اشاره: تا قبل از دهه 1970 درآمد سرانه هر كشور به عنوان مبناي سنجش ميزان توسعهيافتگي كشورها در نظر گرفته ميشد. اگر چه رشد درآمد سرانه براي دستيابي به برخي از اهداف لازم است اما نميتواند بسياري از جوانب مهم زندگي بشري را در برگيرد. بدين منظور براي رفع اين مشكل «شاخص توسعه انساني» HDI به عنوان مقياس اندازهگيري توسعه معرفي شده كه از لحاظ ابعاد توسعهاي ميتوان گفت دامنه قلمرو آن بسيار گستردهتر از درآمدهاي سرانه بوده زيرا بخشي از ابعاد اجتماعي و فرهنگي در كنار بعد اقتصادي توسعه نيز در HDI مدنظر است.
با توجه به اهميت ارزيابي شاخص توسعه انساني در برنامههاي توسعهاي كشور و جايگاه جمهوري اسلاميايران در منطقه آسياي جنوبغربي، ارايه تصوير كلي براي سياستگذاري و برنامهريزي مهم است تا بر مبناي اين شاخص، بتوان در چشمانداز توسعه بيست ساله نظام به جايگاه بالاتري از اين شاخص در منطقه يادشده دست يافت زيرا برخي اعتقاد دارند كه جمهوري اسلاميايران ميتواند به سطح رقم 0.82 در پايان برنامه پنجم برسد كه متناظر با آن نيز رشد اقتصادي 8 درصدخواهد بود.برخي هم رقم كمتري را براي ايران پيشبيني ميكنند. همچنين برخي ديگر نيز با فرض دستيابي به رقم 0.82 در پايان برنامه، تغييرات اجزاي شاخص توسعه انساني را مورد تأكيد قرار ميدهند زيرا هدفگذاري اجزاي آن نقش تعيينكنندهاي در دستيابي بهHDI هدفگذاري شده، دارد كه بين آنها تغيير در شاخص درآمد سرانه و رشد اقتصادي متناظر با آن مهم است. براساس اين، گزارش حاضر ضمن تحليل و ارزيابي وضعيت جايگاه شاخص توسعه انساني جمهوري اسلاميايران طي سالهاي 2005-2000 براساس آخرين گزارش UNDP، پيشبينيهايي از اين شاخص براي برنامه پنجم ارايه خواهد شد. طبيعي است كه در اين پيشبيني اجزاي شاخص توسعه انساني نيز برآورد ميشود ضمن اينكه متناظر با شاخص توسعه انساني ايران، رشد اقتصادي مورد نياز كشور در برنامه پنجم نيز پيشبيني خواهد شد.
از اين رو، ابتدا به معرفي شاخص توسعه انساني و اجزاي آن ميپردازيم و جايگاه ايران در منطقه آسياي جنوب غربي تحليل ميشود و سپس براساس سناريوهاي موردنظر، پيشبينيها براي شاخص توسعه انساني انجام و مورد تحليل قرار ميگيرد.
شاخص توسعه انساني
شاخص توسعه انساني HDI در سال 1990 به عنوان مقياس جديدي از توسعه معرفي شد. اين شاخص مبتني بر اين ايده اساسي است كه لازمه دستيابي به زندگي بهتر علاوه بر داشتن درآمد بالاتر، پرورش و بسط استعدادها و ظرفيتهاي انساني است. شاخص توسعه انساني درصد اندازهگيري متوسط دستيابي در يك كشور در سه بعد اساسي توسعه انساني است. اين ابعاد عبارتاند از: زندگي طولاني توام با سلامتي، دانش و استاندارد شايسته زندگي. هر يك از اين ابعاد ميتواند ميزان رفاه يك جامعه را در زندگي اجتماعي و اقتصادي توضيح دهد. براي اندازهگيري هر يك از اين ابعاد شاخصهايي معرفي شده كه به صورت زير هستند:
الف - زندگي طولاني توام با سلامتي كه با معيار اميد به زندگي در بدو تولد اندازهگيري ميشود. اميد به زندگي، انتظار زنده ماندن يك فرد در بدو تولد را نشان ميدهد به شرط آنكه الگوي مرگومير رايج در زمان تولد فرد به همان صورت باقي بماند.
ب - دانش كه به وسيله نرخ سواد بزرگسالان (با وزن دو سوم) و نسبت تركيبي ثبتنام ناخالص در دوره ابتدايي، راهنمايي و متوسطه (با وزن يك سوم) محاسبه ميشود. از اين رو، شاخص موردنظر از ميانگين وزني شاخص باسوادي بزرگسالان و شاخص تركيبي نامنويسي ناخالص به دست ميآيد.
ج - استاندارد شايسته زندگي كه از طريق توليد ناخالص داخلي GDP سرانه (برحسب برابري قدرت خريد دلار آمريكا) محاسبه ميشود.
روند شاخص توسعه انساني جمهوري اسلاميايران در منطقه آسياي جنوب غربي
براساس جدول شماره يك كشور جمهوري اسلاميايران در سال 2005 از نظر رتبهبندي شاخص توسعه انساني HDI بين كشورهاي منطقه آسياي جنوب غربي (حوزه مدنظر سند چشمانداز بيست ساله نظام)در رتبه دوازدهم قرار دارد (اين رتبه نيز در سطح جهان عدد 94 است) كه در مقايسه با سال 2000 وضعيت ايران بهبود يافته است. به عبارت ديگر، رشد شاخص توسعه انساني ايران در سالهاي 2000 تا 2005 به ميزان سالانه يك درصد موجب شد كه بهبودي براي وضعيت ايران در منطقه حاصل شود. اين تغيير وضعيت نيز در كشورهايي نظير قزاقستان، ارمنستان، مصر و تاجيكستان مشاهده ميشود. بدين ترتيب روند شاخص توسعه انساني ايران در سه دهه اخير نشان ميدهد كه اين روند صعودي بوده است. اين روند در اكثر كشورهاي منطقه يادشده مشاهده ميشود. هر چند ممكن است تغييرات اين روند بين كشورها تا حدودي متفاوت باشد.
اجزاي شاخص توسعه انساني جمهوري اسلاميايران در منطقه آسياي جنوب غربي
شاخص توسعه انساني شامل سه عنصر يا بعد مهم زندگي اجتماعي و فرهنگي است. هر يك از اين عناصر بر يكديگر اثر ميگذارند يا يكديگر را تقويت ميكنند. به عبارتي، هر يك از عناصر ميتوانند تأثير بسزايي دارد.
شاخص توسعه انساني شامل سه عنصر يا بعد مهم زندگي اجتماعي و فرهنگي است. هر يك از اين عناصر بر يكديگر اثر ميگذارند يا يكديگر را تقويت ميكنند. به عبارتي، هر يك از عناصر ميتوانند تأثير بسزايي در ساختار اقتصادي يك كشور داشته باشند زيرا يك اقتصاد پويا مستلزم داشتن منابع كافي و لازم است يعني براي رسيدن به اقتصادي پويا يا توام با رشد سريع، بايد به تربيت نيروهاي انساني پرداخت و زمينه را براي افزايش طول عمر توام با سلامتي فراهم كرد. لازمه رسيدن به اين اهداف بالا بودن سطح درآمد است.
براساس جدول شماره 2 كشور جمهوري اسلاميايران در سال 2005 در بين تركيبي از اجزاي شاخص توسعه انساني با شاخص درآمد سرانه 0.731، شاخص آموزش 0.792 و شاخص اميد به زندگي 0.754 در رتبه دوازدهم منطقه قرار گرفته است. ملاحظه ميشود كه شاخص دسترسي افراد جامعه به دانش در تمام سطوح تحصيلي در مقايسه با ساير اجزاي شاخص HDI بيشتر بوده است. در حالي كه در اين بين، شاخص مربوط به بهداشت و سلامتي براي زندگي طولانيترين رقم را به خود اختصاص داده است.
مقايسه بين كشورهاي منطقه يادشده، نشان ميدهد كه از لحاظ اجزاي شاخص HDI، تفاوتهايي وجود دارد كه باعث تغيير رتبه كشورها در دستيابي به يك رتبه مشخص براي HDI شده است. ضمن آنكه بايد يادآور شد كه اكثر كشورهاي منطقه از لحاظ امكانات آموزشي زيرساختي مربوط به آن تحولاتي را به وجود آوردهاند. بدين ترتيب اولويت مهم كشورهاي جهان براي ارتقاي سطح توسعه انساني خود، افزايش كارآيي آموزش و بهرهمندي افراد جامعه از اين امكانات است.
پيشبيني شاخص توسعه انساني و رشد اقتصادي متناظر با آن در برنامه پنجم
براي اينكه شاخصHDI براساس سه شاخص زيرمجموعه ا~ن براي برنامه پنجم پيشبيني شود، در اين گزارش از چهار سناريو استفاده شده و متناسب با اين پيشبينيها، رشد اقتصادي آن نيز تعيين شده است.
سناريوي اول: در اين سناريو فرض گرفته ميشود كه رشد شاخص توسعه انساني جمهوري اسلاميايران و اجزاي آن همانند متوسط رشد سالانه سالهاي 2005-2000 باشد و براساس اين بتوان شاخص HDI و تركيبات آن را براي دو مقطع پايان برنامه چهارم توسعه (2009) و پايان برنامه پنجم پيشبيني كرد. همانطور كه جدول شماره 5 نشان ميدهد شاخص HDI از 0.759 در سال 2005 (جدول شمار3) به 0.783 در پايان برنامه چهارم و 0.824 در پايان برنامه پنجم خواهد رسيد. در اجزاي آن نيز متناسب با عملكرد رشدهاي قبلي اين تغييرات حاصل ميشود به نحوي كه رقم شاخص آموزش به 0.864، شاخص درآمد سرانه به 0.821 و شاخص اميد به زندگي به 0.794 خواهد رسيد. با توجه به سرانه توليد ناخالص داخلي (براساس PPP –دلار آمريكا) به ميزان 7968 دلار و رشد جمعيت 1.5 درصد در سال 2005، رشد اقتصادي متناظر با آن در پايان برنامه پنجم در حدود 8.5 درصد برآورد ميشود.
اين سناريو بيان كننده اين واقعيت است كه با ادامه روند موجود، دستيابي به رقم شاخص 0.82 در پايان برنامه پنجم امكانپذير است (البته با فرض ثابت بودن عوامل برونزا از جمله نرخ تورم جهاني.) از اين رو، درآمد سرانه در پايان برنامه پنجم در حدود 12941 دلار خواهد شد كه نسبت به سال 2005 در حدود 62 درصد بيشتر خواهد بود.
سناريوي دوم: در اين سناريو فرض گرفته ميشود كه شاخص توسعه انساني جمهوري اسلاميايران در برنامه پنجم توسعه به 0.82 برسد اما در شرايط كنوني كداميك از كشورهاي منطقه چنين رقمي را به خود اختصاص داده و تغييرات اجزاي آن چگونه بوده است. در سال 2005 اين ويژگي مختص كشورهايي نظير عمان با 0.814 و عربستان با 0.812 است كه در رتبههاي پنجم و ششم در سطح منطقه آسياي جنوب غربي قرار گرفتهاند. براساس اين، چنانچه جمهوري اسلاميايران بتواند به اين رقم تا پايان برنامه پنجم برسد تغييرات اجزاي اين شاخص ميتواند نقشي تعيينكننده در دستيابي به رقم يادشده داشته باشد هر چند كه دستيابي به اين جايگاه براي ايران در انتهاي برنامه پنجم ( و ششم) به دليل تغيير اجزاي شاخص توسعه انساني اين كشورها غيرعلمي خواهد بود زيرا در اين سناريو فرض گرفته ميشود كه كشورهاي رقيب ايران همانند ادامه روند گذشته حركت كنند.
با اين توصيف، با فرض ادامه روند موجود كشور عمان (با 0.814 ) و تغييرات اجزاي آن براي برنامه چهارم و پنجم جمهوري اسلاميايران پيشبيني ميشود كه شاخص HDI از 0.795 در سال 2005 به 0.796 در پايان برنامه چهارم و 0.863 در پايان برنامه پنجم خواهد رسيد. به عبارت ديگر ،ادامه رشد سالانه اجزاي شاخص توسعه انساني كشور عمان و متناظر با آن تغيير اجزاي شاخص توسعه انساني جمهوري اسلاميايران تا پايان برنامه چهارم و پنجم باعث خواهد شد كه ارقام تشكيلدهنده اين شاخص نسبت به سناريوي اول متفاوت باشد و رقم را بالاتر نشان دهد. عمده اين تغييرات ناشي از رشد مطلوب شاخصهاي آموزش و اميد به زندگي در اين كشور (عمان) طي سالهاي 2005-2000 است. در حالي كه اين وضعيت براي ايران كمتر است. به عبارتي، رشد شاخصهاي يادشده طي دوره يادشده در كشور عمان بيش از 2.3 برابر ايران است. بدين ترتيب با توجه به سرانه توليد ناخالص داخلي (براساس PPP –دلار آمريكا) به ميزان 9190 دلار، رشد اقتصادي متناظر با آن در حدود 0.8 درصد برآورد ميشود.
با اين توصيف، با فرض ادامه روند موجود كشور عمان (با 0.814 ) و تغييرات اجزاي آن براي برنامه چهارم و پنجم جمهوري اسلاميايران پيشبيني ميشود كه شاخص HDI از 0.795 در سال 2005 به 0.796 در پايان برنامه چهارم و 0.863 در پايان برنامه پنجم خواهد رسيد. به عبارت ديگر ،ادامه رشد سالانه اجزاي شاخص توسعه انساني كشور عمان و متناظر با آن تغيير اجزاي شاخص توسعه انساني جمهوري اسلاميايران تا پايان برنامه چهارم و پنجم باعث خواهد شد كه ارقام تشكيلدهنده اين شاخص نسبت به سناريوي اول متفاوت باشد و رقم را بالاتر نشان دهد. عمده اين تغييرات ناشي از رشد مطلوب شاخصهاي آموزش و اميد به زندگي در اين كشور (عمان) طي سالهاي 2005-2000 است. در حالي كه اين وضعيت براي ايران كمتر است. به عبارتي، رشد شاخصهاي يادشده طي دوره يادشده در كشور عمان بيش از 2.3 برابر ايران است. بدين ترتيب با توجه به سرانه توليد ناخالص داخلي (براساس PPP –دلار آمريكا) به ميزان 9190 دلار، رشد اقتصادي متناظر با آن در حدود 0.8 درصد برآورد ميشود.
اين سناريو بيانكننده اين واقعيت است كه از يك طرف اقتصاد ايران نياز به تغييرات اصلي و ساختاري در خصوص شاخصهاي بهداشتي و سپس شاخص آموزش متناسب با ديگر كشورهاي منطقه آسياي جنوب غربي دارد و از طرف ديگر در وضعيت موجود شاخص درآمد سرانه ايران نسبت به اين كشور (عمان) بهتر بوده و روند تغييرات اين شاخص براي ايران ملاك عمل خوبي نخواهد بود.
با اين توصيف، اين سناريو نميتواند به خوبي تصويري از چشمانداز شاخص توسعه انساني جمهوري اسلاميايران را در برنامه پنجم نشان دهد و تنها مزيت اين سناريو آن است كه نشان ميدهد ايران از لحاظ شاخصهاي اميد به زندگي و آموزش بايد به سطح بالاتري دست پيدا كند تا بتواند در جايگاه بالاتري در منطقه قرار گيرد.
سناريوي سوم: اين سناريو تركيبي از دو سناريوي اول و دوم است. به نحوي كه بالاترين رشد سه شاخص اجزاي توسعه انساني، ملاك عمل بوده است. به عبارتي رشد شاخص اميد به زندگي (1.69 درصد)، شاخص آموزش (2.71 درصد) و شاخص درآمد سرانه (1.64 درصد) به عنوان تغييرات سالانه اجزاي توسعه انساني مبناي سناريوي سوم قرار گرفته است. براساس اين، پيشبيني ميشود كه HDI تا پايان برنامه چهارم به 0.804 و تا پايان برنامه پنجم به 0.886 برسد. با توجه به اينكه رشد مناسبي براي هر يك از اجزاي توسعه انساني مدنظر قرار گرفته، طبيعي است شاخص HDI در مقايسه با دو سناريوي قبلي وضعيت بهتري را نشان ميدهد.
نكته قابل ذكر اينكه با فرض رشد اقتصادي متناظر با 0.886 برابر با 8.5 درصد، اين سناريو تنها سناريويي است كه ميتوان پيشبيني كرد كه جايگاه ايران در سطح منطقه در پنج سال برنامه پنجم وضعيت به مراتب بهتري را نسبت به وضعيت كنوني نشان خواهد داد.
ضمن آنكه نكته ديگري را براي برنامهريزان و سياستگذاران مورد تأكيد قرار ميدهد كه دستيابي به سطح بالاتري از HDI در برنامه پنجم و همچنين جايگاه بالاتري در منطقه آسياي جنوب غربي (بالاتر از جايگاه دوازدهم فعلي) علاوه بر رشد اقتصادي پرشتاب و مستمر، جهتگيريهاي توسعه اجتماعي و فرهنگي كشور متناسب با وضعيت بهداشت و سلامت و دانش بيشتر براي تمام افراد جامعه خواهد بود.
سناريوي چهارم: در اين سناريو فرض گرفته ميشود كه بين اجزاي شاخص توسعه انساني، رقم شاخصهاي اميد به زندگي و آموزش در همين سطح فعلي سال 2005 (0.75 و 0.79) باقي بمانند و تنها شاخص درآمد سرانه تغيير يابد. در اين صورت ميتوان گفت كه تنها عامل تغييردهنده HDI، درآمد سرانه خواهد بود. به عبارت ديگر، با فرض ثابت بودن رقم مطلق شاخصهاي اميد به زندگي و آموزش، چه ميزان رشد درآمد سرانه و رشد اقتصادي تا پايان برنامه پنجم نياز خواهد بود كه جمهوري اسلاميايران به رقم شاخص 0.82 برسد. پيشبيني اين گزارش نشان ميدهد كه با تغيير شاخص درآمد سرانه به ميزان 0.803 تا پايان برنامه چهارم و 0.926 تا پايان برنامه پنجم، رشد اقتصادي متناظر با آن 8.4 و 9.4 درصد نياز خواهد بود. در اين صورت درآمد سرانه كشور در بالاترين سطح خود (14594 دلار براساس برابري قدرت خريد) در مقايسه با ديگر سناريوهاي مطرح ميرسد.
جمعبندي
با توجه به مباحث اشاره شده، جمعبندي اين گزارش متناسب با سناريوهاي صورت گرفته به صورت زير ارايه ميشود:
الف - در سناريوي اول با ادامه روند موجود و براي دستيابي به سطح 0.82 تا پايان برنامه پنجم، اقتصاد ايران نيازمند رشد اقتصادي 5.8 درصد است. ضمن اينكه اين روند، پاسخگوي وضعيت بهداشت و سلامت و آموزش در كشور براي دستيابي به جايگاه بالاتر در منطقه مورد نظر سند چشمانداز نخواهد بود و ضروري است به اين مقولات توجه بيشتري شود.
ب - در سناريوي دوم با فرض رشد معقول كشورهاي منطقه در وضعيت فعلي با 0.82 و تغيير متناسب اجزاي اين شاخص براي ايران به 0.86 در پايان برنامه پنجم خواهد رسيد. رشد اقتصادي متناظر با آن نيز در پايان برنامه 0.8 درصد خواهد بود. هر چند درآمد سرانه پيشبيني شده در حدود 9190 دلار (براساس برابري قدرت خريد) است.
ج - در سناريوي سوم كه تركيبي از رشد متناسب دو سناريوي اول و دوم است رقم HDI به بالاترين سطح خود يعني 0.886 درصد ميرسد و رشد اقتصادي متناظر با آن نيز 8.5 درصد است. نكته اين سناريو اين است كه هم سطح بالاتر درآمد سرانه و هم دستيابي به جايگاه بالاتر شاخص توسعه انساني در منطقه موردنظر،نيازمند توجه به ديگر اجزاي شاخص نيز هست.
د - سناريوي چهارم با فرض ثابت بودن رقم فعلي شاخصهاي آموزش و سلامت و هدفگذاري 0.821 ، نيازمند تغيير اساسيتر درآمد سرانه و رشد اقتصادي است به طوري كه تا پايان برنامه پنجم پيشبيني ميشود رشد اقتصادي بايد در سطح 9.4 درصد قرار گيرد تا به اين سطح از HDI برسيم .
بدين ترتيب، با ادامه رشد جمعيت كشور طي پنج سال آينده به ميزان سالانه 1.5 درصد، دستيابي به شاخص هدفگذاري شده 0.82 نيازمند رشد اقتصادي حداقل 0.8 درصد است و درآمد سرانه (براساس برابري قدرت خريد) متناظر با آن نيز نسبت به سال 2005، بايد بيش از 62 درصد رشد يابد. همچنين جهتگيريهاي مربوط به شاخصهاي توسعه اجتماعي و فرهنگي كه مرتبط با دو شاخص ديگر توسعه انساني (اميد به زندگي و آموزش) است، نياز به بازنگري دارد تا متناسب با تغييرات منطقه حركت كند به عبارتي، در شرايط موجود با رشد متوسط سالانه يك درصد شاخص توسعه انساني، كشور ايران ميتواند به تقريب در جايگاه دوازدهم قرار گيرد. از اين رو، براي ارتقاي اين جايگاه در منطقه يادشده و دستيابي به رقم بالاتر HDI، ضروري است شاخص توسعه انساني ايران سالانه بالاتر از 1.4 درصد رشد داشته باشد تا تغيير در جايگاه ايران در منطقه صورت گيرد و هدفگذاري متناسب با آن نيز بايد بالاتر از 0.82 باشد.
از اين رو، توجه به هر يك از اجزاي شاخص توسعه انساني در برنامه پنجم و الزامهاي هر يك از آنها جايگاه ايران را در سطح منطقه آسياي جنوب غربي (به عنوان منطقه مورد نظر افق چشمانداز) ارتقا خواهد بخشيد.
* مدير برنامه ريزي اقتصاد كلان معاونت نظارت و برنامهریزی ریاست جمهوری، نشریه برنامه