عصر بخیر و ممنونم برای دعوت من به سخنرانی امشب.
سخنرانی من درمورد مهندسی، علم و تکنولوژی برای پنج میلیارد انسان دیگر روی کره زمین است که تمام کارشان این است که تا آخر روز، زنده بمانند.
من میخواهم درباره کارکرد مهندسی برای این ۹۵ درصد دیگر صحبت کنم. چرا میگویم ۹۵ درصد دیگر؟ این ۹۵ درصد چه کسانی هستند؟ چه کاری میکنند؟ چه چیزی میخواهند؟ چه تواناییهایی دارند؟ همینطور میخواهم به راهکارهای مهندسی برای این ۹۵ درصد از انسانها اشاره کنم. این راهکارها چگونه هستند؟ چگونه میلیاردها انسان را میتوانند با روشهای خاص خود و برآمده از استعدادشان از فقر خارج کنند؟
بنابراین عنوان سخنرانی من “کارکرد مهندسی برای %۹۵ دیگر مردم” است. چه شد که من به این موضوع فکر کردم؟ اجازه بدهید که توضیح دهم چگونه این موضوع برای من، جالب شد. من در سال ۲۰۰۱، وارد ماموریتی شدم که باید به یک روستای کوچک به اسم بلیز (Belize) در برزیل میرفتم. در آنجا دختر کوچکی را دیدم که شغلش، جابهجا کردن آب از رودخانه به روستا و برعکس بود و در نتیجه این دختر نمیتوانست به مدرسه هم برود. از من خواسته شد که کاری برای حل این مسئله بکنم. یک سال بعد من با ۱۲ دانشجو و بودجه کل ۱۴ هزار دلار برگشتم و پمپی را براساس یک تکنولوژی ۲۰۰۰ ساله طراحی کردیم که چیز جدیدی نبود. در واقع از انرژی طبیعت بهره میبرد و ما میتوانستیم آب را تا ۱۲۰ فوت بدون نیاز به برق و سوخت بالا ببریم. چرا؟ اول اینکه هیچ برقی در میان جنگل نبود و دوم، آن جامعه قدرت خرید سوخت برای تولید برق را نداشت.
این سفر چند دستاورد برای ما داشت: اول اینکه بسیاری از دانشجویان جوانم بسیار هیجانزده شده بودند که توانستند یک مسئله واقعی را تحت شرایط واقعی با رویکرد مهندسی واقعی حل کنند. نه آن مهندسی انتزاعی که ما در دانشگاه تدریس میکنیم!
دوم اینکه منجر شد ده نفر از ما سازمان مهندسین بدون مرز را تشکیل دهیم که هم اکنون ۱۲ هزار نفر عضو در ۴۸ کشور جهان دارد .
اینجا صحبت در مورد قدرت جوانان است.
این سفر باعث شد من به تجربه فوقالعادهای در زندگی دست پیدا کنم. تا آن زمان من تنها برای یک میلیارد آدم ثروتمند جهان خدمات مهندسی ارائه کرده بودم. من فهمیدم این کار، کاملا بیهوده بوده است و تصمیم گرفتم در ادامه زندگیم برای پنج میلیارد انسان دیگر کار و تلاش کنم.
سوم اینکه من فهمیدم ما در حال حاضر به هیچ عنوان به آموزش چنین رویکردی از مهندسی در دانشگاهها نمیپردازیم. تقریبا ما آن نوع از مهندسی را تدریس میکنیم که به یک میلیارد افراد ثروتمند روی کره زمین، مشاوره دهیم. هیچ دستورالعملی برای اینکه چگونه راهحلهای مهندسی را برای بقیه پنج میلیارد نفر دیگر روی کره زمین بکار ببریم، وجود ندارد.
اما این ۹۵ درصد دیگر آدمها چه کسانی هستند؟ اینها کسانی هستند که کمتر از ۱۰ دلار در روز درآمد دارند. حدود دو میلیارد
مهندسی برای ۹۵ درصدِ دیگر تنها درباره تکنولوژی نیست، بلکه درباره سلامت عمومی، کارآفرینی اجتماعی، کرامت انسانی، سیاستگذاری و حکمرانی نیز هست
نفرشان، کمتر از دو دلار در روز و یک میلیارد نفرشان، کمتر از یک دلار در روز درآمد دارند. آنها دسترسی خوبی به آب آشامیدنی سالم و بهداشت مناسب ندارند و ۳۰ هزار نفر از آنها هر روز بخاطر نداشتن آب سالم و بهداشت مناسب از بیماریهای قابل پیشگیری چون مالاریا، سل، ایدز و آلودگی هوای داخلی ساختمان میمیرند.
آنها در تاریکی زندگی میکنند. ۱٫۶ میلیارد نفر از مردم دنیا، حتی به انرژی برای روشنایی دسترسی ندارند (شکل-۱). وقتی شما حتی به یک چراغ دسترسی نداشته باشید، هیچ امیدی برای تحصیلات، کسب و کار و توسعه نخواهید داشت. میدانید وقتی شما نور و الکتریسیته نداشته باشید چه میکنید؟
حتی یک چراغ میتواند زندگی آنان را تغییر دهد.
شکل-۱
مهندسی برای ۹۵ درصدِ دیگر مردم دنیا چیست؟ مهندسی برای ۹۵ درصدِ دیگر در مورد ساختن جوامعی امن، در آرامش و پایدار برای مردم است. به مردم درباره دانش و منابع آموزش میدهد تا بتوانند مشکلاتشان را خودشان حل کنند. به آنها اول ماهی میدهد. من خیریهها را دوست ندارم، اما این شدنی نیست از فردی که غذایی برای خوردن ندارد انتظار داشته باشیم درگیر پروژههای توسعه شود. و سپس به آنها آموزش میدهد چگونه ماهیگیری کنند. اما این پایان ماجرا نیست. ما به آنها یاد میدهیم چگونه صنعت ماهیگیری راهاندازی کنند و چگونه یک بازار برای ماهیهای خود ایجاد کنند. بنابراین مردم میتوانند، ماهی بخرند. اگر شما یک ماهیگیر باشید، میخواهید که سلامت باشید. سلامت در مهندسی برای ۹۵ درصدِ دیگر، فاکتور مهمی است. شما برای ماهیگیری نیاز دارید تا به رودخانه بروید، امنیت نیز برای آن ۹۵ درصد دیگر مهم است. من در هفت سال گذشته در افغانستان کار کردم، و میتوانم بگویم آنجا امنیت یک مسئله تضمین شده مانند آنچه شما تصور میکنید، نیست.
کسی که به حاشیه رودخانه میرود تا ماهیگیری کند، آن رودخانه باید آب داشته باشد. و آن آب باید ماهی داشته باشد. این مسئله در مورد عدالت محیطزیستی است. آن فرد باید تور ماهیگیری خوب داشته باشد، بتواند ماهی را پوست بکند، کنسروی کند، آن را بفروشد و یک بازار برای آن بوجود بیاورد. اگر یکی از اینها در این چرخه نباشد، کل داستان بیمعنی است.
بنابراین مهندسی برای ۹۵ درصدِ دیگر تنها درباره تکنولوژی نیست، بلکه درباره سلامت عمومی، کارآفرینی اجتماعی، کرامت انسانی، سیاستگذاری و حکمرانی نیز هست. مهندسی برای ۹۵ درصدِ دیگر، البته درباره تکنولوژی هم است، اما نه هر نوع از تکنولوژی. نوعی از تکنولوژی که برای مردم آنجا مناسب است، دوام دارد، توسط مردم درک میشود و آنها قدرت اصلاح و ترمیم آن را دارند.
تکنولوژیی که به شکل احترامآمیزی برای مردم شغل بوجود میآورد؛ احترامآمیز به طبیعت، به انسان و به محیط زیست. تکنولوژیی که ماهیت انسانی دارد، تکنولوژیی که از دانش بومی و استعدادهای محلی بهره میبرد.
باورکنید که باورهایِ سنتی ما که تصور میکند مردم در آفریقا بیچاره هستند و نمیدانند چه باید بکنند، کاملا از واقعیت موجود فاصله دارد. این استعدادی که من از آن حرف میزنم، در همه جای کره زمین هست. خواهش میکنم اجازه دهید که کمتر خودمان را گول بزنیم!
ما دائما درباره کاهش فقر حرف میزنیم. ما که هستیم که بخواهیم در مورد کاهش فقر صحبت کنیم؟ چرا ما درباره بهبود و افزایش ثروت صحبت نمیکنیم؟
هر انسانی که با یک سر، دو دست و دو پا و یک قلب به دنیا میآید، این انسان، فرد ثروتمندی است و این نقطه آغاز است… نه کاهش فقر… ما نباید انسانها را پایین بیاوریم،
ما دائما درباره کاهش فقر حرف میزنیم. ما که هستیم که بخواهیم در مورد کاهش فقر صحبت کنیم؟ چرا ما درباره بهبود و افزایش ثروت صحبت نمیکنیم؟
بلکه باید آنها را بالاتر بکشیم.
تکنولوژی برای ۹۵ درصدِ دیگر، همچنین در مورد نوآوری است. این چیزی است که ما در آمریکا آن را از دست دادهایم! بازار شما شامل پنج میلیارد نفر است که به آب آشامیدنی، انرژی و مسکن نیاز دارند. بازار بسیار بزرگی است. چرا دانشگاهها درباره چنین بازار بزرگی تحقیق نمیکنند؟ چرا کسب و کارها به توسعه تکنولوژی مورد نیاز برای ۹۵ درصدِ دیگر مردم روی کره زمین علاقهمند نیستند؟ این مربوط به حوزه تکنولوژیهای ارزان قیمت است: نوآوری خوب، تکنولوژی خوب، کنترل کیفیت خوب و ضمانت کیفیت خوب، اما ارزان قیمت و قابل دسترس برای مردم.
اینجا مثالی است که من از مقاله منتشر شده در ماه آوریل ۲۰۱۰ در مجله اکونومیست (Economist) میآورم. یک نفر در هند که اتفاقا مدرک دکترا هم نداشت، ما در حال حاضر آدمهای زیادی با مدرک دکترا در کره زمین داریم!… من یکی از آنها هستم!… او یک دستگاه قابل حمل الکتروکاردیوگرام (ECG) ساخت که با نور خورشید شارژ میشود. با این دستگاه میتوان بیماران قلبی را تنها با یک دلار آزمایش کرد. بازار این دستگاه پنج میلیارد نفری است.
شرکت تاتا (Tata) دستگاه فیلتر آبی را ساخته است که با ۲۲ دلار میتوان سه هزار لیتر آب آشامیدنی سالم به مدت ۲۰۰ روز برای یک خانواده کم درآمد پنج نفری فراهم کرد (شکل-۲). این کارها در هند و نه در آمریکا انجام شدهاند.
شکل-۲
فرصتهای زیادی وجود دارند که میتوان کارهای خوبی کرد. فرصتهای زیادی وجود دارد که دانشگاهها و کسب و کارها برای ۹۵ درصدِ دیگر، کارهای خوبی انجام دهند.
مثال دیگر مربوط به کاری است که ما در ایالت مونتانا (Montana) در آمریکا برای قبیله سرخپوست کرو (Crow) مشغول انجام هستیم. این پروژه در داخل جامعهای انجام میشود که نرخ بیکاری در آن ۶۰ درصد است. اگر شما میخواهید فقر را ببینید، خیلی لازم نیست دور شوید. میتوانید به داخل شهرها بروید و فقر را ببینید، بویژه در جوامع قبایل بومی.
در این مورد خاص، مشکل مربوط به مسکن بود. مردم در کانتینرهایی زندگی میکردند که بعد از طوفان کاترینا از ایالت لوئیزیانا (Louisiana) آورده شده بودند. مقامات ایالتی از دانشگاه کلورادو خواستند که دو کسب و کار را توسعه دهد: یکی تولید بلوکهای آجری فشرده که از گل، ماسه، آب و سیمان ساخته میشود و دیگری ساختن خانه. این دومی موجب اشتغال ۲۵ نفر شده است. تاکنون پنج خانه با استفاده از بلوکهای آجری فشرده ساخته شدهاند (شکل-۳). خانههایی که از نظر مصرف انرژی نیز بسیار بهینه هستند و از انرژی خورشیدی و زمین گرمایی بهره میبرند. در سال آینده ۱۳ خانه دیگر ساخته خواهد شد.
شکل-۳
من به مدت هفت سال، البته نه به صورت دائم بلکه به صورت رفت و برگشتی، در کابل بودهام. پروژهای را را با همکاری یک سازمان مردمنهاد انجام میدادیم تا جوانها را توانمند کنیم. ما ۲۰ کودک آسیبدیده را برای مشارکت انتخاب کردیم و آنها را آموزش دادیم تا از زبالههای موجود که در خیابانهای کابل به وفور یافت میشود، سوخت تولید کنند. ما دستگاههایی ساختیم و به آنها آموزش دادیم که از این زبالهها، آجرهای قابل اشتعال تولید کنند که جایگزین بسیار خوبی برای چوب بودند. ما همچنین دستگاههایی متناسب با معلولین ساختیم چرا که پنج نفر از آنها معلول بودند. به این ترتیب آنها هم توانستند مثل دیگران به افرادی ارزشمند برای جامعه تبدیل شوند. آنها صبحها کار میکردند و بعد از ظهرها به مدرسه میرفتند.
ما با چالشهای جالبی روی این کره خاکی مواجه هستیم.
تا زمانی که به فقر داخلی نپردازیم، جهان همیشه به فقر خارجی دچار خواهد بود. مایستر اکهارت (Eckhart von Hochheim) فیلسوف قرن چهاردهم میلادی نقل قولی دارد که میگوید: “اگر کار درونی تو بزرگ باشد، کار بیرونی تو هرگز نمیتواند کوچک باشد.”
برای مقابله با این چالشها من بر این باور هستم که نیاز داریم پیشفرضهای ذهنی خود را تغییر دهیم. مشکلات بر اساس سطح تفکراتی که موجب پیدایش آنها شدهاند، قابل حل نیستند. این اصل چگونه در حوزه مهندسی برای ۹۵ درصدِ دیگر، کاربرد پیدا میکند؟
اول اینکه باید مفروضات ذهنی خود را درباره کشورهای در حال توسعه و مقوله فقر در جهان، تغییر دهیم. همانطور که قبلا گفتم، این مفهوم درباره کاهش فقر نیست، بلکه در مورد افزایش و بهبود ثروت است. این مفهوم درباره کمکهای مالی جهانی نیست بلکه در مورد توانمندیسازی همراه با حفظ کرامت انسانی و ایجاد و بهرهگیری از استعدادهای محلی است.
دوم اینکه ما نیاز به تغییر سیستم آموزشی داریم. سیستم آموزشی ما کاملا در مغایرت با واقعیت زندگی ما است. متاسفم که این را میگویم. در تمامی رشتهها که شامل مهندسی هم میشود، آنچه که ما بدان نیاز داریم، تربیت مهندسان جهانی، دکترهای جهانی، دانشمندان جهانی، لولهکشان جهانی، سیاستمداران جهانی و رهبران مذهبی جهانی است. [ منظور سخنران تربیت افرادی است که دید کلنگر به مسائل دارند ]
نه تنها افرادی در تراز جهانی بلکه افراد دلسوز و مهربان. لطفا اجازه بدهید که مهربانی و دلسوزی را در آموزش و برنامه آموزشی فرزندانمان قرار دهیم.
تصور کنید، تصور کنید، یک حکمران دلسوز، یک اقتصاددان دلسوز، یک معلم دلسوز، یک رهبر مذهبی دلسوز٫٫٫ تعداد زیادی از آنها آن بیرون نیستند…
تصور کنید جهان چگونه میبود اگر ما قبول میکردیم که ما موجودات دلسوز و مهربانی هستیم. این دومین چیزی است که ما نیاز به انجام آن داریم: تغییر سیستم آموزشی به شکلی که یک دید کلنگر را مبتنی بر دلسوزی و مهربانی عملگرایانه توسعه دهد.
سوم اینکه، اجازه بدهید این سخنرانی را با موضوع فقر پایان ببرم. من خسته شدم از سخنانی که در مورد از بین بردن فقر گفته میشود. سخنانی که میگوید بیایید فقر را از بین ببریم. سوال من این است که کدام نوع از فقر را؟ آیا ما درباره فقر داخلی صحبت میکنیم یا فقر خارجی؟
تا زمانی که به فقر داخلی نپردازیم، جهان همیشه به فقر خارجی دچار خواهد بود. مایستر اکهارت (Eckhart von Hochheim) فیلسوف قرن چهاردهم میلادی نقل قولی دارد که میگوید: “اگر کار درونی تو بزرگ باشد، کار بیرونی تو هرگز نمیتواند کوچک باشد.”
کار داخلی نهادهای ما چیست؟ آنها بیمار هستند. ما نیاز به تحول بخش درونی کارهایمان داریم. ما دائما درباره توسعه پایدار صحبت میکنیم. اجازه بدهید به شما بگویم که یک سیاره پایدار، یک سیاره مهربان است وگرنه وجود نخواهد داشت. یک سیاره پایدار، یک سیاره در آرامش است وگرنه وجود نخواهد داشت. یک سیاره مهربان و پایدار، جایی است که در آن فقر ریشهکن شده است و مردم براساس استعدادهای خودشان، میتوانند محیط زندگی خودشان را بسازند. این یک سیاره پایدار است. مادامی که ما فقر داخلی داریم، همواره یک فقر خارجی هم خواهیم داشت و این مشکلترین چیزی است که باید بپذیریم.
در پایان میخواهم یک تکلیف به شما بدهم… به هر حال من یک معلم هستم. ولی این تکلیف جالبی است. هرکدام از ما استعدادی داریم. هریک از ما استعداد منحصر به فرد و رسالتی داریم. اگر شما استعداد و رسالت خودتان را نمیشناسید، باید فکر کنید چرا روی این کره خاکی قرار گرفتهاید؟ آیا شما یک توپ سرگردان در اقیانوس زندگی هستید؟
تکلیف من برای شما این است که بنشینید و رسالت خود را در زندگی بنویسید. شما ممکن است آن را تغییر دهید ولی سعی کنید آن را برای خود مشخص کنید. رسالت خود را در زندگی پیدا کنید. آن استعداد منحصر به فرد را شناسایی کنید. و من به شما میگویم آن روزی که شما رسالت خود را در زندگی شناختید، آن روزی که آن استعداد منحصر به فرد را پیدا کردید، بهتر است کمربند خود را محکم ببندید. [ سخنران به این اشاره دارد که زمانی که فهمیدید رسالت شما در زندگی چیست، از سردرگمی خارج و به سرعت مشغول تلاش و فعالیت در راه هدفتان خواهید شد. ]
منبع:آنالیکا