پاك و پاكيزه نمى‏شود و روى سعادت نمى‏بيند.»

بعضی‏ها خودشان را گول زده و مدام می‏گویند چرا ولی فقیه را با معصوم مقایسه می‏کنید. با آن‏ها که چنین آشکارمغالطه می‏گنند چه باید کرد؟ وقتی از صدر اسلام مثال می‏زنیم دنبال برداشت دینی و یافتن پاسخی متناسب با مکتب اسلامی هستیم، نه مشابهت‏سازی‏های تاریخی. اگر منظورشان این‏است که وجود جریان حق و باطل را منکر شویم، نمی‏توان چنین بود. چرا که این، سنت الهی است برای تمام تاریخ. باید به جای این مغالطات، خودمان را در جبهه حق قرار دهیم. البته حق بودن یک جبهه به معنای نبود خطا نیست، که ما در این عالم تنها 14 معصوم داریم. ما چنین نکرده. بلکه می‏گوییم ولی فقیه نصب عام از سوی معصوم است. مثل مالک؛ ولی با این تفاوت که او نصب خاص حضرت امیر(ع) بود و باید بگویم از عمق وجود خوشحالم که ولی متقی‏مان به فرمان مولای متقیان عمل می‏کند و ما، مالکی برای ایران اسلامی داریم.

پس از جلسه تنها یک نگرانی داشته و آن، برخورد بد عناصر خودسر با محمود بود. بهش زنگ زدم، اما تلفتش خاموش بود. پیامک دادم که بهم زنگ بزند. یک ساعت بعد که تماس گرفت حالش را پرسیده و راجع به این‏که آیا کسی مزاحمش شده بود سوال کردم. الحمدلله کسی مزاحم نشده بود. گفتم اگر کسی گیر داد بهم زنگ بزن تا یک کاری بکنیم. و امروز بعد 48 ساعت با یکی از  بچه‏ها که با او صحبت کرده بود حرف می‏زدم؛ و شنیدم کسی بهش کاری نداشته است.

 وقتی چنین اتفاقاتی را از نزدیک دیده و با وضعیت‏های مشابه در ایران و کشورهای دیگر در تاریخ معاصر یا صدر اسلام مقایسه می‏کنم بسیار نسبت به آینده این حکومت و جامعه امیدوار می‏شوم. با هزار جور مشکل و نقص می‏توان ساخت، وقتی چنین شباهت‏هایی را با آرمان‏شهری مثل جامعه علوی و نبوی می‏بینیم. این نشانه‏ها است که انسان را امیدوار می‏کند و مملو از توکل و اراده تا انشاالله "با او بسپاریم پرچم به موعود."

ولی فقیه ما وظیفه خود را نسبت به امت خویش شناخته و عمل می‏کند؛ اما آیا ما نیز وظایف خودمان را نسبت به او انجام می‏دهیم؟ یقینا پاسخ منفی است؛ وقتی می‏شنویم مطالبات همین رهبر از خودمان و گلایه‏اش بابت عمل نکردن به آن‏ها را:

«بنده گفتم كرسى آزادفكرى را در دانشگاه‌ها به وجود بياوريد. خوب، شما جوانها چرا به وجود نياورديد؟ شما كرسى آزادفكرى سياسى را، كرسى آزاد فكرى معرفتى را تو همين دانشگاه تهران، تو همين دانشگاه شريف، تو همين دانشگاه اميركبير به وجود بياوريد. چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همديگر را نقد كنند، با همديگر مجادله كنند. حق، آنجا خودش را نمايان خواهد كرد. حق اينجورى نمايان نميشود كه كسى يك انتقادى را پرتاب بكند. اينجورى كه حق درست فهميده نميشود. ايجاد فضاى آشفته‌ى ذهنى با لفاظى‌ها هيچ كمكى به پيشرفت كشور نمي كند.»



*فرزند شهید دکتر رحمان دادمان (وزیر راه دولت هشتم)، دارای مدال نقره المپیاد ادبی 1384 و دانشجوی مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی شریف



 

 
 
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۲:۳۲:۵۵
نیاز جامعه ما، نقد رهبری نیست، فهم رهبری است.
دیر نیست که جامعه ما به این سطح از بصیرت برسد. (245778)
 
کاوه
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۷:۳۳:۴۱
نیاز جامعه نقد رهبری نیست؟ پس چی است؟ خود رهبر گفته از همه چیز نقد کنند شما میگویید نیاز نیست؟ ببخشید اما مگر شما کاسه داغ تر از آش هستید؟
ضمنا اینقدر ناراحت نباشید, در کل تاریخ 30 ساله انقلاب این اولین بار بود که یک نفر در حظور رهبر بلند شد و انتقاد کرد. با یک گل بهار نمیشود. به امید روزی که انتقادها از همه کس و در همه جا فراوان شود و کرسی های آزاد اندیشی به معنای واقعی همه جا بنا شود. (245935)
 
راغبی-جایگاه ولی فقیه
۱۳۸۸-۰۸-۱۱ ۲۳:۱۵:۲۶
روزی امیرالمومنین(ع) در حین سخنرانی فرمودند: پیش از اینکه مرا از دست بدهید از من سوال کنید که من به راه های آسمان بیش از راه های زمین واقفم.
یک از منافقین برخواست و گفت: به من بگو تعداد ریش های من چندتاست؟! امیرالمونین(ع) مالک اشتر را از برخورد با سوال کننده نهی کرد و فرمود: تا زبان علی در کام است، شمشیرت را در نیام کن! سپس به آن مرد فرمود: من پاسخ تو را می دهم اما تو خبر می دهم که در پس هر ریش تو، شیطانی لانه کرده است...!

نمی خواهم این مساله را با سوال آن دانشجو مقایسه کنم چون فکر می کنم سوال او نه از روی دشمنی، بلکه برای حل مسائل ذهنی خود صورت گرفته است.
اما از طرف دیگر نباید یک عده از این قضیه سوء استفاده کنند و نتیجه بگیرند که یه الف بچه حق دارد هر جور خودش صلاح می بیند در یک جلسه عمومی بلند شود و وقت گرانبهایی را که جزء بیت المال و متعلق به همه ملت است برای سوالات شخصی خود بگیرد.
اقناع ذهنی راه های دیگری هم دارد مثل سوال از افراد مطلع و تحقیق و ...، اگر واقعا هدف فقط همین باشد نه چیز دیگر. (246624)
 
مرتضی
۱۳۸۸-۰۸-۱۳ ۱۷:۳۵:۲۶
شما چرا فکر می کنید اگه سوال اون به اصطلاح یه الف بچه سوال شما نباشه فقط سوال خودشه؟
می تونی از چند نفر بپرسی که آیا این سوال فقط سوال اونه؟
شما هم دچار بی انصافی شدی و برات متاسفم.
درضمن به فکر بیت المال نباش که اونایی که باید باشند بیدارند! (247173)
 
راغبی
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۹:۲۱:۴۰
امام رضا(ع):
«انّ العبد اذا اختاره الله لامور عباده شرح صدره لذلک و اودع قلبه ینابیع الحکمة، و الهَمَه العلم الهاماً. فلم یعی بعده بجواب و لا یحیّر فیه عن الصواب. فهو مؤیّد موفّق مسَدّد. قد امن من الخطایا والزَّلل یخصّه الله بذلک لیکون حجّته علی عباده و شاهده علی خلقه و ذلک فضل الله یوتیه من یشاء، و الله ذوالفضل العظیم»
«زمانی که خداوند بنده اش را برای به دست گرفتن امور بندگانش برمی گزیند، شرح صدر ویژه ای به او می بخشدو چشمه های حکمت را بر قلبش جاری می کند و علم الهی را به او الهام می کند، در نتیجه او راه صواب و خطا را گم نمی کند و درجواب درنمی ماند. بنابراین او موید به تایید الهی و دارای توفیق و پشتوانه از جانب خداست. او از خطا و لغزش ها در امان است و خدا او را به این امر تخصیص داده است تا حجت بر بندگان باشد...» (245976)
 
راغبی-جایگاه ولی فقیه
۱۳۸۸-۰۸-۱۱ ۲۳:۰۰:۳۷
عزیزانی که به عنوان مخالف علامت زده اند، میشه توضیح بدن مخالف چی هستند؟!

راستی، یادم رفت توضیحی درباره این روایت شریف اضافه کنم. به گواهی مراجع و علما و کارشناسان امور دینی، مصداق اتم و اکمل این روایت در عصر حاضر، فقط و فقط ولی فقیه و رهبر جامعه اسلامی است. (246621)
 
۱۳۸۸-۰۸-۱۰ ۰۸:۳۳:۱۹
هرکسی به اندازه توان فکری خود رهبری را می فهمد. اما مسئله اینجاست که عده ای فکر می کنند از همه بهتر و بیشتر ایشان را درک می کنند. و دیگران اصلا نفهم هستند. لذا به اینجا می رسیم که به کسی اجازه صحبت نمی دهند و بعد هم که آقا اجازه صحبت دادند و یکی بر خلاف دیگران صحبت کرد همه نگران برخورد با اویند. اگر این چنین نبود این همه سایت های دوست و دشمن به این مقوله نمی پرداختند. وگر نه اصل انتقاد صادقانه از نظر مقام رهبری کاملا پذیرفته است فقط به نظر می رسد در رسانه ها و برخی از افراد بیت ایشان این مسئله پذیرفتنی نیست. (246080)
 
ابوذر
۱۳۸۸-۰۸-۱۰ ۱۴:۰۵:۵۱
گواه اينكه شما آقاي خامنه اي را معادل با معصومين قلمداد ميكنيد همان شعار \" يا علي جان مقتداي من تويي\" است

انتهاي اتوبان بابايي نوشته \"اني سلم لمن سالمكم يا خامنه اي\" اين جمله مربوط به زيارت عاشوراست و مربوط به امام معصوم است.

آقاي نويسنده كه اينقدر خدوت و همفكرانت رو بيطرف و عادل توصيف كردي! بترس از روزي كه مورد غضب خدا قرار بگيري به جهت انتصاب انسان عاصي به امام معصوم (246244)
 
رامین
۱۳۸۸-۰۸-۱۰ ۱۴:۵۷:۵۲
واقعابرای شماوتفکرات شمامتاسفم. (246267)
 
۱۳۸۸-۰۸-۱۱ ۰۱:۳۲:۰۵
شما بترس که انسان پاکی را عاصی می نامی. فعلاً که از او پاکتر نمیشناسیم. (246399)
 
علیرضا
۱۳۸۸-۰۸-۱۳ ۱۹:۵۳:۴۹
عزیز من امام زمان رو هم نمیشناسی؟ (247189)
 
گواه..
۱۳۸۸-۰۸-۱۱ ۱۹:۲۹:۳۳
جناب آقاي ابوذر!
انتفادي كه به نوشته‌ي \"اني سلم لمن سالمكم يا خامنه اي\" داريد وارد نيست. خيلي هم ساده است. وقتي شما به امام حسين(ع) عرض مي‌كنيد \"اني سلم لمن سالمكم\"، يعني من با هر كه با شما \"سلم\" است، \"سلم\"ام، پس با دوستان ايشان هم سلميد. به عبارتي اين يك سلسله است كه سرسلسله‌ اباعبدالله(ع) اند. بله، اگه آقاي ارادت و علاقه .و اطاعت آقاي خامنه‌اي از اباعبدالله(ع) رو قبول ندارين بخث جداست.
ولي من به تمام اردتمندان و شيعيان آقا اباعبدالله مي‌گم: \" اني سلم لمن سالمكم\"
آقاي خامنه‌اي كه جاي خود دارند.
يا علي. (246589)
 
...
۱۳۸۸-۰۸-۱۲ ۰۰:۱۳:۴۹
کسانی که نظر می دهند بهتر ه علم بیشتری داشته باشند ویا حداقل مسائل دینی را بهتر بدانند وحرف بزنند. چو ن خداوند ی فرماید:ازآنچه علم ندارید سخن نگویید.
اینکه یک انسان می تواندخلیفه خداباشد شکی درآن نیست.اینکه می تواند ازاهل بیت باشدشکی درآن نیست چون پیامبر فرمود:سلمان ازمااهل بیت است.پس رهبر فرزانه انقلاب که فرزند حسین علیه السلام است حتما از خاندان رسول اکرم است.
انی سلم....ازحدیث قدسی است ومعنای همراهی با امام خامنه ای رامی دهدنه دلیل عصمت یا عدم عصمترا.در آیات قرآن به پیامبر امر شده برخیز ونماز رابه پای دار.آیا چون به پیمبر گفته شده واو معصو م است مالازم نیست نمازبخوانیم و....
انسان عاصی چون تو که ولی فقیه را نمی فهمی وتازه ولایت مطلقه فقیه را درک نمی کنی چگونه دم از عدالت وبصیرت وشعور می زنی.صم بکم عمی فهم لایشعرون.این آیه برتو کاملا صدق می کند. (246631)
 
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۲:۳۴:۴۵
نخبه تعریف خاص خودش دارد هر کسی 10تست درست بزنه که نخبه نیست یا مثل دکترای کردان و است؟ این روزا همه نخبه اند راستی کی نخبه نیست؟ (245782)
 
احسان
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۶:۳۹:۴۴
دست کردی توی لونه زنبور آقای ناشناس.اتفاقا این جماعت فراتراز بحث سبز یا قرمز کاملا معتقدن که نخبه با تست زنی شناخته میشه.منم فکر میکنم اساسا تعریفمون از نخبه اشتباهه! (245912)
 
کاوه
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۷:۱۳:۰۸
توی ایران به هر کسی که دانشگاه رفته باشه میگن نخبه. همه جای دنیا به این آدمها میگن تحصیل کرده. (245930)
 
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۲۲:۰۳:۳۸
من هم با این دوست عزیز در تعریف نخبه موافقم. مشکل اینجاست که معیارها بسیار سطحی شده است و همین امر باعث شده تا نخبگان بسیاری حتی فرصت استفاده از استعدادشان به وجود نیاید. چرا فریاد یک ملت باید از دهان چند دانشجوی (تستی) به گوش رهبر برسد؟ (246024)
 
سبز سبزم ریشه دارم
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۲:۳۷:۳۵
فکر کنم خون پدرت در رگهایت جریان ندارد. پدرت اگر زنده بود الان سبز بود نه مثل تو شپشو. ضمنا شریفی واقعی درس میخواند و دانشگاه میرود نه با سهمیه و --- (245784)
 
سبز واقعی مودب است
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۲:۵۲:۵۵
سبز واقعی با ادب است.
جنابعالی و دوستانت هم سبز نیستید، سیاه هستید که لباس سبز می پوشید.
خدا بگویم چکارکند آن آقازاده رانتخوار را که مشتی اوباش را برای آتش زدن اتوبوسها و ایجاد بلوا به میدان آورد و قاطی موج سبز کرد.
اگر موج سبز از الواط بی ادب و بی نزاکت پالایش نشود، دچار انحراف خواهد شد. (245799)
 
محمد
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۳:۵۰:۴۰
خون سبز نشانه نوعي بيماري خطرناک است حتما به دکتر مراجعه کن! (245836)
 
سرخوش
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۳:۵۹:۴۷
برای سبزها وسردم دارانشان متاسفم که به شعارهای خودشون هم وفادارنیستند.مگرشما نبودید که میگفتید ادب مرد به زدولت اوست؟اگر کار اونطرفیها اشتباه بود ومارامنزجر کرد کارشما هم اشتباه است.مگر شمانبودید که میگفتید تحمل صدای مخالف.اگر کار برخی حضرات اشتباه بود ومارامنزجرکرد کارشماهم اشتباه است.مگر شمادرمورد جسارت یکی از مخالفانتان به خانواده شهیدان بزرگوار باکری فریاد وااسلاما سرندادید؟اگر کار آنها زشت وبی شرمانه بود شما هم که همان کار را میکنید.منهم به میرحسین رای دادم که خیلی چیزهارا تغییر دهد ولی حالا خوشحالم که اورای نیاورد وهمین داشته های نصفه ونیمه مان نیز برباد نرفت.شمارا به مقدسات واقعی تان (هرچه که هست)دست از سر این ملت مظلوم بردارید واینقدر شعار ندهید.مردباشید وهرآنچه هستید راروکنید.نهایتش اینه که درراه اهدافی که براتون مقدسه جون میدید دیگه . (245842)
 
۱۳۸۸-۰۸-۱۰ ۱۳:۰۲:۴۳
ببخشید خون و جون دادن کار غیر نخبه ها و عوام و بی سواد و اینجور چیزاست! ما می گیم تا شهیدان زنده اند ما چرا بجنگیم! حالا شعار 13 آبان ما رو میبینی و میشنوی ما با همه دوستیم! حتی دشمنان این مردم! مثل آمریکا جون و اسرائیل جونم! دم از مردونگی نزن که این روزها مردای ما زیر ابرو برمی دارند و هیچ فرقی بین زن و مرد ما نیست! این شمایید که بین زن و مرد فرق می ذارید و زنها رو چادر چاقچول می کنید! از غیرت و مردونگی رهبر بگیرید که با نشون دادن یه عکس 3x4 سیاه و سفید تو تلویزیون چه ناموس ناموسی میکرد ولی فرداش به عکس نیم صفحه ای که تو روزنامه طرفدارش چاپ شد هیچ نگاهی نکرد! (246206)
 
امیر ارسلان
۱۳۸۸-۰۸-۱۰ ۱۴:۳۳:۴۳
دوست عزیز آقای سرخوش . شما چه انتظارهائی از این جماعت دارید !

مگه شعر آقای قزوه رو نخوندید . این یک بیت که شاهکاره :

هر کس که دم زد از ادب مرد، حرف بود
هر کس که فحش داد به فیض ادب رسید

بقیه شعر رو هم مطالعه بفرمائید . انصافا این آدمهای پست رو خوب توصیف کرده . (246257)
 
سعید
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۴:۱۵:۱۷
همه ی موسویا این قدر با ادب هستن ؟البته از اغتشاشگران این ادبیات اصلا بعید نیست .این گروه به انحراف رفته نشون به اون نشون که به مسیحی دیدم گفتم چرا سبز اهل بیت دست گرفتی گفت این وسیله است برای بیرون انداختن اسلام از ایران گفتم عجب!پس قران سر نیزه هست این رنگ سبز!نه برادران من درخت سبز سبز سبز شما کرم خورده است. (245851)
 
۱۳۸۸-۰۸-۱۱ ۰۱:۳۶:۲۱
بیایید جنبش سبز علوی را آنقدر پر رنگ کنیم که فرزندانمون فردا خجالت نکشند لباس ائمه را سبز بدانند. درود بر دلهای سبز (246400)
 
یک شریفی
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۴:۴۹:۳۱
من شریفی هستم. می دانم که مهدی دادمان با سهمیه نیامده و اصلا تحت پوشش بنیاد شهید نیست.
لطفا در اظهار نظر ها بیشتر جنبه تقوا را نگه دارید! (245870)
 
يك شريفي ديگر
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۸:۳۲:۱۸
من هم تأييد مي‌كنم! رتبه كنكورش بالا بود. (245956)
 
هادی
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۵:۴۶:۱۹
هنوز هم ادب مرد به ز دولت اوست؟!
یا تمام شد دوره اش! (245890)
 
شهروند
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۷:۴۲:۵۱
اين حرف يه سبز نيست مطمئناً اونوري ها اينو نوشتن!اينطور نيست؟ (245940)
 
سعید
۱۳۸۸-۰۸-۱۱ ۱۷:۰۰:۰۷
حتما من بانک اتیش زدم ؟تهران رو به اشوب کشیدم بابا جمع کنید خودتون رو خس و خاشاکا.میگه موسویا با ادب هستند!برو تو چت روم ببین طرف دارای موسوی کیا هستن. (246558)
 
حمید
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۸:۴۳:۴۹
به قول فرمایش مهندس موسوی:
ادب مرد به ز دولت اوست.
به قول خاتمی عزیز:
زنده باد مخالف من (245960)
 
سعید
۱۳۸۸-۰۸-۱۱ ۱۶:۵۶:۱۴
اره واقعا ادب مرد به ز دولت اوست این اقایونی که گفتی جایگاهی بین مردم ندارن که حداقل معدود طرف دارنشون به حرفشون گوش بدن که میبینیم طرف داراشونم به حرفشون نیستن (246554)
 
یک شریفی
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۲۳:۴۲:۳۴
اولا متاسفم که الف اجازه انتشار این چنین نظرات توهین آمیزی رو میده. در ضمن مهدی دادمان رتبه 80 کنکور شده و با سهمیه نیومده شریف.
ظاهرا تعریف نخبگی در نظر شما اینه که هرکی با شما موافقه نخبس و هرکی مخالفه شپشوی سهمیه ای ...! (246042)
 
هم وطن
۱۳۸۸-۰۸-۱۰ ۰۹:۴۱:۴۲
دوست عزیز
آقای دادمان در انتخابات گذشته از عناصر اصلی جریان سبز و طرفدار آقای موسوی بود و در فیلم مستند انتخاباتی آقای موسوی نیز در جایگاه سخنرانی ایشان بین مردم اردبیل حضور داشت و در تلوزیون پخش شد.
فکر نکنم که این برخورد با عناصر هم فکر خودتان جالب باشد. (246099)
 
سيد
۱۳۸۸-۰۸-۱۰ ۱۰:۱۰:۱۱
آقاي سبز سبز ريشه داري ريشه تو به سنگ نخورد كه بخشكه اشالا كه خشك نشه و سالهاي سال در سر زمين جمهوري اسلامي ايران زندگي كني

عقلت به همين اندازه هستش كه به كسي توهين كني (246114)
 
۱۳۸۸-۰۸-۱۰ ۲۲:۳۳:۳۰
ادب مرد به زدولت اوست؟ (246361)
 
۱۳۸۸-۰۸-۱۱ ۱۴:۳۸:۴۴
درس خوندن خالي فايده ندار نياز به بصيرت هم است (246524)
 
اردشیر
۱۳۸۸-۰۸-۱۱ ۱۷:۰۳:۱۳
حالا این دوست ما هم از روی عصبانیت حرفی زد. که حرف بسیار زشتی بود. البته من او را می‌فهمم ولی او باید از حرفش معذرت خواهی بکند. که به نظر من هم می کند. اگر نکرد من از طرف وی معذرت خواهی میکنم.
حرف من را پخش کنید. (246063)
 
امید
۱۳۸۸-۰۸-۱۴ ۰۲:۵۷:۳۴
واقعا متاسفم باید این نکته را به دوست خودم تذکر بدم که ما چند هزار ساله که با وجود قومیت های مختلف با هم برادریم و اگر راه ما اسلام باشه که هست راه اون هم برادری، عاجزانه میخوام که عداوت و کینه را کنار بذارید. (247267)
 
رضوان
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۲:۴۴:۰۸
اعتقاد راسخ دارم در این مملکت هر کجا یک گوشه از کار می لنگد در اثر زمین ماندن فرمایشات و توصیه های رهبر معظم به مسئولین امور است. (245791)
 
جواد
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۲:۴۶:۰۴
وحید حرف خیلی از ما هارو زد/ ولی اون تونست بزنه خلاصه/ ولی ما تا اومدیم حرف بزنیم مارو زدن به جرم انقلابی که فکرشم هیچکدوممون نداشتیم/
چون این برخورد ها صورت گرفت دل پر ما شدو خواسته ی الان ما...
یه چیزی/ صداسیما خیلی از پیشرفتای این دولت و نشون نمی ده؟
الهم فک کل اسیر
ایشالا منعکس شه (245793)
 
سعید
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۹:۳۴:۰۶
چه جوری شما میخواستی از انگلیس! تو این جلسه صحبت کنی و نذاشتن؟
یه چیزی بگو و یه جوری بگو که باور کنیم (245981)
 
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۲:۵۲:۵۷
البته وسط اینهمه سینه چاک کردن برای این جوان و لقب شوالیه شجاع دادن نباید یه مساله ای رو فراموش کرد و آن اینکه انتقادهایی که ایشون نسبت به رهبری داشتند در شان یه دانشجوی مدال طلا گرفته دانشگاه شریف نبود. «عقل» و «هوش» دو مقوله جدا از هم هستند که لزومی ندارد با هم در یک فرد جمع بشن.

آقایون الف! انتقاد به یه دانشجو بالاتر از انتقاد به رهبری نیست. لطفا منعکس کنید. (245800)
 
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۴:۱۳:۲۷
از نظر شما اگر فحش میداد، با هوش بود؟ یا اینکه کفش پرتاب میکرد؟
واقعا که برخی از شما جوزده های بی ادب، معرفت و لیاقت فضای باز و انتقادی را ندارید و با این حرفها و کارهایتان جنبش سبز را هم به گند کشیده اید.
وحیدنیا یک اصلاح طلب واقعی است چون شجاعانه انتقاد کرد و از ظرفیت انتقادپذیری هم استفاده معقولانه و قانونی ای کرد.
اصلاح طلب واقعی، قانونگرا و معقول است نه مثل ایادی آقازاده رانتخوار، جوزده و اتوبوس آتیش زن!
بدبختی جنبش سبز زمانی شروع شد که کنترل آن دست امثال فائزه و مهدی رفسنجانی افتاد (245848)
 
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۸:۴۰:۵۴
این جملات را از آقای پناهیان نقل می کنم:
«برخی بزرگان در یک دوره ای همکلاسی مقام معظم رهبری بودند و الان یک جاهایی برایشان دشوار است که از رهبری تبعیت کنند. یا کسانی شاگرد امام بودند و الان به یک دوراهی با مقام معظم رهبری رسیده اند و انتقاداتی دارند. خب در مورد اینها می شود گفت بالاخره یک چیزی در کار بوده... اما جالب وقتیه که بحث شاگرد امام و همکلاسی و... مطرح نیست. بچه حزب اللهی های انقدری! می آیند مقابل آقا می ایستند و می گویند که اگر آقا فلان کار را نمی کرد بهتر بود! بفرما تو! دیگه چی؟ »

عزیزان! هیچ کس مخالف نقد سازنده نیست، ولی در هر نقدی لطفا به این مساله مهم هم توجه داشته باشید که چه کسی می خواهد از چه کسی انتقاد کند. اندازه آدم ها را باید دید و سنجید. ملاک ارزش داشتن و بی ارزش بودن یک نقد به این است که ببینیم کسی که نقد می کند چقدر احاطه به مسائل دارد، چقدر توان نگاه از بالا دارد.
آنجا که عقاب پر بریزد - از پشه لاغری چه خیزد؟
در ضمن، از کجای حرفهای من نتیجه گرفتید طرفدار جنبش سبز! هستم؟ (245959)
 
ناصر
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۲۳:۳۳:۲۲
عجب!
پس جنبش سبز داره از بین میره؟
قبل از این ها خیلی تابلوتر از این حرف ها عمل میکردید. ماشالله پیشرفت کردین.
ما منتظریم تا جنابعالی و دیگر باصطلاح طرفداران جنبش سبز مانیفست این جنبش رو بیرون بدین.
در من ما مثل شما صاحب نداریم. خودمونیم و خدای خودمون. هر کداممون یک رهبریم؛ نیازی نیست که شما خانواده هاشمی رو به عنوان رهبران جنبش معرفی کنید. (246039)
 
اسماعيل
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۲۲:۴۱:۱۴
البته من فكر ميكردم در بحث نخبگان ديكر بايد صف بندي را كنار گذاشت كه متاسفانه باز اين مسئله روشن تر شد كه علم و عقل دو مقوله جدا از هم هستند . جوان دانشجويي با درگ
صحيح از اسلام سوالاتي از رهبر نمودند ورهبر با صعه صدر پاسخ دادند ديگر اين توهينها
كه به يكديكر ميكنيد چيست . مسائلتان را هم اندازه ذهنتان مطرح كنيد كه توهين به
بزرگان بزرگي نمياورد (246029)
 
صادق
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۳:۰۰:۳۲
بمه ملت شریف ایران بابت داشتن چنین رهبرفرزانه ودانشجوی جوان وشجاع باید تبریک گفت دوستان دلسوز باید مراقب باشند که مبادا حریمها شکسته شود وبهانه بدست دشمنان وبدخواهان نظام ورهبری بیافتد (245804)
 
محمد
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۳:۰۶:۰۳
برادر عزيزم،فرزند مرحوم دادمان
همين كه اين جملات تا اين اندازه واكنش در پي داشته و همين كه شما و افراد زياد ديگري نگران حال آقاي وحيدنيا ميشوند نشان ميدهد كه حرفهاي ايشان در خصوص مشكل جامعه در نقد عملكرد رهبري درست است. معتقدم فضاي كوچه و بازار فضاي مناسبي براي نقد جايگاه رفيعي همچون رهبري نيست اما زماني كه مجلس خبرگان ما، با كساني كه رهبري و بخشي از عملكرد او را به درست يا غلط نقد ميكنند چنان برخوردي ميكند يا كساني كه يك بار و حتي يك بار در نقد رهبري صحبتي كرده باشند به جرم ضديت با ولايت فقيه رد صلاحيت ميشوند نميتوان اين فضاي را فضاي دموكراتيك ناميد و از نقدهاي تند زير زميني رها شد. اعتقاد دارم مقام معظم رهبري نيز بر انجام نقد منصفانه در فضايي مناسب و توسط افرادي آگاه به زواياي روشن و تاريك مطلب اما با ايده هاي مخالف معتقدند اما جامعه ما اسير افراد تند ناآگاه، و در برخي موارد بادمجان دور قاب چينهاست. (245807)
 
محسن
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۳:۰۶:۲۵
خدا رو شکر این بنده خدا باباش وزیر آقای خاتمی بوده و گرنه به کذاب بودن و طرفداری متهم میشد (245809)
 
حامد
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۳:۱۶:۵۶
مطلب بسيارظريف وسنجيده اي بود!تشكرازنويسنده.
امادرمورداينكه رهبرمعظم انقلاب اينطوربادرايت وزيباهم اجازه صحبت دادندوهم پاسخهاي صريح وبي پرده مطرح كردندخيلي ازجوسازيهاوشانتاژهاي كانالهاي آنطرفي راخنثي مي كند.بابه چنين فضايي كه حرفهانه درفضاي گردوغبارزده بلكه باصراحت وآرامش بيان شودبسيارمحتاجيم وايكاش همه طيفهااين مطالب رابفهمندوسعي كنندكه براي يك هدف كه آنهم سعادت ايران عزيزاست تلاش نمايندكه مسلمادرپرتوآن بارورشدن درخت مذهب شيعه علوي وفرهنگ غني ايراني نيزبه ثمرمي نشيند.حال هركس دوشت داشت ازهركدام ازميوه هاي اين درخت بهره ببرد.
به اميدآن روز
ياعلي (245815)
 
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۳:۱۹:۴۲
جناب اقای دادمان:
با سلام، آيا میدانيد دوستان پدر شهيد شما در کجا و به چه دليلی زندانی شده اند؟منظور اينجانب، همان افرادی هستند که لانه جاسوسی را اشغال نمودند و حالا ... (245818)
 
رضا م
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۴:۲۲:۵۵
ادامه میدهم:
... وحالا به دستور آمریکا علیه نظام کودتای مخملی می کنند و اوباش را برای آتش زدن اتوبوسها و برهم زدن امنیت مردم سازماندهی می کنند... (245855)
 
يك شريفي
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۸:۳۴:۵۳
و من هم ادامه مي‌دهم:
الآن اعلام مي‌كنند اشتباه كرديم و نبايد سفارت آمريكا را مي‌گرفتيم... (245957)
 
۱۳۸۸-۰۸-۱۰ ۱۷:۲۲:۳۵
اینان که شما می گویید هم رزم نبودند و الا تا به آخر مرگ بر آمریکا از زبانشان نمی افتاد. (246315)
 
احمد
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۳:۲۳:۲۷
البته صحبت جالبی آقای وحیدنیا درمصاحبه شان با خبرگزاری الف گفته اند وآن اینکه گفته اند که امیدوارم که بیان دغدغه های من وپاسخ مقام معظم رهبری به آنهادرعمل جواب دهند.که فکرمیکنم صحبت ایشان از این جهت است که جناحی که قدرت را درکشور دارد هرکدام از صحبتهای مقام معظم رهبری به نفعشان هست در بوق وکرنا میکنند وهرکدام که به نفعشان نیست خودشان را به اون را میزنند تامشمول مرورزمان شود. (245821)
 
علي
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۳:۲۵:۱۰
با سلام
در اطاعت و نقد از رهبري و مسائل جاري كشور بصيرت و درك عميق لازم است . اطاعت و انتقاد كوركورانه هردو خطرناكند. خداوندا بصيرت لازم را به عموم ملت ما عطا فرما تا پاسدار خون شهدا باشند و در آخرت جوابي براي آنها داشته باشند! (245822)
 
عبدالعلي فرضعلي زاده
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۳:۲۶:۱۹
افرين بر پسر که حق پدر را ادا کرد
آفرين بر پسر که پا جاي پدر گذاشت
افرين بر پسر که حق فرزندي را ادا کرد
آفرين بر امت هميسه قهرمان آذربايجان
آذربايجان هميشه ياور مقتداي خودش هست (245824)
 
Mohsen
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۳:۳۶:۲۳
چه عجب یکی تونست انتقاد کنه و کسی کاریش نداشته باشه.احسنت
واقعا خوشحال شدم
بالاخره درک مردم باید به اینجا برسه که هیچ کس دیگه معصوم نیست ایرادایی داره
÷س انتقاد حتما حتما لازمه باید گفته بشه از هیچیم نترسید شجاع باشید (245828)
 
آرش
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۳:۴۶:۵۵
اللهم اجعل فی قلوبنا بصیره (245832)
 
اصلاح طلب
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۳:۵۸:۲۴
از نظر شما اگر فحش میداد، با هوش بود؟ یا اینکه کفش پرتاب میکرد؟
واقعا که برخی از شما جوزده های بی ادب، معرفت و لیاقت فضای باز و انتقادی را ندارید و با این حرفها و کارهایتان جنبش سبز را هم به گند کشیده اید.
وحیدنیا یک اصلاح طلب واقعی است چون شجاعانه انتقاد کرد و از ظرفیت انتقادپذیری هم استفاده معقولانه و قانونی ای کرد.
اصلاح طلب واقعی، قانونگرا و معقول است نه مثل ایادی آقازاده رانتخوار، جوزده و اتوبوس آتیش زن!
بدبختی جنبش سبز زمانی شروع شد که کنترل آن دست امثال فائزه و مهدی رفسنجانی افتاد (245840)
 
مانی
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۳:۵۹:۴۰
اینگونه نظرات نشان میدهند که ناخالصی های موج سبز واقعیت آلوده خودشان را آشکار میکنند و به قول دوستمان ان شا الله پالایش خواهند شد (245841)
 
ايرج
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۴:۱۵:۰۷
متاسفانه به غير از رهبري دست تمام مسئولين مانند همان دست هايي است كه آستينها را ميكشيدند كه مبادا كسي حرفي بزند . اين را هم بگويم آن دستهايي كه در مقابل رهبري آستين ميكشند در غياب ايشان مشت شده و در دهان منتقد فرو ميآيندراستي اگر اين آقاي وحيدي در مقابل چشم رهبر نبود ميتوانست حرف بزند . اميدوارم روزي برسد كه انتقاد سازنده در جامعه نهادينه شود . (245850)
 
سبز سبز
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۴:۱۹:۱۳
شما الفی های دیکتاتور کثیف تر از آن هستید که سبزها برایتان کامنت بگذارند. جیگرش را ندارید تا حرفهای سبز را منعکس کنید، چرا فحش های مزخرف را به عنوان حرف سبزها منعکس می کنید؟ الحق که خیلی پست و بیشرف هستید.
خاک بر سرتان با این بچه شهید الکی تان. اگر یک ذره غیرت پدرش را داشت، به خاتمی پشت نمی کرد. لیاقتش همین ---
میدونم که جرات انعکاسش را ندارید. نوشتم تا بخونین و --- (245852)
 
فاطمه
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۵:۳۰:۳۷
ببخشید جناب سبز سبز! فکر می‌کنم شما همونی باشید که قبلا هم به طرفدارای رئیس جمهور توهین کرده بودید و من جوابتونو دادم. شاید هم اینطور نباشه، اما این جمله‌ی «خاک بر سرتون»، در همون توهین هم اومده بود و مثل اینکه ورد دهن امثال شماست.
از الف تشکر می‌کنم که کامنت شما رو منعکس کرد تا ادعای شما که فرموده بودید: «چرا فحش های مزخرف را به عنوان حرف سبزها منعکس می کنید؟» زیر سؤال بره. (245884)
 
سعید
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۶:۰۱:۳۸
من 100 تا بچه ی شهید می شناسم که نه تنها به خاتمی پشت کردن بلکه امروز به صورت فعال مقابل جنبش مزدور ماهوا ره ای ایستاده اند (245896)
 
۱۳۸۸-۰۸-۱۰ ۱۰:۲۲:۴۶
سايت محترم الف بالاغيرتا اين دفعه چاپ كن.
اون دوستي كه با نام سعيد كامنت گذاشته و گفته من صد تا بچه شهيد مي شناسم كه به خاتمي پشت كردند در جوابشون ميگم
من هم صدتا بچه شهيد مي شناسم كه خسته شدند از بس به جاي انها و به نام انها حرف زدند بچه شهيدهايي كه طرفدار خاتمي و جنبش سبزهستند.بچه شهيدهايي كه درست مثل خيلي از نخبه ها هيچوقت اجازه حرف زدن نداشتند و مگر معجزه اي شود و مقام معظم رهبري در ان شلوغي بينند كه يكي از انها را به زور سرجايش مي نشانند تا دستور دهند كه او اجازه يابد حرف بزند.
اقاي سعيد يك نگاهي به خانواده هاي شهدا بينداز يك نگاهي به خانواده هاي سرداران شهيد باكري ها همت جهان آرا و ..بكن مي فهمي انوقت مي فهمي كه اكثريت خانواده شهدا طرفدار چه كساني هستند؟ (246120)
 
سعید
۱۳۸۸-۰۸-۱۱ ۱۹:۱۳:۵۳
شما از 300 هزلرتا شهید 3 تاشو گفتی که ما نگاه به خانواده هاشون نمیکنیم نگاه به خودشون میکنیم و همرزمانشان و جالب بدانید که شهید شوشتری همرزم همت بوده چیه شوشتری شهید نیست؟یا اینکه از اولین کسانی که در لبنان جنگید سردار همت بود حالا ان ها کجا و شما کجا؟.حالا من فقط شهدای شیراز رو میگم که خانواده هاشون به مبارزه با مزدوران انگلستان قیام کردند.1.شهید شیخی.2.شهید نقدی.3.شهید عباس دوران.4 شهید کامیاب.5.شهید کلانتری.6 .خانواده ی شهیدان ضلانوار (سه شهید).7.سيد ابراهيم شرافتيان.8
اصغر فروتني.9 سيد عالي سروستاني
10
محمد رفيعي
11
معراج مهراب كيا
12
ابراهيم زارعي مدونيه
13

مسعود دوكوهكي
14
كيامرث جوكار
15
محمدباقر گرامي شيرازي
16
سيد معزالدين معزي
.
. (246583)
 
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۴:۲۰:۳۴
با فرمایشاتی که رهبر معظم انقلاب در جواب آقای وحیدنیا ابراز داشتند ، مظلومیت ایشان بیشتر مشخص شد.به نظر می رسد آن شخصیتی که ایشان دارند ، جدا از شخصیتی است که نزدیکان و دوروبری های ایشان علاقه دارند که ما بدانیم.خدا نکند طوری باشد که به ایشان اخبار را نادرست و برعکس خدمت ایشان بدهند.و اتفاقات اخیر بی کم و کاست خدمت ایشان ارائه شده باشد. (245853)
 
سورنا
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۴:۲۵:۲۱
همین آب و تاب و به به و چه چه و نوشابه باز کردن برای همدیگر در این ماجرا خود نشان دهنده ظرفیت سیستم برای انتقاد از رهبری و نادر بودن این اتفاق است.
حرفهایی مثل اینکه \"همین حرفها نشان می دهد که فضای نقد وجود دارد هم دیگر قدیمی شده\" (245856)
 
۱۳۸۸-۰۸-۱۰ ۱۷:۲۷:۵۷
جدیداشم دیدیم! با آتیش زدن بانک و اتوبوس و سطل آشغال! (246317)
 
۱۳۸۸-۰۸-۱۰ ۱۷:۲۹:۰۰
برای شما که آمریکائی شو وامی کنن! (246318)
 
ahmad
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۴:۲۷:۳۷
Ba Salam
Firstly I salute the student who stood up and asked difficult questions. I hope he remains with us in this world. Secondly instead of managing other peoples problem why does this honourable government try to manage our own problems in economy and society. We should all ask difficult questions. If this honourable government is democratic, then it should listen to people criticising its policies. Government is peoples servant. Dont be scared of asking questions and may be one day someone will give us an intelligent answer.
God Bless (245857)
 
فاروق
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۵:۳۷:۲۶
از سايت الف به خاطر ارايه نظرات خوانندگان(حتي بي ادبها) متشكرم.
1-به نظر مي رسد اين آقاي احمد از انگليس بجاي نوشتن متن به زبان انگليسي و
آن هم دست و پاشكسته بهتر بود به زبان شيواي فارسي مي نوشت.
2- نگران آقاي وحيد نيا نباشند چون ايشان به اتفاق بسياري از منتقدان دولت و سيستم در سلامتي بسر مي برند.بهتر است كتك خوردن منتقد آقاي توني بلر در سفر به استراليا(فرمانداري كل) را به خود و هم مسلكان خود ياد آوري كنند.
3- در اين كه حكومت خدمتگزار مردم بايد باشد شكي نيست و همه ما بايد براي اصلاح خود بايستي انتقاد پذير باشيم،اما آيا واقعا آقايان سبز به مرزبندي انتقاد و تخريب (يا شايدعقده گشايي) اعتقادي دارند و آيا مرز بين همفكري و ائتلاف را با التقاط تشخيص ميدهند.
4- اينكه نظام بايستي در كنار توجه به ديگر مسلمانان بايستي به طور مضاعف به مردم كشور از لحاظ اجتماعي و رفاهي نيز توجه كند درست،اما در صورت وجود مشكلات و مسايلي از اين قبيل بهتر است آقايان بجاي پي گيري حل مشكل صورت مساله را پاك نكنند و آب به آسياب دشمن نريزند،خوشحالي صهيونيستها از شعار هاي سبزها مانند \"نه غزه نه لبنان\" و مانند آن قابل توجيه نيست. (245887)
 
۱۳۸۸-۰۸-۱۰ ۱۶:۲۸:۰۱
Yes I think the same you and hope so he remains to serve of all human in the world. And he leave with security and health now. The many problems of economic and society\'s are from before our revolution. If we would be have a little equity to our advice. Our revolution is very young in the world. Also we had at home and abroad various unrest\'s our domestic and a big problem in the outset of revolution that name is war.
We were in war with 60 countries non-straight that help to our abroad enemy. We lost 13 years to defense from our country and established security in our precincts domestic. After these problems we go to up build our country from 18 years ago. Everyone that has a little equity be able see our development in these years. We was heir a behind country.
Also inward and essence of our revolution is about treatment government is questioner all peoples from of all organizations and directorates. It is not newly in this time, it was method from first of our revolution. The younger thinks that it’s a new. But this method not used from of governments previous before Ahmadinejad governments. You be able study critical in newsletters and websites this matter from Ahmadinejad from first governments and compare the governments previous. Ahmadinejad resuscitated many worthwhile of revolution. To answers did not misgiving that everyone or governments would be true. With all problems and shortcomings we think that the republic of Islamic is true with peoples. Yes this government is democratic. You right, The government will be answer to critics. But critics didn’t have an intelligent leader. Also someone of them gives orders from outside enemy. They like make Iran the same Iraq and Afghanistan and don’t like to law abiding. It’s said of Ahmadinejad “Government is people’s servant”. But all peoples need serve in throughout of our country. Do you have other think?
Government isn’t people’s servant. It is infusion from objections. They be able write and quest with law way. But they like don’t coming to right ways. If they would be to hew asunder that way from outsider they are able to say questions and gives best answer from government. I think to attain to your answers your questions You must study again and review both litigants. (246300)
 
سینا صفوی
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۴:۳۹:۰۱
دوست عزیز،

در مورد فهم رهبری و درک جایگاه رهبری از سوی مردم من نیز با شما هم عقیده ام اما باور کنید جایگاه نقد و انتقاد چیز دیگری است.

من به شخصه با تند ترین کامنت ها در سایت الف اعلام نظر می کنم در حالی که به خدا شایسته تر از مقام معظم رهبری برای این منصب سراغ ندارم ولی...


این مسئله با باز بودن زبان نقد در تعارض نیست، با الکن نبودن مظلوم در تعارض نیست، با پرکردن دهان چاپلوسان و نان به نرخ روزخورها در تعارض نیست.

اگر کسی به حقانیت انقلاب خمینی کبیر اعتقاد داشته باشد، اگر کسی به راستین بودن تابش نور محمدی از جزیره العرب به سراسر جهان اعتقاد داشته باشد نقایص را مطرح می کند و رفع آنرا مطالبه می کند.

اسلام نور است و در نور ناخالصی جایی ندارد. انتقاد و باز بودن درهای انتقاد این راه را باز می گذارد و تبلور اسلام در عصر آگاهی مردم و آزادی اندیشه در بستر فنآوری نوین را با به منصه ظهور می گذارد.

نقد و انتقاد لازمه حکومت امروزی است... مولای متقیان در عصر خود نیز نقد را مذمت نمی فرمودند که گوش ناشنوا را تقبیح کرده اند.

بگوییم و بشنویم و برای هیچ یک پیش شرط نداشته باشیم... (245861)
 
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۲۳:۵۵:۱۵
واقعا بجا بود دستت درد نکنه ما در جامعه مان این گونه آزادی ها را نیاز داریم بدون ترس نظر دادن و ونظر خواستن (246045)
 
Malek Iran from Sweden
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۴:۴۱:۲۱
Our society will not develop unless we change our mentality. Our society is depended on a unproductive and none-innovative self-declared minority talents (Nokhbegan) who are not willing to release the society from their yoke. These so called talents are a direct result of oil income and not a need for knowledge. Our university is also a result of oil income and is not able to solve problems that we have in our country right now. Universities in Iran are created to monitor and maintain western technology not more. Our universities must change direction and try to produce knowledge and science which is adapted to our country’s future needs. Further we have to understand that development is a process that requires participation of every single member of our society and not only self-declared talents. (245863)
 
hossein hajiagha
۱۳۸۸-۰۸-۱۰ ۰۵:۲۶:۳۵
Is not going to be easy, unless Iranian learn to respect to law, pay tax, and work hard as we are in western country, (246071)
 
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۵:۴۰:۱۶
من متوجه نشدم اين بحث سهميه و شهيد دادمان اينا چيه؟مگه مرحوم دادمان شهيد شدند؟ اگر بنا بر شهادت بود هزاران نفري كه د رهواپيماهاي تحت اداره وزارت ايشان كشته شدند شهيد شده اند؟ (245888)
 
زنده با ایران
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۶:۳۶:۳۷
طبق قانون هر مامو دولتی که حین ماموریت کشته شود، شهید است. چه اصلاح طلب باشد، چه اصولگرا! چه بچه هایش اصلاح طلب شوند، چه اصولگرا شوند!

ضمنا عجب آدمهایی ای هستید شما سبزها، اگر از موسوی طرفداری کرده بود، پسر شهیدی بود که تا حد پسر پیغمبر بالایش می بردید، حالا که خلاف نظرتون حرف زده، شهادت باباشم منکر میشید؟ این بود «زنده باد مخالف من؟!»

واقعا که برخی حرفهای شما آدم رو یاد کوفیان و نهروانیان می اندازد. (245909)
 
بهروز
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۵:۵۸:۱۰
یعنی اگه شما نخبه اید بقیه بوغ هستند نمی فهمند همه این جریانات برای این است که بگوئید در ایران آزادی بیان وجود دارد. به نظرم آمریکا یک شهر هالیوود دارد ایران خودش یک کشور فیلمسازی است. (245895)
 
یک شریفی
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۲۳:۴۷:۰۰
آقای نخبه بوق با ق است نه غ! (246043)
 
یکی
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۶:۲۵:۱۴
اگه تو همونی هستی که تو عکس وایساده باید بگم عقایدتم مثل تومونت وارفته است!
مرد حسابی از اصلاح طلبا برگشتی، جهنم؛ اقلا جلوی رهبری خودتو درس میکردی. ضمنا طرف صحبتم با این وحیدنیا هم هست. آقا محمودجان! سبزها هیچی نباشن، شیک و ترتمیزن. اون چه وضع هپلی ای بود که رفتی اونجا؟ اقلا صبحش یه شونه به اون موهات میکشیدی؟ نگران شیپیشا نباش، اونها هم خدایی دارن. از محمود بودن این جنبه اش رو یاد نگیر (245902)
 
اصلاحطلب قدیمی
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۶:۴۴:۱۲
این سبزهای جدید، فقط توهین بلدند.
من به عنوان یک اصلاح طلب قدیمی از موسوی گلایه دارم چون از وقتی به صحنه آمده، یک عده بی ادب بددهن لات، شده اند سمبل و سخنگوی اصلاح طلبی.
زمانی که خاتمی رهبر اصلاحات بود، اصلاح طلبی برابر با فرهیختگی و منطق و مدارا بود ولی الان شده فحش و شعارهای احساسی.
آقای خاتمی لطفا اصلاح طلبی را از این وضع نجات دهید (245915)
 
اصلاح طلب دهه 80
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۶:۵۲:۲۵
آقا یا خانم اصلاح طلب قدیمی، مشکل از موسوی نیست، وقتی مهدی رفسنجانی می شوند حامی و هدایتگر جنبش سبز، رسوخ چنین افراد و ادبیاتی در میان سبزها دور از انتظار هم نیست (245917)
 
سعید
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۲۱:۰۱:۱۲
شما سبزا به خودتونم رحم نمیکنید بیچاره بچه ی وزیر دولت خاتمیه بهش میگن شپشو .شپشو تو هستی که یه جفن معرفت و شرف نداری (246005)
 
هموم یکی قبلی
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۶:۲۷:۴۸
اینو یادم رفت بگم: تو قیافت بیشتر به برادرای قداره بند میخوره تا یه شریفی. بهتره از طرف شریفی ها حرف نزنی که اصلا به قیافت نمیاد (245905)
 
یه امیر کبیری
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۶:۵۹:۲۷
این بیچاره که نگف من از طرف شریفی ها حرف میزنم، فقط به عنوان یک شریفی حرفش را زد.
از نظر شما سبزهای آزاد اندیش، حرف زدن هم جرمه؟ یا نه اگر مخالف نظر شما باشه، جرمه؟

ضمنا شریفی بودن به قیافه نیست. (245923)
 
محمد
۱۳۸۸-۰۸-۱۱ ۱۳:۴۶:۰۷
هموم یکی قبلی معلومه از ان ادمهایی هستی که عقل وفهمت فقط در چشمت است اگه درب دانشگاه شریف ایستاده باشی بهتر می بینی دانشجویانی که تمام وقت وانرژی خود را صرف کسب علم ودانش می کنند به ظواهر دنیا کمتر اهمیت می دهند و وقت انرا ندارند هر روز صبح دو ساعت جلوی ائینه صرف اتو کشی و ژل مالی مویشان کنند یا دنبال خرید لباسهای مد روز باشند بنده خدا بنا بر استدال تو هرکس که ظاهر ساده وبی الایش داشته باشد قداره بنده اصلا دوستداری بگی ادم نیست ؟! دوست داری بگی فقط شما پولدارها ادم هستید ؟!خیلی ...... هستی (246507)
 
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۶:۵۳:۴۴
بله. رهبري را نقد ميكنند. ممكن است رهبر هم اين نقد را بپذيرند. اما بادمجان دور قاب چين ها، مروت طرف را در مياورند! آنها كه تمام منافع خود را در پاچه خواري مي بينند. (245919)
 
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۷:۰۸:۱۸
حرفهای اون دانشجو واقعاً درسته، ما که حتی یک جمله انتقاد از رهبر در هیچ روزنامه و رسانه ای نمی بینیم. (245926)
 
احمد حیدری
۱۳۸۸-۰۸-۱۵ ۲۳:۲۱:۱۲
اولاً: نقد به چه معناست؟ آیا هرکس و در هر جایی حق انتقاد را دارد یا خیر؟
از دیدگاه من در جامعه ما عبارات نقادانه با عبارات شبهه ای اختلاط شده اند. نقد در جایی معنی پیدا میکند که نقاد حداقل به تمام ابعادی که نقدشونده بدان مشرف است، مسلط باشد؛ در غیر این صورت حرفهای او تنها شبهاتی است که در ذهنش وجود دارد. آیا میتوان از ته چاه برای روستایی که فرسخها دورتر از آن است اذان در داد؟ ؟ ؟ متأسفانه در جامعه ما فضا به سمتی رفته که برخی فکر میکنند با خواندن یکی دو روزنامه و مجله توان نقد رهبری را دارند. در صورتی که به نظر من این گونه افراد فقط سوالاتی دارند که باید توسط کسانی در همان سطح بدانها جواب دهد.
ثانیاً: به فرض که شخصی تصمیمی را اتخاذ کرده که به نظر متخصصان حوزه تصمیم، واقعا نقدی به کار ایشان وارد است. آیا لازم است که این نقد در رسانه ها انعکاس پیدا کند؟ به چه هدفی؟ اگر هدف اصلاح است از روش و راههای دیگری باید اقدام کرد. نه اینکه پس از گفتن اذان از ته چاه شروع به شانتاژ خبری کنیم که اهالی فلان روستا به اذان ما بی التفاطند.
ثالثاً: انتقادات همه مردم به واسطه انتخاب رئیس جمهور و وزرا (غیرمستقیم)، نمایندگان مجلس، نمایندگان خبرگان و سایر مسئولین که به عنوان مشاورین رهبری هستند به گوش ایشان خواهد رسید. بنا بر این انتقاد من دانشجو از ایشان در مقام همان اذان ته چاهی است.
رابعاً: آیا هر مقامی را می توان به راحتی در جامعه مورد انتقاد قرار داد؟ رهبری جایگاهی است که باید هدایتگر و جهت دهنده به تمامی حرکات ملت باشد. آیا کسی که هر روز به راحتی آب خوردن و به اهداف گوناگون و به دروغ و راست مورد سوال و شبهه پراکنی قرار میگیرد این توان را خواهد داشت؟ مطمئنا که نه!

بنابر این من مخالف رایج شدن انتقاد (شبه افکنی) به رهبری در سطح عامه جامعه (دانشگاه، مطبوعات، تلویزیون، نانوایی، تاکسی و ...) هستم. (248259)
 
احد شیرزاد نورآباد لرستان
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۷:۴۱:۴۱
به نظر من نعمت ولایت فقیه و رهبری چیزی است که خداوند متعال به ما عطا نموده است اما قدر این نعمت را به خوبی ندانسته ایم.ما معتقدیم به جز معصومین هیچ کسی از نقد مبرا نیست اما آن چیزی که ما را به مقصد می رساند این است که بصیریت داشته باشیم.بصیرت این است که رهبری را چراغ هدایت بدانیم و سعی کنیم که قدمهای خود را جای قدمهای ایشان بگذاریم.بنده اعتقاد دارم اگر مشکلی هم امروز در کشور وجود داشته باشد ناشی از ولایت نا پذیری و عدم تبعیت از ولی فقیه است.شما همین حوادث چند ماه اخیر را نگاه کنید اگر چند ماه قبل از انتخابات صحبت از سلامت انتخابات نمی کردند برخلاف آن چیزی که خواسته ی رهبری بود اگر در سیاه نمایی وضعیت کشور از یکدیگر پیشی نمی گرفتند بر خلاف دغدغه رهبری اگر سفرهای انتخاباتی را بعضی از آقایان از یکسال قبل شروع نمی کردند برخلاف توصیه هایی که رهبری فرمودند اگر آقای هاشمی در سه نماز جمعه از چهار یا پنج نمازجمعه ای را که بعد از عید نوروز به ایشان سپرده شد را به بحث سلامت انتخابات اختصاص نمی دادند و بیانات راهگشای رهبری را تحریف نمی کردند(اینکه رهبری عید نوروز در مشهد سلامت انتخابات را مهم دانستند اما دغدغه خود را بی انصافی بعضی از آقایان در خدشه وارد کردن به انتخاباتی که چند ماه بعد قرار است شکل بگیرد اعلام کردند اما آقای هاشمی از تریبون نماز جمعه دغدغه رهبری را سلامت انتخابات اعلام کردند)و اگر بعد از انتخابات آقایان موسوی و کروبی تبعیت از ولایت را بر قدرت طلبی خود ترجیح می دادند و بعد از آن نماز جمعه تاریخی در برابر قانون و ولی فقیه خاضع می شدند امروز اینگونه در این باتلاق گیر نمی کردند و مشکلاتی را هم برای مردم و نظام ایجاد نمی کردند.امروز ما مردی را به عنوان رهبر و پیشوا بالای سر خود می بینیم که به معنای واقعی کلمه چراغ هدایت است و ما را به صراط مستقیم هدایت می کند و اگر همانگونه که همه مسئولین و مردم در زمان امام(ره) مطیع او بودند اکنون هم مطیع رهبر باشند مسیر رشد و ترقی را به سرعت پشت سر خواهیم گذاشت.و اما در باره نقد آقای وحید نیا از رهبری باید عرض کنم که اولا بنده از این اتفاق هم خوشحالم هم ناراحت خوشحال از این جهت که حقانیت و اقتدار نظام و رهبری روز از روز بیشتر نمایان می شود و ناراحت از این لحاظ که متاسفانه در قشر نخبه هم عدم بصیرت و درک و فهم دقیق مسائل بعضا وجود دارد.با تمام احترامی که برای این دانشجوی عزیز قائل هستم معتقدم که اولا باید ایشان را به خاطر صراحت لهجه و آزاد اندیشی که دارند تحسین کنیم ثانیا ایشان باید بصیرت و آگاهی خود را بالا ببرند و بدانند که منشا مشکلات جایی دیگر است نه عملکرد رهبر زیرا رهبر به اذعان دوست و دشمن از عهده اداره مملکت به خوبی بر آمده است و نیز این را بدانند که اگر نقدی هم به رهبری واردباشد محل آن روزنامه ها و مجلات و دانشگاهها نیست بلکه مجلس خبرگان است.در پایان کدی را به آقای وحیدنیا می دهم تا آشکار شود که سرچشمه ی نفاق و کینه که در سخنانشان گفتند کجاست.
1- امام (ره) : پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.
2- آقای موسوی خویینی ها رهبر جریان سبز : بنده از اول هم با ولایت فقیه موافق نبودم اما در زمان امام خمینی چون ایشان جذبه و ابهت خاصی داشتند جرات ابرازش را نداشتم اما امروز که ایشان در قید حیات نیستند وضع به گونه ای دیگر است.
تذکر به مسئولان سایت الف : با توجه به اینکه یکی از سیاست های درست شما عدم درج اضهار نظر های سخیف با الفاظ زننده می باشد امروز متعجب شدم از اینکه چگونه بعضی از اظهار نظر هارا به نمایش گذاشته اید(منظور سومین اظهار نظر در مورد این خبر می باشد که دارای لفظ زننده ای است) (245937)
 
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۷:۴۳:۲۰
به نام خداوند بي اندازه بخشنده و بي اندازه مهربان
سلام
انسان عاقل وقتي مي خواهد از هر چيزي انتقاد کند، ابتدا بايد:
اقدام به شناخت آن چيز کند
بعد از شناخت و بررسي کافي بدون حب و بغض شخصي يا حزبي، اگر مطلبي مورد نقد باقي ماند اقدام به انتقاد نمايد
اگر بعد از انتقاد با پاسخ منطقي روبرو شد صادقانه قبول کند و از اينکه رفع ابهام شده است قلبا خوشحال شود. (نشانه صداقت در تحقيق)
نکته اول : پس آدم عاقل اگر مي خواهد به رهبري انقاد کند ابتدا بايد عملکرد ايشان را با مطالعه تاريخ انقلاب و قبل از انقلاب منصفانه بررسي کند و با خصوصيات سياسي، فکري، اخلاقي و ساير خصوصيات ايشان آشنايي پيدا کند مخصوصا ببيند که دشمنان اسلام و ايران عزيزمان، که دشمن آقايي ما در بين مردم دنيا هستند، در مورد ايشان چه قضاوتي مي کنند آيا احساس راحتي مي کنند يا ناراحتي
نکته دومبعد از اين اگر مايل است که جايگاه ايشان را بشناسد (ولي فقيه) ابتدا لازم است که اصول عقايد مخصوصا تا امام شناسي را عاقلانه بررسي و بفهمد (ضمنا تقليد در اصول عقايد حتي از امام معصوم - عليه السلام- نيز جايز نيست بلکه انسان بايد با تفکر تشخيص حقيقت را بدهد) تا بعد از شناخت جايگاه ولي فقيه در زمان غيبت، مخصوصا با توجه به عملکرد رهبري ببيند که چه کسي مصداق واقعي ولي فقيه در زمان ماست و اگر ابهام يا سوالي باقي ماند در قالب سوال يا حتي انتقاد مطرح نمايد تا رفع ابهام شود
اما اينکه ما بياييم از ابتدا مطرح کنيم که بايد فضايي بوجود آيد تا بتوان به رهبري هم انتقاد کرد، بدون اينکه زحمت شناخت حداقلي از ايشان را به خود بدهيم و بدون اينکه قلبهايمان را از حب و بغض شخصي يا حزبي خالي نکرده باشيم، اين همان خواسته دشمنان و بدخواهان و حسودان و جاهلان براي تضعيف رهبري و در اصل تعضيف نظام و ايجاد زمينه براي تسلط بر جان و مال و ناموس و شرف ماست
بجان خودم اينجانب از سال دوم راهنمايي چون طرافيانم به شدت از آيه الله خامنه اي تعريف مي کردند بخاطر خصوصيات شخصي خودم، واقعا با حالت سوالي به ايشان نگاه مي کردم و بعد از تحقيق هاي طولانيضمن اينکه الحمد لله با بصيرت کافي خودم قانع شدن از طرقي ديدم که حتي دشمن هم معترف است که با سابقه تر و مدير تر و سياست مدارتر و با شرح صدر بيشتر و سالمتر از ايشان چه در ساده زيستي و زندگي شخصي چه در اداره کشور و تدبير امورات جهان اسلام وجود ندارد و حتي خودشان معترفند که ايشان در رهبري در بين سران همه کشورهاي جهان نمونه ندارند. (245941)
 
علی
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۸:۵۸:۲۷
اشکال ما سبزها این است که ظرفیت بازی دموکراسی را نداریم
با این برخوردهای که امثال موسوی خاتمی وکروبی میکنند علاوه براین که جامعه از اینها متنفر میشوند ما اطلاحطلبان نیز غرق میشویم من برای خودم وتمام سبزها نگرانم امیدوارم اصلاحات را از خودمان شروع کنیم (245966)
 
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۱۹:۰۹:۵۶
یادمان باشد \" ادب مرد به ز دولت اوست \" ما قطرات باران موج سبز از کلیه افراد بی ادب و اراذل و اوباشی که در تجمعات با تخریب بدنبال مقاصد دیگری هستند برائت جسته و راه خود را از ایشان جدا می دانیم . به امید پیروزی حق بر باطل (245970)
 
محمد جواد عباسی
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۲۰:۱۶:۱۹
اینکه انتقاد از بالاترین مقام کشور در جمعی اتفاق افتاد که توامان جوان و تحصیلکرده بودند تصور من این است که بعدا اجازه داده نشود چنین سخنان از قبل محاسبه نشده بزبان جاری شود زیرا منافع جمعی چنین ایجاب میکند البته رهبری مخالفتی ندارند امیدوارم ان جمع معلوم به ان درجه برسند که زمینی را قدسی کردن بنفع نظام و انقلاب نیست نسل اول بیاد دارند که امام /ره/ چنین تمجیعات رانمی پذیرفتند انشاالله این حرکت که اتفاقی بوده و نقطه عطفی محسوب میشود تداوم داشته باشد وانتصابیون گوشی دستشان بیاید که رهبری نظر خود رادر جمع و علنی عنوان کردند اگر چنین اتفاق خجسته ای رخ دهد نظر بسیاری عوض خواهد شد البته از هر دو طرف موجود در کشور که اکثریت از حداقل ممکن و اقلیت از حداکثر ممکن امکانات در تمام جوانب بر خوادارهستند ایا عدالت عصر خمینی /ره/اجراخواهد شد . (245997)
 
علی
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۲۰:۴۹:۵۰
بسمه تعالی
به نظر می رسد عده ای افراد بی ادب از سوی جناح مخالف اصلاحات سازماندهی شده اند تا با کامنت گذاری های بی ادبانه و ظاهرا به طرفداری از اصلاحات پروژه بدنامی دیگری را برای اصلاحات اجرا کنند. (246003)
 
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۲۱:۳۰:۰۳
جناب آقای دادمان! سپاس
اما لابد حق داریم که بپرسیم که چرا در این سایت های اصول گرا از سخنان و اظهارات فرزندان شهدایی چون باکری،همت و.... مطلبی منعکس نمی کنید در مورد رهبری و....
راستی شما خبر دارید از خانواده ی بهشتی ،رجایی،آیت الله خمینی و....؟ (246015)
 
احمد حیدری
۱۳۸۸-۰۸-۱۵ ۲۳:۲۰:۲۵
برادر عزیزم
میخواستم یک مطلبی را خدمتتون عرض کنم که امیدوارم به حساب اصولگراییم نگذارید. افراد انقلابی صدر انقلاب را از یک منظر میتوان به دو دسته تقسیم کرد: 1. افرادی که در مسندهای حکومتی و در پیرامون حضرت امام به این انقلاب خدمت میکردند و مطیع امام بودند. 2. کسانی که در مناطق مختلف از جمله جبهه، مناطق محروم و .. در حال خدمت و اطاعت از امام ره بودند. دسته اول مبهوت شخصیت امام و دسته دوم شیفته ولایت امام بودند. مشخصا شقه شدن این دو دسته پس از وفات امام (ره) بارز شد. آنها که مبهوت شخصیت امام بودند نتوانستند شخصیتی دیگر را آنگونه که باید مطیع باشند (چون شخصیت آقا با امام متفاوت بود) اما آنان که امام را به خاطر جایگاهش مطیع بودن امروز نیز با حضور این مرد بزرگوار، همان ارادت پیشین را به ایشان ادا میکنند. بنابراین اینکه فرزند فلان بزرگوار و بهمان بزرگوار از رهبر انتقاد دارند که حرفی عقلانی و منصفانه نیست؛ که اتفاقا با توضیحات بالا فکر میکنم که این نوع حرفها کاملا غیرمنصفانه نیز است. (248258)
 
behrad
۱۳۸۸-۰۸-۰۹ ۲۳:۱۸:۵۴
در مورد حرف دوستان اصولگرامون باید بگم هر چه می خواهد دل تنگتون بگید ولی علاقه شما به رهبری نباید باعث بشه شما کمی ها و کاستی هارو نبینید . چرا نخبه ای که موافق نظراشون نباشه نخبه نمیدونند ؟ این چه منطقیه؟ چرا بی احترامی ؟اقایونی که میگید ما سبزها ما سبزها... . برای چی به تیپ لباس پوشیدن این دوستمون توهین میکنین ؟ این بحث ها واقعآ خجالت آوره. و در پایان حرفم من به جامعه خودم افتخار می کنم که با این شیب خوب و نا محسوس داره به سمت دموکراسی میره . این بهترین حالته شاید برای همه ! آفرین به دوست شجاعم که این بدعت رو تو شرایط خطرناک جامعه ما گذاشت و همه رو خوشحال کرد. اگه بتونیم اینطوری با هم کنا بیایم دشمن سوئ استفاده نمی کنه . البته با پاسخ های اقای خامنه ای موافق نبودم . ولی در کل هم برای دوستای اصلاح طلبمون مفید بود هم اصول گراهامون . در ضمن نقل این دوستمون از جلسه ی دیدار نخبه ها کاملا با احساساتشون امیخته شده بود که خب من به شخصه نمی پسندم . شاد و سربلند باشید (246036)
 
جاوید
۱۳۸۸-۰۸-۱۰ ۰۰:۲۵:۵۹
با سلام و درود به شما هموطنان عزبز:
اما بطور خلاصه برایتان مسائل قبل و بعد از اتخاباترا شرح میدهم.امیدوارم کمکی دراین باره به شما هموطن عزیز بشود تا بدور از جناح بندی های کورکورانه با هم به تبادل نظر پرداخته و نقاط پنهان مسائل را مرور کنیم. گروه سیاسی اصلاح طلب حدود دو دهه است درایران شکل گرفته است. این جریان سیاسی درنهایت ته مقاصدشان ختم میشود به اینکه دین از سیاست جدا شود.یعنی حکومت ارکانش از دین جدا شود.تقریبا شبیه ترکیه و.....اقای خاتمی بعنوان رئیس این جریان دو بار رئیس جمهور شدند. در زمان ایشان انتقاد گسترده ممنوع بود, یعنی جراید نمی توانستند به شکل امروز دولت را به نقد بکشانند. حامیان این طرز فکر از ثروتمندان-گروههای غیر مذهبی-طرفداران کشورهای غربی-واصولا مخالف سیستم فعلی قانون اساسی ایران و حذف رهبر و ولایت فقیه و تغییر قانون اساسی هستند. اقای خاتمی در طول هشت سال ریاست جمهوری یواش یواش اقداماتی کرد ولی با توجه به اینکه مردم ایران دیندار و وفادار به رهبری و ولایت فقیه بودند وهستند تلاشهای اقای خاتمی انجور که میخواستند عملی نشد. بعد از اتمام دوره اقای خاتمی, این جریان به این نتیجه رسید که بایستی با ادامه این روند بار دیگر کاندیدای دیگری از انها رئیس جمهور شود تا سیر تغییرات منطبق با افکار انها در جامعه پیاده شود. اما در انتخابات کاندیدای انها از اقای احمدی نژاد که مخالف طرز فکر انها بود شکست خورد. از این ببعد اصلاح طلبان به این نتیجه رسیدند که با تمرکز روی جوانان و طبقه ثروتمند و گروههای مخالف نظام جمهوری اسلامی یک جبهه متحد مقابل اقای احمدی نژاد که وفادار به قانون اساسی و رهبری و ولایت فقیه هستند شکل دهند. اولین کار انها انتقادات بسیار شدید در روزنامه های خودشان به اقای احمدی نژاد بود که بهر شکل ممکن ایشان که نماینده حامیان نظام و رهبری هستند بی اعتبار و نا کارامد جلوده دهند.از مواضع سیاست خارجی-اقتصادی-فرهنگی-اجتماعی و حتی لباس پوشیدن و ...خلاصه همه چیز این بنده خدا ایراد می گرفتند.یکی از شدیدترین انتقادادت در مورد انرژی هسته ای بود و هست.القای اینکه سیاست استقلال انرژی اتمی و خود کفایی این تکنولژی باعث مخالفت غرب و تهدید از جناح انان میشود, خطر بزرگی برای ایران است.کار اقای احمدی نژاد شبیه ملی شدن صنعت نفت در گذشته است.بهرحال انقدر تبلیغات سوء بر علیه ایشان کردند که عده زیادی خصوصا دانشجویانی که زمینه دینی و اعتقادی محکمی نداشتند جذب اصلاح طلبان شدند و اقای احمدی نژاد مقصر تمام مشکلات ایران شناخته شد. بهرحا ل با کمک جامعه شناسان و روانشناسان و....متخصصین خارجی روی جوانان و افراد بی اعتقاد و سست و خنثی کار فشرده کردند. یکی از این موثرترین روشها القای ازادی بیان و حجاب و ازادی روابط دختران و پسران در جامعه بود . رویای این ازادیها چنان روی دانشجویان و قشری از جامعه سست اعتقاد و مخالف نظام اثر گذا شت که اصلاح طلبان را به طمع انداخت تا در انتخابات ریاست جمهوری با کاندید ای عامه پسندی وارد رقابت شوند . سرانجام با تشکیل هزاران ساعت بحث و تبادل نظر قرعه بنام اقای موسوی افتاد.از این نظر که ایشان هم از بطن انقلاب بود و هم مردم او را می شناختند, ضمن اینکه تفکرات لیبرالی و ...البته ایشان در هشت سال نخست وزیری افکاری مخالف روند دین سالاری داشت ولی انموقع بدلیل شرایط خاص جنگ تحمیلی و حضور بنیاد گذار انقلاب موفق در پیاده کردن افکارش نشد.بهرحال در این سالها با تاثیر پذیری از همسرشان و دیگر عوامل بلافاصله با پیشنهاد خاتمی موافقت کرد, چون خاتمی به او گفت که پیروزیش در اتخابات حتمی است.حال چرا خاتمی انقدر مطمئن بود.بخاطر اینکه ایشان درطول این مدت سفرهای زیادی به خارج از کشور داشت.او از مبانی چگونگی تحول و تغییر در یک کشور توسط بهترین متخصصان و تئوریسین های بین المللی استفاده و الهام گرفت.خاتمی با هوش زیاد تحت لوای گفتگوی تمدنها تقریبا به همه جا رفت و امد داشت.در این مدت دولت و مردم مشغول امورات خود بودند و کسی توجهی به ایشان نداشت.بهرحال خاتمی با کوله باری از تجربه و اموزش های زیاد در نهایت می خواست کار را تمام کند.بدین دلیل اول خود کاندید شد, ولی احتمال مشکلات در پیاده کردن برنامه ریزیها و توصیه های اطاق های فکر درونی و بیرونی کشور او را منصرف کردند.دلیل بارز ان نیز رئیس بودن جریان اصلاحات بود.چون در شرایط حاد اصل اصلاحات و اقای خاتمی به خطر می افتاد, و جمع اوری و کنترل ان دشوار می شد.خاتمی با زیرکی موسوی که فردی ساده و غیرتی از نوع سنتی ان بود با کمک همسر موسوی او را کاندیدکردند.بنده خدا را ان قدر امیدوار کردند که قبل از شروع زمان اتخابات دیگر صد درصد به پیروزی اش مطمئن شد. اصلاح طلبان متاثر ازاتخابات ریاست جمهوری امریکا و روشهای پیروزی اوباما, ماهها برنامه ریزی کردند.ایجاد میتینک های دختران و پسران و دادن مسئولیتهای ستاد های تبلیغی به انها از نقاط هوشیارنه پروژه اصلاح طلبان بود. تا اینکه زمان مباحثه کاندیداها در صدا و سیما شد. متاسفانه اقای احمدی نژاد حرمتهای بین اشخاص را از بین برد و باب بی حرمتی دو طرف باز شد,که نهایتان به کشمکش طرفداران دو طرف در خیابانها و...کشیده شد. یعنی فضای تهران قبل از روز انتخابات ملتهب و مسموم شده بود.اقای موسوی از این فضا خوب استفاده کرد و با هیجانی کردن جوانان و القای پیروزی قاطع خود به طرفداران جای هیچگونه فکر شکست در باورهای انها باقی نگذاشت. البته ماهها قبل از انتخابات این فکر پیروزی به جوانان و طرفداران تزریق و القا شده بود.شعار اگه تقلب بشه ایران واویلا مشه اثبات این ادعا است.اقای خاتمی از اموزیده های سفرهای خارجی اش خوب استفاده  میکرد و برای هر روزش بر نامه ای داشت.مراحل اولیه را با جذب ان قشر از مردم که اصولا در انتخابات شرکت نمی کردند و دادن امار خیالی بیست و پنج میلیونی اتها به موسوی شروع خوبی بود.تشکیل اجتماعات مختلد زنان و مردان و جوانان در سالنها و ورزشگاهها و اجرای خواننده های مورد علاقه طرفداران و خواندن دسته جمعی ترانه یار دبستانی من...یک نوع شادی و امید و همبستگی کاذب رویایی در بین شرکت کنندگان ایجاد کرده بود که همراه با القای حتمی پیروزی در اتخابات یک نوید تازه و فضای دل انگیز برای خصوصا جوانان داشت. مرحله بعدی اعلام پیروزی در روز انتخابات بود. یعنی این نکته را به طرفداران خود با قاطعیت اعلام کرد که انها چیز دیگری در پایان اعلام رسمی نتایج انتخابات جز پیروزی موسوی باور نکنند.اقایان اصلاحات دقیقا این موضوع را میدانستند که در انتخابات شکست میخورند و طبق برنامه مرحله دوم را شروع کردند.اعلام و القای سریع تقلب طبق نقشه انجام شد.مرحله بعدی اعلام انتخابات مجدد بود که دقیقا میدانستند رهبری وقانون اساسی بدون اثبات تقلب و ادله کافی نمیتوان یک انتخابات بدین وسیعی را که هزاران ناظر و هزاران چشم و گوش و ...دارد همین جوری باطل کرد.بنابرین مرحله بعدی دعوت سریع طرفداران به خیابان و ایجاد درگیری و التهاب در تهران بود و چون سالها و خصوصا شش ماه قبل از اتخابات کارهای تشکیلاتی و برنامه ریزی دقیق و اطمینان از اثر گذاری بر مغزهای طرفداران جوان خود داشتند عملا دولت و نظام را در بن بست و تحت فشار قرار میدادند.انها میدانستند که طرفدارانشان باید چکار کنند.تا اینکه در سی خرداد سالروز اعلام جنگ مسلحانه منافقین خلق جوانان و طرفداران هیپنوزیم شده را به میدان فر ستادند.این مرحله از نقشه انها بخاطر این بود که میدانستند نظام حساسیت خاصی به این روز دارد و هر ساله تدابیر امنیتی را رعایت میکند. از انطرف گروههای تروریستی و مخالف نظام اماده عملیات می شوند. کار انها ایجاد در گیری وحمله به نیروهای انتظامی بود تا انها را مجبور به واکنش کند. دراین بین حادثه ندا اقا سلطان شکل گرفت, وکار تبلیغی و عکاسی و فیلم برداری بطور حیرت اوری شروع شد.تعدادی بیگناه در این روز کشته شدند . که با سرویس دهی سایتهای بزرگ و حتی ماهواره ها این پروژه تکمیل شد.در حقیقت دراین روز میبایستی کار تمام شود,ولی نشد به دلایل زیادی مثل استواری رهبر و حمایت مردم از او و بطور کلی عدم همراهی عامه مردم از این جریانات.و این اغاز شکست نقشه های شومی بود که سالها برایش زحمت کشیده بودند و میلیاردها تومان هزینه شد برای ان.بهرحال با ادامه اوضاع کشورهای غربی وارد میدان شدند و رسانه های انها یکی از بیسابقه ترین تبلیغات خود علیه نظام را شروع کردند.البته این مرحله را اصلاحات پیشبینی میکرد, و طراحی شده بود که از خارج نیز فشار زیادی به نظام وارد شود تا درعمل نظام تسلیم شود.برنامه ها خوب پیشرفت میکرد ولی عدم حمایت مردم و ایستادگی محکم رهبری باعث شد تا اثار شکست یک کودتای مخملی تمام عیار ظاهر شود. اصلاحات فکر همه چیز را کرده بود غیر از عدم همراهی مردم و استحکام رابطه رهبری با مردم.انها فکر میکردند مانند اول انقلاب با همراهی مردم میشود بار دیگر انقلاب کرد.به همین دلیل شعارهای اوایل انقلاب را به طرفداران ابلاغ کردند و شبها نیز الله اکبر بگویند.بهرحال با دستگیری بازوهای اجرایی اصلاحات و روشن شدن بسیاری از حقایق بار دیگر مردم ایران در ازمون بسیار دشواری سر بلند بیرون امد و باز هم سیاهی به ذغال ماند.بهرحال اکنون برای ماندن اصلاحات در صحنه سیاسی کشور باید تمام رویدادها و اغتشاشات و کشته شدنهای عده ای از مردم و خسارات فراوان وارد شده به شهر و کسبه و مردم را فراموش کرد و از باز خواست و محاکمه اقایان موسوی-کروبی-وخصوصا رئیس بزرگ خاتمی چشم پوشی کرد. اما برایم بسیار سوال برانگیز است که اقایان بدیدار خانواده های داغداری میروند که عزیزانشان برای فتنه های خودشان(موسوی-کروبی-خاتمی و....) کشته شده اند. وعجیب تر انکه این خانوادها انها را به خانه اشان راه می دهند. بهرحال در صحنه جهانی این اقایان ضربات سختی به حیثیت ایران وارد کردند.شاید بهره برداری که دشمنان ایران از این بلوا کردند بی نظیر بود و این به همت والای اقایان موسوی-کروبی-وخاتمی محقق شد.نکته دیگر اینکه اقایان تا گیر مکنند امام.امام میگویند, در حالی که هیچکدام از وصایای امام را اصلا قبول ندارن.از قانون حرف می زنند در حالی که تره هم برای قوانین کشور خورد نمی کنند.دیگر از نکات جالب کودتای مخملی اتحاد بی سابقه ضد انقلاب با هم برای حمایت از شورش خوارج ( ایرانی به مدل مخملی)بود. همه انها ذاتا با هم دشمنی دارند و هر کدام ادعای مالکیت و نجات ایران را در سر دارند.حال اگر اینها همگی به ایران بیایند اولین کارشان مبارزه مسلحانه با هم و در گیری شدید و تقسیم ایران بین خودشان. این تعریف و تمجید انها از اقایان اصلاحات چه معنی دارد. همان امامی که از ان صحبت میکنند, فرمودند اگر دشمنان از شما تعریف و تمجید کردند بدانید کارتان اشکال دارد. ولی کو گوش شنوا. بهرحال برای بقای اصلاحات یک تشکر و خسته نباشید به انها همه مردم ایران اخر سر بده کار هستند.با مهربانی برخورد کنید تا اقایان خسته استراحتی کرده و دوباره برای اینده خواب دیگری ببیند. تا وقتی در ایران ملاحظات فردی و گروهی اشخاص و نامهای این و ان جلوی قانون را میگیرد,همین است که هست و خواهد بود. البته اقایان الان هم بیکار نیستند وعوامل انها در دانشگاهها و ...فعال هستند و طرح جدیدی بنام وحدت از سر قدرت و گیر دادن به رهبر ی که نقد به ایشان بکنند,تا بقول خودشان هم جان تازه ایی بگیرند و هم یواش یواش نقش رهبری و تاثیر گذاری ان را در جامعه بی رنگ کنند, نمونه اش ایستادگی گستاخانه انها در همین فتنه انتخابات در مقابل رهبری بود. تا وقتی عادت قانون گریزی و پارتی بازی سیاسی و حق وتوی این و ان در جامعه باشد,این بساط باز هم تکرار میشود. در اخر پیامی برای اقای خاتمی دارم بابا دست مریزاد طرح و برنامه دقیق و حساب شده ای داشتید ولی مکان وادرس را اشتباه رفتید. جمله حکیمانه رهبر انقلاب خطاب به شما که فرمودند ( احمقها فکر کردن اینجا گرجستان است) را در نظر بگیرید و دست از توطعه چینی بردارید,قبل از اینکه در چنگال قانون بیافتید. (246050)
 
کامران
۱۳۸۸-۰۸-۱۰ ۰۲:۴۷:۵۶
مگر تاکنون به انانی که از رهبر عزیز انتقادی کرده اند خدای ناکرده تعرضی شده که این مورد عجیب باشد؟ (246064)
 
hossein hajiagha
۱۳۸۸-۰۸-۱۰ ۰۵:۲۳:۲۶
جناب آقای آیت ا..خامنه ای
رهبر عزیز ایران .خواهشمندم هستم از بروز یک فاجعه انسانی در ایران جلوگیری کنید .سکوت شما ممکن است به ویرانی ایران و قتل عام انسان های بیگناهی در ایران بی ا نجامد .خاتمی و موسوی و سرمایه داران حامی آنها وبهائی ها و یهودی ها ...تهدیدی جدی برای اسلام و مردم ایران و تما میت ارضی ایران هستند.
من برای این موسوی متاسف هستم اگر در سن بیست و چند سالگی به عضویت سردبیری روزنامه در آمدم و اگر ویزای افتخاری آمریکا را گرفتم و اگر....باز اخطار می کنم آقای موسوی با آتش بازی نکنید اگر دنبال سازندگی هستی هزاران راه سالم تر آن وجود دارد زندگی مردم و جان و ناموس مردم و نفت و آسایش آنها را با مشکل روبرو نکن چرا قوه قضائیه در خواب است امنیت ملی مردم با این حرکات غلط سیاسی در خطر است .این آقا سیاست را نمی داند .قمار باز است .ودر این قمار دست بازنده را دارد با ماشه اسلحه بازی می کند چرا علما و شما روزنامه دارها در خواب هستید ؟
به خدا قسم دلم برای زن و فرزند شما و فاجعه بمب گذاری ها و گرسنی و فقر بیشتر و ویرانی کارخانه ها و آواره گی شما می سوزد خواهشمند م گوش کنید و بیشتر از این ادامه ندهید من با احمدی نژاد کاری ندارم من از بروز یک فاجعه انسانی صحبت می کنم

هنرمند ایرانی درد کشیده از غرب (246070)
 
۱۳۸۸-۰۸-۱۰ ۰۸:۰۸:۲۲
اقای \"سبز سبزم ریشه \" دیگه منطقی نیست که بفرمایید آقای دادمان مدال نقره المپیاد ادبی رو هم هم با سهمیه گرفته واقعا شعورت..... (246078)
 
۱۳۸۸-۰۸-۱۰ ۰۸:۳۹:۰۳
حتی مردم عام از امامان در نزد خودشان انتقاد میکردند بعضی ها حتی در مورد مسایل خصوصی امامان مانند لباس پوشیدن و... انتقاد میکردند اما دشمن نبودند.نقد هیچ اشکالی ندارد حتی اگر اشتباه باشد چونکه افکار را به بیرون می کشد و همانند انفجار در درون نگه نمی دارد.ما نبایستی از نقد ناراحت شویم بلکه ریشه آن را بیابیم.ممکن است اینگونه سوالات در ذهن خیلی ها باشد و مطرح کردن انها اصلاحات عملی را به همراه داشته باشد (246083)
 
۱۳۸۸-۰۸-۱۰ ۰۹:۰۰:۱۴
درود بر وحید نیا ثابت کرد که دانشجو است (246090)
 
يك المپيادي
۱۳۸۸-۰۸-۱۰ ۱۰:۲۵:۲۷
من يك سوال ساده دارم اقاي دادمان اگر مدال نقره المپياد ادبي هستند يعني رشته دبيرستانشان علوم انساني بوده است ايشان چطور در رشته مهندسي صنايع شريف تحصيل مي كنند؟ (246121)
 
۱۳۸۸-۰۸-۱۰ ۱۴:۵۵:۴۹
هنوز هيچي نشده سبزها هم قديم و جديد شدند خدا بخير كنه چهارشنبه سيزده آبان را. ولي در كل ما همون سرباز ولايتيم كه بوديم. (246266)
 
دارا
۱۳۸۸-۰۸-۱۰ ۱۶:۵۲:۳۵
جوحی به حج واجب ماه رجب رسید
همراه شیخنا که به درک رطب رسید

می خواست تا شراب طهوری دهد به ما
جوشید آنقدر که به آب عنب رسید

صبحی به منبر آمد و فرمود باک نیست
گر واجبات رفت به ما مستحب رسید

از نو صلا زدند که ما را وجب کنند
از رأی‌ها به شیخ همان یک وجب رسید

مشت و وجب برای همین آفریده شد
بی آنکه انتخاب شود منتخب رسید!

جمعی وضو نکرده دویدند در صفوف
آخر نماز جمعه نخواندند و شب رسید

صفین و نهروان و جمل نوش جانشان
این کوفیان که مِهر علی شان به سب رسید

هر کس که دم زد از ادب مرد، حرف بود
هر کس که فحش داد به فیض ادب رسید

بعد از سه ماه شعبده رنگ و ننگ و زنگ
آیینه شکسته شان از حلب رسید

شکر خدا که عابد و زاهد به هم شدند
این از جلو در آمد و آن از عقب رسید

دنبال کرسی اند بر این سنگ آسیا
دندان کرم خورده شان تا عصب رسید

با غرب و شرق مسخره بازان یکی شدند
نوبت به ریشخند سران عرب رسید

گوساله های سامری از طور آمدند
با سبز اشتری که بر آن بولهب رسید

چیزی نبود حاصل شان از هجوم وهم
جز مشت ریسمان که به کام حطب رسید

خاموشی ام مبین که در این آتش نفاق
روحم به چشم آمد و جانم به لب رسید

علیرضا قزوه (246307)
 
۱۳۸۸-۰۸-۱۰ ۱۸:۲۸:۰۹
كاش صحبتها و نظرات رهبري را سخنگوي مجلس خبرگان رهبري هم بشنود تا بجاي اينكه به نيابت از طرف مردم و طبق قانون اساسي با نقد و بررسي عملكرد رهبري و حتي دعوت از ايشان براي حضور قانوني در مجلس خبرگان و بحث و تبادل نظر و صحه گذاردن بر غالب آن ( كه مطمئنن همين است ) نگويد از برنامه هاي اين دوره اعضاء مجلس خبرگان شرفياب شدن به محضر رهبر معظم و بهره مندي از بيانات ايشان است .درست است كه همه بايد مطيع باشيم واز محضر ايشان استفاده كنيم ولي وظيفه قانوني و شرعي تشكيل مجلس خبرگان اين نيست .. آقايان بعد از انجام وظايف قانوني خود به وكالت از طرف مردم و اتمام قانوني وقت مجلس ميتوانند شرفياب شوند. (246329)
 
مهدی
۱۳۸۸-۰۸-۱۰ ۲۲:۳۰:۰۰
نگرانی نویسنده از برخورد عناصر خودسر نشون میده که راحت نمیشه انتقاد کرد! متاسفانه این عناصر خودسر مصونیت هم دارند (246359)
 
نسام
۱۳۸۸-۰۸-۱۱ ۰۱:۳۹:۵۷
سلام. آقای دادمان مطلبتان را کامل خواندم اما کامنت های تان را کمی تا قسمتی کلی راه آمدم تا رسیدم به آخر کامنت ها بلکم پیام بتوانم بگذارم. اول از همه از دیدن و خواندن تفکرتتان شادمان شدم . اتفاقا چند شب پیش داشتم به ماجرای یاک چهل فکر میکیدم و شهید دادمان و سایر شهدا آن موقع ده دوازده سالم بود. خدا رحمتشان کند.
من مطمئنم اگر ایشان هم الان بودن راه و تفکر شما را داشتند زیرا خدا هر کسی را شهید نمی کند. شهادت هنر میخواهد و فقط مردان خدا می توانند اینگونه باشند.
موفق باشید یا علی (246401)
 
علی
۱۳۸۸-۰۸-۱۱ ۰۱:۴۷:۱۸
لطفا به این بخش ازنوشته دقت کنید( وقتی به بیت رسیدیم، تقریبا تا ورود اکثر افراد بیرون ایستادم. بنابراین طبیعی بود که جای خیلی خوبی گیر نیاید؛ اما پس از ورود به جمع تشکیل شده توسط دوستان رفتم که هرچند به خاطر تراکم بچه‏ها جا کم بود، ولی در قسمت مناسبی از حسینیه بود. )
حالا یه نگاهی به عکس بندازید آن قسمت مناسب چسبیده به محل نشستن خواهران است حالا دلیل تراکم بچه ها در آن قسمتو جمع تشکیل شده از دوستان و کم بودن جا را فهمیدید (246402)
 
امین
۱۳۸۸-۰۸-۱۱ ۱۱:۱۰:۲۴
سلام این بحثها یعنی اینکه همه شما به آینده ایران اهتمام دارید. در مورد رهبری من معتقدم هر گروه نیاز به یک مسول یا مدیر دارد. وهر کشوری نیاز به یک رهبر
جدا از هر جناح یا گروه بنده این حرفها را می زنم.زیرا اعتقاد بنده بر این است که در راس همه امور یک نفر باید باشد که تشخیص وبررسی واتخاذ تصمیمات کلان کشوری ولشکری رابگیرد .حال اگر اکثریت این ملت اهل تشیع باشند. آیا رهبر ومرشد آنان عالمی از اهل تشیع باشدبهتره یا از گروه وفرقه دیگر ؟ درسطح علمی اگر مفتی باشد چطور است؟ شما بگویید. در مساله دیگر بنده ایران را در حالتی از بلوق در مردم سالاری وهرروز تولدی دیگر وبه دنیا آمدن علم نوین است
مسالی که بعد از انتخابات به وجود آمد . وکام ما را تلخ کرد .از جهتی دموکراسی دینی واقتدار ملی به جهانیان نشان داد.اگر دشمنان ملت حال از کشوری داخلی یا خارجی دولتی یا فردی اگر همین اینها آب را گل آلود نمی کردند . چه می شد
بنده معتقدم اینها در دو طرف قضیه هستند ودو طرف را به جون همدیگر می اندازند . نه اون کسانی که اتوبوس آتش زدند و... خودی هستند . ونه کسانی که با لباس نظامی به جون مردم افتادند و... خودی هستند .ومتاسفانه توانسند برادران یک خانواده با هم دیگر قهر کنند .هیچ کدام از شماها دشمن یکدیگر نیستید. بلکه برادر همدیگر هستید .باید کاری کنید که فضای کشور آرام وخالی از نفاق و فتنه شود. اولویت هارا مشخص کنید وبه سوی منافع ملی حرکت کنید . زیرا هدف همه ما یکی است . اعتلای کلمه الله در پرچم جمهوری اسلامی ایران پس به خاطر ایران همدیگر را ببخشید. والسلام سبحان ربک رب العزه عما یصفون وسلام علی المرسلین والحمد لله رب العالمین (246462)
 
یکی که اونجا بود
۱۳۸۸-۰۸-۱۱ ۱۲:۳۴:۵۸
من یکی از اعضای بنیاد نخبگانم که اونجا بودم.
بعد از اینکه محمود صحبت کرد من خیلی دوست داشتم نظرات بقیه رو راجع به اون صحبت ها بدونم. از خیلی ها پرسیدم که نظرتون راجع به صحبتای محمود چیه؟
یه عده می گفتن که اینجا جای بحثهای علمی (که من قبول ندارم و نداشتم). یه عده هم خوششون اومده بود از این دل و جرأت و می گفتن حرفای حسابی زد. یه عده هم می گفتن که حرفاش اصلاً خوب نبود . نه منطقی بود نه منصفانه.
اما چیزی که اونجا به وضوح وجود داشت و اینجا تو این بحثا نیست، این بود که همه بدون هیچ بی احترامی نسبت به محمود یا رهبری نظر خودشون رو اعلام می کردند.
حوادث اخیر باعث شده که دیگه کسی فکر نکه به حرفایی که میزنه. بی احترامی هم باب شده. اگه قبول نداشته باشیم که بچه هایی که اونجا بودن از لحاظ علمی نخبه بودند، این روباید قبول کنیم که اونا از لحاظ اخلاقی واقعا نخبه هستند (البته نسبت به متوسط کسایی که اینجا حرف می زنن و کامنت می زارن)

امیدوارم با اتکا به اخلاق و تعقل بتونیم جامعه بهتری داشته باشیم. مطمئناً جامعه ما بیشتر از اینکه از وجود تقلب تو انتخابات یا گروه براندازی که جامعه رو گمراه کرده ضربه بخوریم بیشتر از نداشتن اخلاق و تفکر نکردن ضربه می بینیم. (246486)
 
یک نیمچه نخبه
۱۳۸۸-۰۸-۱۱ ۱۵:۴۵:۰۴
بسم الله

سلام


1- وحید از فارغ التحصیلان دبیرستان علامه حلی !
البته دوره های بعد ما ...
اخویش هم از رفقای خواجه نصیریمون !

باهاشون که صحبت کردم در صحت و سلامت !
تا کی بعضی ها عینک بد بینی میزنند ؟

من نه سبزم نه احمدی نژادی ولی امیدوارم ولایی باشم !
شما رو به خدا انصاف داشته باشید ...

دادمان هم گل گفت !
اخوی ایشون هم تو امیرکبیر از نزدیک میشناسم !
واقعا خاندان معظمی هستند البته آقا مهدی سر تو برادرا !
تو این وانفسا که خیلی ها از اسم پدرشون به عنوان حق امضا (حق امضای مهندسان که ارزش ریالی داره،مثالی که خود آقا مهدی برام میزد) سواستفاده میکنند واقعا این بزرگوارها نمونه اند .ی ا ح ق م د د ن ا (246002)
 
بهروز شریفی
۱۳۸۸-۰۸-۱۱ ۱۵:۴۵:۵۴
خوشحالم از اینکه هنوز کسانی فرق بوغ و بوق می بینند. عزیزم دقیقا در این مورد بوغ درست است. بوغ به معنی یک لباس چرمی است که از پوست گوسفند و گاو درست می شود. وقتی میگویند مارو بوغ فرض کردین در اصل به این مفهوم است که بلا نسبت خودمون مگه ما رو اندازه یه گوسفند هم فرض نکردین که چنین حرفی می زنین. اگه می خواستی بیشتر بدونی برو لغت نامه دهخدا رو بخون (246542)
 
۱۳۸۸-۰۸-۱۱ ۱۶:۵۵:۳۰
می شه بفرمایید اصل انتقاد چه ایرادی دارد؟ چرا سایت الف انتقاد از رهبری را پیشه نمی کند . البته شکی در این نیست که این انتقادات باید کاملا مودبانه و منطقی باشد تا بهانه دست دشمنان داده نشود. ولی این امر که انتقادی وارد نشود تصور می کنم بهانه بیشتری به دست مزدوران می دهد. دوستان مقام معظم رهبری هم فرمودند انتقاد از ایشان ایرادی ندارد. نیازی نیست که شما فردی را بخاطر اینکه انتقاد کرده به نخبه تست زنی و... متصل کنید. به هر حال ایشان انتقاد خودشان را وارد کرده اند در نهایت ادب و احترام! با چه چیزی مشکل دارید ؟ فرصت چاپلوسی شما را گرفته اند؟ (246553)
 
سعید
۱۳۸۸-۰۸-۱۱ ۱۷:۰۹:۲۱
با افرادی حرف می زنم که خدا ودین خدا و ائمه اطهار رو قبول دارن

اگر فردی یا افرادی دل حجت خدا رو به درد بیارن باید منتظر عذابهای سخت الهی

باشند مثل زلزله - سرطان - آنفولانزای نوع آ - مرگ های ناگهانی و ...

حالا جرات میکنی ؟ (246112)
 
یلدا
۱۳۸۸-۰۸-۱۲ ۱۳:۲۰:۱۸
آقای ناشناس شما با چه اطمینان و با چه مدرکی به این راحتی آتش زدن اتوبوسها و ... را به فائزه و مهدی هاشمی نسبت میدی؟ شرم کن از اینکه به این راحتی تهمت میزنی. (246785)
 
دانشجو
۱۳۸۸-۰۸-۱۲ ۱۴:۰۶:۳۷
آقای دادمان
خدا پدرت را بیامرزد که چنین فرزندانی تربیت نمود
روحش با سیدالشهدا محشور باشد ان شاء الله (246809)
 
نويد
۱۳۸۸-۰۸-۱۷ ۱۵:۴۱:۲۲
سلام دوستان من با همه صحبت ميكنم چه موافق و چه مخالف اين عقيده كه محمود بلند شد و حقيقتو گفت.من معتقدم بايد همه ياد بگيريم كه به عقايد هم احترام بزاريمو مهمتر ازاون بعد از ابراز عقايد باز هم همديگرو به عنوان انسان احترام كنيم محمود وحيدنيا تمام تلاششو كرد به عنوان يه فرد نخبه بگه مسيرمون اشتباه نيست ولي درست هم نيست.مگه نه اين كه دينمون هميشه داره به راستيو درستي دعوت ميكنه و واسه هيچ كسي استثنا قائل نيست؟ما همه ميدونيم كادرست بوده ولي قبولش واسمون سخته .اصلا وقتي اساس چيزي درست باشه همه يه جوري باهاش مخالفت ميكنن مثل همين مسئله ولايت فقيه.اين كه بياييم و بي انصافي كنيم نشانه ي تربيت ناصحيح ما توي اين جامعه است.بايد به هر طريقي به نظرات هم احترام بگذاريم اشتباه نكنيم احترام و نه اعتقاد. (248801)
 
آزاد مرد
۱۳۸۸-۰۸-۱۸ ۲۲:۳۲:۳۷
سلام....
واقعا ممنون از این که این مطالب رو گماردین...
به نظر من باید قدر این رهبر روشن فکر رو دونست...امید وارم موقعی از خواب بلند نشیم که خیلی دیر شده باشه...
دوستان توجه داشته باشید این رنگ بازی و جبهه علیه همدیگر گرفتن جز ضرر و رسیدن به شکستی بزرگ چیزی در بر نخواهد گذاشت...
همیشه یک طرف قضیه رو نبینید...دو روی سکه رو ببینید و به عقاید هم احترام بذاریم...
بیایید بازیچه دست دشمنانمون نشیم....
بدرود... (249566)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.