کد مطلب: 278972
شکنجه مرگبار زن جوان توسط همسرش
تاریخ انتشار : شنبه ۶ تير ۱۳۹۴ ساعت ۱۹:۴۳
مرد جوان که به دلیل اختلاف خانوادگی دست و پای همسرش را بسته و او را با ضربههای کابل از پای درآورده بود، سرانجام سکوت خود را شکست.
به گزارش جام جم، ساعت ۲۱ و ۲۰ دقیقه دوم تیر امسال یکی از امدادگران اورژانس زنجان در تماس با پلیس از مرگ مشکوک زن ۲۲ ساله ای در خیابان ۱۷ شهریور خبر داد. کارآگاهان جنایی زنجان با اعزام به محل حادثه مشاهده کردند زن جوان بر اثر ضرباتی که بر بدنش وارد شده، جان باخته است.
شوهر این زن در جریان تحقیقات گفت: امروز وقتی به خانه آمدم با پیکر همسرم روبه رو شده و موضوع را به اورژانس اطلاع دادم. کارآگاهان جنایی با تحقیق از امدادگران حاضر در محل حادثه متوجه شدند آثار ضربه های متعدد روی بدن و سر این زن وجود داشته و به نظر می رسد او به قتل رسیده است.
سرانجام شوهر این زن به عنوان مظنون به قتل دستگیر و برای تحقیقات به پلیس آگاهی منتقل شد.
مرد ۲۶ ساله در بازجویی های پلیسی مدعی بود از مرگ همسرش خبری ندارد تا این که در تحقیق از همسایه ها معلوم شد، مقتول و شوهرش با هم اختلاف هایی داشته و شب حادثه همسایگان، صدای دعوای آنها و سپس ناله و کمک خواهی زن جوان را شنیده اند.
با اطلاعات به دست آمده، روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد و مرد جوان زمانی که راه فراری برای خود پیدا نکرد، به قتل همسرش اعتراف کرد.
متهم به قتل به پلیس گفت: مدتی بود میان من و همسرم اختلاف هایی به وجود آمده بود و هیچ کدام نمی خواستیم مشکلات پیش آمده را حل کنیم. اجازه نمی دادیم کسی هم در زندگی مان دخالت کنند. دامنه این اختلاف ها آن قدر بالا گرفت تا این که شب حادثه دست و پای همسرم را با طناب بستم و با کابلی که در خانه بود، بشدت او را کتک زدم به طوری که بدحال شد و بسختی نفس می کشید. وحشت کرده بودم. دست و پایش را باز کردم اما بی فایده بود و هر لحظه حالش بدتر می شد.
مرد همسرکش یادآور شد: با اورژانس تماس گرفتم تا شاید بتوانند برای نجات همسرم کاری انجام دهند اما تلاش آنها هم بی نتیجه ماند. متهم به قتل پس از بازسازی صحنه جنایت روانه زندان شد.
کلمات کلیدی : همسر+ شکنجه
دو تا نکته تاسف برانگیز در این داستان میبینم. اولین نکته چیزی هست که در همه اخبار مشابه میبینیم و آنهم استفاده از اصطلاح «بازجویی های پلیسی» هست که همواره با اعتراف افراد به انجام کار خلاف دنبال میشود. امیدوارم در کشور ما روزی برسد که هیچ وقت پلیس احتیاجی به اینگونه کارها نداشته باشد!
دومین نکته که مربوط به این خبر هست و بسیار ناراحت کننده اینکه همسایگان فریادهای کمک این زن را شنیده ولی کسی به خودش اجازه نداده حتی به پلیس زنگ بزند چه برسه به اینکه مستقیما به کمک بنده خدا بروند! در کشورهای غربی برای کوچکترین ناآرامی پلیس صدا زده میشود و من زیاد دیدم این موضوع بین ایرانیان خارج از کشور به دید مسخره نگاه شود اما حداقل قاتلان و شکنجه گران در غرب مجبور هستند قربانیان خود را به وسط جنگل یا کویر ببرند نه اینکه با خیال راحت در وسط شهر شب تا صبح کسی را شکنجه بدهند و فریادهایش هم بلند باشد و آخرش هم کسی کاری نکند! (3000908) (alef-11)
همسایه های این آقای جنایتکار باید حداقل به پلیس اطلاع میدادند و به نحوی این حادثه را کنترل میکردند . (3000959) (alef-11)
پلیس هیچ کاری نمی تواند بکند! ما امتحان کردیم، وقتی رسید به ما می گفت نمی تواند داخل شود، ما ایشان را بیاوریم بیرون! (3002591) (alef-3)
همسایه های بی تفاوت و غیر مسئول (3001069) (alef-11)
ریشه یابی شود چرا؟ (3001192) (alef-11)
ای جانم روشنفکر (3001378) (alef-11)
بايد در قوانين ايران شاهد و كسى كه چنين وضعيتى را ميبيند و يا ميشنود ملزم به اطلاع دادن به پليس باشد ولو حادثه اى هم پيش نيامده باشد و پليس نيز بايد سريع خود را برساند و چنانچه شاهدين و همسايه ها در امر اطلاع رسانى به پليس كوتاهى كرده باشند بنوعى جرم محسوب شود . (3001316) (alef-11)
همسایه ها باید به علت عدم اطلاع رسانی به پلیس که خود نوعی ترک فعل مجرمانه است مجازات شوند (3002486) (alef-11)
همسایه ها باید در را می شکستند و می آمدند داخل و یک کتک جانانه به مردک وحشی می زدند بهد هم که پلیس اومد اگه اونم شعورش نمی رسید پلیس را هم می زدند بعد روسای مقننه قانونی در این مورد وضع می کردند. آره قربونت راه چارش همینه! (3278714) (alef-13)